از شروع جنگ تحمیلی تا حماسه فتح خرمشهر


2695 بازدید

از شروع جنگ تحمیلی تا حماسه فتح خرمشهر

تنها 527 روز از عمر جمهوری اسلامی گذشته بود که در ساعتهای اولیه صبح کودکانی که می خواستند اولین سال ورودشان به مدرسه را جشن بگیرند میگ های عراقی را در بالای آسمان خرمشهر ، آبادان و اسلام آباد مشاهده کردند . صدای جیغ کودکان ، زنان و مردان  زیر آوار  بمباران در جنوب ایران هنوز به گوش می رسید ، که هواپیماهای مافوق صوت خودشان را به فرودگاه مهرآباد رسانده بودند   . پس از 660 درگیری مرزی در 6 ماه اول سال 1359 ، اکنون ارتش عراق به رهبری صدام حسین که قرارداد مرزی الجزایر را در جلوی چشم دوربین های تلویزیونی پاره کرده بود ، رسما حمله به ایران را آغاز کرد . طولانی‌ترین نبرد کلاسیک در قرن بیستم در حالی آغاز شد که صدام حسین اعلام کرده بود در تاریخ 7 مهرماه 1359 یعنی یک هفته بعد از آغاز پیشروی به ایران در میدان آزادی مصاحبه تلوزیونی انجام خواهد داد . ارتش که در مرحله بازسازی قوای نظامی به سر می برد آمادگی مقابله با  12 لشکر و 15 تیپ مکانیزه عراق را نداشت . از سمتی ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور ایران که فرمانده کل قوا نیز به حساب می آمد اعتنایی به گزارشات ارسال شده توسط نیروهای ارتش و سپاه مبنی بر تحرکات مرزی عراق برای حمله به ایران نمی کرد و دستوری برای حضور قوای ارتش در مرزها را صادر نکرده بود . این مساله سبب شده بود تا لشکر ۱۰ زرهی ارتش عراق در طی ۶ روز ۸۰ کیلومتر به داخل مرز ایران پیشروی کند و نیروهایش را در غرب رودخانه کرخه مستقر کند. خرمشهر استراتژیک ترین بندر ایران در حالی که تنها 500 متر مرز آبی و 20 کیلومتر مرز زمینی با عراق داشت طی یک مقاومت جانانه توسط نیروهای مردمی به رهبری محمد جهان آرا 35 روز ارتش عراق را با اسلحه های شکاری ، غنائم جنگی و دست های خالی در خرمشهر زمینگیر کرد و سرانجام تلخ ترین روزهای آغاز بهار انقلاب ایران رقم خورد . 4 آبان 1359 خونین شهر سقوط کرد . عراق با تأکید بر اشغال ۲۰ هزار کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران، و درخواست اعمال حاکمیت بر اروندرود و عدم مداخله ایران در امور عراق و پس گرفتن سرزمین‌های به جای مانده دیگر، آمادگی خود را برای پایان دادن به جنگ با ایران اعلام کرد.

 

بنی صدر در مقام فرماندهی کل قوا، معتقد به جنگیدن به شیوه اشکانیان بود یعنی نیروی دشمن به درون مرز کشیده شده، سپس محاصره و نابود گردد. این سیاست نظامی، باعث اشغال نقاط وسیعی از اراضی ایران اسلامی توسط ارتش متجاوز بعث شد و بر اثر عدم ارسال مهمات و نیرو به خط مقدم،پاره هایی از ایران ، در اختیار ارتش بعث عراق قرار گرفت . از سمتی تنش های داخلی میان بنی صدر و نیروهای خط امام بالا گرفته بود . بنی صدر که گرایشهای سوسیالیستیش او را به گروه های مجاهدین انقلاب نزدیک تر ساخته بود درگیری های شدیدی را با حزب جمهوری اسلامی ، شخصیت هایی چون شهید بهشتی و نخست وزیرش محمد علی رجایی رقم آغاز کرد . این درگیری ها به انتخاب نخست وزیر توسط مجلس باز می گشت ، آنان محمد علی رجایی را کاندیدای نخست وزیری می دانستند و بنی صدر افراد دیگری را به مجلس معرفی می کرد .  به نحوی که ایران که به شدت درگیر جنگ در جبهه های مرزی بود در داخل نیز دچار تفرقه و تنش شده بود . هشدارهای امام برای پایان این تفرقه ها بنی صدر را مجاب نمی کرد . حتی پس از رای قاطع مجلس به نخست وزیر رجایی ، بنی صدر به این رای بی اعتنایی می نمود و دائم وزرای ، رجایی را بی کفایت می خواند و آنان را تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور می دانست . آنقدر غائله و اختلافات داخلی شدت یافته بود که در 14 اسفند ماه  1359 در سالروز وفات دکتر مصدق ،  بنی صدر در دانشگاه تهران سخنرانی شدید اللحنی را علیه اوضاع کشور بیان کرد . حامیان بنی‌صدر با تصاویر محمد مصدق و آیت‌الله شریعتمداری و آیت‌الله طالقانی و مخالفین بنی‌صدر با تصاویر آیت الله خمینی و پلاکاردهای با تصویر مصدق در حال بوسیدن دست ملکه ثریا به محل سخنرانی آمده بودند . موافقان شعار می دادند بنی صدر افشا کن ، بهشتی را رسوا کن و مخالفان فریاد می زدند بنی صدر پیونشه ، ایران شیلی نمی شه .  در روزهایی که ایران در اشغال نظامی دشمن به سر می برد ، آنچنان زد و خوردها در دانشگاه تهران بالا گرفت که در نهایت بنی صدر از جایگاه سخنرانی اعلام کرد تا طرفدارانش مخالفین را از دانشگاه تهران بیرون بریزند . هدف کسانی بودند که ریش و اورکت سبز داشتند و یا لباس روحانیت به تن کرده بودند . آنها به جرم طرفداری از حزب جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و در نهایت درگیری میان گروهک ها و احزاب گوناگون که بعدها توسط دادستان کشور از قبل برنامه ریزی شده اعلام شد به کشته و مجروح شدن ده ها نفر انجامید . واکنشها به این اتفاق بسیار گسترده بود . بازار در اعتراض به درگیری های حزبی تعطیل شد . نخست وزیر بنی صدر ، محمد علی رجایی طی نامه ای اعلام کرد : «اخیراً ضد انقلاب جایگاه جدیدی پیدا کرده تحت عنوان حمایت از رئیس جمهور و هر جا که رئیس جمهور یک سخنرانی به پا می کند علاوه بر کسانی که به رئیس جمهوری معتقدند عده بسیاری هم از ضد انقلابیون شرکت می کنند )) و در نهایت امام طی سخنرانی کوبنده ای فرمود : ((باید گروه ها و دسته های منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند که من با احساس تکلیف با آنان برخورد اسلامی می کنم و به شرارت های ضد اسلامی خاتمه می دهم ))  . امام طی حکمی و با جمع بندی نسبت به نارضایتی رزمندگان و عدم موفقیت بنی صدر در جبهه های جنوب و دامن زدن آتش اختلافات در جبهه های داخلی رئیس جمهور را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و سپس در 30 خرداد 1360 یعنی یک روز پس از آنکه بنی صدر و مسعود رجوی از مخفیگاهشان مردم را به قیام سراسری علیه حکومت دعوت کردند عدم کفایت اولین رئیس جمهور ایران با 177 رای موافق در مجلس شورای ملی تایید شد . ابولحسن بنی صدر ، با لباس زنانه تهران را به مقصد پاریس ترک گفت .

 

 در 11 مرداد 1369 و با تغییر در مواضع دولت نسبت به مدیریت جنگ از دولت بنی صدر به دولت محمد علی رجایی دومین رئیس جمهور ایران و وزیر آموزش و پرورش دولت بازرگان و نخست وزیر بنی صدر ، عزم جدی ای برای پس گرفتن نواحی جنگی و تغییر از موضع دفاعی به استراتژی حمله در راس مدیریت جنگی روی داد . البته کرسی ریاست جمهوری این بار هم روی خوشش را نشان نداد . دومین رئیس جمهور ایران هم از ایران رفت  اما به آسمان . محمد علی رجایی و نخست وزیرش مرحوم حجت الاسلام باهنر در انفجار 8 شهریور 1360 به مقام شهادت رسیدند . این ترورها به نحوی انتقام سازمان مجاهدین  و منشعباتش که دیگر در میان مردم با نام منافقین شناخته می شد  از تمام کسانی بود که باعث عزل بنی صدر شده بودند . آیت الله بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی و رئیس و نخست وزیر دولت دوم ترور شدند و  همچنین حجت الاسلام سید علی خامنه ای که نطقی شجاعانه در عزل بنی صدر خوانده بود در این هفته مورد سو قصد قرار گرفت .

 

پس از این اتفاقات ، شورای موقت ریاست جمهوری متشکل از اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس شورای ملی و عبدالکریم موسوی اردبیلی رییس دیوان عالی کشور تشکیل شد و به پیشنهاد این شورا و تصویب مجلس در ۱۱ شهریور حجت الاسلام محمدرضا مهدوی کنی به نخست‌وزیری رسید و در مهرماه 1360 با برگزاری سومین انتخابات ریاست جمهوری حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای با کسب 95 درصد آرا به  عنوان رئیس جمهور برگزیده شد.مشی دولت حجت السلام خامنه ای نیز مانند شهید رجایی حمایت از جبهه ها به عنوان اولویت کشور بود . این تغییر توجهات به جبهه و جنگ در فروردین 1361 جلوه کرد . در حالی که مردم ایران در پای سفره هفت سین نشسته و رژیم بعث عراق انتظار هیچ گونه عملیاتی را نداشت در ساعت سی دقیقه بامداد روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ با رمز یا فاطمه الزهرا عملیات فتح‌المبین آغاز شد . تقویم جنگ آغاز عملیات های بزرگ را نوید می داد  . این عملیات با فرماندهی مشترک ارتش و سپاه با استعداد ۳۵ گردان ارتش و ۱۰۰ گردان از سپاه، جمعا به تعداد حدود صد هزار نفر نیرو صورت گرفت و در مقابل ارتش عراق از استعداد ۷ تیپ زرهی، ۲۰ تیپ پیاده، ۱۰ گردان توپخانه معادل با حدود ۱۶۰۰۰۰ نیرو برخوردار بود.رزمندگان تواستند مناطق استراتژیکی را از تصرف عراق خارج کند و دست‌کم ۱۵۰۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد. پس از این عملیات ابتکار استراتژیک در جبهه‌ها به دست نیروهای ایرانی افتاده بود . تلخی شکست بزرگی که نصیب صدام شده بود هنوز از کام فرماندهان ارتشش بیرون نرفته بود که یک ماه بعد درست در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات بیت المقدس با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب» آغاز شد . این عملیات در چهار مرحله پی ریزی شده بود .در سه مرحله اول عملیات بخش اعظمی از جاده اهواز خرمشهر و مناطق اشغالی به تصرف رزمندگان ایرانی در آمد . مرحله چهارم عملیات ، در ساعت ۲۲:۳۰ در ۱ خرداد ۱۳۶۱ برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله» آغاز شد . دو روز بعد یعنی در سوم خرداد 1361 ، امواج رادیو غریو شادی را در سراسر ایران برانگیخت . شنوندگان عزیز توجه فرمایید . خرمشهر ، شهر خون و قیام آزاد شد . خرمشهر پس از 578 روز اشغال آزاد شده بود . طی این عملیات ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شده بودند . این عملیات ها سرنوشت ادامه جنگ را تغییر داد . اسرائیل پس از این عملیات به سرعت به تصرف نقاط جنوب لبنان دست زد ،  کشورهای عربی کمک های مالی خودشان را برای جلوگیری از شکست عراق روانه آن کشور کردند و همچنین غربی ها که به شدت هراس داشتند که عراق بازنده این جنگ باشد تلاش کردند تا به سرعت پس از این عملیات قطع نامه ای را برای پایان جنگ صادر کنند . رئیس بخش خاورمیانه شورای عالی امنیت ملی آمریکا در دولت ریگان، سال‌ها پس از پایان جنگ ایران و عراق و زمانی که آمریکا در دهه ۹۰ میلادی رو در روی صدام ایستاده بود در این باره گفت: این‌گونه نبود که ما می‌خواستیم عراق «برنده» جنگ باشد. خیر. ما فقط مایل نبودیم عراق «بازنده» جنگ باشد. ما را واقعاً ساده فرض نکنید. ما می‌دانستیم که او (صدام حسین) یک «حرامزاده» است. ولی او، «حرامزاده» خودمان بود.


مرکز اسناد انقلاب اسلامی