در آستان کرامت - آیتالله حاج ملا علی کنی
1104 بازدید
آیتالله حاج ملا علی کنی از علما و بزرگانی است که مرقد شریف ایشان در آستان مقدس حضرت عبدالعظیمالحسنی علیهالسلام قرار دارد.
ایشان در سال 1220 ه.ق در روستاى کن ـ واقع در شمال غربى تهران ـ در خانواده میرزا قربانعلى آملى، پا به عرصه وجود نهاد. نیاکانش از آمل کوچ کرده بودند و در قصبه کن سکونت داشتند.
پس از پشت سر نهادن دوران کودکى، شوق فراوانى به فراگیرى دانش در خویش احساس کرد. روزى وى به نزد پدرش شتافت و خواسته خود را با او در میان نهاد. امّا از آنجا که خانوادهاى کشاورز بودند و دانش در میان نیاکانش سابقهاى نداشت، پدر با تقاضاى فرزند مخالفت کرد. کودک که وجودش لبریز از عشق به فراگیرى دانش بود، دست از طلب برنداشت و با اصرار مکرر موفق شد تا به مکتب رود و در آنجا خواندن، نوشتن و برخى مقدمات را فراگیرد.
از همان اوان کودکى، علایم نبوغ در وى پدیدار بود. حافظه قوى، ذکاوت و هوشیارى او باعث شد تا به زودى از مکتب و معلم بىنیاز شود و به سوى علوم دینى میل کند. اما این بار، وى با ممانعت شدیدتر خانوادهاش روبهرو شد، که بر این مخالفت اصرار مىورزیدند و 20 سال از ادامه تحصیلش جلوگیرى کردند.
وى با برانگیختن واسطههاى بسیار و چنگ زدن به وسایل گوناگون، سرانجام پس از 20 سال موفق شد رضایت پدر را جلب کند و براى ادامه تحصیل به تهران بیاید. ایشان پس از فراگیرى برخى از مقدمات، به اصفهان سفر کرد و ظاهراً در درس آیتاللّه علامه سید اسداللّه اصفهانى، فرزند حجتالاسلام شفتى، شرکت کرد. در آن زمان آوازه علمى نجف که با ریاست صاحب جواهر به اوج ترقى رسیده بود، به گوش او رسید. بنابراین به منظور بهرهورى از محضر اساتید دانش، وى رخت سفر به تن کرد و راهى نجف شد.
مرحودر کنار حوزه نجف از محضر دو استاد برجسته حوزه علمیه کربلا یعنی شریف العلمای مازندرانی و سید ابراهیم قزوینی کسب فیض کرد و پس از گذراندن دوره عالی فقه و اصول به تألیف و تصنیف پرداخت.
ایشان پس از سالها تلاش و تحمل سختیهای فراوان به مقام اجتهاد رسید. سال 1244 به سبب شیوع طاعون در عراق آنجا را ترک کرد و به سیر و سفر پرداخت.
دو سال بعد بار دیگر بدانجا بازگشت و به تألیف کتب فقهی مشغول شد. سال 1262 عراق را به مقصد تهران ترک گفت.
و از اواسط دوران پادشاهی ناصرالدین شاه به تدریج شهرت یافت. وی در بدو ورود به تهران با تنگدستی روزها را سپری میکرد. در همان زمان سود حاصل از انتشار دو کتابش او را از فشار زندگی رهانید و پس از آن زمین متروکهای خرید و در آن قناتی احداث کرد و با احیای زمین و کار کشاورزی به امرار معاش پرداخت.
به دنبال مراجعات پی در پی و پرسشهای کتبی و شفاهی آنان در قالب استفتائات شرعی، آن بزرگوار اقدام به چاپ رساله خویش نمود.
از خدمات عمومی و عامالمنفعه ایشان میتوان به ساخت آب انبار، کاروانسرا، برقراری مقرری جهت یتیمان، حل مشکلات مالی بیماران تهیدست و دستگیری از مستمندان اشاره کرد. آن فقیه برجسته در تربیت شاگردان بسیاری از جمله شیخ موسی شراره عاملی، شیخ محمدباقر نجمآبادی، شیخ اسدالله تهرانی، سید محمد مرعشی و میرزا حسین نایبالصدر سعی و کوشش فراوان نمود.
حاج ملاعلی کنی یکی از مخالفان جدی و سرسخت اقدامات میرزا حسین خان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین شاه بود. سپهسالار به علت اقامت متمادی در کشورهای خارجی به اوضاع جهان آگاهی داشت و اساس سیاست خود را بر همکاری با دولت انگلستان قرار داده بود به این جهت از ابتدای زمامداری خود درصدد بازکردن پای انگلیسیها به ایران برآمد. وی سرانجام موفق شد در 25 ژوئیه 1872/18 جمادی الاول 1289 قراردادی با نماینده بارون جولیوس دو رویتر امضا کند که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و در نتیجه تسلط سیاسی انگلستان بر سراسر ایران را به دنبال داشت.
بر اساس قرارداد رویتر دولت ایران متعهد شد که در ازای احداث راه آهن در ایران توسط کمپانی انگلیسی رویتر، امتیاز خطوط راه آهن و تمام معادن ایران به علاوه گمرکات کشور، آبیاری اراضی و احداث قناتها و کانالها و بهرهبرداری از جنگلها را به مدت هفتاد سال به رویتر واگذار کند.
حاج ملاعلی کنی در نامه اعتراضآمیز خود به شاه ضمن انتقاد شدید از سپهسالار و میرزا ملکم خان که بانیان قرارداد فوق بودند زیانهای قرارداد را برشمرد و با رهبری مردم مبارزه علیه امتیاز رویتر را هدایت کرد. لغو امتیاز رویتر و برکناری محمدحسین خان سپهسالار از صدراعظمی، دو خواسته مردم از علما بود و ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر اروپا در سال 1873/1290 ابتدا سپهسالار را عزل کرد و سپس در دهه آخر رمضان 1290 بطلان قرارداد را به طور رسمی اعلان کرد و بدین ترتیب تلاش عالمانی چون ملاعلی کنی و حمایت و حضور مردم جامه عمل پوشید و امید بریتانیای استعمارگر برای تسلط همه جانبه بر ایران به یأس مبدل گشت.
اما امتیاز رویتر مقدمه اعطای یک سلسله امتیازات گوناگون به دولتهای خارجی شد که در نتیجه آن لطمات شدیدی به استقلال ایران وارد شد.
آیتاللّه کنى پس از تکمیل مراتب علمى و گرفتن اجازه اجتهاد از استاد والاقدرش، در سال 1262 ه.ق به عزم زیارت مرقد پاک حضرت علىبنموسىالرضا علیهالسّلام و به قصد دیدار اقوام و خویشان، به ایران آمد و در تهران ساکن شد. با ورود حاجى به تهران، دلهاى مردم، از خاص و عام، بدو متوجه شد. مردم از اینکه یکى از برترین شاگردان صاحب جواهر را در میان خویش مىدیدند، شادمان شدند و رشته تقلید وى را در سراسر ایران به گردن انداختند. بنابراین، موقعیت علمى و اجتماعى مرحوم حاجى چنان در این چند ساله اوج میگیرد، که در سال 1271 ه.ق ـ 11 سال پیش از وفات شیخ و اوج مرجعیت شیخ انصارى ـ رساله عملیهاش در همه مناطق ایران به دست مقلدانش مىرسد.
سرانجام، آن رادمرد فخرآفرین در بامداد پنجشنبه 27 محرمالحرام 1306 ه.ق در سن 86 سالگى، پس از عمرى ارشاد و راهنمایى، تألیف و تدریس، طرد سلطه بیگانگان و نفى حاکمیت مستبدان، چشم از جهان فروبست و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
جنازه ایشان را چهار روز نگه داشتند، و مردم عزادار در اطراف به عزادارى و گریستن پرداختند. این وضع تنها به مسلمانان اختصاص نداشت و حتى غیر مسلمانان نیز از ابراز اندوه و ماتم نتوانستند خوددارى کنند.
سرانجام پیکر آن بزرگوار را در روز اول ماه صفر تشییع کردند. و در بین راهرو دو حرم حضرت عبدالعظیمالحسنی علیهالسلام و حضرت امامزاده حمزه علیهالسلام به خاک سپردند.
خبرگزاری فارس
نظرات