محاکمه
جزئیات دادگاه عامل دستگیری امام خمینی در سال ۴۲

محاکمه محمدجوادغفاری عامل دستگیری امام خمینی

جزئیات دادگاه عامل دستگیری امام خمینی در سال ۴۲

روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۵۸ روزنامه کیهان جزئیات دادگاه محمدجواد غفاری عامل دستگیری امام خمینی در سال ۴۲ را منتشر کرد، بخش‌هایی از دادگاه که مربوط به دستگیری امام در سال ۴۲ بود به شرح زیر است: نماینده دادستان: از آقای غفاری متهم ردیف اول می‌خواهم این سوال را جواب بدهند که ماموریت ویژه‌ای که در سال ۴۲ در قم داشتند چه بود؟ ایشان به مناسبت کوشش در انجام آن ماموریت ویژه تشویق شده‌اند. محمدجواد غفاری: در سال ۴۲، چون مربی چتربازان بودم شبی دستور دادند تمام پرسنل چترباز را که در ساواک خدمت می‌کردند و سروان عصار امور سرپرستی آن‌ها را به عهده داشت به قم بروند. در ساواک قم سرتیپ بدیعی و سرتیپ مولوی رئیس ساواک تهران در ساواک قم بودند و اظهار داشتند چند نفر از روحانیان را باید از قم به تهران ببریم. پس از انتقال روحانیون به تهران در باشگاه ساواک گفتند یکی از دستگیرشدگان امام خمینی هستند. رئیس دادگاه: لطفا نحوه دستگیری را بیش‌تر توضیح دهید. محمدجواد غفاری: ما به اداره آمده بودیم که حدود ۸۰ نفر پاسدار و سرباز به سرپرستی سروان عصار گفتند ماموریتی در جنوب است، وقتی در ساواک قم استقرار پیدا کردیم ساعت ۳ بعد از نیمه شب چند نفر از ماموران به منزل آیت‌الله خمینی رفتند که گروهی که در طول خیابان و اطراف منزل ایشان مستقر شده بودند ۸۰ نفر بودند. همه اسلحه کمری کوچک بادی‌گارد داشتیم. من در داخل کوچه بودم که یکی از مامورین ساواک در منزل را زد، در منزل باز شد، امام دم در ظاهر شد و گفت: «چه کار دارید؟» سروان عصار گفت: «شما را در ساواک قم می‌خواهند.» ما تا آن موقع نمی‌دانستیم چه کسی را دستگیر می‌کنیم، پس از انتقال به تهران متوجه شدیم امام خمینی هستند. امام به اتفاق مامورینی به کوچه آمدند و ایشان را سوار اتوبوس کردند. پس از آن امام خمینی را با یک سواری به طرف تهران آوردیم. ساعت ۶ در تهران بودیم. قبل از طلوع آفتاب در بین راه امام خمینی گفت: «اتومبیل را نگه دارید تا من تیمم کنم.» اکیپ ما مرکب بود از سروان عصار، استوار حجازی و استوار قائم‌مقامی. رئیس دادگاه: در بین راه صحبت‌هایی که بین شما و امام شد فهمیدید که ایشان امام خمینی هستند؟ امام هیچ حرفی نزدند که ما ایشان را بشناسیم. امام پس از تیمم فقط در داخل اتومبیل نماز خود را خواندند. نماینده دادستان:[..]آقای غفاری بسیار مورد اعتماد دستگاه و رژیم سابق بوده است. به ماموریت‌های ویژه اعزام می‌شده است. از جمله همین ماموریت دستگیری زعیم عالی‌قدر امام خمینی بوده است. در آن ماموریت دستگاه افراد زبده را انتخاب کرده بود. ایشان به عنوان مربی پرش چتربازان ساواک در سال ۴۲ مشغول خدمت به ساواک بودند. البته اعضای محترم دادگاه اطلاع دارند که ماموریت ساواک در سال ۴۲ به چه صورتی بوده است. مربوط می‌شود به قیام معروف سال ۴۲. ایشان بعد از دستگیری امام متوجه شدند که چه خیانتی به ملت ایران انجام داده‌اند و نمونه‌اش دستگیری‌های بعدی است. معذالک به خاطر ایفای نقش ضدمردمی خود به مربی‌گری چتربازان ادامه دادند. ایشان در سوگندنامه خود هدف ضدخلقی و ضدمردمی خودشان را منعکس کرده‌اند. [سپس دادستان قسمتی از خلاصه پرونده متهم را که دستگاه ساواک برایش تهیه کرده بود قرائت کرد. در این پرونده از خدمات متهم در دستگاه ساواک تجلیل شده بود.]با وجود چنین پرونده‌ای ایشان نمی‌توانند از اتهامات دادگاه انقلاب اسلامی تبرئه شوند برای این‌که کاملا واضح است مخصوصا در سال‌های اخیر به روش ضدمردمی ساواک پی برده بودند. اما حاضر نشدند خودشان را کنار بکشند. [دادستان از متهم خواست که اگر مطالبی دارد در آخرین دفاع خود بیان کند] محمدجواد غفاری: در مورد دستگیری زعیم عالی‌قدر کردید. بایستی به عرض برسانم زمانی این اتفاق افتاد که روز‌های اول خدمت خود را در ساواک انجام می‌دادم و بنا به درخواست رئیس ساواک قم و رئیس ساواک تهران اقدام به این عمل نمودیم. این موضوع در شانزده سال قبل اتفاق افتاد که حتی در تهران کسی از وجود زعیم عالی‌قدر اطلاع نداشت، ولی به عنوان یک شخص روحانی در نهایت ادب و احترام با وسیله جدا به تهران تشریف آوردند. رئیس دادگاه: این‌که ماموریت سری و مهم بوده و هشتاد نفر برای دستگیری ایشان به قم فرستاده شده نشان می‌دهد که آقای خمینی چه نقشی داشته و یک رهبر بوده است، حتی به ایشان اجازه داده نشده که نمازشان را هم بخوانند. حتی در اتومبیل با این‌که شما مسلمان هستید و مسلمان شیعه خودتان نماز نخواندید حتی به ایشان هم اجازه خواندن نماز ندادید. شواهد امر نشان می‌داده که شما برای دستگیری شخصی می‌روید که بسیار مهم است. می‌توانیم بگوییم که برای دستگیری موسی‌بن‌جعفر بزرگ نه برای دستگیری موسی‌بن‌جعفر قم می‌روید. معنی محارب همین است. محمدجواد غفاری: همان‌طور که به عرض رسید، چون در آن زمان در ساواک من هنوز خدمتی انجام نداده بودم. رئیس دادگاه: من می‌خواهم بگویم که برای شما به عنوان یک آدم عادی این مسئله حداقل می‌توانست روشن باشد. شما فهم‌تان خیلی خوب است، فهم ذاتی دارید، تحصیلات دارید، خوب مسائل را درک می‌کنید. آقا مصطفی، پسر آقا، که شهید شده و به وسیله همین ساواک کشته شده است تعریف می‌کردند که «شب حادثه من بالای پشت‌بام منزل بودم، وقتی با ماشین آمدند و آن‌ها را دستگیر کردند و بردند در ماشین نشاندند، یکی از پایین به من فحش داد که آقای ریشو برو کنار» و این حادثه را شما آقایان آفریدید. کیفر این گروهی که حادثه قم را آفریدند و جامعه و روحانیون را آزردند چیست؟ خودتان بفرمایید، می‌خواهم از وجدان شما سوال کنم؟ محمدجواد غفاری: من بی‌گناه بودم و اصلا اطلاعی نداشتم. رئیس دادگاه: شما مسلح به خانه رسول‌الله هجوم بردید. آقای خمینی تمام احترامش برای رسول‌الله است و تمام احترام این دادگاه برای آقای خمینی است. تمام احترام او به خاطر رسول‌الله است و تمام احترام رسول‌الله به خاطر الله است. شما مسلحانه به حریم رسول‌الله حمله بردید و شخص مورد توجه و محبت مثل آقای خمینی را دستگیر کردید. از سازمان ساواک وقتی من رفتم ۷ سال گذشته بود. وقتی به آن‌جا رفتم از کار‌های ساواک اطلاع نداشتم و همان‌طور که گفتم این ماموریت در همان روز‌های اول بود. رئیس دادگاه: طبق موازین شرعی و مدارک موجود و اظهارات خودتان شما محاربه با خدا کرده‌اید. ملت می‌گویند ما حقوق خودمان را می‌خواهیم و شخص محارب قابل بخشش نیست. آقای خمینی هم نمی‌تواند محارب را ببخشد، وقتی آقای خمینی سمبل مذهب باشد توهین به ایشان توهین به رسول‌الله است.

ادامه مطلب