اعتراف فرمانده بعثی در برابر اسرای ایرانی/ آزادگان در بدو ورود چه خواستند؟


1624 بازدید

اعتراف فرمانده بعثی در برابر اسرای ایرانی/ آزادگان در بدو ورود چه خواستند؟

امام صابران(ره) فرمود: «اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود».
به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، 26 مرداد سال 1369 برگ دیگری از تقویم انقلاب اسلامی ورق خورد، یوم‌الله دیگری خلق شد و کشور به استقبال 43 هزار پرستوی آزاده از قفس دیکتاتور رژیم بعث رفت.

مردان صبوری که بلندترین قله‌های پایداری را فتح کردند تا دشمن به زانو درآید و عجز خویش را لابه کند.

به یُمن ورود این دلاورمردان سرافراز، دل‌ها غرق در شوق شد و چهره‌ها پس از سال‌ها با لبخند آشتی کردند.
 
یوسف‌های غریبی که از راه رسیدند تا وطن، آن‌ها را در آغوش کشد و بر پاهای استوارشان بوسه زند و آنان نیز در سجده شکر بر خاک وطن افتاده و صدایی لرزان داشتند. شوق مردم و خانواده‌ آزادگان در آن روز به یاد ماندنی، وصف ناپذیر است.
 
در این روز ایران اسلامی شاهد بازگشت آزادگان سرافرازی بود که پس از تحمل سال‌های اسارت خود در اردوگاه‌های عراق پای به میهن اسلامی گذاشته و به ‌آغوش خانواده‌های خود بازگشتند.

این رویداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط رژیم صدام و 2 روز پس از آن صورت گرفت که صدام در نامه‌ای به آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران بار دیگر عهدنامه 1975 الجزایر را پذیرفت و به شرایط ایران برای پایان جنگ تسلیم شد و از جمله قول عقب‌نشینی از مرزهای ایران و آزادسازی اسیران ایرانی را داد.

اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود.

زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره) و همچنین بیعت با جانشین خلف وی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب از نخستین برنامه‌ها و اقدامات مشترک آزادگان سرافراز ایرانی بود.

مقام معظم رهبری درباره آزادگان چنین فرموده‌اند:

" یکی از چیزهایی که شما را، دل‌هایتان را زنده نگه می‌داشت، ‌پر امید نگه می‌داشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت می‌شود فهمید... مسأله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزاد مردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند... شما در دوران اسارت شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابردشمن شدید."

رایحه آزادی

رادیو بغداد در صبح روز 24 مرداد ماه، خبر ارسال نامه ای را از سوی صدام و خطاب به رهبر انقلاب و رییس جمهوری، اعلام کرد. وی در خلال نامه به تمام خواست های مشروع ایران جواب مثبت داد.

پس از شنیدن این خبر موج شادی در به پا خاست. همگان دست به سوی آسمان بردند و جبین بر خاک ساییدند و سجده شکر به جای آوردند.
 
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور     کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

آخرین روز اسارت فرا رسید و اسرا یکدیگر را در آغوش می کشیدند. از یکدیگر حلالیت می طلبیدند و قرآن را بر سر همدیگر می گرفتند و یکدیگر را به آیه های ملکوتی می‌سپردند.

در مرز خسروی بانگِ " به کنعان رسیدگان " طنین انداز بود. اتوبوس‌های آن سوی مرز عراق به منزله فرشتگان نجات در انتظار مسافران کربلا بودند. همگان خاک پاک وطن را توتیای چشم کردند. با مشاهده هر ایرانی رگ حیات در اندام تکیده هر آزاده ای جان می‌گرفت.

مرقد مطهر امام(ره)، پذیرای آزادمردان

به یاد آن روز که به قصد جبهه‌های نبرد، به جماران رفتیم، تا دعای پر مهر پیر جماران را بدرقه راه خود کنیم و موعظه‌های عرفانی‌اش را در جای جای قلبمان بگنجانیم.

دریغا! دریغا! که هنگام رجعت مرکب آهنی ما را نه به سوی جماران، بلکه به سوی بهشت زهرا هدایت کرد. پس سینه زنان و گریه کنان خود را بر مزار او رساندیم و اندوه تنهایی را با اشک سرودیم.

آزاده شهید

به یاد آنان که در ایام اسارت بر اثر شکنجه‌های دژخیمان، شراب عشق نوشیدند.

آزادگان از دیدار مادر آزاده شهید در حالی که قاب عکس فرزندش را با دستان لرزان در برابر دیدگان همه نگه می‌داشت و با چشمانی منتظر مژه بر هم نمی‌زد، شرم داشتند.

آزادگان عزیز از دیدار همسر آزاده شهیدی که به دیدارشان می‌آمد در حالی که فرزندش گوشه چادر مادر را در دستان کوچکش جمع می‌کرد و آهسته و بی صدا می گریست، شرم داشتند.

این سرنوشت همه پرندگان باغ محمدی است که یوسف وار، عصمت خویش را نگه داشتند و حتی به قیمت شکنجه و زندان، دست از دوست نشستند و چنین کردند یاوران دلاور خمینی(ره) در زندان‌های دشمن بعثی.

اسوه های مقاومت و پایداری

آزادگان با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستاده و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و همیشه یار انقلاب و اسلام بودند؛ تا جایی که یکی از فرماندهان بعثی در مقابل اسرای ایرانی اعتراف کرد که " شما در این جا یک حکومت اسلامی کوچک تشکیل داده اید".

به خانه‌ات خوش آمدی

در 26 مرداد سال 69، پس از رنج‌های فراوان، سرانجام طلایه‌داران سپاه عشق پای به خاک میهن اسلامی گذاشتند. به راستی که قلب ملت خانه آن‌هاست و آنان قدم بر قلب ملت نهادند و آمدند و خوش آمدند.
 
امام روحت شاد

امام عزیز، این روزها و این سال‌ها چقدر جای تو خالی است! فرزندان آزاده‌ات وقتی قدم بر خاک میهن می‌گذارند قبل از هر چیز سراغ تو را گرفته و می‌گویند: " بابای ما کو؟ "

غم محرومیت دیدار تو پشت آزادگان را خم کرد نه رنج اسارت. امام، روحت شاد.

امام صابران فرمود: " اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود".

ای از سفر برگشتگان، آن پیر فرزانه و اسطوره مبارزه با دژخیمان، پیوسته غم هجران فرزندانش را بر دوش می‌کشید و چشم به راه شما بود تا سلامی عاشقانه نثارتان کند.
روند آزادی اسرا چگونه شکل گرفت؟

سه سال پس از آتش بس جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعث عراق، در 26 مرداد 1369 اولین گروه هزار نفره از رزمندگان ایران که در عراق اسیر بودند از مرز خسروی وارد خاک ایران شدند.

ملت ایران با سرافرازی در دفاع از اسلام و انقلاب و حفظ تمامیت ارضی میهن خود از آزادگان بازگشته به میهن،‌ با شور و شعف استقبال کرد.

در این روز، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.

در این میان ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود، به تبادل انبوه اسرا پرداخت. این ستاد با مساعدت و همراهی دیگر دستگاه‌ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی انجام داد.

این ستاد با الهام از رهنمودهای مقام معظم رهبری بیش از 270 واحد ستادی در سراسر کشور تشکیل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمینه‌های گوناگون آغاز کرد و در زمینه اشتغال توانست نزدیک به 96 درصد (بیش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاه‌های دولتی و غیر دولتی مشغول به کار کند.

در زمینه تحصیل نیز تا سال 1375، بیش از پنج هزار و 300 نفر از آزادگان موفق به راهیابی و تحصیل در مؤسسات عالی کشور شدند که از این عده 365 نفر در رشته پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی و 406 نفر در رشته‌های مهندسی و سایر رشته‌ها پذیرفته شدند.

آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی‌‌ترین کسان به قضای الهی بودند.
 

امروز یادآور بازگشت غرورآفرین مردان و زنان آزاده‌ای است که پس از تحمل سال‌ها شکنجه و دوری از عزیزان خویش، به وطن بازگشتند و به انتظار میلیون‌ها ایرانی پایان دادند.

در این روز، شکیبایی مادران، پدران، همسران و فرزندان این آزادمردان به بار نشست و سال‌های نگرانی و شوق دیدار به پایان رسید  و وعده الهی تحقق یافت: " و بشر الصابرین".

عرصه پر برکت دفاع مقدس، صحنه حضور مردان و زنان با ایمانی بود که با پیروی از تعالیم عالیه اسلام و تحت رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی (ره) توانستند حماسه‌ای به یادماندنی و جاودان از خود به یادگار بگذارند.

اینان اگر چه در بازگشت از اسارت، مقتدا و امام خویش را ندیدند، اما با نایب بر حق وی میعادی همیشگی بستند و بر عهد خویش با خون شهیدان پایبند ماندند.

آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مکتب انسان ساز اسلام و سیره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابی و حماسه‌ساز حضرت زینب(س) که اسوه صبر و پایداری بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهاده و شکوه مقاومت و سرافرازی را بر کارنامه درخشان ایران اسلامی ثبت کنند.
سید آزادگان که بود؟

سید آزادگان حجت الاسلام "علی اکبر ابوترابی فرد" همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهید دکتر "مصطفى چمران" در ستاد جنگ‌هاى نامنظم به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموریت‌هاى شناسایى رزمى و دشوار مى‌رفت.

آزادىِ منطقه پر حادثه و خطرناک "دب حردان" به فرماندهى وى و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکى از اقدامات وی است.
مرحوم " ابوترابى فرد " سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جریان یکى از مأموریت‌هاى شناسایى که براى تکمیل شناسایى قبلى خویش انجام داد تا نیروهاى ستاد جنگ‌هاى نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند، در حالى که هفت کیلومتر از نیروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پیشروى کرده بودند، هنگام بازگشت مورد شناسایى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى‌توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وى پرداختند و نهایتاً به اسارت دشمن درآمد.
 
مرحوم ابوترابى 15 ماه اول اسارت را در سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد و تحت شدیدترین شکنجه‌ها گذراند و در اراده پولادین این مرد خدا خللى ایجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختى‌هاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانى منتقل شد.
حجت‌الاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع سایر اسیران، با رهبرى حکیمانه خود و با تمسک به ائمه معصومین (ع) و با معنویت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوق‌العاده، مکر و حیله دشمنان بعثى را بى‌تأثیر گذاشت و شمع محفل ایران شد و در جهت تقویت روحیه مقاومت و ایمان آنان از هیچ اقدام و ایثارى دریغ نورزید.

وی،هدف و راه را به اسرا نشان مى‌داد و چون ابرى فیاض، امید و ایمان را به آنان هدیه می‌داد.

اردوگاه‌هاى عنبر، موصل1، 3، 4 و رمادیه و تکریت 5، 17، 18 و نیز سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد شاهد خوبی‌ها و مجاهدت‌هاى خستگى ناپذیر آن عارف حکیم هستند.
 

این عارف مجاهد، پس از 10 سال اسارت سرانجام در سال 1369، همراه با خیل آزادگان سرافراز به میهن اسلامى بازگشت و به جاى آن که پس از 30 سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پیش گرفت و همراهى آزادگان و پى‌گیرى مشکلات آنان را وظیفه خود مى‌دانست.

مرحوم ابوترابی فرد در این راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاریخ 1369.7.7 با حکم رهبر معظم انقلاب در جایگاه نماینده ولى فقیه در امور آزادگان قرار گرفت و همه سعى خویش را به کار بست تا آزادگان، مایه عزت و تقویت نظام جمهورى اسلامى باشند.

رهبرمعظم انقلاب چه کسی را سید الاسرا نامیدند؟

"حسین لشکری" سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از ۱۸ سال اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق به ایران بازگشت.

او دارای درجهٔ جانبازی ۷۰٪ بود و در طول جنگ تحمیلی تا پیش از اسارت توانست در ۱۲ عملیات هوایی شرکت کند. او از سوی مقام معظم رهبری به لقب " سید الاسرا " نامیده شد.

آزاده سرافراز "حسین لشکری" با موافقت فرمانده معظم کل قوا در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸ به درجه سرلشکری ارتقا یافت.
 
استقبال از حسین لشکری در نقطه صفر مرزی ایران و عراق

"حسین لشکری" در مدت هشت سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری می‌شد.

پس از پایان جنگ، بعثی‌ها وی را از سایر دوستانش جدا کرده و قسمت دوم دوران اسارت او ۱۰ سال به طول انجامید.

وی پس از 18 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.
 

"لشکری" طی مصاحبه‌ای گفت: «اعتقادات مذهبی و مکتبی سربازان ایرانی مهم‌ترین عامل مقاومت آن‌ها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جسمی بعثی‌ها بود. الأن هر یک از ما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در هر جای دنیا که باشیم باید با نوع نگرش و رفتارمان اذهان عمومی را نسبت به مسائل ایدئولوژیکی نظام روشن کنیم. ما وقتی به اسارت دشمن درآمدیم با تأسی به سیره اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسک به دین و اهداف آن و بررسی و تفکر در آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ کردیم.».

 سرلشکر "حسین لشکری" به دلیل جراحات باقیمانده از دوران جنگ و اسارت، در بامداد روز دوشنبه 19 مرداد 1388 در بیمارستان لاله تهران دعوت حق‌تعالی را لبیک گفت و به یاران شهید خود پیوست.