در سالروز درگذشت داریوش همایون کارگزار شاه
داریوش همایون به روایت اسناد ساواک
1755 بازدید
1ـ تحصیلات :
داریوش همایون فرزند نوراللّه در سال 1307 ه ش در تهران متولد شد.1تحصیلات ابتدایى را دردبستانهاى فیروز بهرام و ابن سینا و دوره متوسطه را در دبیرستانهاى البرز و دارایى به پایان برد و پس ازاخذ دیپلم به دانشگاه تهران راه یافت و با مدرک لیسانس حقوق فارغالتحصیل شد.2
داریوش همایون همچنین دکترى علوم سیاسى را از طریق بورس تحصیلاییکه که بیل میلر (عضوکمیته سیاست خارجى مجلس سنا آمریکا) برایش فراهم کرد، از دانشگاه هاروارد دریافت نمود.3
نامبرده همچنین بدلیل ارتباطات خاص با مراکز و مقامات آمریکایى دورههاى مختلفى را در آمریکاگذراند.
پس از گرفتن دیپلم به واسطه پدرش که خود کارمند دارایى بود به استخدام دارایى درآمد.4
2ـ فعالیت داریوش همایون در گروهها و جریانات سیاسى :
داریوش همایون از سال 1320 ه ش و همزمان با اشغال ایران توسط متفقین و با توجه به هرج و مرجىکه در مملکت بوجود آمد به فعالیتهاى سیاسى در گروههایى که عمدتا طرفدار محمدرضا پهلوى بودندروى آورد. خودش در این زمینه مىگوید :
«در سال 1320 اشغال ایران، توجه مرا از درس منعطف ساخت و به فعالیتهاى سیاسى علاقمند شدم. از سال 1321وارد دستههاى کوچکى شدم که در آن هنگام به تعداد زیاد از طرف جوانان تشکیل مىشد و عموما داراى احساساتتند ناسیونالیستى بود...»5
در خصوص عضویت وى در دستجات مختلف سیاسى کتاب ظهور و سقوط مىنویسد :
«سرلشگر ارفع در سالهاى 1320 ـ 1325 یکى از چهرههاى فعال سیاسى و اطلاعاتى ایران بود... که سه حزب سیاسىوابسته به استعمار انگلیس را نیز مىگرداند که عبارت بودند از : «حزب افق آسیا» که توسط ارفع و دکتر احمد هومن(معاون وقت وزارت دربار و فراماسون سرشناس) تشکیل شد و عناصرى چون احمدعلى سپهر (مورخالدوله)، علىدشتى، ابراهیم خواجه نورى و داریوش همایون را در برمىگرفت، و احزاب شبه فاشیستى «آریا» (به رهبرى هادىسپهر)، و «سومکا» به رهبرى داوود منشىزاده.»6
داریوش همایون پس از مدتى فعالیت در حزب افق آسیا، در سال 1325 ضمن اشتغال در دارایى، باچند تن از جوانها که فعالیت ناسیونالیستى داشتند و به نام انجمن، کار مىکردند شروع به فعالیت نمود و درمأموریتى از طرف انجمن جهت سرقت نارنجک از کمپ آمریکایىها در تهران مجروح مىشود و براىمدتى از فعالیتهاى سیاسى کنارهگیرى مىکند تا اینکه در سال 1327 با تعدادى دیگر از جوانان انجمنهنرى جام جم را تشکیل دادند. در سال 1328 که عدهاى از رهبران انجمن، مکتب پان ایرانیسم را بوجودآوردند، همایون به حسنعلى صارم کلالى و دکتر عاملى متوسل و با وساطت این دو، وارد مکتب پانایرانیسم شد و با انشعاب پزشکپور از حزب مورد نظر، همایون نیز به حزب جدیدالتأسیس پزشکپور به نامحزب پان ایرانیست و در سال 1331 به دلیل اختلاف با پزشکپور از آن حزب نیز کنارهگیرى نمود. 7
در اواخر دهه 1320 ایران تحولات ملى شدن صنعت نفت و تشکیل جبهه ملى را تجربه مىکند وحاکمیت محمدرضا پهلوى دچار بحران مىشود. لذا نامبرده جهت مقابله با این مشکلات دست به تشکیلاحزاب دربارى جهت مقابله با مخالفان مىزند ارتشبد فردوست در این زمینه مىگوید :
«یکى از این احزاب، که محمدرضا هزینه آن را تأمین مىکرد، حزب سومکا8 بود که توسط داوود منشىزاده راهانداخته شد و در آن افرادى مثل داریوش همایون شرکت داشتند.اعضاى این حزب با مخالفین محمدرضا مبارزه مىکردند، حتى مبارزات خیابانى سخت، آنها براى حمله به مخالفینچماقهاى مخصوص دسته کوتاه داشتند. به هزینه محمدرضا، آنها خانهاى اجاره کرده بودند و وسایل خانه همتوسط دربار تامین مىشد. در این خانه، آنها جلسات سخنرانى منظم داشتند و حملات خیابانى را طراحى مىکردندآنها خود را به شدت «شاه پرست» مىخواندند.9
داریوش همایون دراقدامى هماهنگ با سازمان سیا،مأمورعضویت واسنادساواک دراین زمینهمىآورد:
«پس از سپرى شدن تحولات 1332 و کودتاى 28 مرداد، آمریکا جهت به دست گرفتن گروههاى مخالف پهلوى قصدنفوذ دادن عواملش در آن گروهها را داشت. لذا در سال 1339 سازمان جاسوسى سیا تصمیم مىگیرد جبهه ملى را بهدست گیرد. بدین منظور جمعى از فارغالتحصیلان آمریکا را به عنوان عوامل جاسوسى به درون جبهه ملى نفوذمىدهد که به نام دسته «هارواردیها» معروف شدند. در بین این عده داریوش همایون هم با کمک دکتر عبدالحسینصدیقى به جبهه ملى وارد و عضو آن شد و در کمیسیون حقوق اجتماعى جبهه ملى که ریاست عالیه آن با دکتر صدیقىو معاونت پروانه اسکندرى همسر داریوش فروهر بود به اتفاق دکتر فریدون مهدوى به فعالیت پرداخت.»10
ولى مسئولین جبهه ملى خیلى زود از برنامههاى آنها مطلع شده، داریوش همایون را به همراه دوستانهارواردىاش از جبهه ملى اخراج کردند.
از جمله احزاب دولتى دیگرى که داریوش همایون در آن به فعالیت پرداخت، حزب به اصطلاحرستاخیز ملت ایران بود. مسعود بهنود در این باره مىنویسد :
«در روزهاى پس از اعلام تشکیل حزب رستاخیز، کم نبودند کسانى که این فکر را از داریوش همایون مىدانستند اوطرح این حزب را چنان نوشت که شاه در دورانى که در صدد ایجاد پایههاى ایدئولوژیک براى رژیم خود بود قانعگردد که این تنها راه حرکت دادن جریانِ از تحرک افتاده و بىتفاوت سیاسى مملکت است.11
3ـ شروع فعالیت مطبوعاتى :
یکى از زمینههاى مهم فعالیت داریوش همایون در عرصه مطبوعات بود. وى از اواسط دهه 1330 بهفعالیت مطبوعاتى روى آورد. در اسناد ساواک مىخوانیم :
«در سال 1334 روزنامه اطلاعات کلاس درس نویسندگى و خبرنگارى و سپس امتحان ورودى ترتیب داد. داریوشهمایون در آن کلاسها شرکت کرد و در امتحان آن قبول شد و به عنوان مصحح با حقوق ماهیانه سه هزار ریال واردخدمت گردید. چندى بعد، به خبرنگارى، نویسندگى و نوشتن تفسیر سیاسى پرداخت. در تفسیرهایى که مىنوشتابتدا علیه آمریکاییان بود لذا مورد گله آمریکاییان از عباس مسعودى واقع شد.»
در این وقت او با ژوزف گودین رئیس سازمان جاسوسى سیا در ایران آشنا شد و به خانه او آمد و شدمىکرد. به تدریج تفسیرهایش جنبه ضد شوروى پیدا کرد و در ایامى که جنگ سرد رادیویى ادامه داشت اوهم در این راه افتاد و ارتباطش با گودین همچنان محفوظ بود.12
داریوش همایون در زمینه مطبوعاتى مورد توجه سایر کشورها از جمله انگلستان نیز بود بنحویکهجهت سفر به آن کشور از نامبرده دعوت مىشود در اسناد ساواک مىخوانیم :
«از وزارت امور خارجه به: وزارت اطلاعات از سفارت انگلیس اطلاع دادهاند که وزارت خارجه انگلستان از سه نفر ارباب جراید اطلاعات و کیهان و آیندگاندعوت مىنماید که براى مدت سه هفته از 14 فروردین تا سوم اردیبهشت ماه 1347 مطابق با سوم تا 23 آوریل 1968به آن کشور عزیمت کنند و اوضاع اقتصادى انگلستان را پس از تنزل لیره بررسى نمایند. پس از تماس با مؤسساتروزنامههاى مزبور سه نفر آقایان نامبرده زیر معرفى شدهاند 1ـ آقاى دکتر حبیب چینى از مؤسسه اطلاعات 2ـ آقاىحسین عدل از مؤسسه کیهان 3ـ داریوش همایون از مؤسسه آیندگان. مراتب به همین نحو به وابسته مطبوعاتىسفارت انگلیس اعلام شد.»13
داریوش همایون در عرصه مطبوعاتى تمام تلاشش را در جهت تحکیم پایههاى سلطنت پهلوى درایران صرف مى نمود و تعداد زیادى از مطبوعات قلمفرسایىهاى او را چاپ و منتشر مىکردند. وى دردهه چهل تبلیغات زیادى از برنامههاى باصطلاح اصلاحى شاه نمود بنحویکه مسعود بهنود درباره اومىنویسد :
«داریوش همایون، او که متخصص و مفسر مسایل خارجى بود، نخستین بارى که درباره مسایل داخلى چیزى نوشتدر سال 1341 بود که تفسیر و گزارش تحقیقى درباره اصلاحات ارضى «ارائه داد و آن را عملى ناگزیر براى گذر از یکمرحله پیشرفت به مرحله بعدى» قلمداد کرد. تا سالهاى سال کسى چنین تصویرى از این رویداد اصلاحات ارضى ـنکشید.»14
مجله پیام امروز درباره اختلافات داریوش همایون با عباس مسعودى درباره تأسیس سندیکاى مطبوعات مىآورد :
«داریوش همایون با گروهى از روزنامهنگاران بر سر تأسیس سندیکاى مطبوعات با عباس مسعودى مؤسس روزنامهاطلاعات که مخالف تأسیس چنین سندیکایى بود به جدال برخاست و آن روزنامه را ترک کرد.»15
روزنامه کیهان درباره سندیکاى نویسندگان و خبرنگاران و نقش همایون در تشکیل آن مىنویسد :
«زمانى که ایجاد سندیکاى نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در دستور کار متولیان امور مطبوعاتى رژیم پهلوى قرارگرفت، داریوش به بازى فرا خوانده شد و به عنوان یکى از کارگردانان اصلى این ماجرا در کنار مسعود برزین، سیاوشآذرى و رکنالدین همایون فرخ قرار گرفت. بیانیههاى منتشره از سوى هیئت مؤسس این سندیکا، خبر از فعالیت شدیدداریوش همایون در این عرصه مىدهد.» 16
نامبرده همزمان با فعالیتهاى مطبوعاتى در مناصب مختلف دیگرى نیز عضو بود از جمله است :
1ـ عضو ثبت اسناد بنیاد فرح پهلوى
2ـ عضو هیئت امناى سازمان جشن هنر
3ـ عضو شوراى عالى، هماهنگى و نظارت بر توسعه مناطق ساحلى بحر خزر.17
همایون در اواخر این روند جهت خدمت بیشتر به دستگاه پهلوى با کمک سرویسهاى جاسوسى خارجى و کشورهاى استعمارى اقدام به انتشار روزنامه آیندگان در سال 1346 نمود و از این راه به مقابله بامخالفان حاکمیت پرداخت ودرجهت مشروعیت دادن به خاندان سلطنتى پهلوى ـ در این نشریه ـ قلم زد.
داریوش همایون جهت نزدیکى بیشتر با حکومتمداران پهلوى با هما زاهدى ـ دختر سرلشکر فضلاللّهزاهدى عامل کودتاى 28 مرداد ـ ازدواج نمود و تبلیغات وسیعى پیرامون این وصلت راه انداخت و بابهرهگیرى از نفوذ خود به عنوان یک روزنامهنگار، خبر ازدواجش را در تمام جراید ایران چاپ کرد و سعىنمود تا از حضور فرح پهلوى و دیگر بستگان شاه در این مجلس به سود خود بهرهبردارى نماید مجلهاطلاعات بانوان در این زمینه مىنویسد :
«ازدواج خانم زاهدى نماینده مجلس شوراى ملى با آقاى داریوش همایون، مدیرعامل روزنامه آیندگان که در حضورعلیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران برگذار شده از خبرهاى جالب هفته گذشته بود.18
4ـ جاسوسى داریوش همایون براى سازمان سیا :
همان طور که سابقا ذکر شد داریوش همایون از اواسط دهه 1320 با عضویت در احزاب و گروههاىمرموز و ناشناخته از جمله «افق آسیا» عملاً جاسوس کشورهاى استعمارى گردید و جزء تحصیلکردگانهارواردى و نفوذى سازمان سیا در جبهه ملى بود و با فروپاشى نظام ظالم پهلوى و اعترافات تکان دهندهسران آن حکومت پردهها کنار رفت و ماهیت این احزاب و گروهها در وابستگى به کشورهاى بیگانهمشخص گردید. از جمله این سازمانها مؤسسه فرانکلین میباشد.
اسناد ساواک درباره ماهیت این مؤسسه مىنویسد :
«... عموما کارمندان فرانکلین معتقدند که عدهاى از افراد این مؤسسه مستقیما از طرف سازمان سیا حمایت مىشوندعدهاى بدون سر و صدا از طرف فرانکلین و با خرج این مؤسسه به اروپا و آمریکا مىروند و بدون اینکه کسى آگاهىپیدا کند تمام مخارجشان از طرف فرانکلین پرداخت مىگردد. داریوش همایون پس از استخدام در فرانکلین به عنوان یکى از پنج خبرنگار برجسته سال از طرف آمریکایىها انتخابو بورس یک ساله «نیمن» به وى اعطا مىشود. داریوش همایون پس از بورس نیمن در عرض سه سال 21 سفر بهخاورمیانه و خاور دور انجام داد و در بسیارى از حوادث جهانى حضور داشت. از جمله در ایامى که اندونزى دستخوش بحران و حوادث شوم بود، او بدین کشور سفر کرد و به دوستانش مىگفت براى رسیدگى به امور فرانکلینبدین کشور سفر مىکند در حالى که گذرنامهاش روزنامهنگارى بود و در اندونزى خود را خبرنگار معرفى مىکرد. پساز سقوط سوکارنو، روزنامه اطلاعات به نقل از خبرگزارىهاى خارجى نوشت که در سقوط سوکارنو 480 مأمورجاسوس آمریکا شرکت داشتند. نامبرده همچنین چند روز قبل از آغاز جنگ شش روز اعراب و اسرائیل به مقصداروپا از کشور خارج شد و سر از اسرائیل در آورد.»19
اسناد لانه جاسوسى آمریکا در خصوص داریوش همایون مىنویسد :
«من با داریوش مکالمات جالبى در جریان ماههاى اخیر و در ارتباط با به راهانداختن روزنامه آیندگان توسط اوداشتهام.... او یک لیبرال است و به عنوان رئیس سندیکاى روزنامهنگاران وى ممکن است که در عین حال نفوذفزایندهاى داشته باشد. همایون که تحصیل کرده آمریکاست علاقمند به حفظ تماس با ما مىباشد. من معتقدم که اوبسیار فراتر خواهد رفت. به هر صورت او یک هم صحبت بسیار جالبى است.»20
همچنین حمیدهمایون نیزبه ارتباط وجاسوسى پسرعمویش داریوش همایون براى سازمان سیامىگوید:
داریوش همایون عضو سیا (C.I.A) سازمان اطلاعات مرکزى آمریکا در ایران است ضمنا آقاى داریوشهمایون تحتالحمایه آقاى اردشیر زاهدى است که برادر همسر داریوش همایون مىباشد.»21
داریوش همایون به خاطر خدمتش به دستگاههاى جاسوسى در سلسله مراتب قدرت تا پست وزارتهم پیش رفت ولى دولت آمریکا و دستگاه اطلاعاتى آن «سیا» او را به عنوان مهرهاى جانشین کسب مقامنخستوزیرى در نظر داشتند. در اسناد لانه جاسوسى مىخوانیم :
«آقاى داریوش همایون، از روزنامه آیندگان که در خلال سالهاى زیادى در نظر کارمندان سفارت معروف بوده است.او بدون شک یکى از روزنامهنگاران جوان با استعداد ایرانى است و به طور قابل توجهى از داشتن شهرت در محدودهایرانیهاى جوان «ملىگرا» لذت مىبرد... او به طور واضح بایستى از جمله کسانى باشد که در لیست دعوتى سفارتباقى بماند. چرا که او به طور قطع وزیر مطلوبى است و مىتواند یک روزى تا حد نخستوزیرى برسد.»22
5ـ دوران وزارت داریوش همایون :
داریوش همایون تا قبل از رسیدن به مقام وزارت در مناصب و موقعیتهاى مختلف خدمات زیادى به حکومت پهلوى نمود و همان طور که سابقا ذکر شد، طراحى، تشکیل و فعالیت در حزب رستاخیز که دبیرکل آن جمشید آموزگار بود، از جمله آن مىباشد. پس از برکنارى عباس هویدا از نخستوزیرى در مرداد 1356 جمشید آموزگار بعنوان نخست وزیر معرفى شد. او نیز داریوش همایون را ـ که از همفکرانآمریکایى خود بود را به وزارت اطلاعات و جهانگردى برگزید تا وى در موقعیت مهمتر و حساسترى بهدستگاه پهلوى و آن هم در بحرانىترین دوران آن رژیم خدمت نماید.
داریوش همایون در آغاز کار جهت موجه جلوه دادن خود در نزد مطبوعات، سیاست سانسور قبل ازچاپ نشریات را کنار گذاشت اما با اتخاذ سیاست «خود سانسورى» کار را بر نشریات مشکل ساخت. درقسمتهایى از بخشنامه سیاست «خود سانسورى» همایون مىخوانیم :
«باید خود مطبوعات مسئول سانسور خود باشند؛ یعنى سیاستهاى دولت را که برایشان تشریح شده است اجراکنند... با اصول فکرى حزب رستاخیز ملت ایران نظام شاهنشاهى قانون اساسى و انقلاب شاه و ملت و اصول 17 گانهآن با احترام رفتار شود و اگر انتقادى هست نه درباره خود آن اصول بلکه ـ درباره شیوههاى اجرا باشد. ...مقامات مسوول درجه یک، مقاماتى که شخص شاهنشاه آنها را منصوب مىکنند مستقیما مورد اتهام و حمله قرارنگیرند.23
اسماعیل پوروالى که خود یکى از خدمتگزاران حکومت پهلوى در عرصه مطبوعات بود به این روشداریوش همایون انتقاد نموده، مىنویسد :
«از ابتکاراتى که همایون در همان هفته اول آغاز کار خود [وزارت اطلاعات و جهانگردى] نشان داد. این بود که طىیک نامه رسمى که براى روزنامهها فرستاد، موارد سانسور را به آنها یادآور شد و سردبیران روزنامهها را مأمور اجراىآن کرد و به جاى اینکه سانسورچیان را به سراغ روزنامهها بفرستند، خود روزنامهها را مجبور به «خود سانسورى» کردو بعد هم مدعى شد که حکومت جدید که جانشین حکومت هویدا شده، کار خود را با برداشتن سانسور از مطبوعاتشروع کرده است.»24
این حرکت داریوش همایون باعث موضعگیرى عدهاى از مطبوعاتىها گردید و با نوشتن مقاله وطومار به مخالفت بااین سیاست پرداختند که داریوش همایون نیزعدهاى ازآنها راممنوعالتحریرنمود.
از جمله خیانتهاى دیگر داریوش همایون در دوران وزارتش مقالاتى بود که به اجبار دستور چاپ آنها را به سر دبیران نشریات مىداد. از جمله مهمترین آنها، مقاله مجعول رشیدى مطلق تحت عنوان «ایران واستعمار سرخ و سیاه» است. این مقاله به دستور وى در مورخه 17 دى 1356 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. در این مقاله با بىشرمى تمام به بزرگ مرجع تقلید، رهبر و مقتداى ملت مسلمان حضرت امامخمینى (ره) توهین شده بود. انتشار این مقاله آتش خشم مردم غیرتمند ایران را شعلهور ساخت.
مردم شریف قم در عکسالعمل به این بىحرمتى رژیم به خیابانها ریختند و با اهداى خون دهها شهیدو مجروح شدن تعداد بسیارى از مرد و زن حماسه تاریخى 19 دى را آفریدند. بعد از قم مردم شهرهاىتبریز، یزد، مشهد، اصفهان و سایر شهرها به صورت جدى وارد میدان شده، با تظاهرات جانانه خود شیرازهرژیم را درهم ریختند.25هر چند این مقاله با دستور شاه تهیه شده بود ولى هویدا و همایون از مجریاندیگر این سناریو، جهت انتشار آن در روزنامه اطلاعات بودند. اقدامى که شاه به وسیله آن تخریبشخصیت حضرت امام (ره) و تضعیف پایگاه ایشان را در بین مردم از آن انتظار داشت ولى برخلاف اهدافمجریان نه اینکه هیچ تزلزلى به موقعیت ایشان در بین مردم نگردید، بلکه باعث شروعى مجدد براىحرکت انقلاب اسلامى و حتى تسریع آن گردید. با اوجگیرى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، لحظه بهلحظه به نگرانى آمریکایىها و اسرائیلىها افزوده مىشد. و مأموران سیا جهت مقابله با حرکت انقلابقصد داشتند با اقداماتى از سرعت حرکت انقلاب بکاهند لذا ماموران سیا با بررسىهاى به عمل آمده بهاین نتیجه رسیدند که یکى از راهحلهاى آرام ساختن مردم دستگیرى افراد منفورى چون «داریوشهمایون» مىباشد و با اعلام جرم سندیکاى نویسندگان و خبرنگاران علیه همایون در انتخاب وى بهعنوان یکى از چهرههاى منفور تأثیر داشتند.
داریوش همایون پس از روى کار آمدن دولتهاى شریف امامى و ازهارى با اوجگیرى انقلاباسلامى و با برنامهریزى عوامل سیا جهت کُند کردن انقلاب اسلامى جزء افراد فاسدى بود که توسط دولتدستگیر و زندانى گردید و عامل تمام گرفتاریهاى رژیم معرفى شدند و حتى حکومت پهلوى قصد اعدامآنها را داشت ولى این اقدام رژیم نیز نتوانست مانع پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن شود و داریوشهمایون با استفاده از موقعیتى که برایش پیش آمد به همراه زندانیان سیاسى از زندان آزاد شد و پس از چند ماه زندگى مخفى از طریق ترکیه به فرانسه رفت و جهت بازگرداندن حکومت پهلوى، با فعالیتهایش علیهانقلاب مجددا به سلطنتطلبها پیوست. سرانجام این عنصر خائن و وابسته در بهمن سال 1389 ش درگذشت. از آنجا که همایون یک عنصر مطبوعاتی بود و سالهای متمادی به عنوان مسئول روزنامه آیندگان در مسیر اهداف استبداد و استعمار قلم فرسایی میکرد، در ادامه به بررسی وضعیت روزنامه آیندگان در دوران پهلوی میپردازیم.
الف : کمکهاى رژیم پهلوى و صهیونیستها جهت انتشار آیندگان :
1ـ کمکهاى دولت جهت صدور مجوز و انتشار روزنامه آیندگان :
داریوش همایون در پیگیریها و رایزنیهاى خود با مقامات مختلف جهت تهیه مقدمات براى انتشار روزنامهآیندگان، هدفش از این کار را حمایت و تقویت رژیم پهلوى عنوان کرده، به نشریات کیهان و اطلاعات کهبه اصطلاح مورد تأیید دولت نیستند انتقاد مىکرد. در حالى که این روزنامهها تنها افتخارشان خدمت بهشاه و چاپلوسى از برنامههایش بود. در اسناد ساواک در شروع پیگیریهاى داریوش همایون جهت انتشارروزنامه آیندگان مىخوانیم :
«درباره چگونگى ایجاد این نشریه (آیندگان) باید متذکر شد که در حدود یک سال و نیم پیش داریوش همایون کهدر مؤسسه فرانکلین مشغول کار بود و پس از گفتگو و تبادل نظر با دکتر سمسار، دکتر بهرهمند و بهروز با تیمسار پاکروانوزیر وقت اطلاعات ملاقات کرد و با توجه و تذکر به اینکه روزنامههاى کنونى (اطلاعات و کیهان) نه مورد تأییددولت هستند و نه مردم، فکر خود را در مورد ایجاد یک واحد مطبوعاتى با ایشان در میان گذاشت و ایشان نیز جریان رابه اطلاع آقاى نخست وزیر رساند و بعدا همایون چند بار با آقاى نخست وزیر ملاقات نمود و آقاى نخست وزیر همبعد از این ملاقاتها فکر آنها را پسندید و وعده همهگونه کمک به آنها داد و آمادگى خود را براى همکارى با آنها اعلامکردند و ضمنا جریان امر را به شرف عرض رساندند و شاهنشاه نیز اجراى چنین برنامهاى را مورد تأیید قرار دادند.»26
از طرفى با توجه به اینکه داریوش همایون یکى از چهرههاى شناخته شده سازمان جاسوسى آمریکابود، تصمیم براین شد امتیاز روزنامه به نام خانم «فریده کامکار شاهرودى» که از اقوام همایون دخترعمهاش ـ بود دریافت گردد. 27
ولى علیرغم تمام این زمینهسازیها، ساواک با صدور مجوز انتشار این روزنامه مخالفت مىنماید و این مسئله حکایت از این دارد که داریوش همایون با اینکه با تعداد زیادى از مقامات عالیرتبه رژیم پهلوى و سفارتخانههاى خارجى صحبت کرده بود و حمایت آنها را جهت انتشار روزنامه آیندگان جلب کرده بود، انتظار مخالفت ساواک با درخواستش را نداشت و ساواک بىاطلاع از مسائل پشت پرده در مکاتبات اولیهمخالفت، ولى بعدا با صدور مجوز موافقت مىنماید. در مکاتبات ساواک در این باره مىخوانیم :
«وزارت اطلاعات صلاحیت بانو فریده کامکار شاهرودى را به منظور صدور امتیاز روزنامه یومیه سیاسى از اینسازمان استعلام نموده است.
سابقه : مشارالیها فاقد سابقه مضره بایگانى شده مىباشد. نظریه : با توجه به اینکه در همین زمینه قبلاً نیز تقاضایىواصل و تیمسار ریاست معظم ساواک ذیل گزارش مربوطه مقرر فرمودند : «روزنامه زیادتر از احتیاج فعلاً امتیاز دادهشده و از این تعداد موجود هم باید کم شود...» 28
این مخالفت ساواک با صدور مجوز انتشار روزنامه ناشى از سیاستهاى مطبوعاتى رژیم پهلوى بعداز حوادث 15 خرداد سال 1342 بود و گرفتن امتیاز در این زمان به جز موارد خاص و محدود و آن هم بااطمینان از سوابق درخواست کننده و تعهد و تضمینهاى قوى جهت تبلیغ در راستاى سیاستهاى جارىحاکمیت به افراد مجوز انتشار داده نمىشد و از طرفى دیگر احتمالاً ساواک به دلیل عدم شناخت وبىاطلاعى از عوامل دستاندرکار و فعالیت پشت پرده چنین نظرى داد و بزودى بدلیل پیگیرى عواملپشت پرده نظرش عوض مىشود و سند ساواک در این زمینه مىآورد :
«در هفته گذشته در آخرین مراحل از طرف تیمسار نصیرى با اجراى این نقشه مخالفت شده است ولى بعدا ازطرف شاهنشاه آریامهر دستور اکید صادر گردیده که براى انتشار روزنامه آیندگان کمکهاى لازم از طرف دولتبشود.»29
مطلب بالا حکایت از این دارد که شخص یا جریانى مهم دنبال انتشار این روزنامه بوده که شاه ونخستوزیر را وادار به پیگیرى قضیه و دادن دستور اکید جهت پیگیرى موضوع و دادن مجوز مىنماید تاساواک با انتشار این روزنامه موافقت نماید. مجددا در اسناد ساواک در این زمینه مىخوانیم :
«به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید با توجه به اوامر آقاى نخست وزیر و سه مرتبه تقاضاى وزیر اطلاعات»
و پس از موافقت نصیرى کارشناس موضوع با این مضمون موافقت ساواک را اعلام مىنماید :
«صدور امتیاز روزنامه یومیه با روش سیاسى به نام بانو فریده کامکار شاهرودى فرزند محمدصادق دارندهشناسنامه شماره 97 صادره از قزوین از نظر سیاسى بلامانع مىباشد.» 30
بعد از موافقت با صدور مجوز انتشار از طرف ساواک وزارت اطلاعات به شرح ذیل مجوز انتشارصادر مىنماید :
بانو فریده کامکار شاهرودى : «بنا به تصمیم متخذه در جلسه مورخ 1/5/46 کمیسیون مطبوعات وزارتاطلاعات با اعطاى امتیاز روزنامه آیندگان با روش سیاسى، اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى و به ترتیب روزانه براىشهرستان [تهران] به شما موافقت مىگردد.» 31
محمدرضا پهلوى تنها به دادن مجوز روزنامه اکتفا نکرد بلکه از آنجایى که عاملین انتشار این روزنامهرا از سرسپردگان دربار، آمریکا و اسرائیل مىدانست دستور کمک مادى نیز داد :
«از طرف شاهنشاه آریامهر دستور اکید صادر گردید. که براى انتشار روزنامه آیندگان کمکهاى لازم از طرفدولت شود و قرار است در مرحله اول مبلغ یک میلیون تومان به شرکت وام داده شود و بعد یکى از بانکها نیز کسرىسرمایه شرکت را در اختیار بگذارد.» 32
هنگامیکه شاه به دولت دستور کمک جهت انتشار روزنامه آیندگان را مىدهد ساواک هم به این جمعمىپیوندد و طبق توافقات صورت گرفته بین آنها قرار شد ساواک نمایندهاى در روزنامه مورد نظر داشتهباشد که تمام مسائل را زیر نظر داشته و براى بنیان گذاشتن روزنامهاى قوى و تأثیرگذار از هیچ کوششىدریغ ننماید. در این زمینه در اسناد ساواک مىخوانیم :
«پیشنهاد وزارت اطلاعات در مورد معرفى نماینده ساواک در روزنامه آیندگان سابقه، آقاى منصور وزیر اطلاعات بوسیله تلفن اظهار داشتند چون در نظر است به منظور گردش کار صحیحروزنامه آیندگان نمایندگانى از طرف ساواک و این وزارتخانه در مؤسسه مزبور شرکت داشته باشند علیهذا خواهشمنداست نماینده واجد الشرایطى را جهت انجام این منظور معرفى نمایند. نظریه پیشنهاد : با بررسیهاى معموله آقاى دکتر آزمون که سوابقى در نویسندگى دارد جهت نمایندگى از طرفساواک تعیین تا در صورت تصویب مراتب به وزارت اطلاعات منعکس گردد. به عرض تیمسار ریاست ساواک رسیدبا معرفى آقاى آزمون موافقت فرمودند شفاها اقدام نمائید. 33
و در سندى دیگر که حکایت از جایگاه و موقعیت دکتر منوچهر آزمون در مؤسسه روزنامه آیندگانمىنماید مىخوانیم :
«در نخستین جلسه مجمع عمومى شرکت انتخابات به عمل آمد و خانم شاهرودى و آقاى اهرى، دکتر بهرهمند،بهروز و همایون به سمت اعضاى هیئت مدیره و آقاى دکتر سمسار به سمت بازرس انتخاب شدند. هیئت مدیره درانتخابات داخلى خود آقاى دکتر اهرى را به عنوان رئیس هیئت مدیره و آقاى همایون را به عنوان مدیرعامل و آقاىدکتر آزمون را به سمت مشاور عالى هیئت تعیین کرد و قرار شد مشاور هیئت مدیره در کلیه جلسات شرکت داشته باشدو بدون نظر موافق ایشان هیچگونه تصمیمى اتخاذ نگردد. 34
پس از تهیه سایر ملزومات روزنامه آیندگان منتشر مىگردد :
«در تاریخ 25/9/46 اولین شماره روزنامه آیندگان منتشر گردید.»
همچنین بعدها از طرف مؤسسه آیندگان در سال 1352هفته نامه آیندگان روستا نیز که اختصاص بهروستاها داشت منتشر گردید. 35
در ادامه این روند ساواک از هیچ اقدامى جهت کمک به روزنامه آیندگان فروگذار نکرد و طىمکاتبهاى به تمامى مراکز ساواک در سراسر کشور دستور تبلیغ و حمایت از روزنامه آیندگان را صادرنمود :
«روزنامه آیندگان مورد حمایت ساواک بوده است و ساواک کل از همه ساواکها درخواست مىنماید که بهصورت غیر محسوس این روزنامه را مورد تبلیغ و حمایت قرار دهند. »36
و در سندى دیگر مىنویسد :
«ضمنا پیشنهاد گردد در صورت تصویب، کلیه ساواکها به جاى روزنامههاى اطلاعات و کیهان، روزنامهآیندگان خریدارى نمایند...»37
مجددا در سند دیگرى مىآورد :
«در مورد فروش روزنامه مذکور با جناب آقاى فرماندار کل مذاکره گردید که به طور غیر محسوس نسبت بهاشتراک ادارات دولتى دستورات لازم را بدهند.»38
حساسیت ساواک در جهت تقویت روزنامه آیندگان بقدرى زیاد بود که پس از انجام این مکاتبه باادارات کل تابعه دائما از وضعیت توزیع و فروش این روزنامه از آنها گزارش مىخواست از جمله ساواکلرستان به ریاست ساواک مىنویسد :
«با تحقیقاتى که به عمل آمده فروش روزنامه مزبور در حال حاضر با توجه به اینکه هنوز مردم آشنائى کامل بهروزنامه مذکور ندارند نسبتا کم مىباشد لیکن چنانچه ترتیبى داده شود که قیمت آن کمى تقلیل یابد و تبلیغات مؤثرىاز طریق رادیو و جراید در مورد انتشار روزنامه مذکور انجام گردد و در مورد مندرجات آن توجه خاص مبذول گردد،فوقالعاده در بالا بردن تیراژ روزنامه مذکور مؤثر خواهد بود. در اجراى اوامر صادره غیر محسوس اقدام لازم به عملآمد.» 39
در همین رابطه اداره کل ساواک گیلان به مرکز مىنویسد :
«از روزنامه آیندگان روزانه چهارصد نسخه جهت رشت و براى هریک از شهرستانهاى تابعه نیز یک صد نسخهارسال مىگردد میزان فروش از نصف سهمیه ارسالى بیشتر بوده و چون نشریه یاد شده داراى آگهىهاى تبلیغاتى نبودهو اخبار خبرگزاریها و رویدادهاى ایران و جهان را بیست ساعت زودتر از سایر روزنامههاى یومیه مانند کیهان واطلاعات در اختیار خوانندگان قرار مىدهد لذا بنظر مىرسد که در آینده پیشرفتهائى از نظر استقبال مردم و کثرتفروش داشته باشد ضمنا نسبت به حمایت از روزنامه اقدام مقتضى به عمل خواهد آمد.40
پیگیرى ساواک جهت تقویت روزنامه آیندگان به این مرحله خلاصه نمىشد بلکه در صورت مشاهدههرگونه وقفه در کار انتشار و توزیع فورا دستور رسیدگى جهت رفع اشکال را صادر مىکرد.
یکى از اسناد ساواک در این زمینه مىآورد :
«به علت نانظم رسیدن روزنامه آیندگان به سارى دو فقره تلگراف از طریق نماینده روزنامه مزبور در سارى بهاداره روزنامه مورد بحث مخابره لیکن چون از طریق اداره روزنامه توجهى به موضوع نشده نماینده روزنامه در سارىبرات حواله شده رانکول و از سمت نمایندگى استعفا و سهمیه سارى از تاریخ 16/2/48 قطع گردید. نظریه رهبرعملیات : این اولین مرتبه نیست که در ارسال روزنامه آیندگان به سارى خللى وارد شده بلکه قبلاً هم این موضوعسابقه داشته و از بدو تأسیس روزنامه تاکنون چندین بار نمایندگان آن عوض شدهاند و به طور کلى وضع نامطلوبى داشته است و برابر تحقیقاتى که به عمل آمده علت آن است که اداره روزنامه در ارسال روزنامه نظارت کافى نداشته وغالبا روزنامه ارسال نمىشود و نیز وضع حقوقى نمایندگان آن مرتب نیست و بعضا به تعویق مىافتد و نماینده مربوطهناچار به استعفا مىگردد اصلح است ضمن تماس با مسئولین امر ترتیبى اتخاذ گردد که روزنامه مرتبا به سارى ارسال ونیز نماینده ثابتى براى آن در نظر گرفته شود.41
موضوع حمایت دولت هویدا و سازمانهاى متبوع از جمله ساواک و وزارت اطلاعات از روزنامهآیندگان براى تمام مطبوعاتیان و خیلى از مسئولین کاملاً واضح و روشن بود. به طورى که کتاب بازیگرانعصر پهلوى مىنویسد :
«روزنامه آیندگان که از سال 1346 منتشر مىشد، با همه حمایتهایى که از داخل و خارج از این روزنامه به عملآمد، نتوانست تیراژ قابل ملاحظهاى به دست آورد و براى دوام خود، متکى به آگهى و رپرتاژهاى بخش دولتىشد.» 42
ساواک در این زمینه حتى حاضر شد به مهمترین روزنامههاى عصر یعنى اطلاعات و کیهان پشت کندو تماما به حمایت از روزنامه آیندگان بپردازد. اسناد ساواک در این زمینه مىنویسد :
«در اجراى اوامر صادره، درباره چگونگى قطع آگهىهاى دولتى روزنامههاى اطلاعات و کیهان که روزانه 250الى ـ 800 [هزار] ریال مىباشد از آقاى عطاءاللّه تدین، معاون مطبوعاتى وزارت اطلاعات و جهانگردى استفسارگردید. نامبرده اظهار داشت : تقریبا بیست روز قبل از انتصاب تیمسار ریاست سابق ساواک به عنوان سفیر شاهنشاهآریامهر در پاکستان، جلسهاى با حضور ایشان، ریاست شهربانى کشور شاهنشاهى، تیمسار ریاست جدید ساواک ومن در دفتر آقاى کاشفى در نخست وزیرى تشکیل و در آنجا تیمسار نصیرى عنوان کردند بعد از حوادث قم و تبریز دلما از مطبوعات پرخون است و یکى از ایرادهایى که گرفتند این بود که روزنامه کیهان به مناسبت این حوادث تیترهاىصفحه اول خود را با رنگ مشکى چاپ مىکند از این رو با توجه به این مطالب و موارد دیگرى از همگام نبودننشریات مزبور با سیاست دولت، دو هفته قبل وزیر اطلاعات و جهانگردى دستور داد که آنها از دریافت آگهىهاىدولتى محروم شوند که به همین نحو اقدام و آگهىهاى آنان به روزنامههاى رستاخیز و آیندگان واگذار شد.43
این اقدامات مقامهاى عالیرتبه دولتى حساسیت سایر روزنامهها را برانگیخت به نحوى که مسئولینروزنامه اطلاعات از این مسئله ناراحت شده و در مقابل آیندگان و وزارت اطلاعات و جهانگردىموضعگیرى کردند. ساواک در سند ذیل مىنویسد :
«موضوع تبعیض بین روزنامههاى اطلاعات و آیندگان، در جلسهاى که اخیرا در منزل سناتور مسعودى با شرکتمسئولین مؤسسه مطبوعاتى اطلاعات تشکیل گردید توجه مقامات دولتى (چه از لحاظ خبرى و چه از نظر آگهى) بهروزنامه آیندگان مورد بحث قرار گرفت و ضمن اشاره به دو خبر «متن لایحه نظام وظیفه» و «اعدام ده نفر قاچاقچیانمواد مخدر» که اختصاصا در روزنامه آیندگان چاپ گردیده و بحث فراوان پیرامون کمک دولت به آیندگان سناتورمسعودى اظهار مىدارد که : ما چهل سال است که با درستى و صداقت به مملکت خدمت کرده و مىکنیم و از هیچ کسهم باکى نداریم ولى توجه زیاد به روزنامه آیندگان که حتى میز و صندلىاش با پول دولت خریدارى شده و کمکهاىفراوان مادى و معنوى دریافت مى دارد، یک نوع تبعیض است و غیر قابل تحمل است...»44
این حمایتها هنگامى به اوج خود رسید که داریوش همایون به عنوان وزیر اطلاعات و جهانگردىانتخاب شد. در همین زمینه در اسناد ساواک مىخوانیم :
«روزى که آیندگان با کمک هویدا، جواد منصور پاگرفت وزارت اطلاعات دربست در اختیار آیندگان بود و بیشاز 50 درصد آگهىهاى دولتى به دستور منصور و یا مباشرت آرینپور مدیرکل وقت مطبوعات به آیندگان اختصاصیافت و هویدا تمام امکانات و کمکهاى مالى و معنوى دولت را به پاى روزنامهاى ریخت که به فرزند نامشروع هویدا ـ منصور معروف شده بود.»45
داریوش همایون جداى از تسهیلات فوق در تهران، در زمینه دادن آگهىهاى شهرستانها به روزنامهآیندگان نیز اقدام نمود. در ادامه سند بالا مىآورد :
«همایون به مسئولان ادارات اطلاعات و جهانگردى در شهرستانها نیز دستور داد در توزیع آگهىهاى دولتى براىآیندگان اولویت قایل شوند و روزنامه که تا قبل از انتصاب همایون به وزارت اطلاعات در 16 صفحه منتشر مىشد در32 ـ 38 تا 42 صفحه به نسبت آگهى ـ انتشار یافت. و افزایش صفحات آیندگان موجب جذب کارگران و مطابع تهرانبه چاپخانه آیندگان شد و از این لحاظ هم براى سایر مطبوعات تهران دشواریهایى بوجود آمد.»46
2ـ وابستگى روزنامه آیندگان به اسرائیل :
در دوران پهلوى یکى از علل پیشرفت رجال سیاسى وابستگى به کشورهاى استعمارى غربى از جملهانگلیس، آمریکا و اسرائیل بود و در این زمینه افرادى که به مقامات مهم سیاسى مىرسیدند قطعا پاى یکىاز قدرتهاى فوق در میان بوده است و حتى گاهى اوقات براى رساندن افراد به پستهاى مهم و کلیدىبین آنها رقابت وجود داشت.
مطبوعات نیز از این قاعده مستثنى نبودند. نمونه بارز این مسئله، انتشار روزنامه آیندگان در سال1346 بود. بعد از کودتاى 28 مرداد 32 فقط به افرادى که دستگاه نسبت به آنها مطمئن بود و با شرایطخاص امتیاز اعطا مىشد ولى در انتشار روزنامه آیندگان دخالت آمریکا و اسرائیل مؤثر بوده است که شاه،نخستوزیر و وزیر اطلاعات را با دستور اکید مأمور کمک جهت انتشار روزنامه آیندگان مىنماید. همانزمان مسئله وابستگى و کمک اسرائیل به روزنامه آیندگان مطرح بود وحمید همایون در این زمینهمىگوید:
«نامبرده بالا [حمید همایون] که خود را پسر عموى داریوش همایون قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز معرفىنموده و به شغل خبرنگارى روزنامه رستاخیز مشغول است، اظهار داشته که دولت اسرائیل مخارج روزنامه آیندگانرا مىپردازد.» 47
در همین زمینه اسکندر دلدم مىنویسد :
«فکر ایجاد روزنامه جدید و پر تیراژ در ایران در همین مؤسسه [فرانکلین] شکل گرفت و من مشکوک هستم نکنددر اینجا هم دست پنهان خارجى در کار بوده است. موضعگیرىهاى بعدى روزنامه آیندگان در مورد نقش جهانىآمریکا و حمایتهاى آن از اسرائیل این ظن را در من کاملاً تقویت کرد.» 48
وابستگى روزنامه آیندگان به دولت و کشورهاى بیگانه از دید حزب حاکم و دربارى ایران نوین نیزپنهان نبود بطوریکه در روزنامه ارگان این حزب و در حسادت از جایگاه آیندگان نزد دولت در انتقاد ازاین نشریه مىنویسد :
«واقفان راز و مطلعین به امور وقتى صفحات آیندگان را باز مىکنند و مىببینند که مأموریت آن تلقى عقاید بعضىاز سفارتخانههاى کشورهاى خاص به خوانندگان است که به صورت خبر و رپورتاژ و مصاحبههاى اختصاصى باسفرا بخورد خوانندگان قلیل خود مىدهند.»49
سند مهمى از اسناد ساواک در این زمینه مىآورد :
«آقاى مئیر عزرى معاون نمایندگى اسرائیل در تهران اظهار داشته است که داریوش همایون از او خواسته است کهدر روزنامه در شرف تأسیس (آیندگان) تا حدود دو میلیون تومان سرمایهگذارى نمایند. او ضمنا گفته است که درصورتى که این سرمایه گذارى عملى شود، تعهد مىنماید که براى همیشه مطالب روزنامه را علیه اعراب و به نفعاسرائیل تنظیم نماید.»50
در سندى دیگر درباره وابستگى روزنامه آیندگان به اسرائیل مىخوانیم :
«حدود یک هفته قبل آقاى ناصر زنجانى سرپرست نشریات کیهان در اصفهان ضمن صحبت با یکى از همکارانمطبوعاتیش درباره مطبوعات مملکت و تیراژ آنها اظهار داشته راستى مىدانى روزنامه آیندگان ارگان دولت اسرائیلاست؟ و وقتى دوستش اظهار تعجب کرده اضافه نموده بله آقاى داریوش همایون رئیس سازمان جاسوسى سیا درایران است و در زمان جنگ اعراب و اسرائیل نیز در کشور اخیرالذکر بود و در طرح نقشههاى جنگى با موشهدایانهمکارى مىکرد.»51
البته عکسالعمل افکار عمومى و مردم همیشه در قالب موضعگیریهاى لفظى محدود نمىشد بلکه باتهدید و یا ضرب و شتم مسئولین روزنامه آیندگان سعى مىکردند از ادامه انتشار آن جلوگیرى نمایند و اینمسئله با توجه به حمایت روزنامه آیندگان از اسرائیل هم در داخل و هم در خارج کشور علىالخصوص درکشورهاى اسلامى مورد توجه بود. یکى از اسناد ساواک در این باره مىآورد :
«تهدیداتى نسبت به خانم کامکار شاهرودى صاحب امتیاز روزنامه آیندگان از طریق تلفن و در خیابان به عملمىآید نامبرده را تهدید نمودهاند که به صورت وى اسید خواهند پاشید. چنانچه روز پنجشنبه 3/12/46 به هنگاممراجعت از مؤسسه به وسیله دو نفر شخص ناشناس مورد حمله قرار گرفته و مضروب گردیده است. »52
در همین زمینه در سندى دیگر مىخوانیم :
«در تاریخ 8/3/48 بنا به دعوت کمال جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست پیشرو و گروههاى چپ لبنان یکمیتینگ سیاسى در ورزشگاه عمومى بیروت ترتیب مىیابد که به علت مشاجرات دستجات معارض با تشنج خاتمه مىپذیرد. در جریان این حادثه نامبرده بالا (صفا حائرى نماینده روزنامه آیندگان در بیروت) مورد حملهتظاهرکنندگان واقع و دوربین عکاسى وى شکسته و تعدادى فیلم و مبلغ 300 لیره لبنانى از جیب او سرقت مىشود. »53
یک نویسنده عرب به نام فؤاد بن سید عبدالرحمن الرفاعى درباره حساسیت و توجه صهیونیستها بهوسایل ارتباط جمعى و تسلط برآنها در سطح جهانى مىنویسد :
«اسرائیل و یهودیها در طول تاریخ دنبال تسلط بر رسانههاى جهانى جهت عملى نمودن برنامههایشان بودهاند، بهطورى که در سال 1869 میلادى خاخام یهودى «را شورون» در سخنرانى خود که در شهر «پراگ» در اهتمام یهود بهتبلیغات ایراد کرد چنین گفت : «اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است. بىتردید مطبوعات وروزنامهنگارى دومین ابزار کار خواهد بود.» همچنین در اولین کنگره صهیونسیم که به ریاست «تئودور هرتزل»54 (1860 ـ 1904 م) در سال 1897 میلادى در شهر «بال» سوئیس تشکیل شد، زمینه خطرناکى را بوجود آورد... زیراشیاطینى که در این کنگره گردهم آمده بودند، براین نظر اتفاق داشتند که نقشه برپایى دولت اسرائیل جز با تسلط برسازمانهاى خبرى جهان به ویژه مطبوعات و روزنامهنگارى میسر نخواهد شد. لذا در پروتکل دوازدهم فلاسفه...صهیونیسم آمده است : «ما جریان مطبوعات و روزنامهنگارى را بدین صورت در خدمت خویش در مىآوریم : آرام آرام به سمتصهیونى کردن مطبوعات حرکت مىکنیم و افسار و عنان آن را به دست گرفته و به سمت خود منعطف مىسازیم، مانباید بگذاریم که دشمنانمان به روزنامهها و رسانههاى خبرى که بیانگر آراء نظرات آنان باشد، دست یابند، هیچ خبرىنباید بدون کنترل و نظارت ما براى مردم بیان شود.»55
لذا آنچه درباره دیدگاه صهیونیزم راجع به مطبوعات ذکر شد. پیشنهاد همایون به مئیر عزرى براىاسرائیل بسیار جالب بود و به همین دلیل نیز آنها قول کمک و همکارى را به داریوش همایون دادند دراسناد ساواک مىخوانیم :
«داریوش همایون یکى از گردانندگان روزنامه آیندگان در سفرى که در ایام جنگهاى شش روزه اسرائیل و اعراببه اسرائیل رفته بود موضوع خرید یک رتاتیو از سرمایهداران اسرائیل را عنوان کرده و وزارت خارجه اسرائیل پس ازمشورت با نمایندگى آژانس اسرائیل در ایران و با کمک عزرى نماینده اسرائیل در تهران که از دوستان داریوشهمایون مىباشد سرانجام موافقت کرده که دولت اسرائیل و یا سازمان صهیونیزم با پرداخت اقساط فروش رتاتیو آن را به داریوش همایون بفروشند. در مقابل این مساعدت مالى که دولت اسرائیل و وزارت امورخارجه این کشور به داریوش همایون کرده اومتعهد شده است که حمله به اعراب را در روزنامه مذکور عنوان نموده و از اسرائیل حمایت بنماید. در هفته گذشتهموافقت کامل وزارت خارجه [اسرائیل] و پیشتیبانى از همایون به وسیله عزرى به او ابلاغ گردید.»56
آنچه گفته آمد، حکایتِ وابستگى روزنامه آیندگان و داریوش همایون به اسرائیل و صهیونیستهاستولى این به آن معنا نیست که فکر کنیم این روزنامه سیاست و روشى غیر از حاکمیت را دنبال مىکرده بلکهاین سیاست حکومت پهلوى در قبال اسرائیل بود که در روزنامه آیندگان تجلى یافته بود و به خاطر همین،وقتى خبر پیروزى اسرائیل را به محمدرضا پهلوى مىدهند بسیار خوشحال مىشود:
«پس از شکست اعراب، خصوصا مصریها ـ که رهبرى آنها را جمال عبدالناصر در جنگ عهدهدار بود ـ شاه ایراناز شنیدن خبر شکست ناصر از فرط خوشحالى به هوا جست و به همین مناسبت، سکههاى طلا بین دوستان و نزدیکانخود تقسیم کرد.»57
ب : محورهاى مهم فعالیت روزنامه آیندگان :
اکثر مطبوعات در دوران پهلوى در جهت تقویت بنیادهاى نظام سیاسى و سلطنت پهلوى فعالیتداشتند و این روند از کودتاى 28 مرداد 32 تا ماههاى پایانى فروپاشى نظام پهلوى در سال 1357 ادامهداشت. به نحوى که تمام نشریات به خدمت حاکمیت ظالم و فاسد محمدرضا پهلوى درآمدند. روزنامهآیندگان نیز از این قاعده مستثنى نبود و فعالیتهاى مهم این نشریه صرف دفاع از مشروعیت نظامشاهنشاهى در ایران و توجیه اقدامات سرکوبگرانه و از طرفى دیگر عدم پرداختن به مشکلات اساسىمردم و محرومیتهاى مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى آنها بود. مطبوعات و مسئولانآنها در این مدت خود را به حاکمیت فروخته بودند و آنچه آنها مىخواستند و صلاح مىدانستند،مىنوشتند.
مطبوعات از حرکت ظلم ستیزانه امام خمینى (ره) در سال 1342 به عنوان اعتراض عوامل خارجىیاد مىنمودند و بعضى از آنها از جمله روزنامه آیندگان دنبال قطع ارتباط ایران با کشورهاى اسلامى و برقرارى ارتباط نابرابر و نامقدس بین ایران و کشورهاى استعمارى غربى از جمله انگلیس و آمریکابودند. این نشریات در قبال مسائل مهم سیاست خارجى از جمله برقرارى ارتباط سیاسى و دیپلماتیک بارژیم اشغالگر قدس نه اینکه به مخالفت برنخاستند بلکه به حمایت از این مسئله پرداختند و حتى گاهىاوقات جاده صافکن این مسئله بودند. نویسندگان مطبوعات دربارى و وابسته در این زمان ازالگوبردارى و تقلید ایران از ارزشهاى نامیمون غربى استقبال کردند و به رواج شؤونات ضد اخلاقى وانحرافى در مطبوعات پرداختند. به نحوى که یکى از بارزترین موارد فساد و اشاعه آن مطبوعات بودند.آنها به این مسئله اکتفا نکرده بلکه به مخالفت و مقابله با ارزشهاى اسلامى و دنبال طرد اسلام از جامعهایرانى بودند. نویسندگان در مطبوعات به مناسبتهاى مختلف ارزشهاى الهى و انسانى اسلام، قرآن را بهسخره گرفته و با قلم به جنگ مذهب رفتند و مطبوعاتیان در این عصر دنبال وارد کردن ایران به جمعکشورهاى غربى و فرهنگ لیبرالیستى بودند و از مظاهر اسلامى و ملى بعنوان کهنهپرستى و موهوم پرستىیاد مىکردند. این مطبوعات به اشاعه فساد و بىبند و بارى در جامعه، قشر فعال و تلاشگر و متفکر جامعهرا غرق منجلاب مفاسد مختلف مىکردند تا نسل جوان از مفاسد حاکمیت سؤالى نکند و توانایى مقابله بارژیم را نداشته باشد. با اینکه ایران در طى سالهاى دهه چهل و پنجاه بیشتر درآمدش از فروش نفت بود ومىشد از این منبع تجدیدناپذیر طبیعى در جهت آبادانى و پیشرفت مملکت هزینه نماید ولى با اسراف وتبذیر، این منابع ملى صرف عیاشى و لاابالیگرى شاه، دربار و حاکمیت شد و قسمت زیادى از این درآمدهاصرف خریدهاى کلان و بیهوده نظامى از کشورهاى غربى و عمدتا انگلیسى، آمریکایى و اسرائیلى مىشدو یا به کشورهاى پیشرفته غربى مثل فرانسه یا اسرائیل وام داده مىشد و یا با حاتم بخشىهاى شاه صرفنجات شرکتها و کمپانىهاى ورشکسته امریکایى یا اروپایى مىشد.آنچه در فوق آمد. گوشهاى از معضلات عمده فرهنگى و اقتصادى ایران بود ولى قشر روشنفکر و نیزمطبوعات نه اینکه چشمشان را برتمام این مشکلات مىبست و در مطبوعات انتقادى نمىکرد بلکهخودشان به جمع غارتگران اموال عمومى پیوسته و از قلمشان در جهت باجخواهى از مسوولان پرداختند.
از سال 1332 تا پیروزى انقلاب اسلامى، وضعیت و ویژگى مطبوعات همان بود که گفته شد و در واقعتمام نشریات و روزنامهها در این منجلاب گرفتار بودند و تنها فرق آنها ترجیح یکى از مسائل فوق بر دیگرموارد بود. به طور مثال بعضى از نشریات به دین ستیزى مشهور بودند و بعضى دیگر در زمینه اشاعه فسادو صحنههاى ضد اخلاقى و دیگران در زمینه کسب پول از طریق انتقاد از مسئولان و باج خواهى از آنها،یکى به توجیه سیاستهاى غارتگرانه اقتصادى رژیم پهلوى و دیگرى به توجیه سیاستهاى انحرافى وفرهنگى مىپرداخت و تعدادى دیگر در همه زمینههاى فوق فعالیت داشتند.یکى به آمریکا وابسته بود ویکى امریکائى انگلیسى بود و دیگرى به اسرائیل و صهیونیسم.
در این قسمت به طور مختصر به محورهاى عمده فعالیت روزنامه آیندگان مىپردازیم.
1ـ حمایت روزنامه آیندگان از اسرائیل :
در قسمتهاى قبلى راجع به کمک اسرائیل به داریوش همایون جهت راهاندازى و انتشار روزنامهآیندگان اشاره شد و در همان جا به تعهدات داریوش همایون و روزنامه آیندگان در خصوص حمایت ازاسرائیل نیز پرداختیم. حال گوشهاى از این حمایتها را با توجه به اسناد ساواک و سایر منابع آشکار بازگومىکنیم.
به دنبال وقوع جنگ در فلسطین اشغالى، امام خمینى (ره) با انتشار اعلامیهاى، فروش نفت و هرگونهرابطه با اسرائیل را تحریم کرد.58 ولى دولت ایران و روزنامه آیندگان برخلاف این حرکت به حمایت ازاسرائیل همت گماردند. اسکندر دلدم در این باره مىگوید :
«سال اول انتشار روزنامه آیندگان مصادف بود با وقوع جنگ 1967 اعراب و اسرائیل که طى آن سوریه تپههاىجولان را از دست داد و صحراى سینا در مصر به تصرف اسرائیل درآمد و اعراب متحمل دومین شکست سخت دربرابر اسرائیل و حامیان غربى او شدند؛ به طورى که جمال عبدالناصر استعفا داد و طوفانى در دنیاى عرب برپا شد.افکار عمومى در ایران پشتیبان ملتهاى مسلمان عرب و در ضدیت با اسرائیل بود اما دولت ایران با تمام قوا ازاسرائیل حمایت کرد و روزنامه جدیدالولاده آیندگان صراحتا از پیروزى اسرائیل ابراز شعف و با چاپ مطالبمختلف از آن پشتیبانى مىکرد.» 59
در همین زمینه روزنامه آیندگان در انعکاس خوشحالى صهیونیستها مىنویسد :
«اشغال آن قسمت از خاک اردن که اغلب امکنه مقدس یهود در آن قرار دارد احساسات شدیدى در میان مؤمنینکشور برانگیخته است و آنان این حادثه را خواست خداوند دانستهاند.»60
در فاصله بین دو جنگ اسرائیل و کشورهاى عربى مسلمان طى سالهاى ـ 1967 تا 1974 میلادىروزنامه آیندگان جهت ایجاد رعب و وحشت بین کشورهاى اسلامى و تقویت روحیه صهیونیستها به تبلیغاز تجهیزات و آمادگى ارتش اسرائیل پرداخت تا به اربابانش خدمت کرده باشد و در همین زمینه صفحاتزیادى را به این مسئله اختصاص مىداد :
«اسرائیل احتیاجات نظامى خود را از سوئد و امریکا تأمین مىنماید و به همین جهت کوشش براى خریدارى 50هواپیماى فانتوم را از آمریکا شروع کرده است.»61
آرایش جنگى براى یک حمله عمیق :
«به هر حال آنچه مهم است این است که اسرائیلیها ظاهرا براى یک حمله عمیق به داخل شبکه دفاعى مصر آرایشجنگى بخود دادهاند.»
در مقابل : دولت مصر در ساحل شرقى کانال سوئز دچار تشویش و نگرانى شدهاند.»62
روزنامه آیندگان در مقابل این تعریف و تمجیدها از اسرائیل در محورهاى مختلف تبلیغاتى در جهتتضعیف روحیه کشورهاى مسلمان مطلب مىنوشت. از جمله جهت ایجاد شکاف در بین کشورهاىمسلمان شایعه و یا اخبار مذاکره کشورهاى اسلامى با اسرائیل را با تیترهاى درشت منعکس مىکرد ازجمله در این زمینه مىنویسد :
«ملک حسین قصد مذاکره با اسرائیل را دارد.»63
یا اینکه با ارائه تصویرى ضعیف و متزلزل از رجال و کشورهاى اسلامى ـ از طریق جنگ روانى ـشکست 1967. م اعراب را پر دامنه و پر حجم مىنمود. در همین زمینه روزنامه آیندگان مىنویسد :
«اساس رژیم مصر متزلزل است ـ تظاهرات ضد ناصر در مصر ـ در حمله به اسرائیل پنج چریک عرب کشته شدندـ اسرائیل به سوریه حمله مىکند.»64
روزنامه آیندگان گذشته از مطالب فوق در چنین مقطع حساسى از تاریخ جهان اسلام در آگهىهاىمختلف از مردم دعوت مىکرد که به اسرائیل سفر نمایند و از جاذبههاى تفریحى آن استفاده نمایند. و اینکهاسرائیل همه چیزهاى مورد نظر مسافران را در دسترس شان مىگذارد و خلاصه آنکه خوانندگان راتشویق مىکرد که از آب هواى عالى سواحل زیباى مدیترانه و... استفاده کنند.65
گهگاه مسئولین روزنامه آیندگان در مقابل این قبیل اقدامات طرفدارانه از اسرائیل مورد بازخواست افکارعمومى واقع مىشدند در همین زمینه اسکندر دلدم مىنویسد :
«در یکى از جلسات هیئت تحریریه روزنامه آیندگان محمد حیدرى، روزنامهنویس جوانى که صفحه «زیر آسمانکبود» را در این روزنامه اداره مىکرد، نسبت به این موضعگیرى روزنامه اظهار نارضایتى کرد و در حضور سایرهمکاران، داریوش همایون را به خاطر چنین موضعگیرى مورد انتقاد قرارداد. فردا که حیدرى براى کار روزانه به محلروزنامه مراجعه کرد دربان جلوى در از ورود او جلوگیرى [کرد] و دو خط نامه به او داد که همایون روى آن نوشته بود :از ادامه همکارى شما معذوریم»66
اسناد ساواک نیز به نقل از روزنامه مرد مبارز درباره اینگونه حمایتهاى روزنامه آیندگان از اسرائیلمىنویسد :
«روزنامه آیندگان از اینکه اسرائیلیها جیپهاى ساخت شوروى اعراب را ربودهاند اظهار خوشوقتى کرده است.آخر به من تو چه که اسرائیل قوى است.... »67
اسکند دلدم به نقل از کامبیز درم بخش هم که یکى از کارمندان روزنامه آیندگان بوده راجع به حمایتداریوش همایون و روزنامه آیندگان از اسرائیل مىنویسد :
«کامبیز درم بخش کاریکاتوریست درم بخش هم که در آیندگان هر روز براساس موضوعات و سوژههاى خبرىمطرح کاریکاتورى مىکشید مىگفت : همایون اکیدا او را از کشیدن کاریکاتورهاى ضد اسرائیلى و ضد آمریکایى منعکرده و فقط دست او را در کشیدن کاریکاتورهاى ضد شوروى باز گذاشته است!.» 68
رژیم اشغالگر اسرائیل در دهه چهل در حالت جنگ با کشورهاى عربى اسلامى از جمله : مصر، اردن،سوریه و فلسطین به سر مىبرد. هر چند سران قدرتهاى جهانى از جمله آمریکا و انگلیس حامى اسرائیلبودند و از هیچ کمکى به آن رژیم دریغ نداشتند ولى آن کشور از طرفى براى جنگهاى دراز مدت و از طرفدیگر براى تغییر بافت جمعیتى کشور فلسطین نیاز ضرورى به نیرو داشت. لذا آژانس یهود با تبلیغ فراوانو صرف هزینههاى گزاف دنبال مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به سرزمین به اصطلاح موعود بود. اینآژانس در ایران دوران پهلوى نیز بسیار فعال بود و تعداد قابل توجهى یهودى مهاجر را به فلسطین اشغالىانتقال داد. روزنامه آیندگان نیز با توجه به اهمیت این قضیه براى رژیم اشغالگر قدس، ضمن تبلیغ در اینزمینه گزارشها و اخبار آن را جهت اطلاع و تحریک یهودیهاى داخل منعکس مىکرد :
«تل آویو. روز یکشنبه 560 مهاجر یهودى شوروى وارد اسرائیل شدند. این بالاترین رقم ورود مهاجرانشوروى در یک روز است. همچنین اینان براى نخستین بار به جاى وین از راه رومانى وارد اسرائیل شدند. »69
روزنامه آیندگان حتى بعد از پیروزى انقلاب نیز در جهت خدمت به استکبار جهانى و صهیونیزم بهدشمنى با انقلاب پرداخت. تا به مأموریتى که از طرف اربابانش که همانا به شکست کشاندن انقلاباسلامى بود عمل نماید. به نحوى که این حرکات باعث موضعگیرى بینانگذار انقلاب اسلامى حضرت امامخمینى (ره) گردید و باعث شد ایشان نیز به وابستگى این نشریه و مسئولین آن به بیگانگان و صهیونیزمصحه بگذارد. کتاب صحیفه امام در این باره مىآورد:
«روزنامه آیندگان همان بود که با دشمنهاى ما روابط داشت. توطئه بود در کار؛ و با صهیونیستها روابط داشت. ازآنها الهام مىگرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور مىنوشت و در تمام آن روزنامههایى که توطئهگر بودند ومىخواستند رژیم سابق را دوباره برگردانند به اینجا. »70
لازم به ذکر است با توجه به نزدیکى سیاستهاى آمریکا و اسرائیل در قبال مسائل مهم جهانى و منافعمشترکشان از یک طرف و وابستگى روزنامه آیندگان به صهیونیزم جهانى، اسرائیل و آمریکا از طرفدیگر باعث شده بود، این روزنامه در جهت منافع آنها تلاش زیادى بنماید و از این بابت رقابتى بیناسرائیل و آمریکا در قبال فعالیتهاى این روزنامه وجود نداشت و روزنامه آیندگان در کنار اختصاصتعدادى از صفحات به حمایت از اسرائیل، در هر شماره مقالات و صفحاتى راجع به مصالح و منافع آمریکادر این روزنامه چاپ مىنمود.
2ـ مقابله روزنامه آیندگان با حرکت انقلاب اسلامى
مطبوعات ایران در اواخر دوران نخست وزیرى هویدا به طور کلى وابسته به رژیم آمریکایى شاه بود وجریدهاى که بریده از وابستگى باشد باقى نمانده بود. این وضع تا مراحل ابتدایى انقلاب اسلامى به همان صورت باقى ماند. پس از آنکه انقلاب اسلامى رفته رفته حضور علنى خود را در جامعه به نمایش گذاشت (شروع دوران نخست وزیرى شریف امامى) آمریکا مجبور شد به نیروهایى که خارج از سیستم حکومتىشاه ولى غربزده وآمریکاپسند بودند روى خوش نشان داده وبه آنها میدان بدهند، لذا در این برهه از زمان اشخاص بسیارى که در سالهاى گذشته به عللى نتوانسته بودند وارد صحنه سیاست شوند، تقاضاى انتشارنشریه کردند. و این جریان جدید تا زمان حکومت نظامى ازهارى، یعنى 15 آبان ماه 1357 ادامه یافت.این دوران (دوران نخست وزیرى شریف امامى و ازهارى) به خاطر خصلت انتقالى بودنش و مشخصنبودن سیاست کلى و تنظیم ناشدگى روابط، باعث شد که تعدادى از مطبوعات به نوشتن گوشههایى ازواقعیات، منتها در خط و ربط با آمریکا و پروبال دادن به ملىگراها، نیروهاى چپگرا و هواداران حکومتدموکراتیک بپردازند و در مقابل همه هم و غمشان را مصروف این کردند که تا آنجا که مىتوانند از رنگ ومحتواى اسلامى انقلاب بکاهند. 71
در این مقطع حساس از تاریخ انقلاب اسلامى مطبوعات کشور مرحله جدیدى را در ایفاى نقشوابستگى پیش گرفته و براى مقابله با انقلاب اسلامى از شیوههاى تبلیغاتى مشابهى استفاده مىکردند.روزنامه آیندگان نیز یکى از مهمترین نشریاتى بود که به همراه سایر مطبوعات با اتخاذ روشهاى خاصتبلیغاتى علیه انقلاب سعى داشتند از طریق آنها به جریان انقلاب اسلامى حمله کرده و آن را با شکستمواجه نمایند. از جمله مهمترین این اقدامات در روزنامه آیندگان، طرح جریانها، خطوط و شخصیتهاىانحرافى و سازشکار و در نهایت مورد اعتماد آمریکا، جهت ایجاد مهرههاى احتمالى براى آینده در مقابلاکثریت مردم به رهبرى امام خمینى (ره) بود. 72
از جمله آنها مىتوان از جبهه ملى نام برد، که روزنامه آیندگان و سایر مطبوعات سعى داشتند نقشاساسى انقلاب اسلامى را به آن بدهند. این ترفند مطبوعاتى مورد استفاده فراوان قرار گرفت، چرا که بهعقیده رژیم با بزرگ کردن چنین جریاناتى امکان بیشترى به وجود مىآورد تا انتقال قدرت به جریانى کهمحق رهبرى است جلوگیرى کرده، و در نهایت خطر موجود را از رژیم شاهنشاهى رفع کنند. در این دوره حرکات جبهه ملى و سخنان دکتر سنجابى با اهدافى که در بالا ذکر شد تیتر اول روزنامهها رابه خود اختصاص داده، به عنوان نیروهاى اصلى و رهبرى کننده معرفى شد.73 به تیترهاى روزنامهآیندگان در این زمینه توجه کنید :
«سنجابى : راه ما، راه مصدق است. رهبر جبهه ملى ایران در یک مصاحبه گفت برخورد ما با مسائل تعصبآمیزنیست. جبهه ملى طى اعلامیهاى برخوردهاى اخیر را محکوم کرد : اولین نشریه جبهه ملى انتشار یافت. جبهه ملىامروز را تعطیل عمومى اعلام کرد. در اعلامیه تاکید شده است هیچ تجمعى و تظاهراتى صورت نگیرد74 نظمبزرگترین راهپیمایى تاریخ ایران در تهران را دیروز جبهه ملى به عهده داشت. 75 کریم سنجابى رهبر جبهه ملى مهمترین حزب جناح مخالف در ایران روز یکشنبه اعلام کرد حدود یک هفته دیگربه پاریس مىرود سنجابى این امکان را که حضرت آیتاللّه العظمى [امام] خمینى (ره) رهبر مخالف شیعه ایران که درپاریس اقامت دارند، ملاقات کند متنفى ندانست. سنجابى با پیشنهاد خاصى به پاریس نمىرود، مهندس بازرگان درپاریس با آیتاللّه [امام] خمینى ملاقات مىکند.»76
روزنامه آیندگان جهت رسیدن به مقصود شعار تظاهرکنندگان را نیز تحریف مىکند و مىنویسد :
«صدها هزار تن در تظاهرات پنجشنبه شرکت کردند. تظاهرکنندگان خواستار آزادى زندانیان سیاسى و اجراقانون اساسى شدند. یکى از شعارهایى که در متن این خبر گنجانده شده، شعار ارتش برادرماست، ایران کشور ماست،مىباشد که قسمت دوم این شعار توسط مردم : خمینى رهبر ماست گفته مىشده که توسط این روزنامه تحریف شده وشکل ملى به خود گرفته است.» 77
با توجه به نکات فوق مىتوان وحشت مطبوعات را از معرفى رهبرى واقعى انقلاب بخوبى حس کرد.در زمانى که نقش رهبر واقعى مردم بر همگان روشن شده بود، مطبوعات با به کارگیرى روشهاى فراوان،از جمله تحریف و تغییر مطالب سعى داشتند، امام خمینى را صرفا رهبر یک جناح از شیعیان معرفى کنند ودر ازاى آن اشخاصى را که مورد نظر رژیم بوده، یا لااقل خطر چندانى از جانب آنها احساس نمىشدبزرگ جلوه دهند. همچنین نقش بخشیدن ـ در مطلب فوقالذکر ـ به افراد خاصى که مورد نظر و تأییدامریکا و رژیم شاه بودند جهت سرکوب انقلاب اسلامى مورد توجه بود. 78
این مطبوعات، براى گم کردن رهبرى انقلاب اسلامى در ذهن مردم و عدم جهتگیرى واقعى آن، بادرج اظهار نظرها و مخالفتهاى جناح ساختگى رژیم (علیه رژیم) چه در مجلس و چه در بیرون از آن،چنان وسعتى به آن بخشیدند که اذهان مردم از سوى رهبرى واقعى حرکت دور کرده و نقش رهبرى را به سوى این جناح سوق دهند.79 براى شناختن این جناح مىتوان به تیترهاى روزنامه آیندگان به شرح ذیلتوجه کرد :
«هنگام طرح پیشنهاد دولت [مجلس] متشنج و پرهیاهو شد. به عنوان اعتراض به لایحه تأمین آزادى اجتماعات50 نماینده فریاد زنان مجلس را ترک کردند. حمله شدید مخالفان به دولت شریف امامى، تشنج دیروز مجلس در 20سال اخیر سابقه نداشت. نمایندگان از رئیس دولت خواستند پوزش بخواهد. دولت با متجاوز بیتالمال چه کرد؟دومین فراکسیون مجلس با 136 عضو تشکیل شد. فراکسیون اکثریت مجلس با نام «وحدت ملى» پا گرفت. ازخشونتهاى ساواک در مجلس انتقاد شد. بازگشت آرامش با کشت و کشتار ممکن نیست، بنىاحمد اعتصاب راشکست. بنىاحمد علیه دولت اعلام جرم کرد. بنىاحمد دولت را تهدید به استیضاح کرد. حمله شدید پزشکپور بهمهندس ریاضى»80
به هر حال روزنامه آیندگان به همراه سایر مطبوعات حاضر بودند هر خط انحرافى را در برابر خطاصیل انقلاب اسلامى یعنى : استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى که هدف مرحلهاى آن نابودى کامل رژیمشاه بود، مطرح کنند.
3ـ صرف نظر از منافع ملى به نفع بیگانگان :
روزنامه آیندگان و مسئولین آن به کشورهاى بیگانه و استعمارى از جمله آمریکا، انگلیس و اسرائیلو... وابستگى داشتند و در رابطه با سیاستهاى کلى رژیم از منافع بیگانگان دفاع مىکرد. در حالى کهوظیفه وسایل ارتباط جمعى از جمله نشریات هر کشورى باید دفاع از منافع ملى در مقابله با سیاستهاىاستعمارى بیگانگان در سطح بینالمللى باشد ولى در دوران پهلوى مطبوعات فاقد این ویژگى مهم بوده وبا پیروى از سیاستهاى دیکته شده شاه عملاً به دفاع از منافع خارجیان مىپرداختند. روزنامه آیندگاندر این زمینه نیز پروندهاى سیاه دارد. همان طور که سابقا ذکر شد. این روزنامه به نام یک نشریه یهودى وآمریکایى مطرح بود و در فعالیتهاى مطبوعاتى نیز منافع آنها را بر منافع ایران، اسلام و مسلمانان ترجیحمىداد از جمله این مسائل اختلاف بر سر عنوان ایرانى بودن خلیج فارس بود. در حالى که خلیج فارس بهعنوان دریایى ایرانى در سطح بینالمللى مورد قبول بوده و گذشته از سابقه تاریخى، در اکثر نقشههاى رسمى در سراسر جهان به عنوان خلیج فارس شناخته مىشد ولى روزنامه آیندگان به تبعیت از سیاستکشورهایى همچون انگلیس و آمریکا، از طرفى دنبال تحریک کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس وایجاد اختلاف بین کشورهاى مسلمان و از طرفى دیگر دنبال عملى نمودن سیاستهاى منطقهاىانگلستان و صهیونیستها و با فعالیتهاى مطبوعاتى مشکوک بر فعالیتهاى خارجیان در این زمینهصحه مىگذاشت به نحوى که حتى با اعتراض ساواک و مقامات مسئول وقت نیز مواجه مىشد. در اسنادساواک مىخوانیم :
«به اطلاع کمیسیون رسید که به جراید و مخصوصا آیندگان تذکر شدید داده شد. نام خلیج فارس را همیشه به طورکامل بنویسند و تنها به کلمه خلیج اکتفا نکنند. قرار شد سردبیر و نویسنده روزنامه آیندگان احضار و در این باره شدیدابه آنها تذکر داده شود لازم به ذکر است روزنامه آیندگان در گزارش مصور آب و هواى کشور بر روى نقشه ایران خلیجفارس را کلمه، «خلیج» نوشته بود.»81
یکى دیگر از اقدامات تجزیهطلبانه روزنامه آیندگان و مطبوعات در قبال ولایات و جزایر ایرانىبرخورد نامناسب آنها در رابطه با استقلال جزیره تاریخى و ایرانى بحرین بود. مظفر شاهدى در این بارهمىنویسد :
«از مسائل بسیار مهمى که در اواخر دهه 1340 ش و در اوایل دهه 1350 میان ایران و انگلیس بروز کرد و اسداللّهعلم در پیشبرد خواسته دولت انگلیس نقش قابل توجهى ایفاد کرد قضیه تجزیه بحرین از ایران بود. بحرین و جزایراطراف آن از هزاران سال قبل جزو قلمرو ایران محسوب مىشد و در دورههاى مختلف تاریخى حاکمان محلى باجدیت تمام از حق حاکمیت ایران بر آن جزایر دفاع کرده بودند و هیچ گاه حق حاکمیت ایران برآن مورد تردید جدىقرار نگرفته بود.82
اما این مسئله مهم در اوج قدرت به اصطلاح «اعلیحضرت همایونى» نادیده انگاشته شد و با تجزیه آنموافقت به عمل آمد.
در کتاب اسداللّه علم مىخوانیم :
«آنىترین و مهمترین مشکل در راه تجزیه بحرین از ایران مردم و افکار عمومى کشور بود. به همین دلیل پیش ازاعلام قطعى جداسازى بحرین از ایران لازم مىنمود اذهان عمومى مردم با قصد حکومت همراه شود، جهت پیشبرداین هدف کمیسیون مشترکى متشکل از اسداللّه علم وزیر دربار، هویدا نخستوزیر و وزیر خارجه انجام این مهم رابرعهده گرفت.» 83
مظفر شاهدى درباره استفاده علم از مطبوعات جهت رسیدن به اهدافش مىنویسد :
«اسداللّه علم از سوى دیگر به نشریات طرفدار خود و حکومت دستور مىداد تا درباره اقدام مثبت ایران درموافقت با تجزیه بحرین قلم فرسائى کنند.»84
اسکندر دلدم در همین زمینه مىنویسد :
«قبل از طرح گزارش خائنانه واگذارى بحرین در مجلس [شوراى ملى] دو روزنامهنگار خائن به نامهاى «عباسمسعودى» و «داریوش همایون» طى سلسله مقالاتى در روزنامه اطلاعات و آیندگان، زمینه فریب افکار عمومى را بادرج گزارشهایى مبنى براتمام منافع نفتى بحرین، بوجود آوردند. طراحان توطئه، گزارش مربوط به بحرین را در ایامتعطیلات نوروزى مجلس مطرح کردند زیرا مىخواستند قبل از تشکیل امارات (متحده عربى) قال قضیه «بحرین» رابکَنند، چرا که در ایران و بحرین مواجه با اعتراض شده بودند.» 85
با چنین اقداماتى اسداللّه علم و نویسندگان وابسته به بیگانه و روزنامههایشان از جمله داریوشهمایون و روزنامه آیندگان توانستند زمینههاى جدایى یکى از مهمترین جزایر خلیج فارس و ایرانى را ازکشورمان مهیا نمایید.
4ـ باجخواهى روزنامه آیندگان :
یکى از ویژگىهاى مهم مطبوعات در دوران محمدرضا پهلوى ارتباط مستقیم بین زراندوزى باتجارت از راه قلم و نویسندگى بود. در حالى که یک نویسنده وظیفهاش روشنگرى و اطلاع رسانى بهموقع، صحیح و درست است. اکثر اهل قلم علىالخصوص روزنامهنگاران حاضر شدند این رسالت ذاتىبراى یک نویسنده را با بهایى اندک به مجموعه حاکمیت بفروشند و در مقابل به ثناگویى و ستایش ازحاکمیت و فریب افکار عمومى جهت ادامه حاکمیت صاحبان زر و زور بپردازند و در جهت مشروعیتبخشیدن به حکومت پهلوى قلمفرسایى نمایند. پس مطبوعات تا زمانى که افراد مسئول و نویسندگان وادارهکنندگان آن خود را در مقابل خدا پاسخگوى اعمالشان بدانند مىتوانند مفید باشند چون در آن صورت، تلاش خواهند کرد به دور از فریب و نیرنگ به انجام وظیفهشان عمل نمایند و به هدایت خلقجهت رسیدن به حقیقت و مقصود بپردازند.
چنانکه بیدارگر شرق، سید جمالالدین اسدآبادى، بیش از یک قرن پیش درباره ماهیت مطبوعات وجریده مىگوید :
«جریده، انسان خواهانِ سعادت را دوربینى است جهاننما و ذرهبینى است حقیقت پیرا، و راهبرى است نیکفرجام، و صدیقى است سعادت انجام و طبیبى است شفیق، و ناصحى است صدیق، و معلمى است متواضع، و مؤدبىاست خاضع، و دیدهبانى است بیدار، و حارسى است هوشیار و مربى است کامل از براى عموم، و تریاق شافى است بهجهت جمیع هموم، و بهترین منشطى است حاملین را و نیکوترین منبهى است غافلین را و روحبخش است دلهاى مردهرا و برانگیزنده است افکار افسرده را و در وحدت جلیس است و در وحشت انیس. عالمان راست، سرمایه، عارفانراست، پیرایه، تاجران را رهبر و حاکمان را مشیرِ معدلتگستر؛ زارعان را قانون فلاحت است و صانعان را استادصناعت و جوانان را دبستان و عوام راست ادبستان؛ ارباب بصیرت راست نور دیده و خداوند سیاست را دستورىاست پسندیده، و مدنیت را حصنى است حصین و سعادت انسانى را حبلى است متین، و شرف و منزلت و رفعتجریده و کثرت آن بر حسب ترقى امم است، در علوم و معارف؛ و عروج آنهاست به مدارج مدنیت، زیرا که عالم عارفحاجات و ضروریات خویش را از جاهل غافل بیشتر مىداند و در استحصال آنها زیاده سعى مبذول مىدارد. پس هر اُمتى که جویاى سعادت و خواهان رفاهیت بوده باشد، باید بداند که به غیر از جراید و اخبار نامههاىیومیه به مقصود اصلى و مطلوب حقیقى نخواهد رسید. پس به عبث راههاى بیغوله نپاید و اراضى پست و بلند رابیهوده قطع ننماید و لکن به شرط آنکه صاحب جریده بنده حق بوده باشد، نه عبد دینار و درهم.»86
آنچه در فوق آمد ویژگىهاى نظام مطبوعاتى سالم از نظر سید جمال مىباشد ولى در دوران پهلوىمتأسفانه ما یک مجموعه از عوامل ناسالم و زراندوز در تشکیلات اطلاع رسانى، مطبوعاتى رژیم پهلوىرا شاهدیم. به نحوى که مجله رسانه درباره ویژگى مطبوعات این زمان مىنویسد :
«ما شاهد رواج رشوه ستانى و کلاشى و باجگیرى خواه از طریق نشر مطالب افشاگرانه یا افترآمیز علیه ثروتمندانو سرمایهداران و فئودالها و کارخانهداران و رجال، یا انتشار مقالههاى چاپلوسانه به سود محمدرضا شاه و درباریان وعوامل استعمار و دولتمردان بلند پایه و... مىباشیم.87
روزنامه آیندگان نیز از این قاعده کلى مستثنى نبود و در ابتداى امر جهت انتشار این روزنامه، شاهدبودیم که داریوش همایون نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور با کمک گرفتن از صهیونیستها به آنهامتعهد شد که به نفع آنها و علیه اعراب در انتشار مطالب روزنامه عمل نماید. همچنین از جلوههاى دیگرفساد مالى مطبوعات گرفتن مجوز انتشار یک نشریه و چپاول اموال عمومى بود. داریوش همایون نیز باانتشار روزنامه آیندگان ضمن شرکت دادن تعدادى از اقوامش بنامهاى امیرحمید همایون ـ پسر عمو ـنوراللّه همایون ـ پدر ـ سیروس همایون ـ برادرش ـ که در هنگام تحصیل در آلمان به علت شرکت در یکباند کلاهبردارى توقیف و از آلمان اخراج شده بود و فریده کامکار شاهرودى دختر عمهاش که امتیازروزنامه آیندگان را به اسم او گرفته بود، به چپاول و حیفومیل اموال عمومى پرداخت. 88
در اسناد روزنامه آیندگان مىخوانیم :
«در اجراى اوامر تیمسار ریاست معظم ساواک با خانم کامکار شاهرودى صاحب امتیاز روزنامه آیندگان در موردخلافکاریها و معایبى که در آن مؤسسه وجود دارد، مصاحبه و ایشان اظهار نمود : 1ـ فعالیتهایى که در مؤسسه آیندگانبه عمل مىآید، صاحب امتیاز در جریان امور قرار نمىگیرد و کلیه مسائل مربوطه، وسیله آقاى داریوش همایون حلو فصل مىشود. 2ـ حقوقهایى که از طرف مؤسسه به افراد پرداخت مىشود برخى از آنها ضرورى نبوده و صرفاجنبههاى خصوصى دارد. از جمله ماهیانه مبلغ شصت و ششهزار ریال به آقاى سیروس آموزگار قائم مقام مدیر عاملشرکت آیندگان پرداخت مىگردد که علت وجودى چنین قائم مقامى براى شرکت مزبور معلوم نیست مگر حیف و میلبودجه. مضافا آقاى داریوش همایون برخى از اقوام نزدیک خود را به امورى منصوب نموده که ضمن دریافت حقوقداراى مزایایى نیز باشند. 3ـ هفت میلیون و پانصد هزار ریال از طرف دولت به این مؤسسه کم گردیده که معلومنیست وجوه چگونه و براى چه امورى مصروف شده است...»89
روزنامه آیندگان مثل بسیارى از نشریات دوران پهلوى با روشهاى مختلف به باجخواهى ازمسئولین، دستگاهها و وزارتخانهها مىپرداخت و طرف مقابل آنها یا بایستى با پرداخت رشوه بهنویسندگان و خبرنگاران به درخواستهاى نامشروع آنها جواب مثبت مىداد و یا اینکه شاهد افشاىانتشار تخلفات متعددش در روزنامهها و مجلاتباشد. اسناد روزنامه آیندگان در این زمینه مىآورد :
«اکثر روزنامههاى تهران به ویژه فرمان، آژنگ، پیام امروز و آیندگان مىخواهند به هر وسیلهاى شده دستگاهها یاوزارتخانهها را با نشر مطلب وادار به پرداخت پول و یا حق حساب نمایند؛ به طورى که مسئولین و روزنامههاىمذکور براى گرفتن پول با تقاضاهاى مردم که اکثرا مخالف مقررات مىباشد به شهردارى مراجعه و چون با مقاومتشدید شهردار تهران مواجه مىشوند مترصد هستند به محض به دست آوردن کوچکترین سوژهاى طورى قلمفرسایىکنند که هر خوانندهاى را تحت تأثیر قرار داده و یک بدبینى خاصى نسبت به شهردارى در بین طبقه عامه ایجادنمایند.»90
هر چند در این سند، ساواک قصد تبرئه شهردار تهران ـ در مقابل اتهامات وارده ـ را دارد ولى آنچه دراسناد ساواک درباره تخلفات مالى و حیف و میل بیتالمال توسط اکثر مسئولین رژیم سابق آمده خودمؤید این مسئله مىباشد.
به هر جهت این بده و بستانها، بین مطبوعات و سردمداران رژیم وجود داشته است ولى گاهى اوقات بهدلایل خاص این معامله بین خبرنگاران و نشریات یا مقام و مسئول دولتى به نتیجه نمىرسید لذا باعثبروز اختلاف بین آنها شده و دعواها به نشریات کشیده مىشد. در یکى از اسناد در این باره مىخوانیم :
«شهردار نمونه! نواده ظلالسلطان نمونه! شهردار تهران به راحتى بدها را خوب و خوبها را بد مىکند. اعمال غیرقانونى را قانونى و قانونى را غیرقانونىمىسازد و این درس بزرگى است که از جدّ خود گرفته است : آنها که ظلالسلطان حاکم جبار اصفهان را در دورانهاىگذشته مىشناسد و افسانههاى سینه به سینهاى از او بیاد دارند خود مىدانند که آن شخصیت بلند مرتبه در لحظهاىسیاه را سفید و سفید را سیاه مىساخت و کسى را یاراى دم برآوردن نبود، چرا که اگر سخن خلاف میل «آقا» گفتهمىشد چوب و فلک بود و برباد رفتن دودمان ناراضى... آقاى نیکپى شهردار تهران در قسمتى از مصاحبه خود باسردبیر محترم آیندگان در مورد خانهاى که سناتور اعزاز نیکپى پدر ایشان در خارج از محدوده ساختهاند و بیش ازپنج میلیون تومان خرج آن شده است و سر و صداى زیادى به راه انداخته با افتخار تمام گفتهاند «بله من به منزل پدرمدر خارج از محدوده پروانه ساختمان دادهام...»91
ولى اکثر اوقات این زد و بندها و رشوه دادنها و چشم بستن بر تخلفات، پشت پرده انجام مىگرفت وبجز عدهاى محدود کسى از این دزدیها مطلع نمىشد و طبعا انعکاسى هم در روزنامهها پیدا نمىکرد. درسندى دیگر از اسناد روزنامه آیندگان درباره رشوه گرفتن نویسندگان و خبرنگاران این روزنامهمىنویسد:
«موضوع دستور پرداخت پول رپرتاژ از طرف شهردار کرمان؛ ظرف هفته اخیر به دستور مرتضى شریفنژاد شهردارکرمان به هر کدام از جراید کرمان بابت آگهى و رپرتاژهاى شهردارى و استاندارى بشرح زیر مبالغى پرداخت شده، سیدجواد حسینى و جبارى نژاد با پرداخت مخالفت نمودند. شهردار گفت باید گاهگاهى مبلغى به روزنامهنویسها پرداختشود، البته این پول از محل کمکهاى بلاعوض پرداخت خواهد شد ولى تاکنون دینارى کمک بلاعوض پرداختنشده؛ این مبالغ هم از محل عمرانى پرداخت شد.»92
5ـ اعتصاب روزنامه نگاران روزنامه آیندگان و حرکت انقلاب اسلامى :
همانطور که در مباحث قبلى ذکر شد مطبوعات ایران در اواخر دوران نخست وزیرى هویدا به طورکلى وابسته به رژیم آمریکایى شاه بود. و مطبوعهاى که بریده از وابستگى رژیم باشد باقى نمانده بود. اینوضع تا مراحل ابتدایى انقلاب اسلامى به همان صورت باقى ماند پس از آنکه انقلاب اسلامى ـ در آغازدوران حکومت شریف امامى ـ رفته رفته حضور علنى خود را در جامعه به نمایش گذاشت. آمریکا مجبورشد به نیروهایى که خارج از سیستم حکومتى شاه ولى غربزده و آمریکا پسند بودند روى خوش نشانداده، به آنها میدان بدهد... و لذا با توجه به مطالب فوق در دوران نخست وزیرى شریف امامى و ازهارى بهعللى از جمله خصلت انتقالى بودنش و مشخص نبودن سیاست کلى و تنظیم ناشدگى روابط، تعدادى ازمطبوعات به نوشتن گوشههایى از واقعیات، منتهى در خط و ربط آمریکا و پروبال دادن به ملىگراها،نیروهاى چپگرا و هواداران حکومت دموکراتیک بپردازند و در مقابل، همه هم و غمشان را مصروف اینکردند که تا آنجا که مىتوانند از رنگ و محتواى اسلامى انقلاب بکاهند تا اینکه جریان اعتصابمطبوعات پیش آمد.93
این اعتصاب از روزنامه آیندگان شروع شد و هدف نهایى آنها لغو سانسور داخلى بود و حرفى ازانقلاب و مقابله براندازانه با رژیم پهلوى مطرح نبود؛ یعنى همان چیزى که آمریکایىها از سیاست فضاىباز سیاسى انتظار داشتند. در اسناد روزنامه آیندگان در این باره مىخوانیم :
«نویسندگان و خبرنگاران اعتصابى روزنامه آیندگان انگیزه اعتصاب را وجود سانسور داخلى و خودکامگى اعلام کردند. پیش از شروع اعتصاب چند تن از نویسندگان در یک جلسه که با حضور سردبیر و همه اعضاى تحریریه تشکیلشده بود، از وجود سانسور داخلى سخت انتقاد کردند و سردبیر روزنامه را از ادامه این شیوه که مغایر با کوششهاىجمعى مطبوعات در جهت لغو سانسور بود برحذر داشتند ولى سردبیر گفت من تصمیم گیرنده هستم و براى هر کساین وضع قابل تحمل نیست از روزنامه برود.»94
و در ادامه این سند درباره حمایت روزنامه کیهان از اقدام روزنامه آیندگان مىآورد :
«سندیکاى کارگران چاپخانه کیهان با صدور بیانیهاى از اعتصاب کارکنان روزنامه آیندگان پشتیبانى کرد. این سندیکادر بیانیه خود نوشته است : هیأت مدیره سندیکاى کارگران چاپخانه کیهان از طرف کلیه اعضاى خود مأموریت دارد باتمام نیرو از اعتصاب به حق و انسانى اعضاى تحریرى، کارگران و عمال آن پشتیبانى کرده و در تمام مراحل با آنانهمگام باشد.»95
در سندى دیگر درباره عدم همکارى با دولت مىنویسد :
«صبح امروز 17/8/57 آقاى محمدعلى سفرى دبیر سندیکاى نویسندگان و خبرنگاران تمام نویسندگان و خبرنگارانرا جمع و به آنان اظهار داشته اگر دولت فعلى همان قراردادى را که دولت سابق امضا کرد، و آزادى قلم را تضمین کردهامضا و تضمین کند به کار ادامه خواهیم داد، در غیر این صورت هیچگونه همکارى با آنان نمىکنیم.»96
پس با آنچه در مطالب فوق ذکر شد مشخص مىشود. هر چند اعتصاب مطبوعات از روزنامه آیندگانشروع شد و این نه بخاطر موضوع ضد رژیم آنها بود بلکه حرکت عمومى مردم مسلمان و انقلابى ایران بهرهبرى امام خمینى (ره) به مرحلهاى رسیده بود که تمام گروهها مجبور به همراهى آن بودند و توانایىمقاومت در برابر سیل بنیان برافکن مردم را نداشتند و مجبور به اتخاذ موضع انتقادى نسبت به رژیم بودندو از جمله آن اعتصاب مطبوعات بود و امّا برنامه اعتصابکنندگان هدفى نبود که بتواند عامل شکست و یاتضعیف رژیم شود و کلیت مطبوعات خواهان ادامه حاکمیت رژیم پهلوى بودند اما در چارچوب قانوناساسى رژیم، به عنوان یک نویسنده و مطبوعاتى نقش انتقادى براى خودشان قائل بودند و با توجه به جواختناق گذشته در این تلاشها خواستار برداشت سانسور و انتقاد در بعضى زمینهها با حفظ مشروعیت نظامبودند و حتى نویسندگان و مطبوعات در همین هدف جزئى اتفاق محکمى نداشتند و بسیارى ازمطبوعاتیان و نویسندگان در همین حد هم قائل به مقابله با رژیم نبودند، از همین منظر عدهاى تلاش دارند سیاست فضاى باز سیاسى کارتر در قبال ایران اواخر دوران پهلوى و آزادى مطبوعات و انتقاد و اعتصابآنها را از عوامل اصلى بروز و پیروزى انقلاب معرفى نمایند. یک محقق قبرسى الاصل به نام کریستوسخواندیس پس از بررسى وسیعى از اسناد و مدارک موجود در آمریکا و اسناد مکشوفه و منتشر شده داخلسفارت آمریکا در باطل بودن این برداشت مىنویسد :
«حقوق بشر کارتر نه تشکیل دهنده اسب تروآى کارتر در دربار شاه بود و نه عامل اصلى در بروز انقلاب به حسابمىآمد. انقلاب دیر یا زود با حقوق بشر کارتر یا بدون حقوق بشر کارتر صورت مىگرفت. این حقیقت تضادهاىدرونى داخلى جامعه ایران بود. تضادهایى که با نقش وسیعى که آمریکا در طول 25 سال در ایران داشت افزایش یافتهبود. و یک رژیم با ثبات و محکم را متلاشى کرد و تحت امواج اصلیترین انقلاب مردمى آن را ساقط کرد و اگر هم کسانىبه حقوق بشر و استفاده از فضاى باز سیاسى دلخوش کرده بودند، آنهایى بودند که نه در حرکت توفنده تودههاى مردمنقشى داشتند و نه با یک حرکت انقلابى بنیان کن موافق بودند و اقدامات آنها، همه نه تنها هیچ تأثیرى در تسریع وشتاب انقلاب نداشت بلکه با ارائه و پافشارى روى راههاى سازشکارانه و رفرمیستى و به اصطلاح «سنگر به سنگر»سعى در کندتر کردن حرکت انقلاب مىکردند که البته با هوشیارى و تیزبینى رهبر انقلاب آن تلاشها بلاتأثیر ماند.»97
پینوشتها:
1- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 1، ص 3
2- روزنامه کیهان، نیمه پنهان سیماى کارگزاران فرهنگ و سیاست، مورخ 9/4/77، ص 8
3- اسناد لانه جاسوسى آمریکا، ج 17، ص 18
4- رجال عصر پهلوى، داریوش همایون، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات ص 132
5- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 1، ص 3
6- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج 1، موسسه اطلاعات و پژوهشهاى سیاسى ص440 ـ 441
7- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 1، صص 189 ـ 193
8- مخفف «سوسیالیسم ملى کارگران ایران»
9- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، ص 140
10- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 1، ص 25
11- نخست وزیران ایران از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، ج 1، صص 621 ـ 622
12- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 1، ص 75
13- همان، مورخ 8/12/48
14- از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، صص 620 ـ 621
15- مجله پیام امروز، شماره 14، مهر 1375، ص 91
16- روزنامه کیهان، نیمه پنهان سیماى کارگزاران فرهنگ و سیاست، مورخ 9/4/77، ص 8
17- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 1، ص 277
18- مجله اطلاعات بانوان، شماره 761، مورخ 6/10/1350
19- رجال عصر پهلوى، داریوش همایون، مرکز بررسى اسناد تاریخى، کتاب اول، صص 22 ـ 23
20- اسناد لانه جاسوسى رابطین خوب آمریکا، انتشارات پیام آزادى، ج 17، ص 18
21- اسناد ساواک، پرونده انفرادى، ج 3، تاریخ 22/10/1355
22- اسناد لانه جاسوسى رابطین خوب، انتشارات پیام آزادى، ج 17، ص 40
23- رجال عصر پهلوى، داریوش همایون، مرکز بررسى اسناد تاریخى، ج 1، صص 33 ـ 34
24- روزنامه کیهان، نیمه پنهان سیماى کارگزاران فرهنگ و سیاست، مورخ 11/4/77، ص 7
25- رجال عصر پهلوى. داریوش همایون، مرکز بررسى اسناد تاریخى، 1، صص 35 و 36
26ـ اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان، ج 1، مورخ 31/4/1346
27ـ رجال عصر پهلوى، داریوش همایون، مرکز بررسى اسناد تاریخى، ص 25
28- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان، ج 1، مورخ 14/3/46
29- همان، مورخ 31/6/46
30- همان، مورخ 25/4/46
31ـ همان، مورخ 2/5/46
32- همان، مورخ 31/4/46
33- همان، مورخ 12/5/46
34- همان ، مورخ 22/7/46
35- راهنمای مطبوعات ایران، 1304 – 1357، سید محمد صدری طباطبائی نائینی ،ص 37
36- اسناد ساواک ، پرونده موضوعی روزنامه آیندگان ، ج 1 ، مورخ 29/9/46
37- همان ، مورخ 5/10/46
38- همان ، مورخ 6/10/46
39- همان ، مورخ 4/10/46
40- همان ، مورخ 21/3 /48
41- همان ، مورخ 4/10/46
42- بازیگران عصر پهلوی ، از فروغی تا فردوست ، محمود طلوعی ،ج 2 ، ص 795
43- اسناد ساواک ، پرونده موضوعی روزنامه آیندگان ، ج 3 ، مورخ 1/5/1357
44- همان ، ج 2 ، مورخ 11/10/48
45- همان ، مورخ 8/7/57
46- همان، ج 3، مورخ 8/7/57
47- همان، مورخ 22/10/1355
48ـ خاطرات من و فرح پهلوى، اسکندر دلدم، ج 1، ص 277
49- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان، ج 1، مورخ 2/11/46
50- همان، مورخ 12/7/47
51- همان، مورخ 16/3/47
52- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان، ج 1، مورخ 8/12/46
53- همان ،ج 1، مورخ 12/7/47
54 ـtheodore Herzl
55- نفوذ صهیونیسم بر رسانههاى خبرى و سازمانهاى بینالمللى، فؤادبن سید عبدالرحمن الرفاعى، مترجم حسین سرو قامت صص 7ـ 10
56- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان، ج 1، مورخ 17/8/48
57- هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى،بخش خاطرات بنیاد تاریخ، زیر نظر : غلامرضا کرباسچى، ج 1، ص 297
58- هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، ج 1، پدیدآورنده : بخش خاطرات بنیاد تاریخ انقلابى اسلامى ایران زیر نظر غلامرضا کرباسچى ـ صفحه 295
59- خاطرات من و فرح پهلوى، اسکندر دلدم، ج 1، صص 378 و 379
60- ر. ک : روزنامه آیندگان ـ مورخ 26/9/46، ص 3
61- ر. ک : همان، اسفند ماه سال 1346
62- همان، مورخ 5/10/46 ص 7
63- همان مورخ 24/12/46، ص 2
64- ر. ک : همان، اسفند 1346
65- همان مورخ 15/12/46، ص 7
66- خاطرات من و فرح پهلوى، اسکندر دلدم، ج 1، صص 379، 378
67- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان، ج 1، تاریخ 2/11/46
68- خاطرات من و فرح پهلوى، اسکندر دلدم، ج 1، صص 380
69- روزنامه آیندگان، مورخ 7/9/1351، ص 2
70- صحیفه امام، ج 10، ص 93
71- نگرش بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامى ایران اداره کل مطبوعات و نشریات وزارت ارشاد اسلامى، ج 1، ص 109
72- همان، ص 21
73- همان، ص 22
74- ر. ک : به روزنامه آیندگان، مهر ماه 1357
75- همان، مورخ 14/6/57، ص 24
76ـ نگرشى بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامى ایران، وزارت ارشاد اسلامى، اداره کل مطبوعات و نشریات، ج 1، ص 40
77- همان، ص 40
78- همان، ص 30
79- همان، ص 49
80ـ ر. ک : روزنامه آیندگان، مهر، آبان و شهریور 1357
81- اسناد ساواک. پرونده موضوعى روزنامه آیندگان ج 2، مورخ 22/1/49
82- مردى براى تمام فصول اسداللّه علم و سلطنت محمدرضا پهلوى، مظفر شاهدى، موسسه مطالعات وپژوهشهاى سیاسى ص605ـ 606
83- همان، ص 608
84- ر. ک : همان، ص 611
85- زندگى و خاطرات امیرعباس هویدا، اسکندر دلدم، ص 291
86- مجله آینه پژوهش، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى، شماره 36، مقاله : سید جمالالدین اسد آبادى و مطبوعات ص 4
87- فصلنامه رسانه ـ شماره 2 سال چهارم ـ 1374 ـ مهدى بهشتىپور ـ ص 41
88- اسناد ساواک ـ پرونده موضوعى، روزنامه آیندگان، مورخ 9/1/47
89- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان ج 1، ص 303
90- همان، ج 2، مورخ 17/9/49
91- همان، مورخ 15/6/54
92- همان، ج 1، تاریخ 24/1/48
93- ر.ک : نگرشى بر نقش مطبوعات وابسته در روندانقلاب اسلامى،وزارت ارشاد اسلامى،اداره کل مطبوعات ونشریات، ج 1صص 9ـ10
94- اسناد ساواک، پرونده موضوعى روزنامه آیندگان جلد 3، مورخ 8/8/1357
95- همان، ج 3، مورخ 8/8/1357
96- همان، مورخ 17/8/57
97- تحلیلى برانقلاب اسلامى، دکتر منوچهر محمدى، انتشارات امیرکبیر، سال انتشار 1370، صص 123 و 124
مجله گزارش تاریخ
نظرات