من برای جان شما بیمناکم ...
آیتالله شیخ محمدتقی اصفهانی، مشهور به آقانجفی در 1224 شمسی، 17ربیعالثانی سال1262قمری به دنیا آمد.
آقانجفی، سالهای نخستین زندگی را در خاندانی مشهور به علم، تقوا و مجاهدت، سپری کرد و پس از طی مراحل اولیه تحصیل، رهسپار عتبات عالیات شد. او در این سفر همراه و همسفر مرحوم آیتالله سیداحمدکاظم یزدی، صاحب عروه الوثقی بود که با هزینه و یاری پدر آقانجفی برای ادامه تحصیل، راهی نجفاشرف شده بود.
آقانجفی در طول مدت تحصیل خود، از محضر استادانی چون میرزا محمدحسن حسینی شیرازی، شیخ مهدی آلکاشفالغطاء، شیخ راضینجفی و آقا سیدعلی شوشتری کسب فیض کرد. در حوزه درسی آقانجفی در طول مدت بیش از 30سال (از زمان وفات پدر در سال1301 تا زمان وفات خود در سال1332) عده زیادی از فضلا شرکت کردند. حاج شیخ محمدابراهیم کلباسی، سید احمد حسینیخوانساری، حاج شیخ اسدالله فاضلبیدآبادی، حاج شیخ محمدتقی کرمانی و حاج شیخ محمدجواد صافیگلپایگانی از جمله شاگردان وی بودند .
تألیفات و آثار علمی آقانجفی، او را در میان علمای عصر خود و همچنین زمانهای بعد معتبر و مهم نشان میدهد. مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی تعداد آثار وی را متجاوز از 100 عنوان ذکر میکند.
یکی از مهمترین اصول نظری و عملی آقانجفی در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی، استعمارستیزی ایشان است. رویکرد ضداستعماری وی که در ادوار مختلف زندگیشان، بسیار برجسته است، در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و... و نیز نسبت به دولتهای مختلف اروپایی بهویژه روس و انگلیس (به صورت کلی یا موردی) وجود داشته است. در تمام مراحل زندگی این بزرگوار، این خط یعنی مبارزه با استعمار بالاخص استعمار روس و انگلیس به خوبی دیده میشود. بهعنوان نمونه میتوان به مبارزه با فرقههای استعمارساخته بابیه و بهائیه، مبارزه با سلطه اقتصادی خارجی، قضیه اولتیماتوم روس، تحریم تنباکو و چندین نمونه دیگر اشاره کرد.
بیشتر دوره مرجعیت و ریاست مذهبی آقانجفی اصفهانی،مقارن با حکومت ظلالسلطان بوده است. ظلالسلطان در اوایل نهضت مشروطیت، پس از اجتماع اعتراضآمیز مردم به رهبری آقانجفی و حاجآقانورالله، از حکومت اصفهان برکنار شد.
از مهمترین ابعاد مبارزات آقانجفی علیه استعمار، مبارزه با بعد اقتصادی نفوذ بیگانگان در ایران بوده است . جنبش تنباکو از نقاط عطف تاریخی مبارزات آقانجفی است. ناعادلانه بودن قرارداد «رژی» از یک سو و ضررهای اقتصادی زیادی که در نتیجه اجرای این قرارداد متوجه مردم ایران به ویژه کشاورزان و تاجران میشد، مسئلهای نبود که علمایی چون آقانجفی اصفهانی آن را نادیده بگیرند. از گزارشهای حکومتی و حتی کمپانی، بهدست میآید که شیوع و گسترش حکم تحریم آقانجفی و حتی صحبت درباره آن در شهرهای دیگر، باعث وحشت و شکست کار کمپانی میشده است، لذا لزوم لغو حکم تحریم و- درصورت عدم پذیرش لغو- تبعید آقانجفی و حتی به توپبستن منزل ایشان، مورد توصیه قرار داشت .
مخالفت با بدعتهای دینی و فرقههای استعماری، عواقب سختی را برای آقانجفی دربرداشت زیرا سالها حمله به شخصیت و افکار ایشان در قالب کتاب و نوشته را بهدنبال داشت. یکی از نویسندگان مطرح در تاریخنگاری مشروطه، یحیی دولتآبادی است. وی از سران ازلی در ایران است. توهینها و بدگوییهای او نسبت به آقانجفی تنها یک مورد از توهینهایی است که رهبران این فرقه ضاله نسبت به این عالم شیعی روا داشتند. در جریان وقایع 1320 در اصفهان سفارت روسیه به چند تن از بهائیان پناه میدهد. در پی این واقعه مردم متدین اصفهان کنسولگری روسیه را محاصره میکنند. نزدیک به 20 هزار نفر در یک روز در برابر کنسولگری روسیه اجتماع میکنند. در پی این وقایع آقانجفی از روسها تعهد میگیرد که دیگر در مسائل مذهبی ایرانیان دخالت نکنند.
آقانجفی در طول مشروطه اول، با پشتیبانی از نظام مشروطه، فعالیتهای مهم و گستردهای انجام داد، چنان که جایگاه برجسته ایشان موجب شد که ایشان مخاطب نامهها و تلگرافهای زیادی از تهران و نقاط مختلف کشور شود. آقانجفی، در عین حمایت از مشروطه از دوستان و همفکران شیخ فضل الله نوری بود . نامه شیخ به آقا نجفی در صدر مشروطه راجع به لزوم پی ریزی رژیمی بر اساس اجرای احکام اسلام، گذشته از صمیمیت و وحدت فکری ، نشانگر اهتمام آن دو به حاکمیت حدود و احکام اسلامی بود . مشهور است که مرحوم آقا نجفی در کشاکش مشروطیت به شیخ فضل الله نوری پیغام داده بود «من برای جان شما بیمناکم و در آیات و روایاتی که مطالعه نموده ام احتمال میدهم مصداق آن کسی که شهید میشود شما باشید» و شیخ گفته بود «من هم اینهایی را که شما فرموده اید مطالعه کرده ام و امیدوارم که مصداق آن من باشم»
پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان تندرو آقا نجفی کوشید برای جلوگیری از تعرض به جان شیخ فضل الله نوری به تهران بیاید که به انجام این کار موفق نشد . با این سوابق پیداست که از شنیدن خبر شهادت شیخ بسیار اندوهگین شده بود .
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی فرمودند مرحوم پدرم آیت الله آخوند ملا محمد جواد صافی در اواخر حیات مرحوم شیخ فضل الله نوری در تهران اقامت داشت و با ایشان مربوط بود . پدرم که نزد آقا نجفی درس خوانده و از وی اجازه اجتهاد داشت پس از قتل شیخ به محضر آقا نجفی رسید . در بستر بیماری بود و حال مساعدی نداشت . همان بیماری که منجر به فوت او گردید . ایشان در همان بستر بیماری اصرار داشت از حالات شیخ فضل الله بشنود . وقتی حوادث روزهای آخر شیخ و مصائبی که بر او رفته بود توسط پدرم برایش نقل گردید او به تلخی میگریست .
آقانجفی اصفهانی، بعد از عمری مجاهده و ارائه خدمات کمنظیر به جامعه اسلامی، از سال1330 به بیماری استسقا مبتلا شد و پس از حدود 2سال، در عصر روز 11شعبان 1332 در 70 سالگی، چشم از جهان فروبست و به عالم باقی شتافت.
پیکر مطهر او را در کنار امامزاده احمد (نزدیک منزل آقانجفی و مسجد شاه) که خود معین کرده بود، دفن کردند. روزنامه حبلالمتین به نقل از گزارشگر خود که مستقیما در شهر اصفهان حضور داشته، از عزاداری مردم در سوگ آقانجفی، چنین گزارش میدهد: «خبر اصفهان: امروز که روز جمعه 16شهر شعبان1332 و ششمین روز وفات مرحوم آیتالله حاجشیخ محمدتقی نجفی- حشرالله مع تولاه- است، به دیار جاوید شتافت. در این 6 روز، شهر و توابع، یکپارچه ماتم است؛ تمام شهر را سیاه بسته، مسجد شاه و میدان جنب آن در این چندروز از دستهزن و سینهزن و کتل و نوحهگر خالی نمانده؛ طوری عزاداری نمودند که هیچگاه احدی ندیده و نشنیده بود...».
جام جم ، ایام تاریخ معاصر ، 11 مرداد 1386
نظرات