عدل انوشیروان از نگاه شاه قاجار
بنجامین اولین وزیر مختار آمریکا در ایران که از سال 1300 تا 1302 قمری در ایران بود در کتاب خود به نام «ایران و ایرانیان» مینویسد:
... در این اواخر در تابستان روزی اعلیحضرت شاه در عمارت ملوکانه سلطنت آباد دراز کشیده بودند در صورتی که امنای ایشان در پایین نشسته با پادشاه و ولینعمت خود به طور محرمانه صحبت می داشتند. در اثنای صحبت شاه گفت «چرا انوشیروان را عادل میگفتند؟ مگر من عادل نیستم؟!» احدی جسارت نمیکرد که جواب دهد . چه سوال سختی بود . شاه دوباره پرسید «آیا در میان شما هیچکس نیست که جواب این سوال را دهد؟» باز احدی جواب نداد تا اینکه سکوت اسباب ناراحتی بلکه خطر همه گردید. آخرالامر حکیم الممالک مرگ را در پیش نظر آورده با تردید و تعلل گفت «قربانت شوم انوشیروان را عادل میگفتند برای اینکه عادل بود» . شاه ابروی خود را در هم کشید و گفت «آیا ناصرالدین شاه عادل نیست؟» احدی جواب نداد فقط حکیم الممالک شانه های خود را حرکت داده دست خود را باز کرد . آن وقت شاه با کمال تغیّر جواب داد : « ای فلان فلان شده ها من یقین دارم که اگر انوشیروان هم مثل شما الواطِ رشوه خوارِ نادرست در دور و کنار خود داشت هیچوقت ممکن نبود که او را عادل بگویند » همه جواب دادند «قربانتگردم قبله عالم حقیقت را فرمودند» !
سید جلال الدین مدنی ، تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران ، دفتر انتشارات اسلامی ، ج اول ، ص 419 و 420
نظرات