اراده یهودیان آمریکا در پس «انقلاب سفید» شاه


اراده یهودیان آمریکا در پس «انقلاب سفید» شاه

در ابتدای دهه 1960 میلادی ضرورت یک تجدید نظر اساسی در سیاستهای امریکا در برخورد با کشورهای تحت سلطه به شدت احساس می‌شد. زیرا حکومتهای دست نشانده امریکا با خطر انقلابهای مردمی مواجه‌ بودند. جان فیتزجرالد کندی، کاندیدای حزب دمکرات برای ریاست جمهوری، نظرات ویژه‌ای را مطرح کرد. این نظرات پس از انتخاب او به ریاست جمهوری، اساس سیاستهای امریکا قرار گرفت.
هدف سیاستهای جدید، در کشورهای تحت سلطه، اجرای اصلاحات از بالا به پایین به منظور جلوگیری از انقلاب قهرآمیز توده‌ها و ایجاد مانع در راه توسعه نفوذ اتحاد شوروی بود که باعنوان «اتحاد برای پیشرفت» مطرح و به دست اجرا سپرده شد.
این برنامه ابتدا برای امریکای لاتین و با هدف جلوگیری از ایجاد «کوبا»های دیگر طراحی شده بود. طرح «اتحاد برای پیشرفت» متضمن تقسیم اراضی بین کشاورزان و توسعه و بهداشت و آموزش و اعطای خدمات رفاهی به مردمان فرودست بود. این طرح بعدها در دیگر کشورهای تحت سلطه نظیر ایران ـ‌که با خطر رادیکالیزه شدن حرکت‌های مردمی روبرو بودند ـ اجرا شد.
«سیاست‌های جدید به دلیل شکست سیاست‌های سرکوبگرانه و نظامی‌گری امریکا و افزایش فاصله طبقاتی و نفرت روز‌افزون از آن کشور به مثابه علت‌العلل بدبختی‌‌ها و نابسامانی‌ها در کشورهای تحت سلطه اتخاذ شده بود.». 1
استقرار دولتهای غیر نظامی دست نشانده در چهارچوب دمکراسی‌های هدایت شده، برگزاری «انتخابات کنترل شده» و ایجاد «فضای باز سیاسی» خطوط اصلی اقدامات سیاسی دولت جان.اف.کندی بود.
طرح «روستوـ کندی»
جان. اف. کندی پس از استقرار در کاخ سفید، طرح و برنامه‌های ویژه‌ای را که برای ایران تدوین کرده بود، به شاه ابلاغ کرد و برای اجرای آن پافشاری و اصرار ورزید. این برنامه که به طرح «روستو ـ کندی» در جهان شهرت یافت، بعدها با نام «انقلاب سفید» در ایران اجرا شد.
طراح این برنامه «والتر ویتمن روستو» نام داشت. او که در سال 1916 در یک خانواده یهودی به دنیا آ‌مده بود، در شمار جامعه‌شناسان نامدار جهان قرار داشت و سالها به عنوان مشاور جان‌کندی فعالیت کرد. روستو در زمان جان کندی یک سلسله رفورم‌‌های اقتصادی و طرحهای اصلاحات ارضی را برای اجرا در کشورهای امریکای لاتین و خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی طراحی کرد. او تئوری‌های خود را در سال 1960 برابر با سال 1339 در کتابی با نام «مراحل توسعه اقتصادی؛ یک مانیفست غیر کمونیستی» انتشار داد.
روستو یهودی جوامع بشری را به «جامعه سنتی» و «جامعه صنعتی» تقسیم می‌کرد و اعتقاد داشت که جامعه پس از طی مراحل سنتی وارد مرحله «ماقبل طیران» می‌شود. این مرحله در واقع دوران گذار از «کهنه» به «نو» است و لذا باید در رشته‌های غیر صنعتی، بویژه کشاورزی، تحولات انقلابی صورت گیرد، که مهم‌ترین آنها «اصلاحات ارضی» است. 2
به طور کلی باید گفت دولت آمریکا با انجام اصلاحات، به ویژه اصلاحات ارضی سعی داشت تا روابط اجتماعی و پایگاه اقتصادی شبکه سنتی روستاها را زیر و رو کند و از نظر سیاسی به دنبال این هدف بود که اولاً پایگاه و نفوذ طبقه ملاک و زمین‌دار را از میان بردارد و ثانیاً ابتکار عمل را از دست مخالفین خارج کند. امریکا همچنین قصد داشت تا حرکت سرمایه را از بخش سنتی کشاورزی به بخش شهرنشین و صنعتی تشویق نماید و نهاد دولت را به صورت مرکز بی‌رقیب انباشت سرمایه درآورد.

امینی مجری برنامه‌های امریکا
پیروزی جان فیتز جرالد کندی، موفقیت علی امینی را در پی داشت. زیرا وی از زمانی که به عنوان سناتور ایالت «ماساچوست» فعالیت داشت، از دوستان علی امینی و در شمار هواداران زمامداری او بود. براساس طرح و برنامه‌ای که مشاوران کندی تدوین کرده بودند، قرار بود علی امینی به عنوان مجری اصلاحات ظاهری مورد نظر کندی، عهده‌دار مقام نخست‌وزیری ایران باشد. بر این اساس دولتمردان امریکایی مجدداً از شاه خواستند تا علی امینی را به نخست‌وزیری منصوب کند و راه را برای اجرای اصلاحات مورد نظر امریکا هموار سازد.
محمد‌رضا پهلوی که به اتکای قدرت ساواک و حمایت پاره‌ای از محافل قدرت وابسته به بیگانگان تمایلی به پذیرش این درخواست نداشت و به انحاء مختلف و با به کارگیری تمهیدات گوناگون، در مقابل این خواستة امریکا مقاومت می‌کرد. اما فشار قاطعانة دیپلماسی امریکا او را به خود ‌آورد و به او فهماند که بدون جلب رضایت مقامات امریکایی ـ که با اجرای کودتای 28 مرداد وی را به سلطنت برگردانده بودند ـ ماندگاری در موضع قدرت و ادامة فرمانروایی و حفظ تاج و تخت برایش غیر ممکن است. به ویژه اینکه این بار نحوه عمل کارگزاران امریکا با دفعات قبل تفاوت داشت. این بار مقامات کاخ سفید به پیامهای شفاهی اکتفا نکردند و خود رأساً و با صراحت دکتر علی امینی را ـ‌که وفاداری‌اش به امریکا در جریان تنظیم و عقد قرارداد کنسرسیوم به اثبات رسیده بود ـ را به عنوان کاندیدای مورد نظر امریکا برای احراز مقام نخست‌وزیری ایران و اجرای برنامه‌های اصلاحی جان کندی معرفی کردند و محمد‌رضا پهلوی را برای اجرای این امر در فشار و تنگنا گذاشتند، حتی او را به کودتا و فروپاشی رژیم شاهنشاهی در ایران تهدید نمودند:
«... دولت آمریکا تردید و دودلی سالهای 1332 ـ 1339 را کنار گذاشت و با قاطعیت وارد گود شد و به محمد‌رضا پهلوی فشار آورد که هر چه سریع‌تر علی امینی را با اختیارات کامل به نخست‌وزیری منصوب کند. شدت فشار امریکا به حدی بودکه ظاهراًَ در مسافرت زمستانی سال 1339 او به سوئیس به وی اعلام شد که اگر با خواست جدید امریکا موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاست جمهوری امینی مواجه خواهد شد...» 3
در همین زمان، امریکا برای نشان دادن عزم خود در پشتیبانی از علی امینی و تهدید بیشتر محمد‌رضا پهلوی، برخی مجامع وابسته به خود را واداشت تا اعلامیه‌هایی در حمایت از ریاست جمهوری علی امینی انتشار دهند. به یک نمونه از این اعلامیه‌ها نگاه می‌کنیم:
«ملت آزادیخواه ایران
دستگاه حاکمه در ایام انتخابات درسی به ما داد که هرگز از خاطره‌‌ها فراموش نخواهد شد... پس از آن که بازی مسخره انتخابات با رسوایی هر چه تمامتر و استهزاء مردم جهان پایان یا فت، شاهنشاه دلقک‌بازی دیگری از خود درآورد و با رفتن به مجلس در کالسکه سلطنتی و ایراد نطق‌های مطنطن و بی‌معنی این کمدی را تکمیل کرد، غافل از آنکه با این نطق‌های بی سر و ته و مسخره فقط خودش را می‌تواند فریب دهد. مردم خوب می‌دانند که در کشور ما رکود اقتصادی و فقر و تنگدستی و گرسنگی و گرانی هزینه زندگی و رشوه‌خواری و دزدی و چپاول و غارت ثروت‌های ملی روز به روز توسعه می‌‌یابد و این الفاظ رنگارنگ نمی‌تواند حقایق را بپوشاند. میهن‌پرستان ایران! نجات کشور و ملت در تشکیل رژیم جمهوری دموکراتیک وعملی نمودن اصلاحات واقعی می‌باشد. تنها رژیم جمهوری است که می‌تواند زمین به دهقانان و کار به بیکاران و افزایش درآمد نصیب تجار و کارفرمایان کند. رژیم جمهوری است که می‌تواند آزادی واقعی مردم را تأمین کند و آنها را از یوغ سلطنت و استبداد برهاند. میهن‌پرستان ایران، برای بی‌طرف کردن کشور از دسته‌بندی‌‌های سیاسی و نظامی و تقلیل هزینه‌های کمر شکن و جنون‌آمیز نظامی که کشور را غارت می‌کنند، مبارزه کنید.
نابود باد پیمان‌های نظامی، مرده باد رژیم سلطنتی. درود به دانشجویان که اقبال خائن، یعنی نوکر شاه و طرفدار رژیم پوسیده سلطنتی را کتک زده و با خفت هر چه تمامتر او را مجبور به فرار از دانشگاه کردند. ما می‌خواهیم هر چه زودتر زندانیان آزاد شوند و مسئولین کتک زدن و توقیف مردم شدیداً تنبیه شوند. اعضای مجلس شورا صدای خود را به دفاع و پشتیبانی از حقوق مقدم مردم ایران بلند کرده و در راه انحلال مجلس قدم پیش بگذارند.
درود بر جمهوری ایران و رئیس جمهور آینده آن دکتر امینی
مرگ بر استبداد و ظلم و استعمار. گروه جمهوریخواهان»4
البته شاه و مسئولین سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی بر این نکته وقوف داشتند که اینگونه اعلامیه‌ها از سوی محافل و مجامع وابسته به سازمان «سیا» و در تیراژی فوق‌العاده محدود انتشار می‌یابد و هدف از اینگونه اقدامات تنها ایراد فشار به شاه و رژیم است، و الا تهیه و توزیع چنین اعلامیه‌هایی در شرایط دیکتاتوری بعد از 28 مرداد می‌توانست عده زیادی را اسیر شکنجه و زندان و مجازاتهای سنگین کند که بی‌شک و قبل از همه دکتر امینی، کاندیدای مورد حمایت آنها طعم این مجازات را می‌چشید.
از دیگر اقدامات امریکا برای واداشتن شاه به انتصاب امینی، بهره برداری از وضع ناگوار مالی ایران بود. کندی با درک این وضعیت، نخست‌وزیری علی امینی را به عنوان پیش‌ شرط اصلی و اولیه کمک مالی به ایران معین نموده و پیشنهاد کرده بود که در صورت صدور فرمان نخست‌وزیری علی امینی، وام 35 میلیون دلاری مورد تقاضای ایران را در اختیار رژیم پهلوی می‌گذارد:
«حکومت کندی که در مورد ایران بی‌اندازه نگران بود، به فوریت دست به تشکیل گروه‌های مأمور در ایران زد. چه بیم آن داشت که [ایران] در آستانه تغییر حکومت باشد ... حاصل فعالیتها و برنامه‌ریزی‌های گروههای مأمور آن شد که به سفیر ]وقت امریکا در ا یران] (آرمین مایر) توصیه کنند، ما حاضرین 35 میلیون دلار در اختیار دولت ایران قرار دهیم، به شرط آنکه ایرانیان هر کاری که ما در جهت اصلاح و پیشرفت لازم می‌دانیم به اجرا درآورند، و این شامل نظریات و پیشنهادهای ما در مورد انتخاب نخست‌وزیری که بتواند از عهده اجرای اصلاحات پیشنهاد شده برآید، نیز خواهد شد...» 5
آرمین مایر، سفیر کبیر وقت امریکا در ایران، بعدها صحت این مسئله را تأیید کرد:
«واشنگتن، خبرگزاری پارس ـ سفیر سابق امریکا در ایران فشار کرد که جان. اف. کندی رئیس جمهوری پیشین امریکا در ازای پرداخت یک وام 35 میلیون دلاری خواستار انتصاب علی امینی شده بود... آرمین مایر قبلاً سفیر امریکا در ایران و سپس ژاپن بوده است... ایران خواستار یک وام 35 میلیون دلاری شده بود تا کسری موازنه پرداخت‌های خود را جبران کند. مشاوران کندی درخواست ایران را مطالعه کردند و در چهارچوب یک برنامه پیشنهاد شد که شخص بخصوصی به سمت نخست وزیر ایران منصوب شود... شخص بخصوصی که در ماجرای مذکور مطرح شد، علی امینی بود که پیش از نخست‌وزیر سمت سفیر ایران در واشنگتن را بر عهده داشت و از نزدیکان کندی‌ها به شمار می‌رفت...» 6
آرمین مایر که طی سالهای 1965 تا 1969 سفیر کبیر امریکا در ایران بود. در یک گفتگوی دیگر نیز به همین موضوع اشاره می‌کند:
«دولت کندی سخت نگران اوضاع ایران بود و لزوم اقدامات فوری را تأکید می‌کرد. ترس اضمحلال ایران در میان بود. گروهی می‌گفتند کشور ایران با سابقه تاریخی حدود 2500 ساله‌اش باید پایدار بماند. ولی بیشتر سیاستگران بر این اعتقاد بودند که ایران در شرف نابودی است؛ مگر آنکه ایالات متحده اقدام فوری و مؤثری به عمل آورد.
سرانجام نتیجه مذاکرات ما به اینجا رسید که به سفیرمان توصیه کنیم که به ازای واگذرای سی و پنج میلیون دلار کمک به ایران برنامه پیشرفت و توسعه مورد نظر واشنگتن انجام شود و همچنین علی امینی ، کاندیدای ما که برای اجرای رفورم پیشنهاد شده، شایستگی کافی دارد به عنوان نخست‌وزیر معرفی گردد.» 7
شاه برای رهایی از فشار دولت آمریکا مبنی بر تعویض نخست‌وزیر وقت، پیشنهاد کرد که علی امینی پست وزارت امور خارجه را بپذیرد. به این ترتیب هم فشار آمریکا برای نخست‌وزیری امینی پایان می‌یافت و هم امینی مجبور بود برای بهبود روابط ایران و امریکا به مسکو سفر کند و امتیازاتی به شوروی بدهد در این صورت، علاقه و پشتیبانی امریکا از علی امینی خاتمه می‌یافت. 8

پی‌نویس‌ها:
1ـ منصوری، جواد، تاریخ قیام 15 خرداد، به روایت اسناد، جلد اول، ص 72.
2ـ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص 302.
3ـ ظهور و سقوط، همان، ص 306.
4ـ ـ ظهور و سقوط، همان، ص 307ـ 306.
5ـ بیل، جیمز، شیر و عقاب، نشر فاخته، چاپ اول، ص 201.
6ـ روزنامه آیندگان، مورخ 30/7/1356.
7ـ نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، جلد اول، ص 174.
8ـ منصوری، جواد، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، جلد اول، ص 77.


نیمه پنهان، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، جلد 3، 1381