زندگی علیاکبر دهخدا؛
دهخدای سیاست
1674 بازدید
لغتنامه بزرگ دهخدا سبب گردیده است اندیشه سیاسی و مبارزات جدی او با استبداد دوره قاجار و بعدها دوره پهلوی و بهویژه در جریان مبارزات مصدق از دید مردم ایران پنهان بماند.
لغتنامه بزرگ دهخدا، اثر بزرگی که او در تاریخ ادبیات معاصر و دانشنامهنویسی فارسی ایران از خود برجای گذاشته، سبب شده است اندیشه سیاسی و مبارزات جدی او با استبداد دوره قاجار و بعدها دوره پهلوی و بهویژه در جریان مبارزات مصدق از دید مردم ایران پنهان بماند. درحالیکه دهخدا، پیش از پرداختن به گردآوری فیشهایش برای پایهگذاری این اثر بزرگ که امروزه به نام خود وی به لغتنامه دهخدا شهرت دارد، یک مبارز جدی و کوشا در انقلاب مشروطیت، بهویژه در دوران منتهی به استبداد صغیر بود؛ چنانکه نزدیک بود هر آن جان خویش را بر سر این فعالیت سیاسی که بهویژه در حوزه روزنامهنگاری و نویسندگی، محمدعلیشاه، درباریان و هواداران استبداد و ضد مشروطه را آزار میداد، بگذارد.
شخصیت علمی و سیاسی علامه دهخدا چگونه شکل گرفت؟
درگذشت خانباباخان، پدر دهخدا زمانی که علیاکبر، دهساله بود وی را عملا تحت مدیریت مادری باهوش و دلسوز قرار داد. مادر، علیاکبر را به یکی از فضلای آن روزگار به نام شیخ غلامحسین بروجردی، یکی از دوستان خانوادگی دهخدا، سپرد تا تحصیلات قدیمه را نزد وی بیاموزد. این مرد فاضل که در مدرسه شیخ هادی در خیابان شیخ هادی کنونی به تدریس عربی و علوم دینی اشتغال داشت، پایهگذار دانش و معرفت دهخدا گردید؛ به گونهای که خود دهخدا نیز تمام داشتههایش را به این مرد فاضل سادهزیست در مدرسه شیخ هادی نسبت میداد. از سویی دیگر همجواری منزل دهخدای جوان با منزل شیخ هادی نجمآبادی نیز او را با همه نوجوانی در سلک شاگردان وی کشاند؛ جایی که محل تلمذ بزرگان آن روزگار بود.1
اما پایهگذاری تحصیلات مدرن و آکادمیک دهخدا با افتتاح مدرسه سیاسی در تهران شکل گرفت؛ جایی که نزد محمدحسین فروغی ادبیات فارسی را آموخت و مقدمات آموختن زبان فرانسه را در همین مدرسه پایه گذاشت؛ اتفاقی که بعدها مقدمات حضورش در اروپا را برای وی فراهم کرد و در کسب علوم جدید برای وی راهگشا بود.
دهخدا این برهه از زندگی خود را مدیون سه شخصیت یادشده، یعنی مادر، شیخ غلامحسین بروجردی و نیز آیتالله نجمآبادی میداند و اذعان میکند که هرچه دارد به این سه وجود استثنایی روزگارش مرهون است.2
چگونگی ورود دهخدا به دنیای سیاست
آشنایی دهخدا با علوم سیاسی و آموختن دانشهای روز، همچون حقوق بینالملل، تاریخ، اقتصاد، حقوق بینالملل خصوصی و بهویژه بایستههای دیپلماسی در مدرسه علوم سیاسی و بهویژه آشنایی با زبان فرانسه، وی را به سمت وزارت خارجه و مشاغل وابسته به آن هدایت کرد؛ به گونهای که در اولین مأموریت خارجی خود با معاونالدوله غفاری، که به سفارت بالکان میرفت، راهی اروپا شد.3
در این دو سال حضور دهخدا در اروپا که اغلب در وین و بخارست گذشت، وی علاوه بر تسلط بر زبان فرانسه، از مسیر مقایسه قانونمداری در اروپا، وجود دولتهای آزاد و نیز لمس آزادیهای مدنی و سیاسی در این کشورها در قیاس با ایران، با آنچه بلای استبداد و بیقانونی و ناآگاهی مردم بر سر ایران میآورد، بیشتر از پیش آشنا گردید.
ورود دهخدا به مبارزات سیاسی
هنگامی که دهخدا با افکار آزادیخواهانه متأثر از مشاهده رشد و تمدن اروپا به ایران بازگشت، مبارزات مشروطهخواهان به اوج خود رسیده بود، اما هنوز پای وی عملا به مبارزات سیاسی باز نشده بود و وی تنها به عنوان مترجم مهندسان بلژیکی در اداره راه مشغول بود. اما اندکی بعد توانایی نویسندگی و معرفت علمی دهخدا شناخته شد؛ به گونهای که به زودی مورد توجه مؤسسان روزنامه پرآوازه دوران مشروطیت، روزنامه «صوراسرافیل»، یعنی میرزا جهانگیرخان شیرازی و میزا قاسمخان قرار گرفت و به عنوان نویسنده در این روزنامه مشغول به نویسندگی گردید.4
اگرچه دهخدا ابتدا مقالات خود را در زمینههای اقتصادی و سیاسی در روزنامه منتشر میکرد، اما در نهایت این نوشتههای طنز و رندانه وی بود که روزنامه صوراسرافیل را به اوج محبوبیت در میان مردم رساند؛ به گونهای که صور اسرافیل به زودی به یکی از بازوهای بااهمیت حمایت از مشروطهخواهی ایرانیان و یا تثبیت آن در میان مردم بدل گردید.
همراهی دهخدا با محمد مصدق و این احتمال که مصدق قصد داشته است پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور، ریاست شورای سلطنت را به وی واگذارد، پس از کودتای 28 مرداد او را به درد سر انداخت
نوشتههای طنز و فکاهی دهخدا که در ستونی به نام «چرند وپرند» و با امضای «دخو»، «خرمگس»، «خادمالفقرا»، «دخو علی» و نیز «نخود همه آش» و نظایر آن نوشته میشد، ضمن پایهگذاری سبکی جدید در نویسندگی و فکاهی و طنزنویسی در ایران، با طرزی ماهرانه خود را در دل خاص و عام جا انداخت؛ بهگونهای که برای نخستینبار مردم کوچه و بازار وعموم را به خرید ومطالعه آن واداشت؛ کاری که درآن روزگار روزنامه «نسیم شمال» سیداشرفالدین حسینی نیز کموبیش به آن همت گماشته بود.5
طعنههای سیاسی و گزنده دهخدا در دفاع از مشروطیت و مظالم روزگار از یکسو نقش مهمی در هدایت مردم برای طرفداری از مشروطه ایفا کرد و از سویی دیگر موجبات دلخوری و دشمنی طرفداران استبداد و محمدعلیشاه را از این روزنامه فراهم آورد؛ بهگونهای که بارها روزنامه صوراسرافیل از سوی حکومت توقیف گردید.6
دهخدا به دنبال بازگشت استبداد، همراه برخی از مشروطهخواهان همچون سیدجمال واعظ و تعدادی دیگر، مدتی را در خانهای نزدیک مجلس پنهان شدند و بعد از مدتی که در پناهندگی سفارت انگلیس قرار گرفتند، از سوی شاه وادار به تبعید از ایران شدند. دهخدا مدتی را در پاریس و سوئیس گذراند و با مشقت در سوئیس سه شماره دیگر از صوراسرافیل را منتشر کرد، اما به دلایل مادی و نبود امکانات فنی کامل در انتشار آن و صعوبت انتقال روزنامه به داخل ایران از ادامه انتشار آن باز ماند.
دهخدا سپس برای نزدیکتر شدن به ایران و ارتباط با برخی مخالفان استبداد که در استانبول به سر میبردند و برای ادامه مبارزه راهی این شهر شد و مدیریت روزنامهای به نام «سروش» را برعهده گرفت و 15 شماره از آن به طور هفتگی برای آگاهی ایرانیان و طرفداری از آزادیخواهان ایران منتشر کرد.
پذیرش مسئولیت نمایندگی، ناامیدی و ورود به فعالیتهای ادبی و تألیف لغتنامه
پس از خلع محمدعلیشاه از پادشاهی ایران که در نتیجه فتح تهران بهوسیله مجاهدین و مشروطهخواهان حاصل شده بود، دهخدا در محرم 1328ق از عثمانی راهی ایران شد و به نمایندگی مجلس دوم راه یافت، اما پذیرش مسئولیت نمایندگی مجلس سبب نشد که دهخدا از نوشتن و پیگیری اندیشههای آزادیخواهانه و عدالتجویانه خود بازماند، در همین راستا وی تا آغاز جنگ جهانی اول در روزنامههای «مجلس»، «شوری»، «آفتاب»، «پیکار»، با تخلص «یتیم شادکنک»، و عنوانهای «چرند و پرند» و «مجمعالامثال دخو» به انتقاد از اصحاب قدرت پرداخت.7
سرانجام ناامیدی دهخدا از بهتر شدن اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور و بهویژه مصادف شدن آن با جنگ جهانی اول و اثرات آن بر اوضاع آشفته ایران، سبب کنارهگیری دهخدا از سیاست و پرداختن به کارهای ادبی گردید. بزرگترین شاهکار علیاکبر دهخدا یعنی لغتنامه دهخدا در همین سالهای انزوای وی در یکی از قریههای چهار محال بختیاری کلید خورد.
پس از جنگ جهانی اول تا سالهای آغازین جنگ جهانی دوم (1300ـ1320) دهخدا در رأس برخی از مناصب علمی و فرهنگی قرا گرفت که مهمترین آنها ریاست بر دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود که بنیان آن بر شالوده مدرسه علوم سیاسی گذاشته شده بود؛ جایی که دهخدا هم در آن تحصیل کرده بود و هم مدتی بر آن ریاست داشت.
پس از بازنشستگی دهخدا از کارهای دولتی، وی تمام وجه همت خود را بر تألیف و اتمام لغتنامه گماشت، اما آوازه محمد مصدق و تلاشهایش برای استقلال ایران و بازگشت مردمسالاری در قالب مشروطه یک بار دیگر امیدهایی را در دل دهخدا زنده کرد؛ به گونهای که یکبار دیگر در دهه 1330، قدم به عرصه سیاست گذاشت و با قلم خود به دفاع از نهضت مردم ایران و نیز دکتر مصدق همت گماشت.
همراهی دهخدا با محمد مصدق و این احتمال که مصدق قصد داشته است پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور، ریاست شورای سلطنت را به وی واگذارد، پس از کودتای 28 مرداد او را به درد سر انداخت و بازجوییهای متعدد از دهخدا و فشارهای مضاعف به وی را به دنبال داشت.8
به نظر میرسد شکست نهضت ملی مصدق یک بار دیگر امیدهای دهخدا را برای برقراری دولتهای مسئول و مردمسالار مانند بسیاری دیگر از آزادیخواهان به یأس مبدل کرده باشد که سالهای پایانی عمر وی در انزوا و تنها به تألیف لغتنامه گذشت. وی در همین سالها دکتر محمد معین را به عنوان وکیل خود در تکمیل لغتنامه تعیین کرد و با سپردن امانت خود به مجلس شورای ملی در نهایت در 7 اسفند سال 1334ش در فضای بسته و ناامیدی ناشی از شکست نهضت ملی و کودتای 28 مرداد 1332 درگذشت و در ابن بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.
پی نوشت :
1. حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ج 18، بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، تهران، 1392، ص 425.
2. همان، ص 425.
3. حجتالله اصیل، دهخدا در افق روشنفکری ایران، نشر کویر، تهران، 1387، ص 12.
4. سیدمحمد دبیر سیاقی، دیوان دهخدا، تهران، تیراژه، چ دوم، 1361، صص 8 -9.
5. ولیالله درودیان، دهخدا مرغ سحر در شب تار، تهران، نشر نو، اختران، 1382، ص 9.
6. حداد عادل، همان، ص 424.
7. همان، ص 426.
8. همانجا.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات