دمکرات و کومله و فاجعه دولتو


دمکرات و کومله و فاجعه دولتو

 وجود اختلافات قومی و مرزی برای هر دشمن و بیگانه پرستی غنیمت است. دشمنان همیشه سعی می‌کنند چنین اختلافاتی را به‌عنوان یک اهرم فشار در آستین روابط خارجی خود نگاه‌ ‌دارند. در جریان جنگ ایران و عراق شاهد بهره‌برداری کشورهای متجاوز از احزاب و گروهک های کرد ضدانقلاب، علیه جمهوری اسلامی بودیم.

مهمترین این موارد، تحریک سرکردگان گروهک تروریستی کومله به سرکردگی عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده می‌باشد که در بهمن سال 1357 و به تبع برهم‌خوردن ثبات سیاسی ایران، به‌عنوان سران کومله به تشکیل سازمان و تقویت آن پرداخت. البته کومله از حزبهای باسابقه ایران نبود ، اما در فضای سیاسی سال های 58 الی 60  به‌وجود آمد و با فراز و فرودهایی تداوم پیدا کرد. اما تقویت و تاثیر سیاسی مهم آن، بیشتر به‌دوران پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نقش آنها در حرکتهای جدایی‌طلبانه و همکاری با رژیم صدام در جنگ علیه ایران مربوط می‌شود. اتحاد این گروه با گروهک اتحاد مبارزان کمونیست نیز که منجر به تشکیل حزب کمونیست ایران در دوازدهم شهریور ماه سال 1362 گردید، یکی از نکته‌های مهم درباره آن است.

اما نکته ای که بسیار حائز اهمیت است این است که این حزب در طول سال های دفاع مقدس با همکاری صدام با انسداد جاده ها، تهدید و آدم ربایی، مین گذاری و اعزام تیم های ترور و حمله به بسیجیان، حمله به مراکز دولتی و عمومی ، حمله به شهرها از جمله دیواندره و مریوان و سقز و کامیاران و به شهادت رساندن بسیاری از هموطنان کرد نقش زیادی در کمک به رژیم بعث عراق داشت .


وضعیت کردستان در آستانه انقلاب اسلامی


همزمان با اوج‌گیری مبارزات انقلابی مردم مسلمان ایران در سال1357، سه جریان سیاسی کردی در مناطق کردنشین ایران فعال بودند:

الف‌ــ حزب منحله دمکرات کردستان ایران، که پس از کنگره سوم و تعیین عبدالرحمن قاسملو به‌عنوان رهبر حزب، تجدید سازمان یافته بود.

ب‌ــ گروهک مزدور کومله، که مرکز آن در شهر سنندج بود. این گروهک، نخست با نام تشکل دانشجویان کرد، مطرح شد  و از نظر گرایش سیاسی و ایدئولوژیک، مائوئیست بود. به اعتقاد آنها، نخست کردستان و سپس تمام ایران را می‌توان با به‌راه‌انداختن مبارزات دهقانی در روستاها از طریق یک سازمان پیشتاز، نجات داد! باید یادآور شد که در اوایل انقلاب اسلامی ، این گروهک، نخست با نام: سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان (کومله) فعالیت می‌کرد؛ اما از سال1362 به بعد، به حزب کمونیست ایران تغییر نام داد.

ج‌ــ جمعیت جوانان مسلمان کرد، که رهبری آن را احمد مفتی‌زاده عهده‌دار بود. این گروه به دلیل گرایشهای سیاسی ــ ایدئولوژیک با دو حرکت قبلی تفاوت داشت، ولی در مساله خودمختاری کردستان با آنها هم‌‌رای بود.غیر از احزاب و گروههای کردی که به‌دنبال منافع حزبی و قومی بودند، جریان طرفداران انقلاب اسلامی نیز در منطقه کردستان وجود داشت.

با آغاز انقلاب اسلامی در ایران، مردم کردستان نیز مانند دیگر مناطق کشور به صف مبارزه علیه رژیم پهلوی پیوستند. البته کردستان نسبت به استانهایی مانند اصفهان، تبریز، قم و... دیرتر به جریان انقلاب پیوست و در خود کردستان نیز، سنندج دیرتر از مهاباد به صحنه مبارزه وارد شد.

نخستین تظاهرات در هجدهم خردادماه سال1357، در مهاباد و در جریان تشییع جنازه عزیز یوسفی (از زندانیان سیاسی که در زندان درگذشته بود)، رخ داد که به دستگیری عده‌ای توسط ساواک منجر شد. در سنندج نیز، نخستین تظاهرات در روز پانزدهم مردادماه سال 1357 برای پشتیبانی از اعتصاب غذای بیست‌وچهار روزه زندانیان سیاسی به راه افتاد. بعد از این وقایع، موج راهپیمایی و تحصن سراسر منطقه را فرا گرفت و اهالی کردستان، مانند مردم سراسر کشور در مبارزه علیه رژیم شاه و به طرفداری از حضرت امام خمینی (ره)، شرکت کردند و در روز بیست‌ودوم بهمن‌ماه، مردم مناطق کردنشین به مراکز نظامی ــ مانند شهربانیها، ژاندارمریها و... ــ هجوم آوردند و این مراکز را به تصرف خود درآوردند.
 اوضاع سیاسی کردستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل فروپاشی اقتدار دولت مرکزی، در کردستان نیز همانند برخی دیگر از نقاط کشور وضعیت پیچیده‌ای حاکم شد. نیروهای سیاسی مختلف در کردستان درصدد جمع‌آوری نیرو و تقویت خط‌ سیاسی خود برآمدند.
در این دوره، جریانهای طرفدار نظام ــ نظیر حزب جمهوری اسلامی ــ و درکل ، دیگر احزاب در کردستان ضعیف بودند و تنها در مریوان و سنندج پایگاه داشتند که آنها هم، به‌رغم کوشش فراوان، در مقابل فعالیت جریانهای مزبور (چپها و عوامل وابسته)، از قدرت بسیج کمتری برخوردار بودند.
در این زمان، در بیشتر مناطق کردنشین، بازار خریدوفروش اسلحه به‌شدت رونق گرفت. در چنین جو هرج‌ومرجی، از نیروهای سیاسی گرفته تا بسیاری از مردم عادی، همه در فکر مسلح‌شدن بودند. به‌طورکلی، در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که نظام هنوز در پی تدارک استقرار نهادهای انقلابی خود برای تحقق آمال مردم بود، در کردستان گروههایی مانند کمونیستها، لیبرالها، ملی‌گراها و سلطنت‌طلبان هریک درصدد تقویت قدرت خود و مقابله با استقرار نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی در این منطقه بودند.

در این زمان ، داریوش فروهر ابتدا با شیخ عزالدین حسینی ملاقات کرد و وی بلافاصله نمایندگان شورای شهرهای کردستان را برای مذاکره با نماینده دولت موقت فراخواند. در بیست‌ونهم بهمن‌ماه، جلسه‌ای با شرکت نمایندگان دو طرف تشکیل شد که از طرف کردها شیخ‌عزالدین حسینی و شیخ جلال حسینی ، تعدادی از روحانیون منطقه، عبدالرحمن قاسملو، غنی بلوریان و تعدادی از فعالان حزب دمکرات، نمایندگان سازمان چریکهای فدایی خلق و افراد متفرقه دیگر حضور داشتند. در روز سی‌ام بهمن‌ماه، این نمایندگان طرح هشت‌ماده‌ای خود را به فروهر تحویل دادند و او پاسخ به این طرح را در صلاحیت دولت موقت دانست.
به‌طورکلی، حرکتهای مسلحانه گروهکهای کرد پس از پیروزی انقلاب را می‌توان به چهار مقطع زمانی تقسیم کرد:
«مقطع نخست، وقایع سال1358 را شامل می‌شود که عمده‌ترین آنها سقوط پادگان و هنگ ژاندارمری مهاباد و پاسگاههای ژاندارمری، درگیری نقده، فرمان امام(ره) در شکستن محاصره پاوه و سپس آزادسازی شهرهایی مانند بانه، سردشت، مریوان و... بود.
مقطع دوم وقایع سالهای 1359 و 1360 را دربرمی‌گیرد که با تجاوز ارتش عراق و همزمان‌باآن تشدید اقدامات نیروهای حزب دمکرات و حزب کومله همراه بود. این احزاب کوشیدند تا جبهه کردستان را فعال نگه‌دارند و بدین‌ترتیب، بخشی از نیروهایی را که باید برای مقابله با ارتش عراق به کار گرفته می‌شد، در این منطقه مشغول کنند.
مقطع سوم وقایع سالهای 1362 تا 1364 را شامل می‌شود. طی این سالها، قرارگاه سیدالشهدا(ع)، متشکل از نیروهای سپاه ، ارتش و ژاندارمری شکل گرفت و با استقرار در منطقه توانست امنیت را در شهرها، روستاها، جاده‌های اصلی و مرزهای کردستان ایران با عراق تامین کند و با پاکسازی پایگاههای نیروهای کرد آنها را از کردستان ایران به کردستان عراق براند.»
 مقطع چهارم از سال1364 تا پایان جنگ را دربرمی‌گیرد. پس از سال1364 و فعال‌شدن قرارگاه رمضان در کردستان عراق، به‌ویژه با تغییر استراتژی عملیاتی ایران در تغییر جبهه از جنوب به شمال، دامنه فعالیتهای نظامی گروهک کومله کاهش یافت و گرایش به همکاری با جمهوری اسلامی ایران و حل‌وفصل اختلافات از طریق سیاسی رشد بیشتری یافت. البته، دراین‌میان، همکاری نزدیک ایران با حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی نیز در رویکرد جدید گروهک کومله موثر بود.
طی این دوره‌ها، نیروهای گروهک کومله از روشهای مختلفی برای مبارزه با نیروهای جمهوری اسلامی استفاده می‌کردند.
در مقطع نخست و در سالهای آغازین بحران کردستان، این نیروها کوشیدند با حمله به پایگاهها ــ به‌عنوان‌مثال: محاصره پادگان سنندج در سال1358 ــ این مراکز نظامی را از فعالیت ساقط کنند.
در مقطع دوم، پس از گسترش‌یافتن نیروهای نظامی ارتش و سپاه پاسداران، پیشمرگان کومله بیشتر روشهایی مانند کمین، مین‌گذاری جاده‌ها، ترور، ارعاب افراد بومی و غیربومی در کردستان (که با جمهوری اسلامی ارتباط داشتند) و حمله و مصادره و به‌آتش‌کشیدن امکانات دولتی را به‌کاربستند و پس‌ازآنکه به داخل کردستان عراق رانده شدند، با عبور مخفیانه از مرز و انجام اقدامات ایضایی علیه نیروهای جمهوری اسلامی دوباره به عراق باز می‌گشتند.

تشریح برخی از تحولات و وقایع مهم کردستان می‌تواند عملکرد و نحوه رویارویی این گروهک کومله با دولت جمهوری اسلامی ایران را آشکارتر کند.
 اوضاع سنندج در فروردین‌ماه سال1358
پس از پیروزی انقلاب، دو کمیته در شهر سنندج تشکیل شد. مسئول یکی از این کمیته‌ها را صفدری (یک روحانی مبارز) عهده‌دار بود که بیش از یک‌سال، سرپرستی حسینیه سنندج را برعهده داشت و در جریان انقلاب نقش موثری ایفا کرد. وی همزمان با سرپرستی کمیته مزبور، سرپرستی ستاد لشکر سنندج را نیز برعهده داشت.
 کمیته دیگری نیز در محل استانداری ایجاد شده بود که احمد مفتی‌زاده، رئیس‌ جمعیت جوانان مسلمان کرد، مسئول آن بود. از همان آغاز، وی با اعلام مخالفت با صفدری، خود را تنها رهبر مذهبی ــ سیاسی کردستان دانست و در سفرهایی که به تهران داشت، مرتبا از مقامات درخواست می‌کرد صفدری از سنندج اخراج گردد و کمیته او اداره شهر را برعهده داشته باشد و معاونش (خسروی) نیز به‌عنوان استاندار استان کردستان انتخاب شود.
از روز بیست‌وهشتم اسفندماه، تمامی گروههای کرد نظیر: (حزب دمکرات، کومله و فداییان)، نیروهایشان را از تمام مناطق کردستان جمع‌آوری نموده و به سمت سنندج حرکت کردند و بدین‌ترتیب، شهر به حالت نظامی درآمد.
در نخستین روز فروردین‌ماه سال1358، هیاتی از تهران برای ازبین‌بردن جو تشنج و پایان‌دادن به جنگ به سنندج وارد شد. این هیات که : (متشکل از آیت‌الله طالقانی، شهید بهشتی، هاشمی‌رفسنجانی، بنی‌صدر و صدر حاج‌سیدجوادی) با مفتی‌زاده، شیخ‌ عزالدین، قاسملو، غنی بلوریان، و نمایندگان کومله و چریکهای فدایی به مذاکره پرداختند.
در جریان مذاکرات شورای موقت با آیت‌الله طالقانی و هیات اعزامی از تهران، جو تشنج تاحدودی از بین رفت و قرار شد مراکز تصرف‌شده تخلیه شوند، برای تاسیس شورای شهر، انتخابات انجام گیرد و شورای موقت نیز منحل شود.
بدین‌ترتیب، ابراهیم یونسی نیز از طرف وزیر کشور به‌عنوان استاندار کردستان انتخاب و غائله به‌طورموقت پایان یافت، اما گروهکها به‌شدت از آن استفاده تبلیغاتی کردند و در شهرهای بانه و سقز، تظاهراتی با شعار «ارتش ضدخلقی نابود باید شود»، به راه افتاد.
در این هنگام، دیگر مناطق کردستان نیز وضعیت متشنجی داشتند. در مردادماه سال1358، نیروهای اصیل انقلاب به بیرون‌ راندن گروهکهای ضدانقلاب به خصوص حزب دمکرات و گروهک کومله از مناطق کردستان معتقد بودند؛ چراکه هر روز این گروهکها جنگ تازه‌ای را در گوشه‌ای از کردستان به نیروهای بومی، طرفدارانقلاب اسلامی تحمیل می‌کردند.

سرانجام، در جنگ پاوه، رهبر انقلاب‌ حضرت امام خمینی(ره) به دخالت مستقیم در این امر مجبور شدند و فرمان پاکسازی تمام مناطق از نیروهای ضدانقلاب را صادر کردند.ایشان با بیان این مطلب که حساب مردم کرد از توطئه‌گران جدا است، استراتژی نیروهای نظامی را در برخورد با مساله کردستان مشخص کردند.
در آن زمان، شهید دکتر چمران فرماندهی نیروهای نظامی را در شهر پاوه برعهده داشت. بدین‌ترتیب، نیروهای ارتش و سپاه طی عملیاتهای پی‌درپی توانستند ضمن آزادسازی شهر پاوه، به‌تدریج، دیگر نواحی کردستان را از لوث وجود گروهکها،  به خصوص کومله آزاد کنند.
در بیست‌وهشتم مردادماه، گروهکها ــ که هنوز آمادگی درگیری در تمام جبهه‌ها را نداشتند ــ با نشان‌دادن مقاومت اندکی در سقز و مهاباد، تمامی شهرهای کردنشین آذربایجان غربی را تخلیه و به نقاط دوردست کوهستانی و مرزی فرار کردند. بعد از آن، سرکردگان گروهک کومله به عراق رفتند و در آنجا، زیر چتر حمایت رژیم بعث قرار گرفتند.
گروهک کومله که نتوانست در مقابل حمله نیروهای سپاه و ارتش/ مقاومت کنند، جنگ چریکی را در منطقه آغازکردند، ازاین‌رو ــ به لحاظ نامنظمی و عدم تمرکز این‌گونه جنگها ــ پاکسازی گروهکهای مذکور عملا دشوار گردید.

  آغاز مجدد درگیری ها در کردستان
در بهار سال1359، پس از به‌بن‌بست‌رسیدن کامل مذاکرات هیات نمایندگی کرد با هیات حسن‌نیت، از شمال و جنوب کردستان، جنگ مجددی به جمهوری اسلامی تحمیل شد. در شمال، حزب دمکرات ، به نیروهای ارتش و سپاه حمله کرد و جنگ سختی در گرفت. در جنوب  کردستان ، نیز گروهک کومله راه را بر ستون نظامی بزرگی که از مسیر کامیاران آمده بود و قصد ورود به پادگان سنندج را داشت، سد کردند.
توجیه سرکردگان گروهک کومله این بود که ستون مزبور برای اشغال شهر آمده است. هرچند طی مذاکراتی قرار شد این نیروها از راهی فرعی به پادگان دسترسی یابند، اما در بین راه، عوامل گروهکها به نیروهای ارتش حمله و عده‌ای را کشته و زخمی کردند. بااین‌حال، این نیروها خود را به پادگان رساندند.

همزمان، در بانه و مریوان نیز جنگ آغاز شد و گروهک کومله و دمکرات، دو پایگاه را در نزدیکی سردشت خلع سلاح کردند. ازآنجا‌ که گروهکها فکر می‌کردند توان مقاومت در شهرها را دارند، به‌ویژه در سنندج همه مناطق را سنگربندی کردند و بدین‌ترتیب، جنگ سختی آغاز گردید که بیست‌وچهار روز طول کشید و طی آن، عده زیادی از غیر نظامیان کشته و مجروح شدند.
به‌هرترتیب، پس از یک‌ماه، شهرهای سنندج، مریوان، بانه، سقز و سردشت آزاد شدند.
در شهریورماه سال1359، ستونی از نیروهای ارتش، با هدف/ رفتن به مناطق مرزی برای جلوگیری از اشغال منطقه توسط ارتش عراق، از بانه به سمت سردشت حرکت کرد، اما در تمام طول مسیر، همزمان با حمله نیروهای متجاوز عراق به خاک میهن و اشغال بخشهایی از آن، افراد حزب دمکرات و گروهک کومله به این نیروها حمله کردند.
 در پاییز سال1359، مهاباد نیز پس از یک‌سال، طی نبرد سنگینی از اشغال گروهکهای ضدانقلاب  بیرون آمد.
چند روز بعد، درحالی ‌که ارتش بعث عراق از طریق مرزهای پیرانشهر می‌کوشید این منطقه را اشغال کند، چته های حزب دمکرات و گروهک کومله ، در هماهنگی با آنها، به پادگانهای پیرانشهر و پاوه حمله کردند تا این مراکز را خلع سلاح کنند اما بر اثر مقاومت رزمندگان ارتش و سپاه، سرانجام شکست‌ خورده در نتیجه از پیرانشهر و پاوه خارج شدند.

فاجعه زندان دولتو
بمباران زندان دولتو، یکی از فاجعه‌هایی بود که رژیم بغداد با همکاری حزب دمکرات و گروهک کومله انجام داد. در اردیبهشت‌ماه سال1360، جلیل گادانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (یک خلبان فراری)، به نمایندگی از طرف حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح (از افسران حزب بعث  عراق مستقر در اداره استخبارات کرکوک) ملاقات کردند.
در این ملاقات، بر سر بمباران زندان دولتو توافق شد که عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته، ارتش و جهادسازندگی، و تعدادی از نیروهای بومی طرفدار جمهوری اسلامی در آن محبوس بودند. براساس این توافق، هفدهم اردیبهشت‌ماه سال1360، زندانیان برخلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از پنجاه نفر به دوازده نفر کاهش یافتند.
 صبح آن روز، هواپیماهای عراق، با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله ، ساختمان زندان را بشدت بمباران کردند. طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله ، نجات‌یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند و در مجموع، صدوسی نفر را شهید و مجروح کردند.

حزب دمکرات و گروهک کومله در مقابل واکنشهای مختلف ، در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند و عبدالرحمن قاسملو و عبدالله مهتدی به‌رغم همکاری گسترده حزب و گروهک کومله با رژیم عراق، جنگ ایران با عراق را بهانه‌ای برای سرکوب کردها می دانستند و به همین بهانه در آغاز جنگ عراق با ایران، حزب دمکرات کردستان و گروهک کومله/ آمادگی پیشمرگان خود را برای همکاری با ارتش عراق اعلام کردند.
به‌هرحال، سرانجام این‌گونه دسیسه‌های عناصر ضدانقلاب نیز نتیجه‌ای نداد. در سال1361، نیروهای جمهوری اسلامی در کردستان به پیروزیهای چشمگیری دست یافتند. در این سال، جاده استراتژیک پیرانشهر به سردشت آزاد شد و بخشهای مهمی از محور مهاباد به سردشت و دیگر شهرهای کردستان و روستاهای اطراف پاکسازی گردید.
گروهک کومله و حزب منحله دمکرات ، در پی رانده‌شدن به کردستان عراق، در آن کشور نیز در مواردی به تلافی جنایتهایشان، هدف حمله گروههای کرد عراقی قرار گرفتند .به تدریج نفوذ و فعالیت حزب دمکرات و گروهک کومله، در کردستان ایران کاهش یافت و به تلاشهای سیاسی برای جلب‌نظر مسئولین جمهوری اسلامی ایران بیش‌ازپیش‌ توجه شد. 

نتیجه‌گیری

روند شکل‌گیری و فعالیت حزب دمکرات و گروهک کومله ، نشان‌دهنده بهره‌گیری این گروهک ها از سه عامل مهم زیر است:
 1ــ بهره‌گیری از ویژگیها و مطالبات قومی مردم کردستان
 2ــ نزدیکی به دولتهای بیگانه برای تامین سلاح و پشتیبانی سیاسی
 3ــ استفاده از ضعف دولت مرکزی در ایران.
در هر برهه از تاریخ، که سه عامل مزبور از نظر اهداف، سیاست و روند تحولات با هم و در سمت‌وسوی واحدی قرار گرفته‌اند، فعالیتهای ضد انقلاب به خصوص حزب دمکرات و گروهک کومله افزایش یافته و هدفهای آن در سیری صعودی قرار گرفته و بزرگ‌تر شده‌اند.
 هرچند این گروهک ها از احساسات قومی مردم کردستان بهره‌ می‌گیرند، اما تلاشهای آنها بدون وجود بحران، در مرزها و کشورهای همسایه و حمایت دولتهای بیگانه به جایی نمی‌رسد. ازسوی‌دیگر در صورت آشکارشدن وابستگی حزب دمکرات و گروهک کومله به دولتهای بیگانه، با بحران مشروعیت و پایگاه اجتماعی روبرو می‌شوند و از درون، جایگاه خود را از دست می‌دهند.
در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت بعثی عراق و حزب دمکرات ، گروهک کومله و دیگر گروهکها، هدف سیاسی مشترکی مبنی بر سرنگونی نظام نوپای جمهوری اسلامی داشتند؛ موضوعی که به همکاری گسترده و فراگیر رژیم صدام ازیک‌سو و حزب دمکرات، گروهک کومله و گروهکهای دیگر ازسوی‌دیگر انجامید. درنتیجه، رژیم عراق امکانات فراوانی را در اختیار این گروهکها گذاشت.
در وهله نخست،افزون‌براین، رژیم جنایتکار صدام حسین ، امکانات تبلیغاتی در شمال این کشور را در اختیار حزب دمکرات ، کومله و گروهکهای دیگر قرار داد که ازآن‌جمله می‌توان به فراهم‌کردن فرستنده‌های رادیویی برای انجام تبلیغات علیه انقلاب اسلامی و تشویق کردهای ایران، به شورش علیه دولت مرکزی اشاره کرد.  همچنین در ادامه خدمات رژیم عراق سرکردگان  و عناصر حزب دمکرات ، گروهک کومله و دیگر گروهکها ، از امکانات فرودگاهی عراق برای سفر به دیگر نقاط جهان نیز استفاده می‌کردند.
نتیجه اینکه با توجه به تمام فعالیتهای نظامی و تروریستی و کمکهای بی شائبه رژیم بعث عراق ، گروهک  ملحد و مزدور کومله و حزب دمکرات هرگز نتوانستند به اهداف ، سیاستها و برنامه های از پیش تعیین شده و دیکته شده بیگانگان دست یابند.و در ادامه سازمان و تشکیلاتشان هر روز دچار اختلاف و انشعاب گردید و هم اکنون از وزن قابل توجه ای در میان اپوزیسیون برخوردار نیستند.