نقش ارتش در عملیات خیبر


3849 بازدید

نقش ارتش در عملیات خیبر

اکثر عملیات‌های طراحی شده و انجام گرفته در دوران جنگ تحمیلی به ویژه پس از سال اول جنگ، با همکاری و هماهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران به مرحله‌ی اجرا در آمده است. در ماه‌های اول تهاجم ارتش عراق به ایران، ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسدران انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی به منظور جلوگیری از پیشروی قوای دشمن در سرزمین‌های ایران، تمام سعی خود را کردند. اما دشمن بخش‌های وسیعی از نوار مرزی ایران و بعضی از شهرهای مهم مثل خرمشهر را در استان‌های جنوبی و غربی کشور به اشغال خود در آورد. اما از اوایل سال دوم جنگ، ارتش و سپاه با همکاری یکدیگر قرارگاه مشترک کربلا را تشکیل دادند و با به کارگیری قوای آزاد و توسعه‌ی توان رزمی خود برای بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از خاک ایران، دست به عملیات‌های مشترک زدند. این شیوه‌ی اداره‌ی جنگ برای دو سال ادامه یافت و ایران موفق شد اکثر اراضی خود را از دست ارتش متجاوز عراق آزاد کند. در سال‌های بعد نیز همکاری‌های ارتش و سپاه در قالب‌های دیگری و به منظور پایان دادن به جنگ تحمیلی و در تعقیب قوای ارتش بعثی عراق ادامه یافت. در اواخر نیمه‌ی اول سال چهارم جنگ، عملیاتِ بزرگ خیبر که یکی از معروف‌ترین عملیات‌های دوران دفاع مقدس بود، انجام شد. در عملیات خیبر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملاً نقش اصلی را در محور هورالهویزه بر عهده داشت و توانست به عمق مواضع ارتش عراق تا کنار رودخانة دجله در مسیر جاده‌ی بصره- بغداد پیشروی کند و دو جزیره‌ی مجنون را در آب‌های هور به تصرف در آورد. در این عملیات، ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز علاوه بر اجرای تک در محور زید، از عملیات سپاه به ویژه در حوزه‌ی ترابری و تأمین پوشش هوایی پشتیبانی کرد. در این مقاله، به قلم «حسین علایی»با روشی توصیفی- تحلیلی به نقش و کارکرد قوای سه گانه‌ی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جریان انجام عملیات خیبر پرداخته می‌شود.

 

 

خیبر اولین عملیات آبی- خاکی انجام شده در جریان جنگ تحمیلی می‌باشد که در سوم اسفند 1362 در مناطق هورالهویزه و زید واقع در منطقه‌ی مرزی استان خوزستان به مرحله‌ی اجرا در آمده است. هدف مهم و اصلی این عملیات، استقرار قوای ایران در ساحل شرقی دجله و قطع راه بصره به بغداد بود تا در آن صورت اهرم لازم برای گرفتن خواسته‌های حق ایران و ختم جنگ به دست آید. هدف دوم هم تسلط بر منطقه‌ی نفتی مهم جزایر مجنون بود که می‌توانست ضامن غرامت جنگ باشد. [هاشمی رفسنجانی،1381: 5.1] بنابراین می‌توان گفت که هدف کلی از انجام این عملیاتِ گسترده، تصرف مواضع ارتش عراق در شمال شهر بصره با به کارگیری تمام توانِ رزمی جمهوری اسلامی ایران اعم از ارتش و سپاه در آن مقطع زمانی بوده است. در عملیات خیبر به منظور هماهنگی‌های بیشتر و استفاده مؤثرتر از ظرفیت‌های نیروهای مسلح، با تدبیر قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) هرکدام از دو سازمان ارتش و سپاه در منطقه‌ی جداگانه‌ای در جبهه‌ی جنوب اقدام به طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی عملیات کردند. آن‌ها با به کارگیری یگان‌های سازمانی خود و در کمک به همدیگر سعی کردند تا در دو محور مستقل از هم، عملیات مورد نظر خود را در مناطق همجوار با یکدیگر انجام دهند. بنابراین عملیات خیبر، در دو محور اصلی و در دو منطقه‌ی زید و هورالهویزه طرح‌ریزی شد. مأموریت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان عملیات خیبر، تصرف بخشی از جاده‌ی بصره- عماره در کنار رودخانة دجله و تسلط بر هورالهویزه و تأمین جزایر مجنون در محدوده‌ی نیروهای سپاه سوم ارتش عراق بود. هدف واحدهای نیروی زمینی ارتش هم پیشروی از منطقه‌ی زید در شمال شلمچه به سوی نشوه در نزدیکی جاده‌ی بصره بود. دو قرارگاه کربلا (ارتش) و نجف (سپاه) در صورت موفقیت باید در منطقه‌ی نشوه با هم الحاق می‌کردند و مواضع ارتش عراق را در اطراف شهر بصره در تهدید قرار می‌دادند. از آنجا که نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نتوانست در منطقه‌ی زید از موانع گسترده و خط دفاعی مستحکم ارتش عراق عبور کرده و به سمت هدف خود پیشروی کند، بنابراین پس از موفقیت نسبیِ عملیات در محور هور که در سه مرحله انجام شد، عملیات خیبر از آن پس، به این منطقه‌ی جغرافیایی اطلاق شده است. عملیات خیبر از آغاز در محدوده‌ی غرب هورالهویزه در خفا و با رعایت کامل حفاظتِ اطلاعات برنامه‌ریزی شد و در زمان مقرر در منطقه‌ای دور از انتظار ارتش عراق اجرا شد. بنابراین می‌توان گفت که عملیات خیبر، طرح ویژه و ابتکار عمل جدیدی بود که ارتش عراق در آن غافل‌گیر شد. رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای انجام این عملیاتِ بزرگ، با استفاده از بلم و قایق و بهره‌گیری محدود از بالگردهای نظامی در شب، از نیزارهای وسیع هورالهویزه و هورالعظیم عبور کردند و خود را به دو جزیره‌ی مجنون شمالی و جنوبی رساندند و به سمت جاده‌ی مهمِ بصره - بغداد پیشروی کردند و بخشی از رودخانه‌ی دجله را در اختیار گرفتند. با این خصوصیات، می‌توان گفت خیبر عملیاتی است که شبیه و مانند آن - به جز عملیات بدر که باید آن را تکرار عملیات خیبر نامید- در دوران جنگ تحمیلی انجام نشده است. با توجه به توضیحات فوق و از آنجا که بخشی از توان ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیات خیبر به کار گرفته شده است، هدف از نگارش این مقاله بیان و تشریح نقش و تأثیر حضور قوای ارتش در نتایج به دست آمده در این عملیات است.

 

 

*نگاهی به عملیات خیبر

 

ایران پس از انجام چند عملیات گسترده‌ی ناموفق از جمله عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر1، به دنبال طرح‌ریزی عملیاتِ بزرگی بود تا بتواند با موفقیتِ حاصل از آن، فشار قابل توجهی را بر حکومتِ عراق وارد کند تا شرایط امکان خاتمه‌ی جنگ فراهم شود. از آنجا که شیوه‌ی پدافندی و تاکتیک‌های دفاعی ارتش عراق در برابر رزمندگان پیاده، مانع اصلی رسیدن به پیروزی در عملیات‌های ذکر شده بود، بنابراین فرماندهانِ جبهه‌ها به دنبال یافتن راهکارهای جدیدی برای غلبه بر راهبرد و تاکتیک‌های دشمن بودند. در آن دوره از جنگ، ارتش عراق برای جلوگیری از پیشروی قوای ایران، علاوه بر ایجاد استحکامات زیاد و به هم پیوسته در خطوطِ اولِ خود، واحدهای آزادی را برای پاتک‌های فوری، سازمان داده بود که علاوه بر قوای احتیاط محلی بلافاصله علیه قوای نفوذ کرده در مواضع یگان‌های پدافندی خود، وارد عمل می‌شدند. با این شیوه، قوای ارتش عراق با کمک آتش انبوه توپخانه و به کارگیری انبوه تانک‌ها و قوای زرهی، دست به پاتک می‌زدند و مواضع تصرف شده را باز پس می‌گرفتند و در نهایت عملیات رزمندگان اسلام را ناکام می‌گذاشتند. برای فائق آمدن بر این مشکلات، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، راهکار مناسب را با توجه به تاکتیک‌های جنگی و نوع واحدها و یگان‌های خود، ایجاد تمرکز قوا و استفاده از حجم آتش انبوه توپخانه و تهاجم از نزدیک‌ترین مسیر به سوی هدف اصلی با تکیه بر خطوط مواصلاتی مطمئن می‌دانست. اما سپاه پاسداران راهکار درست را، جنگیدن در منطقه‌ای می‌دانست که نقاط قوت ارتش عراق از جمله موانع و استحکامات، قدرت زرهی و حجم انبوه آتش‌های پشتیبانی به کارش نیاید و رزمندگان اسلام بتوانند به عمق مواضع ارتش عراق دست یابند. با چنین دیدگاه‌هایی بود که ارتش منطقه‌ی مناسب عملیات را ناحیه‌ی شمال شلمچه می‌دانست و سپاه پاسداران با مطالعه‌ای که از یک سال قبل با تشکیل قرارگاه نصرت بر روی آب‌گرفتگی وسیع هورالهویزه انجام داده بود، این منطقه را برای انجام عملیاتِ بزرگ در پایان سال 1362 پیشنهاد می‌کرد.

 

در زمان طرح‌ریزی عملیات خیبر، هور منقطه‌ای در غرب دشت آزادگان با طول حدود 75 کیلومتر و عرض تقریبی 40 کیلومتر بود که حدود 3000 کیلومتر مربع وسعت داشت.[رضایی،1390:130] آب‌ رودخانه‌های کرخه، کرخه کور، طیب، دویرج، دجله و نیز باران‌های فصلی و همچنین آب‌های دیگری که از محور فکه به هور می‌ریخت و نیزارهای وسیعی را به وجود می‌آورد. در واقع بخشی از دشت بزرگ عراق و قسمتی از دشت جنوب ایران را آب گرفتگی‌های بزرگی به نام هور تشکیل می‌داد که در آن به میزان دریاچه‌ای وسیع، آب و نیزار وجود داشت. فرق هور با دریاچه‌ این است که عمق آب در هور از حداقل 30 سانتی‌متر شروع می‌شد و تا حداکثر به سه و در بعضی از نقاط به چهار متر هم می‌رسید.

 

متأسفانه در حال حاضر حدود 70 درصد هور از طلائیه تا نزدیکی‌های بستان خشک شده است و از آن آب‌گرفتگی‌های زیبا دیگر خبری نیست و بخش اعظم هور‌ها به دلیل اقداماتی که صدام حسین انجام داد و نیز به علت کاهش بارندگی‌های سالانه از بین رفته است. در حال حاضر خشک شدن هورها یک فاجعه‌ی زیست محیطی را در جنوب ایران و عراق به وجود آورده است و زیستگاه‌های انواع پرنده‌ها و ماهی‌ها از بین رفته است و موجب تولید ریزگردها شده است.

 

در اواخر سال سوم جنگ، منطقه‌ی هورالعظیم به عنوان یک مانع طبیعی در طرح پدافندی ارتش عراق در مقابل تهاجم احتمالی نیروهای ایرانی تلقی می‌شد. بر همین اساس بود که دشمن هیچ گونه استحکامات و موانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود و با یک گردان در آنجا به کنترل منطقه می‌پرداخت و آرایش دفاعی مناسبی در این ناحیه نداشت. ارتش عراق هرگز فکر نمی‌کرد که آب‌گرفتگیِ وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد و گمان نمی‌کرد قوای مسلح ایران بتوانند تلاش اصلی تک خود را در این منطقه که فاقد خطوط مواصلاتی است، قرار دهند. راکد بودن نسبی آب هور و نیزارها و بردی‌ها و چولان‌های موجود در آن، امکان تردد با قایق‌های دراز چوبی را برای افراد محلی در آبراه‌های معینی ایجاد کرده بود. بنابراین برای عملیات رزمندگان از قایق‌های سبک موتوری استفاده شد. البته وسعت زیاد هور و عرض حدود 40 کیلومتری آن تا نزدیکی دجله، موجب طولانی شدن عقبه‌های نیروهای ایرانی می‌شد که نیاز به انواع قایق را افزایش می‌داد.

 

ارتش عراق نسبت به دو جزیره‌ی نفتی مجنون که در میان هور قرار داشتند نیز احساس خطر نمی‌کرد و همین تصور باعث گردیده بود که ارتش عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی تنها با یک گردان پدافند نماید و به عملیات حفاری چاه‌های نفت ادامه دهد. به هر حال منطقه عملیات سپاه از شمال شط‌علی در هورالهویزه تا کوشک، در نظر گرفته شده بود. محدوده‌ی منطقه‌ی عملیات خیبر در شمال جاده‌ی بصره به البیضه و العزیر و در جنوب به آب‌گرفتگی شرق بصره محدود می‌شد.

 

در مجموع 16 گردان از نیروهای ارتش عراق در منطقه‌ی عمل قرارگاه نجف (سپاه) مستقر بودند که 14 گردان آن از طلائیه تا کوشک استقرار یافته بودند. سپاه پاسداران برای مقابله با این نیروها و یگان‌های پاتک‌ کننده‌ی ارتش عراق پس از شروع عملیات، بیش از 80 گردان را آماده اجرای عملیات نمود. لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی‌ابن‌ابیطالب(ع)، 14 امام حسین(ع)، 27 محمد‌رسول‌الله‌(ص) و 7 ولی‌عصر(عج)، تیپ‌های مستقل 15 امام حسن‌(ع)، 10 سیدالشهدا(ع)، 44 قمر بنی‌هاشم(ع)، 33 المهدی(عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضا(ع) و تیپ‌های زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر از سپاه پاسداران در عملیات خیبر شرکت داشتند.

 

عملیات در ساعت 21:30 روز 3 اسفند1362 با رمز یا رسول‌الله(ص) آغاز شد. طراحی عملیات به گونه‌ای بود که نیروهای رزمنده بتوانند با رعایت غافل‌گیری وارد هور شده و 20 کیلومتر آب‌های هورالهویزه را پشت سر بگذارند و جاده بغداد ـ بصره را قطع کنند و جزایر شمالی و جنوبی مجنون از جمله مراکز نفتی عراق، را تصرف کنند. گفته می‌شد که در این دو جزیره تا 7میلیارد بشکه نفت وجود داشت و تعدادی چاه نفتی نیز در این جزایر حفر شده بود.

 

در مرحله‌ی اول عملیات، نیروهای قرارگاه نجف موفق شدند به سرعت با عبور از هور بدون هیچ مانعی به مسیر خود ادامه داده و خود را به ساحل شرقی رودخانه دجله برسانند و در مناطق اطراف جاده‌ی بصره- العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون مستقر شوند. در این ناحیه، دو منطقه القرنه و العزیرحکم، دو گلوگاه و دو تنگه‌ی تعیین‌کننده را برای عملیات خیبر داشت. برای اولین بار در طول جنگ، رزمندگان سپاه و بسیج خود را به رودخانه‌ی دجله رساندند و توانستند پل‌های العزیر و القرنه را تصرف کرده و جاده‌ی اصلی بصره - العماره را برای مدت سه روز قطع کنند. [رضایی،1390 : 132]

 

در مرحله‌ی دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلائیه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شده بود. قرارگاه فتح که قرار بود از محور کوشک- طلائیه عبور کند، با 5 لشکر ارتش عراق مواجه ‌شد. [ختیاری مسعود، 1389] در هر صورت فضای تاکتیکی میان تک اصلی و تک پشتیبانی در عملیات خیبر، هماهنگی نداشت و به میزانی که تک‌ اصلی سپاه پیشروی می‌کرد، تک پشتیبانی به‌ سختی جلو می‌رفت و در نهایت هم به سرعت متوقف شد. نبود موفقیت در محور طلائیه، موجب شد تا هیچگاه راه مواصلاتی به جزیره‌ی جنوبی باز نشود و در نتیجه، پیشروی به عمق مواضع دشمن میسر نگردید. در مقابل، دشمن به تدریج خود را پیدا کرد و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تمرکز قوا و تلاش اصلی خود را ابتدا روی بازپس‌گیری جاده بصره – العماره گذاشت و سپس روی جبهه‌ی طلائیه متمرکز شد و در نهایت هم برای باز پس گیری جزایر از سمت پل شحیطاط فشار خود را افزایش داد. این وضعیت موجب عقب‌نشینی نیروهای خودی از اطراف جاده‌ی بصره- عماره شد و تمام تلاش‌ها برای حفظ دو جزیره‌ی مجنون متمرکز شد. البته حفظ جزایر مجنون با فداکاری‌های بسیار امکان پذیر شد و افراد بزرگی مثل ابراهیم همت، حمید باکری، اکبر زجاجی و مرتضی یاغچیان برای از دست ندادن آن‌ها به شهادت رسیدند.

 

عملیات خیبر یکی از ابتکارات متکی به فکر و ایمان رزمندگان اسلام بود. امام خمینی(ره) سه بار در طول دفاع مقدس فرمان مستقیم صادر فرمودند که اولین آن برای شکستن حصر آبادان بود و دومین آن نیز در عملیات خیبر و برای حفظ جزایر مجنون صورت گرفت.{صفوی، 1386} در جریان عملیات خیبر، عراق برای اولین بار در طول جنگ، استفاده از سلاح‌های شیمیایی را آغاز کرد. چهار روز پس از عملیات، اولین حمله‌ی گسترده‌ی شیمیایی عراق که تا پیش از آن سابقه نداشت، انجام گرفت. طی یکی از این حملات، حداقل چهار منطقه نسبتاً نزدیک به هم به وسیلة هشت فروند هواپیمای عراقی مورد بمب‌باران شیمیایی قرار گرفت. ابری از دودهای سفید و زرد و تیره، منطقه را پوشانید و بوهای مختلفی مانند بوی سیر و سبزی تازه به مشام می‌رسید. مدت کوتاهی پس از بمب‌باران شیمیایی عقبه‌های خودی، بمب‌باران عادی مواضع نیروهای رزمنده نیز صورت گرفت. در 48 ساعت اول حملات شیمیایی، انفجار بیش از صد بمب خردل، باعث پخش حدود 5 تن گاز سمّی شد و در نتیجه‌ی آن 1100 نفر مصدوم شدند که حال 150 نفر از آنان وخیم بود. ارتش عراق برای باز پس‌گیری جزایر مجنون حدود یک میلیون گلوله بر زمین‌های آن ریخت. تانک‌های دشمن نیز در یک ستون و به صورت متراکم از پل شهید باکری به سمت جزیره‌ی جنوبی می‌آمدند. یگان پاتک کننده به محض آتش گرفتن تانک جلویی، تانک قبلی را به کنار می‌زد و به آب می‌انداخت و با سایر تانک‌های خود به طرف جلو حرکت می‌کرد، اما در نهایت عراقی‌ها نتوانستند جزایر مجنون را تصرف کنند. تعداد حدود 700 نفر در جزایر اسیر شدند و در حدود همین تعداد یا بیشتر نیز زخمی شدند. در این دو جزیره تعداد 30 تا 40 دستگاه خودروی عراق منهدم شد و بیش از یک صد دستگاه خودروهای معمولی و کمپرسی و همچنین ادوات مهندسی که عمدتاً مربوط به شرکت نفت عراق بود به غنیمت گرفته شد. نیروهای مدافع جزایر مجنون بلافاصله از امکانات غنیمتی برای مقابله با قوای دشمن استفاده کردند. در مجموع، عملیات خیبر منجر به آزادسازی منطقه‌ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در مرز طلائیه شد و 1140 نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند و 150 دستگاه تانک و نفربر و 200 خودروی دشمن هم منهدم شدند.{موسوی،1382: 129} البته سپاه و بسیج هم در این عملیات حدود 1800 نفر شهید، حدود 5000 نفر مفقود و نزدیک به 15000 نفر مجروح دادند که جراحت 90 درصد آنها سطحی بود.[هاشمی رفسنجانی،1381 : 534]

 

 

*نقش نیروی زمینی ارتش در عملیات خیبر

 

به دلیل اختلافات پدید آمده بین ارتش و سپاه پس از عملیات رمضان، در اواخر آذر 1362 قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) به عنوان ستادی مافوق ارتش و سپاه و برای هماهنگی بین نیروهای مسلح در تهران تشکیل شد. در این ستاد که از 30 بهمن 1362 حجت الاسلام و المسلمین اکبر هاشمی‌رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، فرماندهی آن را بر عهده داشت، {صحیفه‌ی امام، جلد18: 355}، تصمیم گرفته شد که با توجه به تفاوت‌های ساختاری، فرهنگی و تاکتیکی ارتش و سپاه، این دو سازمان در مناطق جداگانه‌ای که خود تمایل دارند و برای آن طرح‌ریزی می‌کنند، عمل کنند. با این سیاست، نیروی زمینی ارتش دو نقش متفاوت و مکمل را در عملیات خیبر به شرح ذیل ایفا کرد:

 

طرح ریزی و انجام عملیات در منطقه‌ی زید با کمک یگان‌هایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

 

به کارگیری بخشی از توان هوانیروز برای انتقال نیروهای عمل کننده در هورالهویزه و در راستای کمک به عملیات طرح‌ریزی شده توسط سپاه.

 

از آنجا که نیروهای ارتش فاقد قابلیت و توانایی جنگیدن در مناطق باتلاقی و هور بودند، بنابراین در مراحل طرح‌ریزی عملیات سپاه در هور، فرماندهان ارتش حضور نداشتند. پس از آن که قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش، در جریان عملیات سپاه در هور قرار گرفت، بعضی از فرماندهان نیروی زمینی ارتش معتقد بودند که امکان تدارک و تأمین آتش توپخانه برای نیروهای سپاه در عملیات خیبر وجود ندارد و اصولاً می‌توان گفت که نزاجا این گونه عملیات را قبول نداشت. همزمان با برنامه‌ریزی برای انجام عملیات در هور، نیروی زمینی ارتش نیز در منطقه‌ی زید عملیات دیگری را طرح‌ریزی کرد که با فرماندهی مستقل قرارگاه کربلا و به فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش قرار بود آن را به مرحله‌ی اجرا در آورد. نیروی زمینی ارتش معتقد بود که واحدهایش توانایی شکستن خطوط مستحکم ارتش عراق را ندارند و نمی‌توانند از موانع وسیع و گسترده‌ی ارتش عراق در این ناحیه عبور کنند. بنابراین واحدهایی از سپاه که دارای رزمندگان داوطلب بسیجی هستند باید به ارتش مأمور شده و انجام این امر مهم را بر عهده بگیرند. با این استدلال بود که سپاه پاسداران به منظور کمک به نیروی زمینی ارتش برای انجام عملیاتِ موفق در زید، لشکرهای قوی 14 امام حسین(ع) و 7 ولی‌عصر(ع) و تیپ 72 زرهی محرم را در اختیار قرارگاه مقدم ارتش در جنوب قرار داد. البته یگان‌هایی از لشکر92 زرهی ارتش نیز که در خط طلائیه- کوشک پدافند می‌کردند هم به سپاه مأمور شدند.[رضایی، 1390: 131] خط حد قرارگاه‌های کربلا و نجف، خط کوشک – الزریجی تعیین شده بود و قرار بود این دو قرارگاه، منطقه‌ی شمال بصره تا نشوه و از آنجا تا شرق رودخانه‌ی دجله و بخشی از جاده عماره – بصره در محدوده‌ی دو روستای العزیر تا القرنه را به تصرف در آورند. در عملیات خیبر، در هر دو منطقه‌ی هور و زید، 9 لشکر و 6 تیپ پیاده و 2 لشکر و 3 تیپ زرهی پای کار آمدند. نیروی زمینی ارتش به موفقیت در محور زید امیدی نداشت و معتقد بود که ناکامی در محور زید پیشروی قرارگاه نجف در هور را نیز ناپایدار خواهد کرد.[معین وزیری، 1383: 27] هدف از عملیات آفندی در محور زید، پیشروی برای کنترل پل نشوه واقع در غرب نهر کتیبان در شمال کانال ماهیگیری، عنوان شده بود که در آنجا باید واحدهای ارتش به یگان‌های سپاه ملحق می‌شدند. کانال ماهیگیری به طول ۲8 کیلومتر و عرض 1 کیلومتر به موازات رودخانه‌ی شط‌العرب قرار داشت و مانع بسیار مهمی برای تصرف شهر بصره به شمار می‌رفت. قرارگاه کربلا باید با عمل از محور زید و چسبیدن به نهر کتیبان به منظور مسدود کردن منطقه‌ی ورودی قوای دشمن در دوعیجی اقدام می‌کرد. در محور زید، دو لشکر 14 و 7، عملیات خط‌شکنی را برای نیروهای ارتش بر عهده داشتند و لشکرهای پیاده 77 خراسان و 21 حمزه نیز از ارتش، در طرح عملیات محور زید به کار گرفته شدند. در مجموع 28 گردان ارتشی و 24 گردان مانوری سپاه پاسداران در مقابل 43 گردان پیاده، 11 گردان تانک و 7 گردان مکانیزه‌ی درگیر ارتش عراق برای عملیات پیش‌بینی شده بود. [معین وزیری، 1383: 17]

 

با شروع عملیات، ارتش عراق خیال می‌کرد که سمت تلاش اصلی عملیات خیبر در محور زید است.[رضایی، 1390: 147] ارتش عراق عملیات در هور را فریب تلقی می‌کرد که هدف نهایی آن آشفته ساختن قرارگاه‌های فرماندهی عراق بود.[فرمانده اسیر عراقی، 1370: 10[ پس از آغاز تک در محور زید، خیلی زود مشخص گردید که امکان نفوذ به مواضع دشمن در محور قرارگاه کربلا وجود ندارد و به قرارگاه خاتم‌الانبیاء خبر از تلفات سنگین در قرارگاه کربلا می‌رسید.[هاشمی‌رفسنجانی، 1381: 508] بنابراین درگیری‌ها در جبهه‌ی زید به سرعت متوقف شد و عملاً هیچ‌ یک از یگان‌های نیروی زمینی ارتش با واحدهای ارتش عراق درگیر نشدند. با شکست عملیات در محور زید، فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی روحیه خود را از دست دادند.[هاشمی‌رفسنجانی، 1381: 512] از سوی دیگر به تدریج تمرکز قوای ارتش عراق در جاده‌ی بصره- عماره، جزیره‌ی مجنون جنوبی و طلائیه قرار گرفت. اگر عملیات در محور زید برای چند روز ادامه می‌یافت تمرکز قوای ارتش عراق در محور هور از بین می‌رفت و نیروهای عراقی مجبور می‌شدند در دو جبهه‌ی متفاوت با قوای ایران درگیر شوند که این خود زمان و فرصت ذی‌قیمتی را برای یگان‌هایی که جاده‌ی بصره- عماره را گرفته بودند، به وجود می‌آورد. پس از آن که عملیات در محور زید با ناکامی مواجه شد، لشکر 14 امام حسین(ع) که تحت امر قرارگاه کربلا (ارتش) بود، آزاد شد و به همراه لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) مأموریت انجام عملیات در طلائیه را بر عهده گرفت.

 

سرتیپ سید تراب ذاکری افسر عملیات قرارگاه کربلا، در ارزیابی عملیات ارتش می‌گوید:  «محل عملیات خیبر در محور زید به دلایل مختلفی همان محل انجام عملیات رمضان بود که قبلاً در آنجا شکست خورده بودیم. در این عملیات نیز ما در آتش سنگین دشمن گرفتار شدیم و به بن‌بست رسیدیم و ما نتوانستیم به اهداف از پیش‌ تعیین شده در این عملیات برسیم». وی گفت: «یکی از دلایلی که ما در این عملیات نتوانستیم به اهداف از پیش تعیین شده برسیم ناهماهنگی‌هایی بود که به ‌خاطر چگونگی و محل انجام این عملیات پیش آمد.»[ذاکری، 1389]

 

سرهنگ ستاد سورنا کیانی، استاد دافوس ارتش، نیز در تشریح نحوه‌ی طرح‌ریزی و اجرای عملیات در محور زید و نقاط قوت و ضعف‌های تاکتیکی و عملیاتی خیبر چنین اظهار نظر کرده است که: «زمین عملیات خیبر بسیار نامناسب بود و به همین دلیل بخش اعظم توان رزمی نیروهای خودی صرف غلبه بر موانع طبیعی منطقه گردید».[کیانی، 1389] به هر حال با متوقف شدن عملیات در محور زید، قسمت اعظم نیروهای ارتش عملاً راکد و برای قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) مقداری وقت‌گیر شده بودند.[هاشمی‌رفسنجانی، 1381: 513] از سوی دیگر امکان به کارگیری مؤثر گروه‌های توپخانه‌ی نیروی زمینی ارتش هم در عملیات خیبر فراهم نشد و بعضی از یگان‌های ارتش مثل لشکر21 از توپخانه‌ی لشکری در پشتیبانی از عملیات در محور زید به صورت محدود استفاده کردند.

 

نقش هوانیروز در عملیات خیبر

 

در طرح عملیاتی عبور از منطقه‌ی هورالهویزه و رسیدن واحدهای رزمی به کنار رودخانه‌ی دجله، بر روی توان و ظرفیت هوانیروز و مجموعه‌ی بالگردهای ارتش حساب زیادی شده بود. تا آن زمان هوانیروز پروازی در شب نداشت زیرا بالگردها نیاز به تجهیزات و دستگاه‌های خاصی داشتند که در اختیار نبود.[جلالی، 1386: 75] خلبان‌های بالگردها از غروب آفتاب به بعد پروازی انجام نمی‌دادند و آن را پرواز کور می‌نامیدند.

 

سردار محسن رضایی، فرمانده‌ی سپاه پاسداران، می‌گوید: «وقتی با کمبود قایق مواجه شدیم، برادران هوانیروز ارتش را خواستیم که سردار جلالی، فرمانده وقت هوانیروز، بسیار فعال بودند و می‌خواستیم با پشتیبانی و ترابری هوایی، کمبود قایق‌ها را حل کنیم که این موضوع نخست برای آن‌ها کاملاً ناشناخته بود و پرواز در ارتفاعات پایین روی نیزارها و در منطقه‌ای ناامن کار ساده‌ای نبود و فداکاری‌های زیادی صورت گرفت».[رضایی، 1386: تابناک]در طرح مانور این عملیات، انتقال بخشی از نیروهای تهاجمی از طریق 80 فروند بالگرد هوانیروز و نیروهای هوایی و دریایی ارتش پیش‌بینی شده بود که فقط 23 فروند بالگرد ترابری پای کار آمد. از سوی دیگر خلبان‌های شینوک و 214 هوانیروز و خلبانان بالگردهای نیروی دریایی، به مدت 10 شب در باتلاق گاوخونی اصفهان تمرین‌های پرواز در شب را انجام دادند. بدین منظور سرهنگ داوود روحی‌پور، مسئولیت آموزش خلبان‌ها را بر عهده گرفت و هوانیروز هم برای انجام تمرینات بودجه‌ای خاص دریافت کرده بود.[جلالی، 1386: 75] در شب آخر پروازی، مسیر اصفهان به اهواز در دستور کار قرار گرفت و تعداد 150 فروند بالگرد در ساعت 23 به سمت جنوب پرواز کردند و در فرودگاه اهواز فرود آمدند و در آنجا مستقر گردیدند. [جلالی، 1386: 75] مشکل بالگردها این بود که مجهز به دوربین‌های دید در شب نبودند و باید با تمرین، به پرواز در شب عادت می‌کردند. محل عمومی استقرار پایگاه عملیاتی هوانیروز در جفیر انتخاب شده بود و بالگردهای هوانیروز در بعد از ظهر روز سوم اسفند 1362 در محل‌های تعیین شده در جفیر بر زمین نشستند. برای شب اول شش فروند بالگرد شینوک در نظر گرفته شده بود که هر کدام باید 60 رزمنده را با 14 دقیقه پرواز به جزیره مجنون شمالی می‌رساندند. در جزیره مجنون شمالی از جاده‌ای به طول 2 کیلومتر برای نشست و برخاست بالگردها استفاده شد. پیش‌بینی شده بود که از بالگردهای شینوک و 214 هوانیروز برای انتقال 18 گردان نیرو به جزیره‌ی مجنون استفاده شود. حتی مجموعه‌ی رزمندگان تیپ33 المهدی(ع) تمرین‌هایی را برای چگونگی سوار و پیاده شدن از بالگردهای شینوک و 214 انجام داده بودند تا اگر لازم شد به سرعت به منطقه‌ی عملیاتی ترابری هوایی شوند، زیرا در طرح اولیه‌ی عملیات خیبر قرار بود رزمندگان این تیپ به جزیره‌ی مجنون شمالی هلی‌بُرن شوند.[اسدی، 1391] به هر حال هوانیروز اولین عملیات هلی‌برن شبانه در جنگ را با به کارگیری بالگردهایی از نیروهای هوایی و دریایی در عملیات خیبر انجام داد. در عملیات خیبر حدود 80 فروند بالگرد شناسایی، ترابری و شکاری از گروه پشتیبانی عمومی اصفهان و پایگاه رزمی کرمان و پایگاه هوانیروز مسجد سلیمان به‌ کار گرفته شدند.{کریم‌زاده، 1390: 10} بیشترین تعداد بالگردها از نوع 214 بود که 44 فروند از آن‌ها برای عملیات پیش‌بینی شده بود. مهم‌ترین بالگردهای مؤثر هوانیروز برای انتقال رزمندگان، بالگردهای ترابری شینوک بودند که 12 فروند از آن‌ها از پایگاه پشتیبانی اصفهان در عملیات خیبر به کار گرفته شدند.[کریم‌زاده و پایخان صفر، 1388: 96]

 

برای پرواز بالگردها، جهادگران مهندسی جنگ، شب پیش از عملیات دو طرف جاده‌ی مورد استفاده‌ی بالگردها را خاکریز زدند و سر و ته آن را بستند. سپس، اطرافش را قیرپاشی کردند تا هنگام برخاستن بالگردها خاک بلند نشود. از آنجا که پرواز بالگردها بایستی در تاریکی شب صورت می‌گرفت، مسیر حرکت بالگردها به سمت هور علامت‌گذاری شده بود و از باند پروازی تا هور، لاستیک‌هایی به آتش کشیده شدند تا به عنوان چراغ راهنما عمل کنند. در هور به فاصله‌ی هر یک کیلومتر، یک دکل به ارتفاع 9 متر (بلندتر از نی‌ها) که سر آن چراغ قرمزی نصب شده بود، قرار داشت و بالگردها همیشه از سمت راست آن چراغ‌ها حرکت می‌کردند. پس از تصرف جزیره‌ی مجنون شمالی توسط لشکر17 علی‌بن‌ابیطالب(ع) و نیروهایی از لشکر8 نجف، سردار احمد سیاف‌زاده، فضای لازم را برای فرود بالگردها در جزیره‌ی مجنون شمالی فراهم کرد. در ساعت 2:30 بامداد به هوانیروز اعلام شد که وارد عمل شود. دو بالگرد پیش‌قراول پرواز کردند ولی پس از یک ربع پرواز، بالگرد اول نتوانست مسیر را پیدا کند و برگشت. بالگرد دوم هم گم شد و نتوانست مسیر پروازی روی آب محل مورد نظر را پیدا کند.[جلالی، 1386: 75]

 

در آن زمان، فرمانده هوانیروز سرهنگ دوم محمدحسین جلالی بود که برای روحیه دادن به خلبان‌ها، خود اولین پرواز را به همراه احمد کاظمی فرمانده لشکر8 نجف سپاه در ساعت 3:30 بامداد همان شبِ اولِ عملیات، به سمت جزیره‌ی مجنون شمالی در برمائیه‌ی جدید انجام داد. برای راهنمایی این بالگرد، یکی از رزمندگان لشکر نجف یک جیپ آهو را آتش زد تا بالگرد به سمت آن پرواز کند و در اطراف آن فرود آید.[جلالی، 1386: 75]


فارس