بازنگری پیمان بغداد
پیمانى امنیتى و دفاعى که در 1334ش میان کشورهای ایران، ترکیه، عراق، پاکستان و انگلستان بسته شد و در 1338ش پس از خروج عراق از آن، به پیمان «سنتو» تغییر نام یافت.
پس از جنگ جهانى دوم، آرایش سیاسى و نظامى نوینى در جهان پدید آمد که بزرگترین جلوة بیرونى آن تقسیم جهان به دو بلوک یا قلمرو شرق و غرب و بروز جنگ سرد میان این دو بلوک بود. غرب برای جلوگیری از گسترش نفوذ کمونیسم، بر آن شد تا کمربندی دفاعى گرداگرد بلوک شرق ایجاد کند. پیمان آتلانتیک شمالى ناتو و آنگاه پیمان سیتو، بخشى بزرگ از این کمربند دفاعى را، از قارة آمریکا و اروپا تا حدود خاور دور، در برمىگرفت. میان کشورهای عضو این دو پیمان، تنها یک فاصله وجود داشت تا کمربند محاصرة اتحاد شوروی را کامل کند از اینرو، آمریکا نخست کوشید تا با همکاری کشورهای انگلستان، فرانسه و ترکیه، به ایجاد و گسترش یک خط نظامى - دفاعى در خاورمیانه با مشارکت کشورهای عرب منطقه بپردازد، به گونهای که سراسر خاورمیانه را پوشش دهد و مقر فرماندهى آن در قاهره باشد. در 1330 ش این کشورها دربارة تأسیس این خط دفاعى و دفتر فرماندهى مشترک خاورمیانه با مشارکت خود آنها پیشنهادی به مصر دادند . پیوستن مصر به این پیمان از دو جهت برای غرب حائز اهمیت بود: یکى موقعیت و اهمیت کانال سوئز برای کشورهای غربى، و دیگر اینکه مصر در آن روزگار مىرفت تا رهبری جهان عرب را عهدهدار شود. پیوستن این کشور به چنین پیمانى، باعث اقبال دیگر کشورهای عربى به آن مىشد، ولى مصر این پیشنهاد را نپذیرفت . آنگاه آمریکا تلاش دیگری آغاز کرد. در 1332ش جان فاستر دالس، وزیر امور خارجة این کشور با سفر به خاورمیانه کوشید کشورهای منطقه را به همکاری در پیمان دفاعى مشترکى ترغیب کند؛ اما با مخالفت کشورهای عربى منطقه روبهرو شد . در 333ش. آمریکا و انگلستان توجه خود را به ترکیه و عراق که هر دو با غرب روابط خوبى داشتند، معطوف کردند. در پى آن، دو دولت عراق و مصر به توافقى مبنى بر انعقاد قراردادی دفاعى دست یافتند که برپایة آن، متعهد مىشدند وارد پیمانهای دیگر نشوند و اتحادیهای نظامى از کشورهای عربى به رهبری قاهره و بغداد پدید آورند. پیشنویس این پیمان نیز تهیه گردید و نوری سعید، نخست وزیر وقت عراق در 5 سپتامبر 954 به قاهره رفت. وی پیش از ترک بغداد، اعلام کرد که پس از مصر، به لندن خواهد رفت تا به بررسى مقدماتِ انعقاد پیمانى چند جانبه با انگلیس، ترکیه و پاکستان بپردازد. وی در گفت و گو با مقامات مصری دلایل عراق را برای انعقاد یک پیمان چندجانبة سیاسى - نظامى توضیح داد؛ ولى مصر که با انگلستان بر سر حضور نیروهایش در کانال سوئز اختلاف پیدا کرده، و آمریکا نیز به وعدهاش مبنى بر تحویل سلاح به مصر وفا نکرده بود، با نظر نوری سعید به مخالفت برخاست . از سویى دیگر رئیس جمهور ترکیه، جلال بایار موافقت آمریکا را با انعقاد پیمانى نظامى میان ترکیه و پاکستان جلب کرد و در پى آن عدنان مندرس، نخست وزیر ترکیه به پاکستان سفر کرد و کلیات پیمان نظامى این کشور با پاکستان با وجود مخالفتهای شوروی و هند به تصویب دو کشور رسید .
در اوایل سال 1955م، عدنان مندرس به عراق رفت و خواهان انعقاد پیمانى مشابه با این کشور شد. دولت عراق به اعتبار اینکه تفاهم با ترکیه مىتواند منافع متعددی برای حفظ امنیت مرزهای عراق و پشتیبانى از این کشور در مسألة فلسطین داشته باشد، پیشنهاد ترکیه را پذیرفت .
عدنان مندرس آنگاه سوریه و لبنان را نیز به پیوستن به این پیمان ترغیب کرد، اما توفیقى نیافت. در 4 آوریل 955، پیمان همکاریهای دفاعى و امنیتى در ماده میان دو کشور ترکیه و عراق در بغداد به امضا رسید . در متن پیمان پیشبینى شده بود که هر کشور عضو جامعة عرب یا هر کشوری که خواهان صلح و امنیت در خاورمیانه است، به شرط آنکه از سوی عراق و ترکیه به رسمیت شناخته شده باشد، مىتواند به این پیمان بپیوندد . پاکستان در 3 سپتامبر 1955 و ایران در 1 اکتبر همان سال به این پیمان که به «پیمان بغداد» مشهور شد، پیوستند . همچنین تلاشهایى برای پیوستن دیگر دولتهای عربى به این پیمان صورت گرفت، اما بیشتر بر اثر مخالفت مصر و سوریه، بىنتیجه ماند. هرچند تشکیل پیمان بغداد از ابتکارات دولت آمریکا - به ویژه جان فاستر دالس وزیر امور خارجة آن دولت - به شمار مىرفت، اما دولت آمریکا ترجیح داد که خود عضویت این پیمان را نپذیرد، تا موجبات تحریک بیشتر دولت شوروی را فراهم نسازد و خشم اعراب را نسبت به خود برنینگیزد . با این همه، نمایندگان آمریکا به عنوان ناظر، در جلسات اعضای این پیمان حضور مىیافتند و با آن همکاری نزدیک داشتند. آمریکا در مانورهای این پیمان شرکت مىکرد و به اعضای آن کمکهای نظامى مىداد.
عضویت عراق در این پیمان برای غرب بسیار مهم بود، چه، نه فقط تنها کشور عربىای به شمار مىرفت که به این حلقه پیوسته بود، بلکه موقعیت این کشور به عنوان همسایة ایران و ترکیه که خود همسایگان شوروی بودند، اهمیت این کشور را برای آمریکا دو چندان مىکرد . نوری سعید، نخست وزیر عراق پیمان بغداد را تحولى مثبت و بزرگ مىدانست. به اعتقاد وی این پیمان نه تنها از خطر کمونیسم جلوگیری مىکرد، بلکه برای تقویت عراق و دیگر دولتهای عرب مخالف اسرائیل کارساز بود؛ اما در نظر بیشتر مردم عرب انعقاد این پیمان، نوری سعید را بیش از پیش متمایل به سیاستهای دولت انگلستان قلمداد مىکرد . از نظر ترکیه عضویت در این پیمان مىتوانست خطر تجاوز شوروی به قلمرو این کشور را سد کند و مانع گسترش کمونیسم گردد، اما دولت پاکستان از همان ابتدا نظری مساعد به این پیمان داشت. در واقع فرماندهان ارشد نظامى و رهبران سیاسى پاکستان برای پیوستن به این پیمان و جلب کمکهای بیشتر آمریکا توافق داشتند . در ایران نیز این تصور وجود داشت که با پیوستن به پیمان بغداد وضعیت اقتصادی کشور بهبود مىیابد و کمکهای بیشتری از جانب آمریکا دریافت مىگردد و ارتش در جهت کارایى و توسعة بیشتر، متحول مىشود. از سوی دیگر این پیمان تا آنجا که به کشورهای غربى و اعضای پیمان آتلانتیک شمالى مربوط مىشد، حمایت قاطع از حکومت ایران را در برداشت .
با ورود ایران به پیمان بغداد، موقعیت سنتى بىطرفانة ایران پایان یافت. دولت شوروی مدتى کوشید تا ایران را از پیوستن به این پیمان بازدارد. برای این کار به سوی بهبود روابط اقتصادی با ایران گام برداشت و حتى 1 تن طلای ایران را که پیش از آن توقیف کرده بود، به این کشور بازگرداند. ولى هیچکدام از این اقدامات سودمند واقع نشد و سرانجام ایران، بهرغم تهدیدات شوروی به این پیمان پیوست . طرفداران ورود به این پیمان در ایران، این کار را فرصتى برای مدرنیزه و توانمند کردن ارتش ایران با هزینة غرب مىدانستند .
پیمان بغداد یک مقدمه و ماده داشت و مدت اعتبار آن بنابر مفاد مادة هفتم، سال پیشبینى شده، و قابل تمدید نیز بود. براساس مادة ششم این پیمان نخستین اجلاس اعضای پیمان بغداد در 9 آبان 1334ش با شرکت نخست وزیران ایران، ترکیه، عراق، پاکستان و انگلستان و وزیر امور خارجة آمریکا در بغداد تشکیل شد. متعاقب کودتای خونین 3 تیر 1337ش ، رهبران کودتا در فروردین 1338ش کنارهگیری این کشور از پیمان بغداد را اعلام کردند . در 1 اوت 1959 پیمان بغداد به «سازمان پیمان مرکزی» سنتو تغییر نام داد و ادارة مرکزی آن از بغداد به آنکارا منتقل شد این سازمان حلقة سیستم دفاعى بلوک غرب در کنار ناتو در خط غربى، و سیتو در خط شرقى را تکمیل مىکرد.
سازمان پیمان مرکزی علاوه بر هدفهای دفاعى، بعضى هدفهای اقتصادی و عمرانى را نیز تعقیب مىکرد. از بطن پیمان مذکور، سازمان دیگری به وجود آمد که «سازمان عمران منطقهای» نام گرفت و برای احداث و توسعة جادهها، خطوط راه آهن، بنادر و ایجاد امکانات ارتباطى و مخابراتى، تأمین بهداشت و همکاریهای علمى و ارتقای سطح کشاورزی و دامداری میان کشورهای عضو فعالیت مىکرد. سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامى در ایران، این کشور رسماً در تاریخ 6 فروردین 358 از پیمان سنتو خارج شد
جلد 12دائره المعارف بزرگ اسلامی
نظرات