محد رضا شاه
بیش از پنج سال از اختراع سینما در اروپا نمیگذشت که میرزا ابراهیم عکاسباشی در سال 1379 ش،به عنوان نـسختین هرمند ایرانی با آن آشنا شد و به دستور مظفر الدین شاه قاجار،که بـه اروپا سفر کرده و نخستین بـار سـینما را میدید،یک دستگاه«سینموتوگراف»از نوع گومون1 را در شهر استانر بلژیک خریداری کرد و در جشن گل،در همان شهر،به عنوان نخستین رژیسور Rgisseur) -کارگردان)ایرانی،پشت دوربین فیلمبرداری قرار گرفت و از مراسم «عید گل»بلژیگ فـیلم گرفت.وی پس از آنکه سوغاتی شگفتانگیز سفر فرهنگستان را به تهران آورد،چندین بار مراسم عید گل را به نمایش گذاشت و شاه و دیگر درباریان مقرب،آنچه را که باور نمیکردند،دیدند.2 سینما در همان روزهای آغازین در ایران،در دربـار مـحصور ماند و به رغم آنچه در کشورهای اروپایی برای توده مردم اختراع شده بود.مردم ایران از دیدن و گاهی از شنیدن نام آن محروم ماندند،اما طولی نکشید که یک درباری آشنا به هنر نـخستین قـدم را در مردمی ساختن سینما برداشت و آن را به میان مردم آورد.وی میرزا ابراهیم خان صحافباشی نام داشت که با کسب اجازه از شاه قاجار،سالنی را در خیابان چراغگاز تهران باز کرد و فیلمهای کوتاه را به نـمایش عـمومی گذاشت.3 ناشناخته بودن هنر سینما،که از پدیدههای اعجابانگیز قرن به شمار میرفت، عکس العملهای مختلفی به جای گذاشت؛لذا قیام میرزا ابراهیم خان در ابتدا با مخالفتهایی روبرو شد و راه به جـایی نـبرد؛بـرخی با شک و تردید بدان نـگریستند و بـرخی نـیز آن را شیطانی خواندند. به هرروی،نخستین تلاش برای مردمی ساختن سینما در ایران نتیجهای نبخشید و شاه دستور داد سالن سینمای صحافباشی را تعطیل کردند و بـه روایـتی امـوال صحافباشی نیز به مصادره رفت و خانوادهاش وادار به تـرک ایـران شد.اما این پایان کار نبود،بلکه با تکیهای که سینما به دربار قاجار داشت مهدیخان روسی،در مقابل مـخالفتها ایـستاد و کـار سینما را ادامه داد.چیزی نگذشت که آقایف ارمنی هم وارد میدان شـد و رقابت آن دو در تهران بالا گرفت که سرانجام تلاش مردم ایران برای مشروطهخواهی،بر امور دیگر از جمله سینما،سایه افـکند و رقـابت آنـان را در محاق برد.4 با افتادن قدرت در دستان رضا خان سردار سپه سـینما نـیز رواج نسبی یافت.در چند خیابان تهران،سالهای متعددی برای نمایش فیلم شروع به کار کردند.«گـراند سـینما»نـخستین آنها بود که در 1303 ش توسط علی وکیلی،از آشنایان علی اکبر داور،افتتاح گردید.ایـن تـنها و نـخستین سالنی بود که محل جداگانهای را برای بانوان تعبیه دید و امکان استفاده از تولیدات سینمایی را بـرای زنـان تـهران فراهم ساخت.5 رفتهرفته بازار سینما در ایران بهویژه در تهران رونق گرفت و توجه عمومی را به خـود جـلب نمود.آنچه بیشتر قابل توجه است رویکرد فزاینده کمپانیها و فیلمسازان کشورهای خارجی اسـت کـه راه ورود و تـسلط را هموار دیده،آینده روشنی را برای گسترش فعالیتهای خود در ایران ترسیم میکردند.هرچه زمان پیـش مـیرفت،توجه فیلمسازان خارجی به ایران و بازاری که میتوانستند در خاورمیانه در اختیار داشته باشند،دوچـندان مـیشد.از سـوی دیگر،افزایش تعداد فیلمهایی که به هردلیلی،رضایت حکومت ایران را برآورده نمیساخت،دربار و دولت را بـر آنـ وامیداشت که برای کنترل امور ساخت و تولید و نمایش فیلم چارهای بیندیشند. بـنابراین در تـیر 1309،وزارت داخـله«نظامنامه برداشتن فیلم و نمایش سینما»را در دو فصل و مجموعا با 25 ماده،به تصویب رسانید که در ماده نـخست آنـ آمـده بود: «1-احدی بدون اجازه کتبی تشکیلات کل نظمیه مملکتی حق نخواهد داشـت در هـیچ نقطه از مملکت به برداشتن فیلم سینما مبادرت نماید.»مواد دیگر نیز تا حدودی بر همین اصـل تـأکید میکرد.از جمله«7-تقاضاکنندگان مکلف هستند پس از اقدام در برداشتن فیلم سینما،فیلم را در حضور کـمیسین مـخصوص که از طرف تشکیلات کل نظمیه مملکتی تـعیین خـواهد گـردید در مرحله اول به معرض نمایش بگذرد و تصدیقی کـه مـمضی به امضای کلیه اعضای کمیسیون باشد دریافت نموده،بر طبق آن از طرف تـشکیلات کـل نظمیه مملکتی جواز داده شـود.»6 دولت در 1313 ش هـم محدودیتهایی را بـرای کـنترل بـیشتر تولیدات سینمایی لحاظ کرد،اما چـهار سـال بعد،آییننامهای را در 11 ماده تنظیم و تصیب نمود که بیش از پیش،اداره کل نظمیه(شـهربانی)را مـجاز میداشت فیلمهای سینمائی را بازرسی کند.مـاده آخر آن تأکید میکرد کـه«پس از انـجام فیلمبرداری،کلیه فیلمها باید مـعاینه و تـسلیم اداره کل شهربانی شود که پس از بازرسی پروانه لازم صادر گردد و هیچ فیلمی[به استثنای فـیلمهای خـانوادگی]که در کشور شاهنشاهی برداشته میشود بـدون اجـازه شـهربانی نباید از مرز خـارج شـود.»7 آنچه در موارد نظامنامهها و آیـیننامهها تـصریح شده بودند این بود که عملا سینما را در اختیار صاحبان قدرت قرار داده،احاطه حکومت بـر سـینما را چند برابر میافزود و پایههای سانسور بـر سـینما را بنا و مـحکم مـیساخت.بـا وجود این باید اذعـان کرد که دو سال پیش از تصویب آییننامه 1317 ش سینمای ایران به خواب فرورفته بود و هرچه زمان مـیگذشت خـواب او سنگینتر و عمیقتر میگشت،به طوری کـه پس از گـذشت چـند سـال،هـیچگونه فعالیت قابل تـوجهی در زمـینه سینما و فیلمسازی انجام نگرفت؛جز معدود کارهایی که نشان میداد سینمای عصر رضا شاهی،آخرین نـفسهای خـود را فـرومیبرد. در چنین زمانی،عامل دیگری رخ نمود که بـه رغـم دخـالت نـداشتن ایـران در وقـوع و ادامه آن اوضاع ایران را تحت تأثیر خود قرار داده،آن را دگرگون کرد و بر عموم فعالیتها،از جمله سینما سایه سنگین افکند.جنگ جهانی دوم در 1939 م/1318 ش در اروپا شروع شد و همانند تجربه پیشین(1914 م/1293 ش)،اعلانیه بـیطرف دولت ایران را نادیده انگاشته،و آثار سنگینی را در زمینههای مختلف سیاسی،اقتصادی،علمی،فرهنگی و هنری برجای گذارد که بررسی زوایای گوناگون آن مجالی دیگر و مقالی وسیع را میطلبد،ولی آنچه در اینباره شایان ذکر است تـأثیر هـمهجانبهای است که جنگ جهانی بر فضای سینمای ایران گذارد و همدست در ایران،تنها به وارد کردن فیلمهای خارجی و اکران آنها در سینماهای تهران و دیگر شهرها-چه به صورت ثابت و چه به صـورت سـیار-منحصر و محدود گردد.این انحصار به حدی بود که چند سالی گزارشگران سفارتخانههیا خارجی در تهران درباره فعالتهای سینمایی ایران به همین یک عـبارت بـسنده کردند:«هیچ فیلمی در ایران تـولید نـمیشود.»8 جستجو در اسناد و منابع موجود ما را به این نکته رهنمون میشود که همزمان با رکود سینمای ایران،در 1315 ش و چند سال پس از آن،با شروع جنگ جهانی،بـازار ورود فـیلمهای خارجی به ایران،رونـق گـرفته،برای هرچه بیشتر وارد ساختن فیلم،تلاش و رقابتهای مضاعفی انجام شد.بیتردید اوضاعی فیلمهای تولیدشده در داخل و نمایش آنها،در درجههای بعد،قرار میگرفت و رقابت در سینمای داخلی،جای خود را به مسابقهای وانهاده بـود کـه هرکسی میکوشید به طرق مختلف،بیشترین و وسیعترین سهم را در وارد ساختن فیلم خارجی،نصیب خود گرداند.در این میان انحصارطلبی در خرید و فروش فیلمهای وارداتی نیز رشد کرد و برخی به این فکر افتادند کـه چـنین امتیازی را بـه دست آورند.از جمله در 1317 ش. شهرداری تهران که ورود فیلمهای خارجی رو به افزایش نهاده بود،مستقیما از اداره امور شهرداریهای وزارت داخله،بـه طور محرمانه درخواست نمود که حق انحصاری ورود فیلمهای سینمایی در کشور بـه اداره شـهرداری واگـذار گردد.9هرچند وزارت داخله با چنین درخواستی موافقت نکرد،اما میتوان از تلاش اداره مزبور،به اهمیتی پی برد که بـازار سـینمایی ایران برای نمایش فیلمهای خارجی پیدا کرده بود. این در حالی بود که کـمپانیهای تـولیدکننده فـیلم خارجی،روزبهروز فعالیت خود را در ایران گسترش داده،به گونهها و روشهای مختلف به دنبال در دست گرفتن بـازار سینمایی ایران بودند.آنها به خوبی دریافته بودند که خواب سینمای ایران،چـند سالی طول خواهد کـشید. بـنابراین زمینه مناسبی را برای فعالیت بیشتر و انحصار بستهتری،پیش رو میدیدند.آنان روز به روز توجه خود را به ایران معطوف ساخته،فیلمهای تبلیغاتی و غیره را روانه بازار ایران میکردند. شرح فعالیت همه کمپانیها و فیلمسازان خارجی در ایـران،دفتری جداگانه و با حوصله را انتظار میکشد،اما در این مجال،پرداختن به فعالیت دو کشور آلمان و ایالات متحده و آمریکا که بیشترین فعالیت و رقابت را در عرصه سینمایی ایران داشتند،شاید بتوانند گوشههایی از تاریخ سینمای ایـران را روشـن نماید. آلمان در میان اسناد چاپشده درباره روابط ایران و آلمان به نامهای برمیخوریم که در آن،سفارت آلمان در تهران،از دولت ایران خواسته است از نمایش فیلم جنگی به نام«مادر آزادی»در رشت جلوگیری به عمل آورد.ایـن فـیلم که تصویری از اعلامیه تبلیغی آن هم به نامه سفیر آلمان پیوست بوده،از شب 16 ربیع الاول 1345(2 مهر 1305)/24 سپتامبر 1926 در«سینما مایاک» رشت روی پرده رفت و با نگاهی سیاسی،جنگ جهانی اول را معلول مقدماتی مـیدانست کـه از هفتاد سال پیشتر،یعنی قبل از سال 1876 م،شروع شده بود.در قسمتی از اعلامیه مزبور آمده بود: «...و جاسوسان آلمانی با مخارج دولت به نقاط مختلفه عالم مسافرت نموده و تبلیغات برای پیشرفت آلمان مـینمودند.ایـن جـاسوسان تمام قضایای سیاسی و اقتصادی مـمالک را بـه مـرکز تشکیلات خود در برلن راپورت مینمودند...[تا اینکه]سال 1914 رسید.آلمان خود را یگانه رهبر تمدن دانسته و پادشاه آلمان با استعانت به قادر کـل جـنگ مـعروف بین الملل را اعلان نمود. تمام ممالک دنیا عـلمهای مـخالفت بر علیه آلما افراخته و از هرطرف به او حملهور شدند.این موقع آمریکا که خود را«مادر آزادی»میخواند،مجبور به اقدامات گـردید.(ویـلسن)رئیـس جمهور آمریکا با اظهار مطلب ذیل آمریکا را وارد معرکه مینماید.آمـریکا برای حفظ و حیثیت اصول انسانیت مجبور است که قدم در میدان مبارزه خونین بگذارد.»10 سفیر آلمان در تهران برای جـلوگیری از نـمایش چـنین فیلمی که آمریکا را مادر آزادی خوانده بود به وزارت امور خارجه ایران،طـی نـامهای در 26 اکتبر 1926/ربیع الاخر 1345 نوشت: «...ظاهرا این فیلم از آمریکا آمده میخواستهاند آن را به سینما سویتیک در رشت بفروشند و فـروشنده یـک نـفر عامل اسرائیلی[یهودی]بوده است.چون ممکن است این فیلم در سایر مؤسسات سینماتوگرافیک ایـران بـه فـروش رسیده و یک مرتبه دیگر به معرض نمایش گذاشته شود،منظور از تهیه این فیلمها پروپاگـاند11بـرای مـسئولیت واحد آلمان در ایجاد جنگ بین الملل بوده که بالاخره از طرف تمام عالم این نـظریه تـکذیب کردند و چون بدون جهت این اقدام به طور خصوصی برای تخفیف حیثیت یـک مـملکت دوسـت ایران است.سفارت آلمان امیدوار است که نمایش فیلم مذکور ممنوع و در صورت مقتضی تـوقیف گـردد.زیرا این فیلم چنانچه شد برای پروپاگندی است که فوقا تذکر دادهـ شـد...»12 بـه روشنی دانسته نیست که دولت ایران از ادامه نمایش فیلم مادر آزادی در رشت یا جاهای دیگر جلوگیری کـرد یـا وقعی به خواسته سفارت آلمان ننهاد،اما آنچه روشن است اهمیت بـازار سـینمایی ایـران برای کشورهای خارجی است که میتوانستند در عرصههای سیاست نیز از آن سود جویند.افزون بر ایـن چـگونگی ورود فـیلمهای آمریکایی را باید مورد توجه قرار داد که بیشتر توسط افراد اسرائیلی-یهودی انـجام مـیگرفت.این امر در موارد متعددی که در ادامه همین مقاله خواهد آمد مشهود و چشمگیر است. در 1309 ش،اتحادیه راهآهن آلمـان فـیلم مستندی با عنوان«راهآهن»ساخت که مسیرهای صعب العبور و دورافتاده روستایی و زنـدگی مـردم شهرهای کوچک ایران را نشان میداد. تمهیدی کـه بـرای جـلوگیری از عدم نمایش فیلم مزبور اندیشیده و به کـار بـسته شد،جملهای بود که به ابتدای آن افزودند و زمان تهیه فیلم را به پنـج سـال پیش،یعنی قبل از آغاز حـکومت رضـا شاه پهـلوی،بـردند.13 از دیـگر مواردی که در دوران سلطنت رضا پهـلوی دربـاره سینما،میان دولتهای ایران و آلمان موجب برقراری روابطی گردید،گرداندن و نمایش فـیلمی بـا عنوان«در مملکت شیر نقره»در شهر آخـن14است که عدهای از مـحصلین دولتـی و غیر دولتی ایرانی مقیم آن شـهر،نـسبت به نمایش چنین فیلمی که به گفته آنان ایران عصر رضا شاهی را عـقبمانده نـشان میداد،معترض شدند،هرچند ایـن فـیلم بـه دوران سلطنت قاجاریه،قـبل از آغـاز حکومت رضا پهلوی بـرمیگشت.در پاسـخ به اعتراض آنان،ابو القاسم نجم،وزیرمختار ایران در برلن،نامهای به وزارت امور خـارجه ارسـال کرد که در بخشی از آن نوشته بود: «...سـزاوار نـیست که هـمچون فـیلمی در آلمـان،اوضاع ایران را بر خـلاف آنچه هست نشان بدهند.فیلم مزبور را چندین سال قبل یک نفر یهودی آلمانی تحت عـنوان مـسافرت از غرب به جنوب شرقی ایران،در کـارخانه اوفـا15تـهیه نـمود.فـورا در این خصوص بـا وزارت خـارجه و وزارت تبلیغات که مقام صلاحیتدار این کار است مذاکره،بعد از دو روز جواب دادند که چرخاندن فیلم مذکور در تـمام آلمـان قـدغن گردید و مقرر شد که مطابق این قـانون سـینما فـیلم مـزبور را در اداره تـفتیش فـیلم وزارت تبلیغات یک دفعه دیگر کنترل کنند و اجازه انتشار فیلم را ملغی نمایند.لدی الاقتضا مراتب را به سفارتخانههای دولت شاهنشاهی اطلاع خواهند داد که مراقب باشند.وزیرمختار،امضا[به تاریخ 18 فروردین 1314]»16 آنچه دربـاره اسناد فوق الذکر قابل توجه و دارای اهمیت است کوشش و فعالیت یهودیان در صادر و وارد کردن فیلمهای سینمایی میان ایران و آلمان است که با توجه به این امر که هردو کشور با اکران چـنین فـیلمهایی،در کشور خود مخالف بودهاند،میتوان گفت که این تلاشها بیشتر در جهت تیره ساختن روابط میان ایران و آلمان صورت میگرفته،اهداف متعددی را در عرصههای فرهنگی-هنری و سیاسی دنبال میکرد. از دیگر اسـنادی کـه به روابط سینمایی میان ایران و آلمان تأکید دارد گزارشهای کنسولگری آمریکا در ایران است که در فاصله سالهای 1936-1941 م/1315-1320 ش،درباره «صنعت سینمای ایران»به کشور متبوع خـود ارسـال کرده سات.در این گزارشها بـه مـوافقتنامه معافیت گمرکی میان ایران و آلمان شده که به رغم نداشتن تأثیر زیادی در واردات ایران کسب میکردند.افزون بر این،موضوع رقابت بین فـیلمهای خـارجی مورد توجه قرار گـرفته و فـیلمهای آلمانی نزدیکترین رقیب فیلمهای آمریکایی در ایران معرفی شدهاند،که 30 درصد فیلمهای به نمایش درآمده در ایران را،فیلمهای آلمانی و 50 درصد آنها را فیلمهای آمریکایی و 20 درصد دیگر را فیلمهای کشورهای دیگر مانند شوروی و فرانسه بـه خـود اختصاص میدادند.این رقابت در سالهای بعدی از 30 به 20 و 12 درصد تقلیل یافت.17 ابزار و آلات سینمایی از دیگر کالاهایی بود که میتوانست روابط موجود میان دو کشور ایران و آلمان را تحت تأثیر قرار دهد و رقابت میان کـشورهای دیـگر را در بازار ایـران،سختتر و نزدیکتر به هم و از سویی مهمتر نماید.در بخشی از گزارش کنسولگری آمریکا آمده است: «...استفاده از ابزار و وسایل آلمـانی در ایران رواج فراوانی دارد که به دلیل قیمت آنها و موافقتنامه معافیت گمرکی بـین ایـران و آلمـان است.بر اساس این موافقتنامه واردکنندگان مجبور نیستند برای وارد کردن محصولات آلمانی ارز خارجی بخرند و میتوانند با پرداخـت ارز مـحلی نسبت به وارد کردن محصول مورد نظر خود اقدام کنند،اما همچنانکه به اطـلاع رسـیده، در حـال حاضر این معافیت،کارایی ندارد و همه واردکنندگان در این زمینه به شکل تأمین ارز برخوردارند.»18 در گزارش سـال 1941 م نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته است: «سینمای جدید التأسیس ایران دارای دو پروژکـتور آلمانی است.معافیت گـمرکی آلمـان و ایران معمولا به شرکتهای آلمانی فرصت مناسبی میدهد تا در جهت فروش ابزار و وسایل نمایش فیلم در ایران رقبای خود را کنار بزنند.»19 چنانکه گزارش بالا هم بدان نموده،استفاده از واردات ابزار و آلات سـینمایی،یکی از راههای رقابت با سینمای کشورهای دیگر و جلوگیری از ورود فیلمها و ابزار آنها به ایران بوده است.در همین سال،سفیر آمریکا در تهران،از نمایش عمومی فیلم«جنگ در غرب»در یکی از سینماهای تهران خبر داد که پس از نـمایش اخـتصاصی آن در سفارتخانه آلمان،به نمایش عمومی گذاشته شده بود.سفیر آمریکا در قبال آن از وزارت امور خارجه ایران خواست که از اکران آن جلوگیری کند: «تاریخ:14 مارس 1941 شماره:103 از:سرریدر بولارد،تهران، صرفنظر از نمایش خصوصی فیلم«جـنگ در غـرب»توسط سفارت آلمان،یکی از سینماهای تهران نیز اقدام به نمایش عمومی آن کرده است.من طی یادداشتی به وزیر امور خارجه [ایران]خاطرنشان کردهام که از نمایش عمومی فیلم به دلیل اثـرات وخـیم آن جلوگیری کند.ولی تردید دارم آنها شهامت این کار را داشته باشند.»20 البته از موضوع فیلم مزبور آگاهی نداریم و جستجوی ما در اینباره و سرانجام نمایش آن به جایی نرسید.اما تلگراف بعدی سـفیر آمـریکا،نـشان میدهد که آمریکاییها میتوانند از راهـ تـجاری و بـازرگانی نیز،مقدمات جلوگیری از نمایش فیلمها را در ایران فراهم کنند: «تاریخ:14 مارس 1941 شماره:104 از:سرریدر بولارد،تهران اعتقاد دارم ترخیص فوری باقیمانده اولین مـحموله 000/30 تـن گـندم به ایران،توجه مقامات ایرانی[را]،به مخاطرات نـاشی از فـعالیتهای جدید آلمانیها جلب کرده و شاید آنها را به جلوگیری از نمایش فیلم«جنگ در غرب»ترغیب کند.به تلگرام قبلی من تـوجه کـنید.»21 بـا توجه به روند فعالیتهای سینمایی کشور آلمان در ایران و واردات فیلمهای سـینمایی آن به ایران،به نظر میرسد که پس از شکست آلمانیها در جنگ جهانی دوم گسترده فعالیت آنان در کشورهای دیگر از جمله ایران،کـاهش یـافته،بـه جای آن بلکه به مراتب بیشتر،آمریکاییها به میدان آمده،بیش از پیـش بـر فعالیتهای سینمایی خود در ایران،افزوده،سعی کردند بازار ایران را بیشتر قبضه کنند. ایالات متحده امریکا در هـمان سـالی کـه«گراند سینما»در تهران دست به ابداع زد و نخستین بار نمایش فیلم را برای بـانوان ایـرانی مـمکن ساخت(1303 ش)«مریان.سی.کوپر»22و«ارنست.بی. شودساک»23آمریکایی به ایران آمدند و با کسب اجـازه از رئیـس ایـل بابااحمدی،فیلم مستندی به نام«علف»(علفزار)را در ایران تهیه کردند.آنان چهل و شش روز هـمراه بـا ایل بابااحمدی ماندند و از زردکوه و رود کارون گذشته،زندگی ایلیاتی را در ایران به تصویر کشیدند.24 فـیلم«عـلف»در آمـریکا توسط کمپانی پارامونت توزیع گزدید و با اقبال خوبی از سوی مردم روبرو شد.اما بـه دلیـل آنکه هیچیک از صحنههای آن نشانی از فنآوری در ایران نداشت،و در کشورهای دیگر با عناوین علف:مـبارزه یـک مـلت برای بقا و علت:حماسه یکقبیله گم شده،به نمایش درآمده بود،که همگی تلویحا جـامعه ایـرانی را عقبمانده نشان میداد،از اکران آن در همان سالها،در داخل ایران،جلوگیری به عمل امـد و ایـرانیان خـود امکان دیدن آن را نیافتند.البته علل دیگری هم وجود داشت که موجب میشد حکومت پهلوی از اکـران آن در ایـران جـلوگیری کند و آن تصویری بود که فیلم از ایلیاتیها به نمایش میگذاشت:«تصویری آزاد و سلحشورانه کـه چـندان خوشایند حکومت وقت نبود.»25 حمید رضا صدر طی تحقیقاتی که برای نگارش کتاب«درآمدی بر تـاریخ سـیاسی سینمای ایران بین سالهای 1280-1380 ش»انجام داده،به اسناد و مدارکی دست یافته است کـه چـگونگی فعالیت سینمای کشورهای خارجی را در ایران،بیشتر و روشـنتر نـشان مـیدهد.وی در نوشتهاش مأخذ اسناد و مدارک برگرفته را بیان نـکرده و فـقط در پایان اثر،به صورت کلی،به ذکر تربیتی منابع و مآخذ مورد استفاده،اکـتفا کـرده است.با این حال اشـارهای گـذرا بدانها در ایـن بـخش از مـقاله حاضر،اهمیت دارد.بخش نخست این اسـناد،گـزارشهایی است که کنسولگری آمریکا در فاصله سالاهی 1936-1941 م به کشور متبوع خود ارسال داشـته اسـت. وی در گزارش 24 دسامبر 1937 درباره سانسور فیلمهای خـارجی نوشته است: «از حدود سـیصد فـیلم بازبینی شده در سال گذشته فـقط نـمایش یک فیلم توسط سانسور ممنوع اعلام شده است.این فیلم آمریکایی26بوده و نـشان مـیدهد چگونه فردی که خود را یـک هـایسبرگ[خاندان سـلطنتی در اروپا]میخواند تلاش مـیکند در اتـریش به سلطنت برسد.»27 کـنسولگری در ادامـه گزارش خود،نظر دولت ایران را هم به اینگونه فیلمها یادآوری میکند: «محرمانه نمایش صحنههای مـرتبط بـه در دست گرفتن حکومت از مسیر قانونی،خـوشایند دولت ایـران،که حـکمرانانش قـدرت را تـوسط کودتا به دست آوردهـاند،28نیست.پایان بخش محرمانه.»29 به دلیل اهمیتی که گزارشها و تلگرافهای کنسولگری آمریکا درباره ورود فیلمهای آمـریکایی بـه ایران و رقابت میان کشورهای واردکننده دارد،بـخشی از گـزارشهای مـزبور را عـینا از کـتاب «درآمدی بر تـاریخ سـیاسی سینمای ایران»نقل میکنیم: [از گزارش سال 1940 م] «رقابت 1-هرسال حدود 250 فیلم بلند وارد بازار ایران میشود. 2-یـک نـسخه فـیلم بلند برای نمایش در ایران کافی است. 3-فـقط نـسخههای پوزیـتیو وارد ایـران مـیشود. 4-رقـیب اصلی فیلمهای آمریکایی در ایران،فیلمای آلمانی،روسی و فرانسوی هستند. 5-حدود شصت درصد فیلمهای نمایشداده شده در ایران،آمریکایی،بیست درصد آلمانی، پنج درصد روسی و پنج درصد فرانسوی هـستند. 6 و 7-استقبال از فیلمهای آمریکایی در ایران خوب است و تولید فیلم داخلی در ایران وجود ندارد. 8-ارقام دقیقی در دست نیست.اما تخمین زده میشود که شرکتهای آمریکایی از بازار ایران سالانه حدود یک میلیون ریـال(حـدود 200/22 دلار)به دست میآورند. [از گزارش سال 1941 م] ...تعداد فیلمهای خارجی نمایشداده شده،دو-سه ماهه اول سال 1941 در ایران 65 فیلم برآورد شده است که از این تعداد 60 درصد آمریکایی،20 درصد روسی،12 درصد آلمانی و 8 درصـد مـحصول دیگر کشورها بودهاند.» نمایش یک فیلم آمریکایی با عنوان«سلطان و دختر دسته کر»بر اساس گزارش واصله در 14 نوامبر توسط کنسولگری ممنوع اعلام شـد.ایـن فیلم به عنوان اثری تـلقی گـردید که به خانواده سلطنتی هایسبرگ توهین نموده است. پخش فیلم فیلمهای روسی به قیمت شش تا هشت هزار ریال جهت نمایش در ایران فروخته مـیشوند، فـیلمهای آمریکایی با اجارهای مـعادل 6500 تـا 56000 ریال وارد بازار ایران میشوند.30 افزون بر گزارشهای کنسولگری آمریکا،گزارشها و مکاتبات سفارت انگلیس نیز که در فاصله سالهای 1943-1945 م انجام گرفته،رقابت فشردهء دولتهای انگلستان،روسیه،آلمان و آمریکا را در بازار سینمایی ایران نـشان مـیدهد.هدف از این رقابتها«رخنه در دل جامعه و ایجاد ارتباط با دولت،جریان دادن دائمی فیلمهای تبلیغاتی خارجی و ایجاد رابطه تنگاتنگ توزیعکنندگان و سینمادارها با سفارتخانههای خارجی و شرایط حاکم بر اقتصاد و مدیریت سینما»در ایران بیان شـده اسـت.31اما نـفوذ فرهنگی که زمینهساز ورود سیاسی-اقتصادی کشورهای قدرتمند به جهان سوم است،در ورای این رقابت،آن هم از طریق صنعت سـینما اهمیت فراوانی برای این کشورها داشته است. در گزارش 19 ژوئیه 1943 م[29 تـیر 1332 شـ]با عـنوان«سینما در خاورمیانه»که از سوی بخش فیلم وزارت اطلاعات به وابسته سفارت بریتانیا(انگلستان)در تهران ارسال شده، آمده اسـت: « بـا توجه به تلگرام شماره MIDES 15 مورخ 27 دی 1322 موارد زیر به اطلاع میرسد:1- از آنجا کـه روش فـعالیت هـشت کمپانی آمریکایی در عراق و ایران با فعالیت آنها در مصر متفاوت است،احساس میکنیم این امر ضـروری است که توضیح مبسوطی در این زمینه،بدهیم تا شما بتوانید در مورد دشواریهای مـربوطه....تصمیمات لازمه را اتخاذ فـرمایید. 2-هـشت کمپانی مربوطه به قرار زیر هستند: -مترو گلدوین مهیر32(مصر). -تونتیت فاکس سنتری فیلم کورپوریشن.33 -یونایتد آرتیستز کورپوریشن.34 -پارامونت فیلم ار ایجیپت اینکورپوریتد35[نمایندگی کمپانی پارامونت در مصر] -کلمبیا پیکچرز لیمیتد.36 -یونیور سـال پیکچرز کورپوریشن.37 -آر.ک.او.دموپیکچرز نیرایست38اینکورپوریشن[نمایندگی کمپانی RKO در خاور نزدیک]. 3-عراق.... 4-ایران.توزیعکنندگان آمریکایی دفاتری در این منطقه ندارند و اکثر فعالیتها از طریق قاهره انجام میپذیرد. کمپانیهای مترو گلدوین مهیر،فاکس،یونایتد آرتیستز،پارامونت و وارنـر فـیلمهای خود را برای دورههای دو تا شش ماهه به سینماداران اجاره میدهند کمپانی کلمبیا حقوق تولیدات خود را برای سه سال میفروشد و سینمادار[نمایشدهنده]در صورت لزوم و سودمند بودن میتواند درخواست نسخهای از آن فیلم را ارائه دهد. کـمپانیهای یـونیور سال و آر.ک.ا در مصر اداره میشوند.سیاست آنها مبتنی بر فروش فیلم به بهترین پیشنهاددهنده در عراق و ایران است.در مواردی آنها یک تولید خود را به دو فرد یا گروه مختلف میفروشند و گاهی حقوق یـک فـیلم در طول یک سال به دو فرد مختلف واگذار میشود. هردو کمپانی اصرار دارند تولیداتشان را به یک فرد برای دو کشور[عراق و ایران]بفروشند تا از تهیه نسخههای غیر قانونی از روی آنها،که پیشتر بدان بـرخوردهاند،جـلوگیری کـنند. توجه:از آنجا که سینماداران عـراق و ایـران در کـشور مقابل منافعی ندارند،شخصی که حقوق تولیدات سینمایی برای پخش در هرکشور را بخرد باید آن را جداگانه در کشور دیگر به فروش رساند. 5-شرایط فـعالیت در دو کـشور مـربوطه بدین قرار است و شما بیتردید به مشکلات جـاری در صـدور پروانه نمایش در هرکشور اشراف دارید.به علاوه از آنجا که این نظا متغیر توسط مدیران هشت کمپانی آمریکایی در قاهره اداره مـیشوند،یـقینا مـطلوبترین و کارآمدترین راهحل و بهترین فرصت برای کنترل همهچیز است که نـیازهای عراق و ایران بر اساس یک پروانه پوشش در مصر و بر اساس نظرات توزیعکنندگان آمریکایی در این کشور رفع شود. 6-... 7-مـرکز تـهیه فـیلم برای مناطق مورد نظر به قرار زیر است: الف)مترو گلدوین مـهیر،فـاکس و یونایتد آرتیستز،دفاتر خود را در بغداد دارند که نسخههای مورد نیاز را تهیه میکنند. ب)خریداران فیلم از یونیور سـال آر.ک.او و در مـواردی کـلمبیا نسخههای خود را از ایالات متحده آمریکا وارد میکنند. ج)پارامونت و وارنر فیلمهای خود را از فلسطین و یـا مـصر کـه نسخههای اضافی در آنجا وجود دارد صادر میکنند...»39 در نامه دیگری که از سوی روابطعمومی سفارت انگلستان در تـهران،بـه بـخش خاورمیانه وزارت اطلاعات در لندن فرستاده شده است،به مسئله تماشاگران سینمای آمریکا در ایران پرداخته شـده و بـه طور ویژه،چگونگی ورود و نمایش فیلمهای آمریکایی بیان شده است: «تاریخ:19 آوریل 1944 شماره: P.43.72.44 از:روابـطعمومی سـفارت انـگلستان،تهران به:گریز لاو،وزارت اطلاعات،بخش خاورمیانه،لندن ...صریحا ابراز میکنم از دیدگاههای بخش فیلم در لنـدن،ابـراز شده در پاراگراف اول نامه شما حیرت کردم،به نظر میرسد تلقی آنها ارتباطی بـه شـرایط واقـعی بازار فیلمهای بلند در خاورمیانه ندارد.بر اساس نظر آنها،صنعت فیلم آمریکا تا همین اخـیرا تـوفیق اندکی در بازار فیلم خاورمیانه داشته.این امر برای ما که اینجا هـستیم و از اوضـاع اطـلاع داریم کاملا نادرست است.فیلمهای آمریکا در پرشیا[ایران]به تعداد بسیار زیادی در چند سال گذشته نمایش داده شـده و سـتارههای آمـریکایی را همه فیلم بازارهای پرشیا[ایران]میشناسند.حتی یک مجله هفتگی سینمایی وجود دارد که در تـهران چـاپ میشود و نام آن هالیوود است.نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که همه کمپانیهای بزرگ فیلمسازی آمریکا سـالهاست در قـاهره نمایندگی دارند و این نمایندگان فیلمهای آمریکایی را در سراسر خاورمیانه عرضه کردهاند.این یـک حـقیقت است که از زمان شروع جنگ،تجارت آنـها رونـق بـیشتری گرفته و اینجا در تهران سینماها در مقایسه با گـذشته پذیـرای تماشاگران بیشتری هستند.تجارت سینماداری در پارس[ایران]به حدی رونق یافته که در حال حاضر تـقاضای سـاختن هفت سینما در پایتخت ارائه شـده اسـت و صاحبان کـنونی سـینماها، سـرمایههای بیشتری را برای خرید فیلمهای جدید اخـتصاص دادهـاند.خواهش میکنم در این زمینه به نامه شش آوریل p.156.37.44 عنایت فرمایید... شخصا عـقیده دارمـ در صورت اجرای یک برنامه مناسب زمـینههای فعالیت خوبی در بازار فـیلم پرشـیا[ایران]وجود دارد و میتوان یک کمپانی بریتانیایی را در ایـنجا بـه مرحله بازدهی مالی رساند،اما باید بر این نکته تأکید کنم که اهـمیت بـازار پرشیا فقط جنبه مالی نـدارد.از نـقطهنظر سـیاسی ضروری است کـه فـیلماهی بریتانیایی به نقطهای بـرسند کـه امروز رقبای آمریکایی و روسی بدان دست یافتهاند...»40 آنچه در سطور پیشین ذکر شد،اسناد و مـدارکی اسـت که به چاپ رسیده و نشان مـیدهند کـه فیلمهای آمـریکایی چـگونه و بـا چه اهدافی وارد ایران مـیشدند.کمپانیهای آمریکایی که در ابتدا نماینده مستقیمی در ایران نداشته،مجبور بودند فیلمهای خود را از طریق نمایندگانی کـه در مـصر یا عراق داشتند وارد ایران کنند،ولی رفـتهرفته و بـا گـسترش فـعالیتها،بـه این فکر افـتادند کـه نمایندگانی را در ایران بگمارند تا از این طریق در وارد ساختن فیلم و تسلط بیشتر بر عرصههای سینمایی ایران توفیق بـیشتری یـابند.بـا گذشت زمان،کمپانیهای آمریکا به این هـدف دسـت یـافتند و مـستقیما در وارد سـاختن و نـمایش فیلمهای خود،فعالیتهای گستردهای را آغاز کردند.اسنادی در دست است که از فعالیت کمپانیهای آمریکایی در ایران،در دهههای 50-1340 شمسی سخن گفته،چگونگی آن را تشریح میکند.از جمله در آبان 1348،گزارشگر سازمان اطـلاعات و امنیت کشور(ساواک)گزارشی را تهیه کرد که به رغم داشتن عنوان«آتشسوزی در سینماها»آگاهیهای قابل توجهی را درباره فعالیت کمپانیهای آمریکایی در ایران به دست میدهد.این گزارش در 16 صفحه تدوین شده و در واقـع خـلاصه مصاحبه نور الدین آشتیانی،41رئیس سیندیکای سینماداران تهران،است،اما پیش از آنکه موضوع فعالیت کمپانیها را پی بگیریم،لازم است بحث کوتاهی درباره بحران آتشسوزی در سینما درگیرد. ادامه در قسمت دوم پانوشتها: (1)- Gomen (2)-تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران،زیـر نـظر غلام حیدری،تهران،دفتر پژوهشهای فرهنگی،1379 ش،صـص 17-18. (3)-صـدر،حـمید رضا،درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایـران(1280-1380)،تـهران،نشر نی،1381 ش،ص 23. (4)-همانجا. (5)-امید،جمال،تاریخ سینمای ایران،تهران،روزنه،1374 ش. ((6)-اسنادی از موسیقی،تـئاتر و سـینما در ایران(1300-1257 ش)،تهیه و تنظیم از معاونت خـدمات مـدیریت و اطلاع رسـانی دفـتر رئیـسجمهور،تهران،معاونت خدمات مدیریت و اطلاعرسانی دفـتر رئیـسجمهور،1379 ش،ج 1،صص 2-51. (7)-صدر،حمید رضا،همان،صص 4-33. (8)-همان،ص 57-82. (9)-اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما،ج 1،صـص 147-154. (10)-ظـهیرنژاد ارشادی،مینا،گزیده اسنادی روابط ایـران و آلمان،انتشار اسناد دفـتر مـطالعات سیاسی و بین المللی،تهران، 1376 ش،ج 1،ص 158. (11)- Prapaganda :تـبلیغات. (12)-هـمان،ص 157. (13)-صدر،حمید رضا،همان،ص 33. (14)- Akhen (15)- ufa (16)-ظهیرنژاد ارشادی،مینا،همان،ج 2،ص 391. (17)-صدر،حمید رضا،همان،ص 63. (18)-هـمان،ص 59. (19)-هـمان،ص 65. (20)-همان،ص 67. (21)-همانجا. (22)- Marian C.Cooper (23)- Ernest B.Schoedsack (24)-مهرابی،مسعود،فـرهنگ فـیلمهای مـستند سینمایی ایران از آغـاز تـا سال 1375،تهران،دفتر پژوهـشهای فـرهنگی، 1375 ش،ص 282. (25)-صدر،حمید رضا،همان،صص 2-31. (26)-نام فیلم:سلطان و دختر دسته کر. (27)-صدر،حمید رضـا،هـمان،ص 58. (28)- به کودتای 1299. (29)-صدر،همانجا. (30)-هـمان،صـص 59-65. (31)-همانجا. (32)- Metro Goldine mayer (33) Tonight Fax Sentuiy film Comporation (34)- United artist Corporation (35)- Paramount Films or Egypt in Caporated (36)- Colombia Pictures Limited (37)- Universal Pictures corporation (38)- R.K.O Demopictures neareast incorporation (39)-هـمان،صـص 74-76. (40)-هـمان،صص 81-82. (41)-نور الدین آشـتیانی:به سال 1292 ش در تهران به دنیا آمد.تحصیلات خود را تا لیسانس امور تربیتی و روانشناسی ادامه داد.در 1322 بـه کـار سینما پرداخت و نخستین بار هفته فـیلم خـارجی را بـا نـمایش فـیلمهای فرانسه به راه انـداخت.افـزون بر ریاست سیندیکای سینماداران تهران میتوان مشاغل زیر را برای او برشمرد:دبیر مسئول اتحادیه کارگران،دبیر اول اتـحادیه مـرکزی کـارگران ایران،عضویت هیئت تحریریه روزنام دمکرات ایـران،دبـیر عـامل نـخستین جـشنواره جـهانی فیلم در تهران.از جمله فیلمهایی که او تهیهکننده آن بود میتوان«در انتهای ظلمت»را در 1341 ش نام برد.فرهنگ سینمای ایران،جمال امید،تهران،نگاه،1367 ش،ص 14.