انتشار کتاب «خرداد که میشود»
عرصه مقاومت پس از عقبنشینی نظامیان، نیازمند پیشروی نویسندگان است
1452 بازدید
معمولاً پس از هر جنگی، نظامیان عقب مینشینند و هنرمندان اقدام به پیشروی میکنند، پس چه بهتر همانند کتاب «خرداد که میشود»، نویسندگانی وارد این عرصه شوند که خود، شاهد رخدادها بودهاند.
به گزارش «خرداد که میشود» عنوان دومین کتاب ناصر صارمی درباره زندگی اسیران جنگی در ایران و البته جدیدترین کار در قالب 29 داستان کوتاه و مستند به روایت و نویسندگی وی و البته هفتمین اثر این شاعر و نویسنده است و برخلاف نویسندگانی که کتابشان را در پاسخ به سؤال شخصی مینویسند، هیچکدام از یادداشتهای این کتاب در پاسخ به سؤالی شکل نگرفته است، زیرا نویسنده مایل نیست خوانندگان، اثرش را به عنوان یک مجموعه خاطره تلقی کنند، هرچند که حق انتخاب و اختیار همیشه با مخاطب است، اما وی معتقد است گزارشهای داستانیاش فقط در قالب تاریخ است که معنا پیدا میکنند و او در حقیقت یک گواه است که برههای از جنگ را دیده و حالا نوشته است.
از صارمی پس از چاپ و نشر چند مجموعه شعر و کارهای پژوهشی، پیشتر از اینها به کوشش مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، کتاب «جنگ را ما شروع کردیم» روانه بازار نشر شده بود که این کتاب نیز حاوی خاطراتی است از سالهای 61 و 62 که در اردوگاه اسرای عراقی سمنان رقم میخورد و عنوان آن برگرفته از عبارتی بوده که یک اسیر عراقی بر دیوار درمانگاه یکی از کمپها مینویسد. او نوشت: «نحن بدأنا الحرب» یعنی جنگ را ما شروع کردیم.
«خرداد که میشود»، داستانهای مستند و کوتاهی را پی میگیرد که از خردادماه سال 1360 در نوجوانی راوی آغاز میشود، سپس در خرداد سال 61، روز بازپس گیری خرمشهر ادامه پیدا میکند و در اواخر بهمنماه سال 1362 یعنی حدود بیست و یک ماه زندگی در کنار اسرای عراقی، گزارشهای داستانی این سرباز، تمام میشود.
یادداشتهای ناصر صارمی پس از سی و چند سال در خرداد سال 93 کتابی میشود تا بخشی از تاریخ را گفته باشد. وی در این کتاب به پرسشهایی که از خود میپرسد، پاسخ مکتوب میدهد. نویسنده کتاب میگوید نهایت تلاش خود را به خرج داده تا از حقیقت و واقعیت فاصله نگیرد و وامدار آیندگان نباشد، وی همچنین بر این باور است که ساختن قدیس و ابلیس، آفت تاریخ است.
هلن اولیایینیا، استاد دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان که روزگاری را پای صحبت و دلنوشتههای دانشجویان آزاده نشسته و تجارب و مستنداتی انبوه در این زمینه فراهم آورده، بر یادداشتهای ناصر صارمی، مطلبی نوشته که در پایان کتاب و با عنوان ضمیمه آمده است.
به نظر میرسد داستان که بناست مستندی از رخدادهای اردوگاههای اسرای عراقی در ایران باشد و توسط شاهدی روایت شده است که مدتی طولانی مسئول اداره اسرا و یا به قول خودش «زندانیان» بوده است، از روانی متن، توصیفهای زنده و عینی، که تجسم موقعیت را توسط خواننده ممکن میکند، در مواردی دقتی دوربینوار که حرکات و سکنات انسانها را پی میگیرد و باز میتاباند، برخوردار است. از همه مهمتر به خوبی میتوان وسواس و احساس مسئولیت نویسنده را در تلاش جهت ارائه حق مطلب و وفاداری به اتفاقات و ماجراها ردیابی کرد.
از آنجا که نگارنده، شاعر است، مجموعه یادداشتهایش از تعابیر و فضاسازیهای شاعرانه به دور نیست و همین مورد سبب شده تا کششی در کنشهای داستانها بوجود بیاید که خواننده را به دنبال بکشاند. او میگوید: همه این را میدانند که پس از هر جنگی، نظامیان عقب مینشینند و هنرمندان جلو میروند، پس چه بهتر که نویسندگانی جلو آمده باشند که خود، شاهد رخدادها بودهاند و به خوبی میتوانند نقشه دشمنان را نقش بر آب کنند، یعنی یک روز سلاح و یک روز قلم. همین موضوع باعث میشود تا اختلاف تفسیر بین راوی و نویسنده بروز نکند و نوشتهها هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک باشند.
صارمی عنوان میکند که جنگ هشت ساله برای ایران یک واقعیت مهم تاریخی است، چرا که بیتردید مثل همه جنگها بر سرنوشت کشور تأثیر بسیار گذاشت. وی همچنین عنوان میکند که ما نباید از نمایش جنگ به عنوان پدیدهای زشت و ویرانگر پرهیز کنیم، مگر نه اینکه جنگ را به «تحمیلی» بودن متصف میکنیم، ما جنگ را هرگز نمیخواستیم اما دفاع گریزناپذیر است.
در این مجموعه از بیشتر افراد با نامهای واقعی و یا شهرتشان یاد شده است و گاهی ناگزیر دست به دامن گمان، احتمال و اعتماد شده است. به منظور دقت بیشتر و کاملتر شدن این مجموعه تا جایی که میشد به سراغ آدمهایی که از آن دوران میشناخته و احتمال میداده اطلاعات یا خاطرهای داشته باشند، رفته اگر چه چندان دست پر بر نگشته اما نهایت تلاشش را در شکل و ترتیب دقیق اتفاقات بکار گرفته تا آیین راستی را در واقعهنگاری به خوبی رعایت کرده باشد.
عنوان کتاب که از ماهی روشن و گرم میگوید و محتوای آن یعنی «نه» گفتن به جنگ و نفرین و لعنت فرستادن به روح پلید جنگ بجای سرزنش کردن افراد دیگر همه نشان از این واقعیت دارد که عملکرد انسانی و رفتار دوستانه و دلسوزانه و در عین حال هوشمندانه یک مسئول در چنین اوضاع آشفته و خشونتباری میتواند سبب نزدیکی و صمیمیت حتی دشمنان شود، در ضمن که راوی درمورد رفتار نادرست دیگران نیز با همان صداقت و بیطرفی قضاوت دارد و آرزو میکند که ای کاش آنان نیز بجای عداوت، مهربانی را اساس کار خود قرار میدادند.
موقعیت خرداد؛ روزهای آزمایش و خطا
راوی کتاب «خرداد که میشود»، روزهایی که در کمپ اسرا سپری شد را نوعی آزمایش و خطا در رسیدن به بخشی از تبعات جنگ که یکی از آنها اسارت است، عنوان میکند و میگوید بسیاری از اسرایی که تازه وارد اردوگاهها میشدند تلاش میکردند تا خود را دوست ایران و اسلام و آدمهای آرمانگرا و مذهبی جلوه دهند و به هر حال بازار ریا گرم بود، اما بدلیل حضور ارتشیها با آن طرز تفکر و سیستم خاص حاکم بر اداره اردوگاهها، اتصال اسرا به جریانهای مذهبی یا حاکمیت یا احزاب مخالف حکومت عراق، چندان کارگر نمیافتاد. بیشک اگر امور اردوگاهها بدست نهادهای نوپای بعد از انقلاب میافتاد، شرایط اسرای جنگی به طرز قابل ملاحظهای تغییر میکرد؛ زیرا اداره آنها با اختیارات و در نتیجه اعمال سلیقه شخصی بیشتری صورت میگرفت. راوی وقتی از کمپها میگوید، آنها را برزخی با شرایط ویژه میبیند که هیچوقت برایش تعریف مشخصی ندارد. از نظر وی اسارت با همه ویژگیهایش بخشی از تبعات جنگ است که جسم و روح را همزمان میفرساید.
یافتن خویش در اسارت؛ اسرایی که دیگر مخالف جنگ بودند
در بخشی از کتاب خرداد که میشود به اسرایی اشاره دارد که دیگر خود را مخالف جنگ میدانند و گاهی این مخالفت را فریاد میزنند. شکی نیست که کسی این ابراز نفرت را باور نمیکند، چون تا چند روز پیش حس دیگری داشتند و با غرور از جنگ دم میزدند، ولی هیچکدام از اینها دلیلی برای سختگیریهای غیر قانونی و خارج از انسانمحوری نبود. شاید برای بعضی از افراد، رفتار با اسرای جنگی، یک نوع بردهداری باشد، آن هم بردهای که قبل از خریدنش با تو جنگیده و منفور است.
نامههای سفید؛ ابزاری برای تشویق اسرا
نامههایی که اسرا میتوانستند، بنویسند و یا دریافت کنند موضوع دیگری است که در این کتاب به آن پرداخته شده است. هر اسیر میتوانست از نامه دو بار، انرژی بگیرد. یک بار موقع نوشتن و فرستادن و یک بار هم وقت دریافت نامه که دومی شیرینتر بود. به همین دلیل، دادن نامههای سفید بیشتر از سهمیه ابزاری برای تشویق اسرا بود و ندادن آن وسیلهای برای تنبیه در دیگر کمپها بود.
کتاب «خرداد که میشود»، گواهی است بر شخصیتپردازی راوی داستان و شاهد عینی که خاطراتش را چنین صمیمانه در اختیار مخاطبان میگذارد، آن هم سالها پس از اختتام جنگ که دیگر نه چشمداشتی به مدال است و نه هراسی از مجازات. ولی نویسندهای صادق که خود راوی هم هست با جانبخشی خاطرات خود و جاودانه کردن آنها در اثری ساده و بیآلایش و از همه مهمتر دقیق، از طریق تأثیر معجزهآسای ادبیات داستانی، این مدال را به یک سرباز ایرانی اعطا میکند تا در کتابی که هم سندیت تاریخی دارد و هم ارزش سرگرمی، رفتار انسانی یک سرباز ایرانی را در موقعیتی که میتواند ماهیتها و فطرتها را محک زند، به نسل های آینده بنمایاند که امید است در موارد دیگر و اردوگاههای اسرای عراقی، عشق را جایگزین نفرت و بزرگواری را در ازای قساوت و سبعیت به کار گرفته باشیم.
کتاب «خرداد که میشود»، تألیف ناصر صارمی در 232 صفحه، شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات پیام آزادگان روانه بازار نشر شده است.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
نظرات