از مجتبی میرلوحی تا نواب صفوی


اصغر زارع
3299 بازدید


علمایی چون آیت الله بروجردی، طالقانی و در نهایت امام خمینی در عین نگرانی نسبت به جان و زندگی فدائیان، فاصله معنادار خود را با آنان حفظ کرده اند.
« ما زنده ایم و خدای منتقم بیدار ».1 این عبارت، جمله آغازین بیانیه اعلام موجودیت سازمان فدائیان اسلام است. اعلامیه ای که نخستین ثمره آن ترور یا اعدام انقلابی احمدکسروی در جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات دینی وی بود. کسوری در حوزه دیدگاه های دینی، راه به خطا برده  و نظراتش رنجش مردم مذهبی ایران  را فراهم کرده بود حتی برخی از روحانیون حکم به ارتداد او داده بودند. ساعت ده  و نه دقیقهِ بیستم اسفند 1324 ، کسروی در میان بهت و حیرت نیروهای نظامی و قضات دادگستری با فریادهای "الله اکبر" فداییان اسلام، گلوله باران می شود، تا تاریخ ایران بداند که در این سرزمین، اندیشه های قاهرانه در قلعه های الموت خاتمه نیافته و می تواند در عصر مرجعیت فقیهی میانه همچون آیت الله بروجردی نیز، حتی سر از حجره های مدارس علمیه هم آورد..
سیدمجتبی میرلوحی فرزند فقیر خانی آباد، در مدت بسیار کوتاهی به نواب صفوی رهبر فداییان اسلامی تبدیل می شود. این جهش بزرگ، ریشه در خاستگاه طبقاتی متوسط به پایین وی، تحصیلات دینی و همچنین کارگری در صنعت نفت آبادان دارد. او پس از  فراغت از تحصیل در مدرسه صنعتی آلمانی در تهران، عازم آبادان می شود تا به عنوان کارگر شرکت نفت انگلیسی در آبادان مشغول کار شود. میرلوحی پس از مدت کوتاهی، متعاقب اعتراضات جدی به کارگزاران این شرکت، از آنجا اخراج می گردد. کارگر اخراجی شرکت نفت آبادان، بی درنگ راه نجف را در پیش می گیرد و بر حلقه درس اساتیدی چون علامه امین ، حسین قمی و شیخ محمد تهرانی حاضر می شود. در مسیر تهران، آبادان و نجف، شیخ منتقم، از «مجتبی میرلوحی» به « نواب صفوی» تبدیل می شود. نواب صفوی که اینک طلبه ای انقلابی است رویای اصلاح جهان  در سر دارد، اصلاحی که نه با قلم و خطابه، که با سلاح و انتقام همراه است.2 پروژه اصلاح یا اعدام کسروی نخستین هدف اصلاح گر جوان جهان است. او پیش از هر چیز نظر علمای نجف را برای این پروژه  جلب می کند 3 و با پشتوانه شرعی نجف، به تهران باز می گردد و یکراست سراغ احمدکسروی می رود، منورالفکر حوزه دیده ای که اتفاقا او نیز ادعای اصلاح جهان را داشت. دهه 20 و 30، دهه ظهور  و رویارویی سوداگران اصلاح ایران است از نواب صفوی تا احمد کسروی، از سیدجعفر پیشه وری تا محمدعلی فروغی، از محمدمصدق تا قوام السلطنه و همه و همه سودای اصلاح دارند. سودایی که تاریخ آن را به رنگ خون نوشته است. رویارویی نواب صفوی با کسروی بخشی از این تاریخ سرخ است. نتیجه چندین جلسه مباحثه نواب با کسروی، چیزی نیست جز ارتداد و اعدام او. حکمی که در غیاب حکومت اسلامی توسط فدائیان جوان و با حمایت مالی برخی از بزرگان دین از جمله آیت الله حاج شیخ محمدحسن طالقانی و آیت الله سید اسد الله مدنی اجرا می شود. 4 آیت الله مدنی که هزینه ترور همشهری خود را پرداخت می کند، خود سی و شش سال بعد قربانی تفکر دیگری می شود، تفکری که ریختن خون وی بر محراب عبادت را وظیفه تشکیلاتی می خواند. نواب صفوی، طلبه جوان نجف، « علم مبارزه » نخوانده، اما نخستین کسی است که شیوه مسلحانه را پیش از مجاهدین خلق و فدائیان مارکسیست برای مبارزه برمی گزیند. قهر انقلابی او  تنها متوجه احمد کسروی نشد، گلوله نواب رو به پیشانی حاکمان ستمگر نیز بود. ترور سه نخست وزیر معتمد و موثر شاه ( رزم آرا، هژیر، منصور) نشان می دهد که فارغ التحصیل مدرسه صنعتی آلمان و دانش آموخته حوزه علمیه نجف، در طی ده سال مبارزه مسلحانه از رویای اصلاح به اندیشه حکومت و از  تشکیل جمعیت مبارزه با بی دینی در سال 1323 به انتشار کتاب "جامعه و حکومت اسلامی" با عنوان فرعی "راهنمای حقایق" در سال 1331 می رسد. روش قاهرانه و مبارزه مسلحانه نواب صفوی اگرچه بصورت تلویحی و نهانی مورد حمایت معنوی برخی از علمای دینی و مراجع مذهبی بوده است، اما عموما علمایی چون آیت الله بروجردی، طالقانی و در نهایت امام خمینی در عین نگرانی نسبت به جان و زندگی فدائیان، فاصله معنادار خود را با آنان حفظ کرده اند.
آیت االه بروجردی و امام خمینی هرگز بصورت رسمی و علنی شیوه فدائیان خلق را تایید نکرده اند. رفتار آیت الله بروجردی در عدم تایید فدائیان صریح تر است. این صراحت به جایی می رسد که فدائیان با انتشار بیانیه ای به رفتار سیاسی فقیه طراز اول تشیع اعتراض می کنند. با این حال آیت الله در دوران دستگیری نواب صفوی برای جلوگیری از اعدام او و یارانش، از حاکمیت قول مساعدت و امنیت می گیرد، قولی که هرگز بدان عمل نشد.5
اگرچه خاطرات نقل شده از امام خمینی(س) نگرانی بسیار زیاد و  تلاش وافر ایشان را برای رهایی فدائیان در آستانه اعدام، حکایت می کنند، اما  رهبر انقلاب اسلامیِ سال 57 و روحانی طراز اول سال 34 ، هرگز بصورت رسمی عملکرد فدائی های مسلمان را تایید نکرد. حتی یک کلمه رسمی از امام در صحیفه 22 جلدی ایشان راجع به این جریان وجود ندارد. رابطه مجتبی میرلوحی با علمای فعالتری چون آیت الله طالقانی هم از همدردی انسانی و دینی و همسنگری مبارزاتی فراتر نمی رود. طالقانی عمیقا نگران جان و آینده فدائیان هست. در دوران حساس دستگیری و اعدام، به آنان پناه می دهد اما هیچگاه منش قاهرانه و منتقمانه شاگرد درس تفسیر قرآن خود را تایید نمی کند. نواب صفوی، علاوه بر رهبری استراتژیک فدائیان اسلام، رهبری تئوریک این گروه را نیز بر عهده دارد. او نگارنده مانیفست حکومتی فدائیان است مانیفستی که با عتاب جدی بر حاکمان، حکیمان و نظام های سیاسی و اجتماعی جهان و ایران آغاز می شود و با توصیه قهرآلود بشر به آگاهی و اصلاح همه جهان تمام می شود. اگر چه تا پیش از نواب روحانیونی چون، سیدجمال الدین اسدآبادی، آیت الله طباطبایی، آیت الله بهبهانی و ... دست به عمل سیاسی زده بودن اما شاید بتوان از نواب به عنوان نخسیتن روحانی شیعی ایران معاصر نام برد که با داشتن مانیفست حکومت دینی پای بر میدان عمل گذاشت و اگرچه روش نواب، منتقمانه و متکی به سلاح بود اما در اندیشه او نمی توان اندیشه انقلابی به معنی تغییر مطلق نظام شاهنشاهی و جایگزینی حکوت دینی جست.  تفاوت نواب با اندیشمند بزرگ حکومت اسلامی یعنی امام خمینی(س) در این است که در اندیشه رهبر فدائیان ، اصلاح حکومت سلطنتی با نظارت دقیق مذهب بود نه با تغییر کامل رژیم. در حالیکه امام خمینی از سال 42 رسما اعلام انقلاب کرد.. سوای تفاوت عمیق در حوزه نظری، امام و نواب صفوی تفاوت جدی در حوزه عملی و روشی داشتند. هویت فرهنگی انقلاب اسلامی و تکیه امام به مردم دقیقا نقطه مقابل منش مسلحانه نواب و عدم تکیه او به مردم بود. البته باید در کنار نوابِ رهبر فدائیان از نوابِ کنشگر فعال عصر بیداری اسلام نیز یاد کرد. او در این عرصه آنقدر فعال و مشهور است که در شهریور 1332 توسط سیدقطب به کنگره اسلامی قدس دعوت می شود. سخنرانی او در این کنگره هم آنقدر موثر است که مصر ، فعالیت های تشکیلات بانی این کنفرانس یعنی اخوان المسلمین را تعطیل می نماید و آیت الله طالقانی را برای استقبال از او روانه مهرآباد می کند.
تاریخ فدائیان اسلام در 20 اسفند 1324 با اعدام انقلابی کسروی آغاز می شود و با اعدام حکومتی فدائیان در 27 دیماه 1334 پایان می یابد. پس از نواب، شاگردان و یاران او منش او را کنار نهادند و اسلحه را واگذاشتند. پس از خرداد 42، بخش بزرگی از فدائیان رهیده از زندان، بر گرد آیت الله العظمی خمینی(س) حلقه زدند و با مبارزه فرهنگی او همراه شدند. روش مبارزاتی فدائیان پس از ده سال مبارزه به تاریخ سپرده شد. علی رغم اعلام نگرانی و تاسف بزرگان و جامعه مذهبی بر اعدام آنان، هرگز روش فدائیان از سوی گروه های مذهبی برخاسته از حوزه برای مبارزه برگزیده نشد. بازماندگان فعال فدائیان نیز، حتی در اوج فعالیت های چریکی و مبارزه مسلحانه جز در موارد بسیار محدود با فعالیت افرادی چون حاج مهدی عراقی،  دست به اسلحه نبردند. بازماندگان فدائیان اسلام از جمله آیت الله لواسانی و محمدمهدی عبدخدایی پس از انقلاب اسلامی، اگرچه مجوز تاسیس حزب فدائیان اسلام را از کمسیون احزاب وزارت کشور گرفتند، اما جز انتشار چند شماره روزنامه با عنوان "منشور برادری" همنام روزنامه فدائیان اسلام در دوران مبارزه، فعالیت دیگری نداشتند و رسما اعلام کردند که فعالیتهای فدائیان از این به بعد صرفا فرهنگی خواهد بود.
مساله نواب صفوی و فدائیان خلق، تنها یک سوژه تاریخی نیست بلکه یک ابژه اجتماعی در یک جامعه مذهبی است که ساخت زمانی ندارد. این پدیده 4 سال پس از جنگ جهانی یعنی  در دوران بسیار شکننده اجتماعی ظهور می کند. ظهور فدائیان اسلام محصول ضعف شدید نهاد حکومت، قانون و دین است نهادهایی که اگر ضعیف بشوند، چنین پدیده ای می تواند بصورت متناوب ظهور کند. چنین پدیده ای اگرچه ممکن است در برهه ای از زمان همچون جریان ملی کردن صنعت نفت مفید واقع شود، اما نمی تواند الگوی راه باشد، راهی که هرگز در دین رحمانی اسلام توصیه نمی شود.  نواب صفوی اگر چه شهید تاریخ ایران است، اما نمی تواند اسوه مدافعان دین در دورانی شود که مومنان حکومت می کنند ،همچنانچه بازماندگان فدائیان چنین می اندیشند.
منابع:
1) خسروشاهی، هادی، فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1375ش. ص 46.
2) همان، صص 197 الی 231- متن کامل کتاب راهنمای حقایق که با ادبیات انقلابی نوشته شده و در جای جای آن عبارات اصلاح و انتقام به چشم می خورد بویژه در صفحات پایانی کتاب و در بخشی با عنوان «برای آخرین بار اعلام می شود.»
3) همان، ص 36.
4) همان، صفحات 37 و 41.
5) نیکبخت، ‌رحیم‌ ، مجمو‌عه‌ مقالات‌ همایش بزرگد‌اشت‌ پنجا‌همین‌ سالگرد شهادت‌ نو‌اب‌ صفو‌ی‌ و فد‌اییان‌ ‌اسلام‌ ‌اندیشه‌‌ها‌ی‌ سیاسی‌ ‌اجتما‌عی‌، تهران، مرکز ‌اسناد ‌انقلاب‌ ‌اسلامی‌، چاپ اول، 1384، جلد3، ص 25


پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران