لطفاً برای دانلود فایل کتاب‌ها وارد شوید یا ثبت نام کنید

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره  3

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 3


 
هر دوره ای گذشته خود را دوباره نگاری می کند تا بتواند به پرسش های تازه عصر خویش پاسخ دهد .این طبع معمول به ما می گوید که تاریخ نویسی انتهای مسدودی ندارد ، چرا که تاریخ نگاری محصول تاریخ نگری است و نگرش ها نمی توانند در دوره های گوناگون یکسان و یکسو باشند . هر نسلی با اتکا به میراث گذشتگان و نویافته های زمانش به بازکاوی عالمانه گذشته می پردازد . از این رو تاریخ نگاری را می توان جست و جوی مستمر و دنباله دار دانست ؛ جست و جویی بدون " حرف آخر" . هر چند تاریخ نگاران از موضع دانای کل بر تحقیقات خود نقطه پایان می گذارند ، اما خوب می دانند که وظیفه تحقیقی آنان محدود به دارایی های اسنادی شان بوده است و نه بیشتر . بنابر این تاریخ ، برای دوباره نوشته شدن تعصبی از خود نشان نمی دهد . آیا این قضیه را می توان به همه دوره های تاریخ تسری داد ؟ چنین نیست . یافته های دوره های متقدم – آن چه در حکم اسناد ، مدارک و ابزار پژوهش برای یک مورخ به شمار می آید – به حدیقف رسیده است ؛ یا بهتر بگوییم : انتظار کمی می رود که با یافتن سندی تازه ، مسیر رویدادهای نگاشته شده به نحوی تغییر کند که منجر به " کشف تارخی " گردد . آن چه احتمال می رود این است که مساعی باستان شناسان ، بر دانش تاریخی ازمنه دور ما بیفزاید . اما این قضیه برای دوره های متأخر ، به ویژه تاریخ معاصر ، شکننده به نظر می رسد . اگر مروری گذرا بر سیر انتشار اسناد در ده سال گذشته کنیم ، کمتر روزی را می یابیم که شاهد بیداری سندهای خفته در بایگانی ها نباشیم . فارغ از نقد و نظرهایی که نسبت به این بیدارباش ابراز می گردد ، منابع نویافته ، مساحت چشمگیری فراروی پژوهش های تاریخی گسترده است ، به نحوی که فرارسیدن دوره تازه ای از تاریخ نگاری در آینده نزدیک ، حتمی به نظر می رسد . ما این اقبال را یافته ایم که با چشمانی غیر مسلح ، و از فاصله ای نزدیک پدیده " کشف تاریخی " را رصد کنیم . دهه شصت را باید دهه رخوت منابع داخلی و جولان منابع خارجی بنامیم . یکی از خاطرات تلخ فرهنگی ، انفعال حاکم بر حوزه تاریخ پژوهی در آن دوره است ؛ دوره ای که ما را واداشت مصرف کننده منابع تولید شده در ان سوی مرزها باشیم . این سخن شکواگونه از آن روست که مستندات تاریخ معاصر ایران پیش از آن که مصادر خارجی داشته باشد ، خواستگاه وطنی دارد ، اما کفه ترازوی منابع خارجی ، آشکاراسنگین تر بود . در دهه هفتاد با تلاش های نمایانی که به واسطه رونمایی هر چند محدود برخی از مراکز اسنادی صورت گرفت ، رخت رخوت از منابع داخلی کنده شد . ورود صاحبان خاطره به عرصه خاطره گویی و خاطره نویسی ، رونق قالب تاریخ شفاهی برای بیان رخدادها ، استقبال مردم از این گونه اثار و رقابت ناشران برای نشر انها ، به بروز هر چه بیشتر منابع داخلی انجامید تا جایی که به گواه ارجاعات کتابهای مرتبط با تاریخ معاصر ، اکنون توزین منابع اگر با سنگینی کتاب های داخلی همراه نباشد ، از توازنی یکسان با منابع خارجی برخوردار است . بیان این مقدمات ، تلاش برای اثبات یک پدیده کمی نیست-که پیش از این غایب بوده و اکنون حاضر است –بلکه تبیین این نکته کیفی است که توزیع عادلانه منابع اصلی در تاریخ نگاری ، به خودی خود منجر به بازگویی عادلانه رویدادها نیز می گردد . نسل امروز در حال نگارش پیشینه خود است ؛ هم به دلیل وجود پرسش های نو و هم به جهت دست یابی به مدارک جدید . این نسل هر چند مانند نیاکان تاریخ نگار خود نخواهد توانست نقطه پایان بر تحقیقات خود بگذارد ، اما این توفیق را یافته است که در " کشف تاریخی " دوران معاصر شرکت کند و پژوهشهای خود را با براهین تازه و از منظری به پهنای همه منابع به نسل آتی بسپارد . 1- این امر نه تنها در تاریخ نگاری داخلی بلکه در کتاب هایی که در خارج کشور نیز منتشر می شوند ، به چشم می خورد . چارلز کرزمان استادیار رشته جامعه شناسی در دانشگاه کارولینای شمالی اخیرا کتابی به نام The Unthinlable-Revelution Iran نوشته که در سال 2004 از طرف انتشاران دانشگاه هاروارد منتشر شده است . این کتاب-فارغ از محتوای آن – از منابع فراوانی بهره برده است که وجود منابع ایرانی آن –یعنی کتاب های اسنادی که در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد منتشر شدند-بسیار است.

کتاب‌های مرتبط


--->