فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 52 ویژه بهار 1395 از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد. در این شماره از فصلنامه نیز مقالات متنوعی در حوزه تحولات تاریخ معاصر ایران به رشته تحریر درآمده است. مقدمه این شماره از فصلنامه به اهمیت «صداقت» در امر «تاریخ نگاری» اختصاص داده شده است. در مقدمه که تحت عنوان «سخن اول» انعکاس یافته آمده است:
مورخان زبردست را باید گزارشگران صادق تاریخ دانست؛ نه کمتر، و نه بیشتر. نمی تواند کمتر از این باشد، چرا که اندوخته ها و تجربه های او ، و نیز نامی که در این پیشه سخت پیدا کرده، ناشی از صدق او در نگاه به رخدادها و راستی در تدوین وقایع بوده است. و نمی تواند بیشتر از این باشد ، چرا که اگر بخواهد خود را به لایه های ناپیدای حوادث کشانده، در مقام داوری برآید، چه بسا به جای پردازش تاریخ، دچار پردازش خیال و دست و پا زدن در گمانها شود. آگاهی از گذشته در همین محدوده یاد شده امکان پذیر است. حماسه ها و افسانه ها هرچند از مختصات فرهنگ ملل به شمار می آید ، اما در حیطه تاریخ نمی گنجند. گمانه زنی هایی که از میل به داوری نشأت می گیرد و هنگام تدوین متن به عنوان وقایع اتفاقیه به خورد خواننده داده می شود، ربطی به تاریخ ندارد. بر بنیان این دیدگاه ، شمار مورخان زبردست دچار ریزش شده و هر پیشینه نگاری را نمی توان در زمره گزارشگر صادق تاریخ دانست.
طرح این موضوع از آن جهت مهم است که بر خلاف تاکیدها و توصیه های جاری ، به ویژه در شبکه های مجازی ، که باید زمان حال را دریافت و توجه به گذشته و آینده ، آدمی را از زندگی و لذتهای آن باز می دارد، بیشتر رفتارها و کنشهای جامعه ناشی از انباشت باورهایی است که از گذشته به حال رسیده ، در حال رفتن به آینده است. باید بپذیریم که زدودن و نادیده گرفتن فرآورده های سیال انسانی، و بزرگتر از آن، باورداشتهای فطری و ایمانی، آن هم با این دست آویز که زمان حال را دریابید، کاری غیرممکن ، بلکه در برخی موارد زیان آور است. گفتنی است سخن ما مربوط به باورواره هایی که بود و نبودشان یکسان، بلکه بودنشان سد راه بالندگی انسان است، نیست. ما از دست آوردهایی می گوییم که ناموس آفرینش در ضمیر آدمی تعبیه کرده ، با تربیت و یادآوریهای بزرگان دین و اخلاق و ادب و هنر، اندیشه به اندیشه به امروز رسیده است. نادیده گرفتن اینها یعنی ندیدن همه کوششهای تاب فرسای پیشین برای نمایاندن زلال انسانیت. همه ملتها با گذشته خود بسر می برند و بخش بزرگی از رفتار امروزشان مربوط به سرمشق نیاکانشان در دفتر زندگی آنان است.
وقتی گزارشگر تاریخ خود را به محدوده راست نویسی و نلغزیدن به خیال ورزیها مقید نکند، خواسته ناخواسته، اطلاعاتی را از دیروز به امروز می کشاند که حاوی کجاآباد نیست. در خوش بینانه ترین شکل، در بردارنده داده های درست و نادرست است که آحاد جامعه توان گزینش درستی های آن را ندارند. داوریهای دلبخواهانه این گزارشگران، موجب ته نشین شدن نتایج مغشوش تاریخی، در متون، و سپس در اندیشه ها می گردد. پایداری این شیوه از تاریخ نگاری جامعه را وابسته به باورهایی از گذشته خود می کند که یا پدیدار نبوده و یا آغشته به پدیده های برساخته گزارشگران است. چه بسا افتخارهایی که از بنیان وجود نداشته ، چه قهرمانهایی که از اساس شایسته این لقب نبوده اند، چه نامرادیهایی که می توانند محل مباهات باشند، و چه نامهایی که می بایست پیشوند "خوب" و "بد" آنها جا به جا شود.
مورخان در شکل پذیری رفتارهای فردی و گروهی یک جامعه نقش دارند، این مسئولیت بزرگی است . فردی که با تاریخ سروکار دارد و سنگینی این بار را روی دوش خود احساس نمی کند، در حال بازی با آینده جامعه است.