بيستمين شماره فصلنامه مطالعات تاريخي، ويژه بهار 1387 منتشر شد. اين شماره حاوي مطالب متنوعي از تاريخ معاصر ايران است. نخستين مقاله «محرم در آيينه اسناد» نام دارد كه خانم لاله فرزينفر آن را تدوين كرده است.
پس از انتشار گزارشهاي ساواك كه بخشي از آنها حكايتگر حساسيتهاي اين سازمان نسبت به آيينها و مراسم مذهبي بود، روشن شد كه اين دستگاه امنيتي، ماه محرم را به عنوان دورهاي كه ميتواند خطرات سياسي براي حكومت پهلوي داشته باشد ارزيابي ميكرد و براي گذر از آن دستورالعملها و تمهيدات ويژهاي داشت. اين حساسيت در اوايل سال 1342 به اوج خود رسيد، چرا كه مبارزه با سياستهاي اسلامزدايي رژيم پهلوي، روحانيت را به واكنشهاي تندي واداشت و امام خميني كه بيش و پيش از ديگران اين سياستها را به باد انتقاد گرفت، درصدد بود از محرم اين سال بيشترين بهره را عليه حكومت پهلوي ببرد. و عملاً نيز چنين شد و محرم سال 1342 تبديل به خاطرهاي تلخ و فراموش نشدني براي محمدرضا پهلوي گرديد. پاسخ قهرآميز حكومت به امواج مخالفي كه اوج گرفته بود، بسيار خونين بود؛ و آن چه بر جاي گذاشت، شكافي عميق و پرنشدني بود كه با گذشت زمان چنان عمقي پيدا كرد كه در سال 1357 به فروپاشي هميشگي نظام شاهنشاهي در ايران انجاميد. آنچه در اين مقاله مورد اشاره قرار گرفته، نگاه و عملكرد رژيم پهلوي به ماه محرم با تأكيد بر دو سال 1342 و 1343 است.
دومين مقاله «بازخواني حادثه مسجد فيل» نوشته آقاي حسن شمسآبادي است. در مرور تاريخ شهر مشهد در دو دهه چهل و پنجاه شمسي، حادثهاي كه در مسجد فيل رخ داد بسيار بااهميت تلقي ميشود. اين حادثه را بايد يكي از پيآمدهاي قيام خونين 15 خرداد 1342 در مشهد دانست. سيد عبدالكريم هاشمينژاد يكي از روحانيان مبارز ساكن مشهد در مهرماه 1342 در حضور حدود هشت هزار نفر ـ كه در مسجد فيل گرد آمده بودند ـ عليه سياستهاي حكومت پهلوي سخن راند، دستگيري امام خميني را محكوم كرد و دولت اسدالله علم را به باد انتقاد گرفت. سخنراني تند هاشمينژاد به دستگيري او انجاميد. اعتراضات بعدي مردم به بازداشت او موجب درگيريهايي بين مأموران مسلح و مردم شد كه چندين زخمي و كشته به جا گذاشت. درخواست براي آزادي هاشمينژاد موجب شد كه او پس از سه ماه بازداشت آزاد شود. اين مقاله ضمن بازگويي بخش كوچكي از مبارزات روحانيان و مردم شهر مشهد، رخداد مسجد فيل را با تكيه بر اسناد و خاطرات بازخواني كرده است.
سومين مقاله با عنوان «قرارداد 1919 و ديدگاههاي اديب پيشاوري» نوشته آقاي علي ابوالحسني (منذر) است. اديب پيشاوري، اديب و شاعر بزرگ قرن سيزدهم و چهاردهم هجري ايران است. او در پيشاور (واقع در پاكستان كنوني) به دنيا آمد و در دوران كودكي شاهد حوادث تاريخي بود كه در نتيجه درگيري اهالي با انگلستان رخ داد و اديب بسياري از نزديكان خود را از دست داد. او براي تحصيل به شهرهاي گوناگون رفت اما در پايان در شهر مشهد اقامت كرد و به تكميل آموزههاي خود پرداخت. با اين كه در علوم ديني و يا علم رياضي دانش آموختهاي برجسته بود اما رغبت او به شعر از او شاعري توانا ساخت، تا جايي كه رشيد ياسمي در وصف او گفت: «از لحاظ جامعيت و كمال فضل و احاطه بر علوم متنوعه و تتبع در ادبيات ايران و عرب، هيچ يك از شعراي معاصر را نميتوان برتر از وي شمرد.» اما اديب از امور سياسي دور نبود و حل مشكلات جوامع شرق را در ستيز با استعمار انگلستان جستوجو ميكرد. از جمله واكنشهاي او عليه اقدامات انگليس، اعتراضات ادبي او عليه قرارداد 1919 و عاقد آن وثوقالدوله بود. در اين مقاله ابتدا اديب پيشاوري معرفي، ديدگاههاي او نسبت به موقعيت جامعهاي كه در آن ميزيست بيان ميشود؛ سپس به قرارداد تحميلي 1919 ايران و انگليس پرداخته و در نهايت مواضع اديب پيشاوري با نمونههايي از اشعار او ارائه ميگردد.
مقاله چهارم اين شماره فصلنامه مطالعات تاريخي «پيوندهاي تاريخ روزنامهنگاري ايران و هند» است كه آقاي سعيد اسدي آن را نگاشته است. هندوستان كشوري است كه در آن بيش از 60 هزار روزنامه و نشريه (به 123 زبان مختلف) منتشر ميشود، روزانه 5 تا 6 رسانه نوشتاري جديد متولد ميگردد و تعداد زيادي از مطبوعات داراي تيراژهاي ميليوني هستند. پرخوانندهترين روزنامه جهان و پرتيراژترين روزنامه انگليسي زبان جهان نيز متعلق به هند است. تاريخ مطبوعات ايران و هند به واسطه حضور و نفوذ زبان فارسي و هنر، فرهنگ و تمدن ايراني ـ اسلامي در هند، به مدت هشت قرن با يكديگر گره خورده و داراي فصول مشتركي هستند. اولين دستگاه تايپ فارسي در شهر كلكته ساخته شده و براي انتشار نخستين مطبوعات فارسي زبان جهان در آنجا به كار گرفته شده و اين شهر يكي از مهمترين پايگاههاي مطبوعات ايران در دوره قاجار بوده است. از سوي ديگر اولين دوره تاريخ روزنامهنگاري در هند نيز با زبان فارسي عجين گرديده و انديشمندان آزاديخواه ايراني از جمله سيدجمالالدين اسدآبادي و مؤيدالاسلام كاشاني سهم مهمي در نهضت استقلال هند داشتهاند كه بخش اعظم اين نقش از طريق روزنامهنگاري بوده است. در اين پژوهش ريشههاي مشترك و پيوندهاي تاريخي روزنامهنگاري مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است.
مقاله بعدي: «پاسخ به نامه سفير» نوشته هدايتالله بهبودي است. پس از پايان جنگ جهاني اول و در پي اشغال بينالنهرين توسط انگليس، تلاشهايي براي قيمومت انگليس بر اين سرزمين صورت گرفت كه با قيام مردم عراق به رهبري روحانيت شيعه روبهرو شد. فراز و فرود اين قيام در كتابهاي تاريخي از جمله كتاب «تاريخ حركت اسلامي در عراق» نوشته عبدالرحيم الرهيمي ياد شده است. يكي از تلاشهاي دولت اشغالگر انگليس در بينالنهرين تحميل قراردادي بود كه در صورت لغو قيمومت بتواند همان كاركرد را داشته باشد. اين قرارداد در 10 اكتبر 1922 با ملك فيصل پادشاه عراق بسته شد. اما مخالفتهاي صورت گرفته با آن به حدي بود كه عراق را در وضعيتي مشابه با قيام 1920 قرار داد. نماينده عالي انگليس در عراق براي مقابله با اين وضعيت اقدامات متعددي صورت داد كه از آن جمله بود تبعيد دو روحاني (محمد خالصيزاده و سيدمحمد صدر) به ايران. اين تبعيد به فضاي ضدانگليسي در ايران دامن زد تا جايي كه سرپرسي لورين سفير انگلستان در تهران مجبور شد نامهاي به نخستوزير ايران بنويسد و موضوع تبعيد را تكذيب كرده، آن را يك مسافرت قلمداد كند! پس از انتشار نامه در روزنامه ايران آقاي خالصيزاده پاسخي به آن داد كه متن اين دو نامه به علاوه مقدمه و حواشي حادثه منجر به فراهم شدن اين مقاله گرديد.
مقاله بعدي «نيكوخواه يا رشيدي مطلق» نام گرفته و توسط آقاي مظفر شاهدي به نگارش درآمده است. هرگاه از انقلاب اسلامي ايران و سير حوادث آن كه منجر به پيروزي در 22 بهمن 1357 شد سخني به ميان ميآيد، چاپ مقاله «ايران و استعمار سرخ و سياه» در 17 دي 1357 به عنوان يكي از عوامل شتابزاي انقلاب مطرح ميشود. انتشار اين مقاله در روزنامه اطلاعات چنان هيجاني برانگيخت كه همواره امواج آن رو به رشد بود؛ و زماني فروكش كرد كه ديگر خبري از نظام شاهنشاهي در ايران نبود. پس از انقلاب به ويژه زماني كه پژوهشهاي تاريخي درباره علل و اسباب پيروزي انقلال اسلامي شكوفا شد، پرداختن به اين مقاله، اين كه در چه شرايطي، توسط چه كسي و يا با توصيه كدام مقام نوشته و چاپ گرديد تبديل به يكي از موضوعات مورد علاقه پژوهشگران شد. در سالهاي اخير و بر اساس خاطرات منتشر شده، نام «فرهاد نيكوخواه» به عنوان نويسنده اين مقاله كه اسم مستعار «رشيدي مطلق» را براي آن انتخاب كرده بود، مطرح گرديده است. در اين مقاله نويسنده ضمن بررسي زندگي فرهاد نيكوخواه كه يكي از عناصر مهم در توجيه و تثبيت عملكرد حكومت پهلوي به شمار ميرود، انتساب مقاله يادشده به او را مورد بررسي قرار ميدهد.
مقاله بعدي فصلنامه «جايگاه حقوقي نيروهاي آمريكا در ايران» است كه ترجمه و تعليقات آن توسط آقاي محمد كريمي صورت گرفته است. در منابع داخلي موضوع كاپيتولاسيون از موضوعاتي است كه مورد توجه بسيار بوده و دربارهاش مطالب متنوعي نگاشته شده است. اما ديدن اين موضوع از منظر يك آمريكايي ميتواند براي بسياري تازگي داشته باشد. آمريكاييها عموماً بر اين باورند كه ملت برتر جهانند و اساساً در ذهنشان پذيرفتني نيست كه دولت ديگري آنها را ولو در خاك خودش، مورد بازخواست قرار دهد. اين باور در ميان سياستمداران اين كشور هم وجود دارد. نگاهي به فعاليتهاي گروههاي اجتماعي و مذاكرات كنگره در اين باره، كه بخشي از آنها در اين مقاله آمده، نشان ميدهد كه از ديد اين سياستمداران قوانين بينالمللي در كنار قوانين آمريكا يا ديده نميشوند و يا در صورتي به كار گرفته ميشوند كه منافع آمريكاييها را تأمين كنند. تحميل «موافقتنامههاي جايگاه حقوقي نيروها» به كشورهاي ميزبان نيروهاي آمريكايي نمونهاي از اين دست است كه تا چندي پيش كشور ما نيز يكي از قربانيان آن بود.
آخرين مقاله اين شماره فصلنامه مطالعات تاريخي «معرفي و نقد كتاب سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام (1384 ـ 1344)» است كه آقاي سيدمجتبي عزيزي آن را نوشته است. «كتاب سازمان مجاهدين خلق؛ پيدايي تا فرجام (1384 ـ 1344)» توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي چاپ شد و خيلي زود به چاپ سوم رسيد. اين كتاب سه جلدي جامعترين اثري است كه تاكنون درباره تاريخ چهل ساله سازمان مجاهدين خلق كه اينك در فهرست سازمانهاي تروريستي قرار گرفته منتشر شده است. بازتاب كتاب در اين مدت چه در ايران و چه در خارج كشور گسترده و قابل توجه بوده است. ضمن معرفي بخشهاي مختلف كتاب به نكاتي توجه و آنها را مورد ارزيابي قرار داده است: جامعيت كتاب، استناد، خلأها، ناهماهنگيها، نقاط ضعف، فروج از بحث، تكرار مطالب و موضوعاتي از اين دست. اين كتاب در زمستان 1384 در سه جلد و 2228 صفحه منتشر شد. استقبال فراوان باعث شد كه در پاييز 1386 به چاپ دوم و بهار 1387 به چاپ سوم برسد. و اين در حالي است كه همه مطالب آن در سايت www.psri.ir با قابليت بر گرفتن، در اختيار مخاطبان علاقهمند قرار دارد.
واپسين بخش فصلنامه «سندهاي بدون شرح» است. سندهاي بدون شرح اين شماره از فصلنامه مطالعات تاريخي را به گزيدهاي از اسناد مشهورترين سرمايهدار بهايي مسلك ايران، يعني «حبيب ثابت پاسال» اختصاص دادهايم. در اين اسناد از منظر سازمان اطلاعات و امنيت دستگاه پهلوي، علت رشد او از شغل رانندگي تا رياست بر تلويزيون و شركتهاي بزرگ تجاري بيان شده است. طبيعي است كه اين نكات در كتاب خاطرات حبيب ثابت كه مشحون از سختكوشي او براي طي مراحل ترقي است، خبري يافت نميشود. تسهيلات منحصر به فرد حكومت از يك سو، و تصاحب اموال «شوقي رباني» كه با تقلب و پشت هماندازي ثابت و همرديفان او صورت گرفت، از او سرمايهداري كم رقيب ساخت. اگر سند واپسين را كه نشانگر سوداگري او در مواد مخدر است، ناديده بگيريم، و نيز هموار كردن راه رشد بهاييان در پيكره حكومت پهلوي را از طريق بازگذاشتن مجاري كسب ثروت و برخورداري از امتيازهاي ويژه، موضوعي پيش گفته بدانيم، بيرحمي بهاييان متنفذ ـ و در اينجا ثابت پاسال ـ نسبت به اموال و داراييهاي رهبران فرقه خود، از نكات ناگفتهاي است كه يكي از اسناد مشروحاً درباره آن سخن ميگويد.