موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چهل و چهارمین شماره فصلنامه مطالعات تاریخی را منتشر کرد. در این شماره مقالاتی به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است:
1- قتلعام تمامعیار: کاهش جمعیت ایران
2- حزب توده در مازندران
3- سیاستهاى انگلیس در قبال ایران از 1977 تا 1979
4- جبهه ملى دوم و نهضت 15 خرداد
5- کرمانشاه و کردستان در مشروطیت
6- افکار و اندیشه هاى شیخ محمد خیابانی
7- سیدحسن تقى زاده به قلم خود او بر صفحه اسناد
در سخن اول فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 44 میخوانیم:
یادآوریِ توجه به ابعاد کمگفته یا ناگفته تاریخ، یک یادآوری بایسته است که هر از گاه باید در میان پژوهشگران یا مراکز پژوهشی گوشزد شود. برنامهریزان و تصمیمسازان مؤسسات و مراکز تاریخپژوهی و آموزشی میدانند که تولیدات آنها در نهایت به شکلدهی شخصیت تاریخنگاری کشور میانجامد. پس هر اندازه ایدهها، شیوهها و نگاهها بر علمیت و جامعنگری تاریخی استوار باشد، شخصیت آفریدشده، اعتنا و حرمت بیشتری میيابد. روی سخن ما در اینجا، نگاه تکضلعی رایج به تاریخ است. کدام ضلع؟
میدانیم که ابعاد رخدادهایی که سیرت و صورت تاریخی یافتهاند، عمدتاً با رویکرد سیاسی مورد بررسی قرار میگیرند، چرا که آشکارترین علت در پیدایش رخدادها، سیاسی است. در دهههای اخیر بر این علت تأکید بیشتری میشود و حتی در تولید منابع تاریخی با قالب خاطره، غلظت بیشتری مییابد، چرا که گنجاندن پیشینه سیاسی در کارنامه فرد مورد نظر میتواند امتیاز یا نمادی از پیشگامی و گذشته آن فرد به شمار آید. اگر بتوان، یعنی باید بتوان، در تدوین کتب تاریخی، به ویژه در تدوین خاطرات بر این تأکید نادرست غلبه کرد و آن را در اندازه و قواره خود نمایش داد، و از این طریق مجال رخ نمایی به دیگر علل نیز ارائه کرد، گام مهمی در پرداخت درست متون تاریخی برداشته میشود. شکلگیری یک حادثه غیر از بستر سیاسی، گذرگاههای دیگری چون اقتصاد، فرهنگ و اجتماع دارد. این عوامل لابد از توجه و ارزیابی هستند. هر یک از اینان به اندازهای، کم یا زیاد، در پیدایی رخدادها مؤثرند، اما همچون سیاست، خودنما و ظاهرگرا نیستند؛ پس کمتر مورد توجه قرار میگیرند. در حالی که زیر این پوسته و غشا، مناسبات فراوانی وجود دارد که در فرآیند نهایی خود، جلوه سیاسی مییابند اما باطنی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند. حوادث تاریخی همان زیراندازهایی هستند که زمان روی آنها نشسته است؛ زیراندازی بافته شده از تارها و پودها. هرچند زمان آنها را ساییده و رنگ از رخشان پرانده است، اما باید بدانیم که این رخدادها، تنیدة نه یک علت، بلکه علل گوناگون هستند.
در کنار این یادآوری هر از گاه، شایسته است مراکز و مؤسسات تاریخپژوهی و آموزشی توجه دیگری نیز به مبادی خروجی خود داشته باشند. تولیدات آنها قطعاً از زیر دست کارشناسان هر رشته از دورههای تاریخی، ویراستاران متخصص، سردبیران نشریات تاریخی، استادانی که راهنمایی پایاننامهها را بر عهده دارند و... میگذرد. این گروه نقش عمدهای در تعیین سلیقه پژوهشگران و علاقمندان به بررسیهای تاریخی دارند. هر اندازه عیار تولیداتی که از زیردست اینان میگذرد، بالا باشد، به همان میزان بر درخشندگی آن اثر خواهند افزود. سادهپسندی و آسانگیری از یک سو، و توجه به کمیت صرف از طرف دیگر کمکی به خوشسلیقگی پژوهشگران حوزه تاریخ نخواهد کرد. در این گلوگاه میتوان با سختگیریهای علمی، راهنماییهای استادانه و عدم رضایت به طبع مقالات نیمهجان، عیار تحقیقات را افزایش داد و از تکرار نگاه یکسویه به رخدادهای تاریخی، که عمدتاً سیاسی است، جلوگیری کرد.