04 اردیبهشت 1400
رژیم شاه از نگاه دوستان آمریکایی اش
نگاه سازمان سیا درباره ساخت قدرت در حکومت شاه (9)
بخش نهم : جامعه مذهبی در ایران
اشاره :
دراینجا بخش نهم از سلسله مطالبی را که عینا ازکتاب آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) ، اداره اطلاعات دفتر تحقیقات سیاسی فوریه 1976، ترجمه شده است،ملاحظه می کنید.این کتاب در سالهای دهه پنجاه خورشیدی به عنوان راهنما در اختیار دیپلماتهای اعزامی به ایران قرار داده می شد. متن اصلی کتاب در مجموعه اسناد بدست آمده در لانه جاسوسی آمریکا در تهران موجود است. بدلیل اهمیت مطالب مطرح شده که منعکس کننده دیدگاه سازمان سیا در باره شاه و حکومتش در اوایل دهه پنجاه خورشدی است ، متن کامل آن به تدریج دراینجا منتشر می شود . باز نشر مطالب این کتاب به معنای تائید محتوای آن نیست بلکه صرفا بخاطر اهمیت ارائه نگاه و تحلیل سازمان سیا آمریکادرباره حکومت شاه دراوج مناسبات دوکشوردراختیار پژوهشگران تاریخ روابط ایران و آمریکا قرار داده شده است.
********
شش. جامعه مذهبی درایران
« اگر ما را در حال سوگواری میبینند بهخاطر این است که میخواهیم صداقت خود را نسبت به امام حسین (ع ـ م) نشان دهیم چون او را امامی میدانیم که طبق دستور خدا به مبارزه علیه ظلم و استکبار برخاسته بود. ما امروز گریه میکنیم چون نمیخواهیم در برابر ظلم سر تعظیم فرود آوریم. ما زنجیرزنی و سینهزنی میکنیم چون نمیخواهیم زیر فشار دیکتاتوری و یا ظلم قرار بگیریم. . . هزار سال است که ما گریه میکنیم و مهم نیست که 10 میلیون سال دیگر نیز اشک بریزیم تا عدالت بر ظلم پیروز شود.» (سخنان یک روحانی برجسته در بازار تهران. )
شاه خود را فردی مذهبی و مورد حراست الهی میداند. او به مکانهای مقدسه سفر کرده و هدایای گرانبهایی به مکه و مکانهای مقدسه ایران و عراق داده است. بنا به اعتقاد او مذهب باید در راه پیشبرد اصلاحات وی بهکار رود ولی مانند پدرش بهشدت مخالف بهقدرت رسیدن روحانیون است.
در نتیجه روحانیون مسلمان کشور از جمله جسورترین منتقدین شاه بهحساب میآیند. آنها که از وجود یک سکوی خاص برای ابراز شکایات خود محروم ماندهاند در وعظها، نشریات و مراسم مذهبی شاه را مورد انتقاد قرار میدهند. در یکی از بحثهای مرسوم احساسی، شاه را با یزید که مسئول قتل امام حسین (ع ـ م) در قرن هفتم بود مقایسه مینمایند.٭ این رویداد تاریخی شیعه٭٭ هسته اصلی اسلام مرسوم در ایران بوده و هر ساله در صدها نقطه از کشور با برپایی نمایشهای دراماتیک نحوه قتل امام حسین (ع ـ م) و خانوادهاش را در اذهان زنده میکنند.٭٭٭
گرچه روحانیون ایران بنا به دلایل خاصی از پهلویها انزجار دارند، ولی مخالفت مذهبی تنها متوجه شاه کنونی نبوده است. از قرن شانزدهم یعنی زمانی که تشیع بهعنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد، علما (روحانیون شیعه) با تکتک شاهان و سلاطین مخالفت نشان دادهاند. مخالفت آنها دارای بنیادی الهی است، یعنی آنها تمام حکام این دنیا را نامشروع میپندارند. از نظر آنها تنها مجتهدین یا رهبران مذهبی که نماینده امام ـ سخنگوی خدا ـ در روی زمین بوده و تنها منبع قدرت میباشند باید ارشادگر در امور انسانی باشند. هر شیعه باید از یک مجتهد تقلید کند. به همین دلیل روحانیون معتقدند که شاه و دیگر مقامات حکومتی باید تنها بهصورت بازوی اجرایی آنها عمل نمایند.
عوامل دیگری نیز در تقویت قدرت روحانیون دخیل بود. مهمترین مرکز شیعیان در عراق واقع شده و به همین دلیل خارج از دسترس حکومت تهران است؛ روحانیت به منابع مالی عظیم ناشی از وجوهات مذهبی که مشمول کنترل حکومت نمیگردد متکی بوده است، تا همین اواخر روحانیون دادگاهها و مراکز تحصیلی را تحت کنترل داشتند. روحانیت که شدیداً ضد بیگانه است، همیشه در آرمانهای ضد بیگانه با مردم همراه بوده است. مجتهدین همیشه مورد احترام اکثر ایرانیان و حتی اصناف و بازاریان یعنی گروههایی بوده که خود را قربانی اعمال نخبگان سیاسی میدانند.
علما در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم به اوج قدرت رسیدند. آنها در متقاعد ساختن شاه به آغاز جنگ ایران و روسیه در سال 1827 نقش مؤثری داشتند و در سال 1872 ناصرالدین شاه را وادار ساختند که امتیاز انگلیس را لغو کرده و نخستوزیری را که سبب اعطای این امتیاز شده بود از کار برکنار سازد. در اواخر همان قرن آنان رهبری یک قیام مردمی موفقیتآمیز علیه یکی دیگر از امتیازات انگلیس را به عهده داشتند و در سال 1906 با تندرویهای سیاسی وارد ائتلاف شده تا [مظفرالدین ] شاه را وادار به پذیرش قانون اساسی بنمایند. در تظاهرات علیه شرکت نفت ایران و انگلیس در سالهای 53 ـ 1951 نیز روحانیون نقش بهسزایی داشتند، و همیشه با برنامههای اصلاحی شاه به بهانه اینکه مغایر با اصول مذهبی است مخالفت ورزیدهاند. تظاهرات خونین تابستان سال 1963 [قیام 15 خرداد 1342] ناشی از تلاش دولت در سرکوب مخالفین مذهبی خود بود. در دهه قبل نیز چند واقعه روی داد که رهبران و دانشجویان مذهبی که در آنها دخالت داشتهاند. آخرین تظاهرات ضد دولتی در اوایل ژوئیه 1975 در شهر مذهبی قم سبب دستگیری 270 نفر شد.
در مورد روحانیت اطلاعات دقیق موجود نیست. تعداد روحانیون از ملاها یعنی پائینترین مقامات روحانی تا مجتهدها شاید به 100000 نفر برسد. علاوه بر این، افرادی شبه مذهبی از قبیل نویسندگان ادعیه، چاووشها و قرائتکنندگان قرآن نیز وجود دارند. در چند سال گذشته، میزان درآمد حاصله از املاک تحت کنترل روحانیت حدود 30 میلیون دلار برآورد شده بود ولی در مورد صدقهها که خود رقم عظیمی را تشکیل میدهد اطلاعی در دست نیست. یک روحانی برجسته ماهانه 200000 دلار را میان روحانیون وابسته به خود جهت تأمین هزینه تحصیلی دانشجویان مذهبی و تأمین غذا برای فقرا توزیع میکرد.
احتمالاً 10 درصد روحانیون از حمایت شاه برخوردار بوده و میتوان فقط از آنها بهعنوان حامیان شاه یاد کرد. احتمالاً 50 درصد آنها با حکومت صریحاً مخالت بوده و در این راه به تعداد پیروان خود متکی میباشند که شامل تمام رهبران مذهبی در هر مقامی میشود. چهل درصد باقیمانده به کسی کاری ندارند و با وجود پیروان خود از حمله مستقیم به حکومت اجتناب میورزند.
در ایران هر سلطان مجبور بوده است که با رهبران مذهبی از در سازش درآید. تا دوران روی کار آمدن پهلویها، روحانیون قادر به اعمال فشار بر دولت بودند. رضاشاه در تلاش خود برای تمرکز بخشیدن به قدرت، و مدرنسازی ایران با هر گونه مخالفتی مبارزه میکرد و بهسرعت درصدد از بین بردن قدرت سیاسی مجتهدین برمیآمد. محمدرضاشاه نیز همین روش را ضرورتاً دنبال کرده آیتالله روحالله خمینی که دستگیریاش سبب بروز ناآرامیهای بسیار در سال 1963 گردید، به ترکیه و سپس به عراق تبعید کرد. دیگر روحانیون مخالف شاه نیز در محل سکونت خود زیر نظر قرار داشتند و یکی از آنها در زندان درگذشت. در موارد دیگر، شاه برای همکاری وعده پاداش و برای مخالفت وعده مجازات شدید میدهد. بهطور کلی باید گفت که روحانیون کمتر از دیگر طبقات اجتماعی انعطافپذیر بودهاند.
اصلاح در مذهب و یا تعصبگرایی مذهبی برای روحانیون شیعه مفهومی ندارد و تنها به خلوص، اقتباس و فرمولبندی مجدد اهمیت میدهند. مجتهدین صرفاً اختیار تعبیر و تفسیر را دارند؛ این امر به روحانیون اجازه داده است که با بعضی از مسائل مدرنسازی مخالفت بنمایند. بین سالهای 1926 و 1928 حد واسط بین شریعت و حقوق اروپایی گردید. در سال 1967 و پس از مشورت با رهبران مذهبی قانون حمایت از خانواده مورد پذیرش واقع شد. آزادی زن با مخالفت شدید روحانیون روبهرو شد و با وجود اینکه حکومت در ابتداءِ امر در برابر فشار روحانیون انعطاف نشان داد ولی بعدها با نادیده گرفتن اعتراض روحانیون این برنامه را به مرحله اجرا درآورد. بنابراین با جامعه مذهبی حتی مشورت هم نمیشود و آنهایی که مشمول اجراءِ برنامهها هستند نیز آنچنان منزوی میشوند که ارتباط مذهب را با نیازهای خود غیرضروری تشخیص میدهند. اساس مذهبی و فلسفی مخالفت مذهب با رژیم اگر در سطح فلسفه و الهیات باشد ضرری به حکومت نمیرساند. لیکن در اوضاع کنونی این مخالفت تئوریک خود را بهصورت دلایل بسیار قاطعی نمود میبخشد:
الف. شاه در صدد ایجاد یک جامعه کاملاً مادی و نابودی اسلام است.
ب. امریکا و صهیونیستها نیز که خواهان نابودی اسلامند در این راه وی را همراهی میکنند.
ج. علاوه بر این، او مورد احاطه بهائیان قرار گرفته که هدف اصلیشان نیز نابودی اسلام است.
و این واقعیت که دو مرکز بهائیان در اسرائیل و امریکا واقع شده بیانگر این عدم اعتماد است.
بخش اعظم روحانیون و اکثر سرسپردگان آنها بیچون و چرا این مواضع را میپذیرند. البته در نحوه برخورد و مبارزه ممکن است که اختلافاتی داشته باشد.
روحانیون از یک توده متجانس تشکیل نشده و دارای چند گرایش میباشند. در حال حاضر چهار گروه نه چندان استثنائی وجود دارند که عبارتند از: سنتگرایان، مدرنیستها، بیتفاوتها و خشونتگرایان.
مهمترین گروه روحانیون گروه سنتگرایان است. در زمینه آموزش و ظاهرشان شباهت بسیاری به افراد قرون وسطی دارند. گرچه مجتهدین آنها حق تعبیر و تفسیر دارند ولی فرضیههای تدوین یافته توسط مجتهدین سابق نیز اساس ابتکار و عمل فرد را تشکیل میدهد. مطالعات آنها که میتواند از سن شش سالگی آغاز شود و تا زمان مرگ ادامه یابد عبارت است از: قرآن و تفاسیر آن از قرن هشتم تا قرن دوازدهم؛ سنت پیامبران؛ قوانین مذهبی که شامل تمام جنبههای مربوط به روابط انسان با جامعه و حکومت است؛ فلسفه یونان قدیم که با طرز فکر اعراب و پارسیان و زبان و ادب عربی تطبیق یافته است. یکی دیگر از رشتههای مورد مطالعه میتواند اصول ریاضی سنتی اقلیدس و بطلیمیوس باشد. دانشجویان (طلبهها ـ م) هنوز هم در برابر معلم خود مینشینند و به حفظ کردن مطالب میپردازند.
بهترین سنتگرایان افرادی عالِم هستند و نه تنها بهخاطر علمشان بلکه بهخاطر زهد و توان عالیشان «در رد آنچه شرّ است و پذیرش آنچه که خیر است» مورد احترام واقع میشوند. لیکن جهان روشنفکری آنها که زمانی در برگیرنده نیاز یک مسلمان بود، اکنون بخشی از جهان امروزی را تشکیل میدهد و به تدریج آنها نیز به همین موضوع اعتراف خواهند کرد.
مدرنیستها که معدودند سنت و مطالعات سنتی را رد نمیکنند، بلکه تلاش میکنند تا نظریات و اعتقادات سنتی را بهصورت امروزی بیان نمایند تا موجبات جذب بیشتر تحصیلکردگانی را که بیشتر از قشر شهری هستند و نحوه برخورد سنتگرایان به مزاق آنها خوش نمیآید، فراهم شود. فارغالتحصیلان دانشکده الهیاتِ دانشگاه تهران جدای از این مسئله هستند. چون این دانشکده توسط رضاشاه تأسیس گردید تا نهادهای مذهبی سنتی از انحصار موجود بدرآیند. ولی او تا حدودی موفق شد. فارغالتحصیلان این دانشکده بهعنوان روحانی پذیرفته نشده و تنها معدودی از آنها بهصورت روحانی یا واعظ بهکار میپردازند. آنها بهصورت مدرّسین مذهبی، زبان عربی، ادبیات و یا دیگر حرفهها به استخدام دولت در میآیند. زمانی رئیس پروتکل ساواک نیز یکی از فارغالتحصیلان همین دانشگاه بود.
سیاست دیگری که توسط بعضی از ملاهای برجسته دنبال میشود سیاست «سکوت» در برابر مقامات دولتی مادیگر است. و مطلبی که توسط یکی از آنها بیان شده در عبارت «وظیفه ما پند دادن است، نه مبارزه» خلاصه میشود. این سیاست مانع از درگیری جدی آنها با مقامات شده و به حفظ نهادها و رهبران مذهبی میانجامد. در این گروه، سنتگرایان و مدرنیستها نیز راه یافتهاند. شاید بسیاری از آنها که نقش نظارهگریا ساکت را ایفا میکنند نیز از همین سیاست پیروی کنند.
خشونتگرایان تنها گروه کوچکی از روحانیون امروزی (و دانشجویان الهیات) را تشکیل میدهند، اما خطر آنها بیش از تعداد نفرات آنهاست. تروریسم استوار بر مذهب یکی از جنبههای معروف جهان اسلام است. این قاتلین قرون وسطائی قرارگاههای خود را در چند میلی تهران بنا کرده و گروهی از آنها بهنام فدائیان اسلام در دهه بین 1946 تا 1956 مسئولیت سه قتل و سه سوء قصد علیه شاه را بهعهده گرفته بود. رهبریت فدائیان در سال 1956 توسط نیروهای امنیتی اعدام گردید لیکن گروههایی هستند که هنوز هم خود را مرتب با فدائیان میدانند.
فشار خشونتبار در فرقه تشیع اسلام، امروزه توسط مارکسیستهای اسلامی نمود یافته که شاه و سخنگویان دولت نیز اینگونه ائتلاف را بعید پنداشتهاند. ولی این ترکیب ناشی از چند چیز بود که عبارتند از: یک تلاش تعمدی توسط بعضی از ایدئولوگهای ضددولتی جهت پدیدار ساختن فلسفهای که هر گروه مخالفی بتواند به آن بپیوندد؛ خشم بسیاری از عناصر مذهبی که تمام اقدامات شاه را در جهت نابودی مذهب تلقی مینمایند؛ و تمایل گروههای کمونیستی به پذیرش همکاری افراد مذهبی به منظور سرنگون ساختن شاه.٭
سازمان معروف به مجاهدین خلق یا «رزمندگان مردمی»٭ از حمایت آیتالله خمینی که برای مدت بیش از دهسال از عراق علیه شاه مبارزه میکرده برخوردار بوده است. مجاهدین از چند سازمان واسطه که عنصری از جبهه ملی بعد از دوران مصدق میباشد پدیدار گشته است.[1]
اسلاف مذهبی مجاهدین کنونی عبارتند از: مهندس مهدی بازرگان عضو یکی از دانشکدههای دانشگاه تهران و آیتالله طالقانی ـ یک روحانی مشهور ـ که هر دو افرادی عمیقاً مذهبی بوده و از دیرباز با شاه مخالفت میورزیدهاند. آنها رهبران سازمانهای ماقبل مجاهدین حاضر بودند و ظاهراً از رهبران فعال سازمان کنونی نیستند ـ چون همیشه زیر نظرند ـ لیکن اساس فکری و فعالیتهایی که 10 سال قبل توسط آنها بنا نهاده شده بود گویا در حال به ثمر رسیدن است.
اقدامات خشونتباری که آنها در مد نظر داشتند لیکن قادر به اجرای آن نبودهاند اکنون با برخورد حرفهایتر با مسئله انقلاب ممکن گشته است. دسترسی به آموزش و تجربه تروریستهای خارجی احتمالاً این تفاوت را پدید آورده است. در میان تروریستها مؤنث و مذکر دیده میشوند که غالباً حدود بیست ساله و از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها میباشند. کسانی که از نظر فنی تجربه دارند در میان آنها از شهرت قابل ملاحظهای برخوردارند که مدیون پیچیدگی بمبهای ساخت آنهاست. روحانیون و طلبهها ظاهراً خود را درگیر بمبگذاریها و یا کشتارها نمیکنند.
شاید نباید آیتالله خمینی را رهبر مجاهدین دانست، لیکن حمایت وی از این سازمان بازاریان را ترغیب به ارائه کمک مالی کرده و طلبههای پیرو او نیز حاضرند تظاهرات علیه رژیم بهراه اندازند.[2]
امکان برقراری آتشبس بین رژیم و جامعه مذهبی ظاهراً بسیار ضعیف است. آن دسته از روحانیون تداوم بخش سیاست سکوت که احتمالاً اکثریت را تشکیل میدهند، نه مایلند و نه قادر به تغییر موضع مجاهدین. اگر نیروهای امنیتی بتوانند مجاهدین را از بین ببرند، جناح مذهبی مخالف با وجود خشونت کمتر به حیات خود ادامه خواهد داد. مادیگرایی حکومت و محافظهگرایی مذهبی روحانیون به هیچوجه سازشپذیر نبوده و امکان مصالحه نیز وجود ندارد.
از نقطهنظر منافع امریکا جنبه مهم مسئله، خصومت گروهی عظیم و با نفوذ است که همیشه به بخش عظیمی از مردم دسترسی دارد. ضدیت و انزجار از بیگانگان همیشه در ایران بهصورت نهفته وجود دارد. گرچه ایرانیها نسبت به افراد خارجی میهمان نوازند، ولی تحریک احساسات مردمی علیه بیگانگان به آسانی بروز میکند، و همیشه عامل اصلی این تحریک مذهبی بوده است.
سفارت شوروی در تهران سالهای بر روی رهبران مذهبی کار میکرده است. علل این کار نیز مضاعف بوده، یعنی اولاً آنها میخواهند بهعنوان دوستان اسلام جلب نظر آنها را بنمایند و ثانیاً، مطمئن شوند که رهبران مذهبی مخالف با آمریکا باقی خواهد ماند. شوروی بر ادامه حیات اسلام در شوروی همیشه تأکید داشته، و نسخ گرانبهایی از قرآن و ادبیات سنتی پارسی در داخل روسیه توزیع کرده است.
شاید روسها میخواهند امکان وجود عکسالعمل ضد روسی را که ممکن است در تحرک ضد بیگانگی ایرانیها پدیدار شود از بین ببرند.
یکی از رابطههای روس در تماس خود با روحانیون سعی داشت بیان نماید که در نتیجه وارد ساختن مجلات پورنوگرافی و مطالب خلاف اخلاق، آمریکا مهمترین تأثیر را بر ادبیات تهران گذاشته است. مهمترین نتیجه اینکار به قتل رسانیدن سرهنگ پل شیفر و جک ترنر بود.[3] قاتلین در ابتدا مایملک شخصی این دونفر با خود به سرقت برده بودند ولی بعدها آنان را بازگرداندند. نسخههایی از مجلات پنتهاوس و پلیبوی و تصاویر عریان چیزهایی بود که در میان اشیاء اصلی قرار داده شده بود تا مطبوعات بتوانند با استفاده از آنها مطالب بسیاری را منتشر نمایند.
اکثر ایرانی ها با پورنوگرافی ناآشنا نیستند، لیکن نوع بسیار صریح اروپایی و امریکایی آن خشم مذهبیون را برمیانگیزد. این واقعیت که بخش اعظم پورنوگرافی موجود در تهران از نوع امریکایی است از نظر آنها نشانگر آن است که امریکا همگام با دولتی که اجازه ورود اینگونه مطالب را میدهد درصدد نابود سازی اساس اخلاقی اسلام است.
مقامات امنیتی از بسیاری از تماسهای روسی آگاه بوده و آنان را زیر نظر دارند. از آنجایی که هیچ اعتراضی در این زمینه نمیشود شاه نیز هیچگونه نگرانی بهدل راه نمیدهد. تا زمانیکه روسها علناً از روحانیون علیه وی استفاده نکردهاند، شاه دلیلی نمیبیند که بر اساس آن رابطه دوستانه بین دو کشور را خدشهدار سازد.
ادامه دارد
بخش های دیگر این مقاله را می توانید در نشانی های زیر ملاحظه فرمائید:
https://psri.ir/?page=post&id=r4kxf57z بخش اول:
https://psri.ir/?page=post&id=qn995r2s بخش دوم:
https://psri.ir/?page=post&id=j963jstv بخش سوم:
https://psri.ir/?page=post&id=5q9jhupj بخش چهارم:
https://psri.ir/?page=post&id=e1uzh2dt بخش پنجم:
بخش ششم : https://psri.ir/?id=g06ac091
بخش هفتم: https://psri.ir/?id=iqn7kg4e
بخش هشتم : https://psri.ir/?id=31gxa727
پی نوشت ها :
[1] مشخص است که نویسنده کتاب یا از روی بی اطلاعی که خیلی بعید است و یا از روی غرض ورزی تلاش کرده است مخالفت های مکرر امام خمینی را با گروه تروریستی مجاهدین خلق نایده بگیرد و به امام خمینی اتهام بی اساس حمایت از مجاهدین خلق را مطرح کند.
[2] این مورد هم یکی دیگر از اتهام های بی اساسی است که نویسنده کتاب سازمان سیا به امام خمینی وارد کرده است .
[3] ترور سرهنگ پل شفر و جک ترنر بامداد روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ در محله قیطریه تهران توسط عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق ایران انجام شد. نویسنده در واقع تلاش می کند ترور مستشاران نظامی آمریکا را به واردات مجلات پورن توسط عناصر آمریکایی به ایران محدود کند در حالی که مستشاران امریکایی در تهران و سایر شهرها از جمله اصفهان اقدام های متعدد ضد ملی و ضد اخلاقی انجام می دادند .
کتاب اسناد لانه جاسوسی،انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، به نقل از آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) ، اداره اطلاعات دفتر تحقیقات سیاسی فوریه 1976