01 بهمن 1399
حذف یک مهره آمریکا در ایران
نخستوزیر تیر خورد
جزئیات ترور حسنعلی منصور نخست وزیر در اول بهمن 1343
اشاره:
اول بهمن ماه 1343 سالروز ترور حسنعلی منصور نخست وزیر، عامل اصلی تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی است. او که با پشتیبانی آمریکا به نخست وزیری رسید در جلوی همان مجلسی که چهار ماه پیش از آن لایحه کاپیتولاسیون را با ترفندهای متعدد به تصویب رسانده بود ، توسط شهید محمد بخارایی اعدام انقلابی شد.
در متن پیش رو که عینا از روزنامه اطلاعات همان روز نقل شده است جزئیات ماجرا از زبان خبرنگار این روزنامه و شاهدان عینی می خوانیم:
ساعت ده و نیم بامداد امروز[پنج شنبه اول بهمن 1343] آقای منصور، نخستوزیر هنگامی که به مجلس شورای ملی میرفت در جلوی در بزرگ بهارستان مورد سوءقصد قرار گرفت.
ضارب که جوان 18 سالهای به نام محمد بخارائی بود چند تیر به طرف آقای نخستوزیر شلیک کرد. اولین گلوله به گلوی نخستوزیر اصابت کرد و بلافاصله به زمین افتاد، تیر دوم نیز به ناحیه شکم خورد ولی گلولههای بعدی در اثر ضربهای که افسر پلیس به زیر دست ضارب زد کمانه کرد و به دیوار اصابت نمود و ضارب فرار نمود. چند لحظه بعد ضارب را دستگیر کردند و به کلانتری 9 بردند و آقای نخستوزیر را در حالی که غرق درخون بود، به بیمارستان پارس منتقل ساختند. طبق اظهارنظر پزشکان معالج حال ایشان رضایتبخش است.
هیجان و اضطراب
خبرسوءقصد به نخستوزیر طی چند دقیقه در سراسر تهران انتشار یافت و هیجان و نگرانی فوقالعادهای همهجا را فراگرفت. در ساعت ده و سه ربع خبرنگار پارلمانی اطلاعات این خبر را از مجلس به روزنامه گزارش داد و اضافه کرد که هماکنون نخستوزیر را به سوی بیمارستان بردهاند.
جلسه علنی مجلس
خبرنگار پارلمانی ما جریان واقعه را چنین گزارش داد: مجلس شورای ملی امروز مثل معمول از ساعت ده صبح به ریاست آقای مهندس ریاضی تشکیل شده بود. از این ساعت تا ساعت ده و نیم لایحه عضویت ایران در سازمان منطقه شرقی و امور اداری مطرح بود و پس از توضیحات آقای میرفندرسکی آقای معتمدوزیری درباره لایحه مذکور صحبت میکرد.
در این هنگام آقای سحابی یکی از کارکنان اداره قوانین مجلس شورای ملی در گوش رئیس مجلس چیزی گفت که یکباره قیافه مهندس ریاضی به کلی تغییر کرد و بلافاصله با گفتن این جمله که: عجالتاً به عنوان تنفس جلسه را تعطیل میکنیم زنگ ختم جلسه را نواخت.
نخستوزیر تیر خورد
چند لحظه بعد وکلا و خبرنگاران جراید فهمیدند که حادثهای روی داده است و همه به سرسرا و جلوی در بزرگ مجلس هجوم آوردند و معلوم شد که نخستوزیر تیر خورده است.
چگونگی سوءقصد
اسدالهی نگهبان مجلس شورای ملی جریان واقعه را چنین تعریف میکند: در ساعت ده و یک دقیقه نخستوزیر از اتومبیل مخصوص خود پیاده شد. در این هنگام جوان 19 یا 20 سالهای که دفترچهای در دست داشت به ایشان نزدیک شد و بلافاصله صدای شلیک یک گلوله به گوش رسید. من هفت تیر را در دست این جوان دیدم و خودم را روی او انداختم اما او باز هم چند گلوله دیگر شلیک کرد.
گلوله اول به گلوی نخستوزیر اصابت کرده بود و نخستوزیر، در حالی که خون از محل اصابت گلوله فوران میزد به زمین درغلطید. اسدالهی که دستهایش خونآلود بود ادامه داد: پیشانی نخستوزیر به شدت متورم بود و به نظر میرسید که بر اثر خوردن به زمین پیشانیش مجروح شده است.
دستگیری ضارب
ملکشاهی مستخدم دیگر مجلس تعریف میکند:
چند لحظه بعد از شلیک اولین گلوله من هم خودم را روی ضارب انداختم اما او باز هم یکی دو تیر دیگر شلیک کرد. تمام این وقایع در چند لحظه اتفاق افتاد و به دنبال آن مستخدمین دیگر ریخته و توانستیم ضارب را دستگیر کنیم و او را به کلانتری 9 ببریم. ملکشاهی میگوید: هنگامی که به سوی نخستوزیر شلیک شد به نظر رسید که صدای یک گلوله هم از طرف دیگر بهارستان بلند شده است.
پس از این که نخستوزیر را به بیمارستان انتقال دادند و ضارب را به کلانتری بردند، دستکشهای آقای نخستوزیر و دفترچهای که همراه ضارب بود جلوی مجلس بجای مانده بود. گویا ضارب این دفترچه را همراه خود آورده بود که به عنوان دادن آن به نخستوزیر به وی نزدیک شود و موفق به تیراندازی بشود.
مشاهدات راننده ما
«سعید» راننده مؤسسه اطلاعات که خبر مجلس را از خبرنگار روزنامه میگیرد و به روزنامه میآورد میگوید:
- من موقعی که به نزدیک در ورودی مجلس رسیدم اتومبیل نخستوزیر هنوز توقف نکرده بود. تأمل کردم تا آقای نخستوزیر از اتومبیل پیاده شده به مجلس وارد شود تا من هم به لژ مطبوعات برای گرفتن خبر بروم، آقای منصور مقابل در بزرگ مجلس از اتومبیل پیاده شد و عازم مجلس گردید نزدیک در ورودی جوانی که پاکتی در دست داشت به طرف آقای منصور حرکت کرد.
دادن عریضه و نامه به نخستوزیر یک چیز عادی است به این جهت نزدیک شدن جوان مزبور ایجاد سوءظن نکرد ولی وی هنوز کاملاً به نخستوزیر نزدیک نشده بود که صدای چند تیر پیاپی شنیده شد، من متوجه نخستوزیر شدم دیدم ناگهان خون سر و روی نخستوزیر را فراگرفت و تعادل خود را نزدیک در ورودی از دست داد. استواری که کنار در ورودی ایستاده بود از سقوط نخستوزیر به زمین جلوگیری کرد بلافاصله نخستوزیر را به اتومبیل منتقل کردند و اتومبیل به سرعت عازم بیمارستان شد.
چگونه به نخستوزیر سوءقصد شد
یکی دیگر از خبرنگاران ما که چند دقیقه پس از وقوع این سوءقصد به مقابل مجلس رفته و تحقیقاتی نموده است گزارش میدهد، یکی از کسانی که در مقابل مجلس حضور داشت و خود شاهد سوءقصد به نخستوزیر بود گفت: در حدود ساعت ده و رفع جوانی که در حدود 20 سال داشت و پیراهن تریکو پوشیده بود مقابل در مجلس ایستاده بود. این جوان که گویا از ساعتی پیش منتظر بود پاکتی به دست داشت و این طور به نظر میرسید که میخواهد نامهای تقدیم نخستوزیر بنماید. در حدود ساعت ده و نیم بود که اتومبیل شماره یک نخستوزیر به بهارستان رسید و مقابل در مجلس توقف کرد. در این هنگام مقابل مجلس خلوت بود و به جز یک استوار و سرباز نگهبانِ در و این جوان اشخاص دیگری دیده نمیشدند.
تیراندازی
آقای منصور نخستوزیر در اتومبیل را باز کرد و یک پایش را بیرون گذاشت. در این موقع جوانی که پاکت به دست داشت به طرف اتومبیل نخستوزیر رفت و استواری هم که چند قدم دورتر ایستاده بود، به گمان این که این جوان میخواهد نامهای به دست نخستوزیر بدهد ممانعتی نکرد.
هنوز نخستوزیر کاملاً از اتومبیل خود پیاده نشده بود که جوان دست در جیب خود برد و با سلاحی که بیرون آورده بود به طرف نخستوزیر که در حال پیاده شدن بود شلیک کرد و بلافاصله نیز پا به فرار گذاشت. (شخص دیگری که ناظر بود میگفت جوان هفت تیر را زیر نامه نگه داشته بود).
استواری که مقابل مجلس ایستاده بود با شنیدن صدای گلوله به دنبال جوان دوید و مسافتی دورتر او را که به طرف سرچشمه میرفت دستگیر کرد.
به طرف بیمارستان
آقای منصور در حالی که خون از گردنش جاری بود از اتومبیل نخستوزیر (شماره 1) فرود آمد چند قدم جلوتر رفت محافظین نخستوزیر آقای منصور را سوار اتومبیل بنز اسکورت کردند، آقای منصور در صندلی عقب اتومبیل قرار گرفت در این موقع مجدداً به طرف اتومبیل نخستوزیر سوءقصد شد گلوله از شیشه جلوی سمت راست گذشت و به آقای نخستوزیر اصابت کرد. اتومبیل اسکورت بدون توجه به سرعت آژیرکشان میدان بهارستان را ترک کرد. آقای نخستوزیر به بیمارستان پارس انتقال یافت در حالی که دو سه نفر زیر بغل نخستوزیر را گرفته بودند وارد بیمارستان کردند.
یک ربع بعد
اتومبیل شماره (1) نخستوزیری یک ربع بعد از وقوع حادثه، در حالی که خالی بود به طرف بیمارستان پارس حرکت میکرد. راننده این اتومبیل میگفت:
«آقا» را بعد از اینکه سوءقصد شد با اتومبیل اسکورت (بنز محافظین) به بیمارستان پارس بردند، هنگامی که آقای نخستوزیر را سوار اتومبیل میکردند بار دیگر سوءقصد شد که دیگر من خبری ندارم تا اینکه اتومبیل آقای نخستوزیر را اینجا آوردند.
مقابل بیمارستان
یک ربع پس از انتقال آقای نخستوزیر به بیمارستان چند تن از آقایان وزراء، معاونین نخستوزیر و بستگان آقای منصور یکی پس از دیگری سر میرسیدند. خانم آقای نخستوزیر وقتی مقابل بیمارستان رسید و میپرسید چه شده؟ در این هنگام رؤسای سازمانهای انتظامی و چند تن از دوستان آقای نخستوزیر سر رسیدند چند لحظه بعد مادر نخستوزیر از راه رسید، او بیاندازه مضطرب و نگران بود و حال رقتانگیزی داشت و به داخل بیمارستان رفت.
ازدحام
ساعت یازده و نیم عبور وسائط نقلیه از مقابل بیمارستان پارس ممنوع شد. ولی رفت و آمد اتومبیلهای خصوصی شروع شد. مقابل بیمارستان پارس اتومبیل آقای دکتر نهاوندی و مقابل آن اتومبیل بنز که شیشۀ سمت راست جلوی آن شکسته بود متوقف بود. روی صندلی اتومبیل بنز حامل نخستوزیر و روی شیشه عقب آن لکههای درشت خون دیده میشد یک پالتو نیز داخل اتومبیل به نظر میرسید.
خون رسانده شد
یکی دو بار در مدت زمان کوتاهی خون به بیمارستان رسانده شد. و در این هنگام یکی از مدیرکلهای نخستوزیری از بیمارستان خارج شد و گفت حال آقای نخستوزیر خوب است.
ورود رئیس شهربانی کل
خبرنگار ما گزارش میدهد 5 دقیقه بعد تیمسار سرتیپ وثیق رئیس پلیس تهران وارد کلانتری 9 شد و ده دقیقه بعد تیمسار سپهبد نصیری رئیس شهربانی کل کشور به کلانتری آمد. رئیس شهربانی و رئیس پلیس مدت 20 دقیقه در کلانتری به سر بردند و سپس برای عیادت آقای نخستوزیر عازم بیمارستان پارس شدند.
در پزشکی قانونی
ساعت یازده و نیم صبح امروز رئیس اداره پزشکی قانونی تلفنی به آزمایشگاه پزشکی قانونی دستور داد که چند تن از متخصصین به مقابل مجلس آمده تا از آثار خونی که جلوی مجلس ریخته شده نمونهبرداری کنند.
سخنان وزیر دادگستری
ساعت یازده و نیم صبح خبرنگاران ما از بیمارستان پارس گزارش دادند که آقای وزیر دادگستری هماکنون از داخل بیمارستان خارج شده است. جز وزرا و بستگان نزدیک نخستوزیر کسی را به داخل بیمارستان راه نمیدهند. وزیر دادگستری هنگام خروج از بیمارستان به خبرنگاران گفت: امیدوارم جای نگرانی نباشد. اکنون هر لحظه از بیمارستانهای پهلوی و ارتش برای نخستوزیر خون میآوردند.
نخستوزیر تا این ساعت در اطاق عمل بیمارستان است. آقایان دکتر سعید اهری، دکتر نوران، دکتر شاهقلی و عدهای دیگر از جراحان بر بالین نخستوزیر هستند. کسانی که در محل سوءقصد حضور داشتند میگویند که شلیک از فاصله بسیار نزدیک صورت گرفته و جراحان معالج نخستوزیر اظهار داشتند که یکی از گلولهها به آرتر (شریان) گلو و دیگری به طحال اصابت کرده است.
فشار خون نخستوزیر
فشار خون آقای نخستوزیر در هنگام بحران ناراحتی به چهار درجه رسید و پس از آن با تزریق خون فراوان جراحان معالج توانستند فشار را تقریباً به حال عادی برگردانند.
خون آقای نخستوزیر از گروه آ-ب بود و این گروه خون معمولاً فراوان نیست و به همین علت امروز در بیمارستان پارس نیز از مراجعین و عیادتکنندگان خون میگرفتند و از جمله کسانی که گروه خونشان با گروه خون نخستوزیر یکی بود آقای باقر پیرنیا استاندار فارس بود که در بیمارستان حضور داشت و مقداری از خون او را به نخستوزیر تزریق کردند.
تلگرام به ژنو
مقارن ظهر امروز از بیمارستان پارس طی تلگرافی که به ژنو، مرکز نمایندگی ایران در دفتر اروپائی سازمان ملل برای آقای علی منصور پدر آقای نخستوزیر مخابره شد به ایشان اطلاع دادند که حال مزاجی آقای نخستوزیر بهتر است و خطر رفع شده است.
در آبعلی
گزارش ظهر امروز خبرنگار ما از آبعلی حاکیست که شاهنشاه هنگام دریافت خبر حادثه سوءقصد به نخستوزیر در مهمانخانه پیست آبعلی تشریف داشتند و پس از آن بلافاصله به هتل آبعلی تشریففرما شدند و به وسیله تلفن مرتباً با تهران تماس داشتند.
کپسول اکسیژن
ساعت 12 خبرنگاران ما تلفنی خبر دادند که هماکنون برای آقای نخستوزیر کپسول اکسیژن به بیمارستان آورده شده است. آقای نخستوزیر هنوز در اطاق عمل روی تخت جراحی است و دکتر نیکپی معاون نخستوزیر هنگامی که از بیمارستان خارج میشد به خبرنگاران گفت چیزی نیست، امیدواریم حالشان خوب شود.
عمل تمام شد
ساعت یک و نیم بعد از ظهر به مجلس خبر رسید که عمل جراحی نخستوزیر به پایان رسیده و آقای منصور را برای استراحت به اطاق مخصوصی منتقل کردهاند.
دسته گل مجلس
ساعت دو بعد از ظهر امروز هیأت رئیسه مجلس شورای ملی با دسته گل زیبائی در بیمارستان پارس حضور یافتند.
وزیر دارائی [امیر عباس هویدا ] بیحال شد
چند دقیقه پس از این که نخستوزیر به بیمارستان انتقال یافت، وزیر دارائی که در جلسه مجلس حضور داشت پس از شنیدن جریان واقعه گریه کرد و بعد حالش به کلی منقلب شد نمایندگان مجلس به جلوی مجلس ریخته [وی را] به داخل مجلس بردند. بعضی از وکلای مجلس شورای ملی نیز گریه میکردند.
وزیر دادگستری به مجلس آمد
مقارن ساعت یازده آقای دکتر عاملی وزیر دادگستری همراه آقایان دکتر فیلسوفی دادستان تهران، حکمت بازپرس ویژه دادسرا و طباطبائی رئیس پزشکی قانونی به مجلس شورای ملی آمدند و از محل حادثه سوءقصد بازدید نمودند و تحقیقاتی از مأمورانی که در محل حضور داشتند به عمل آوردند. در بازرسی مجلس شورای ملی آقای رجائی معاون بازرسی مجلس ماحصل گزارشهای مأموران مجلس را به اطلاع آقای وزیر دادگستری رسانید. وی گفت: ما چهار پوکه فشنگ در محل سوءقصد به دست آوردهایم که یکی از آنها با چهار پوکه دیگر تفاوت دارد و علاوه بر تیری که بر گردن آقای وزیر اصابت کرد، گویا یک گلوله هم به ناحیه شکم اصابت نموده باشد.
وضع نخستوزیر قبل از حادثه
خبرنگار اقتصادی ما که در آخرین لحظه با آقای نخستوزیر در شرکت تعاونی مصرف ارتش بوده مینویسد آقای منصور قبل از ورود به اتومبیل نخستوزیری در مقابل شرکت تعاونی ارتش مدتی با خبرنگار اطلاعات صحبت کرد.
همراهان نخستوزیر
آقای نخستوزیر پس از خروج از شرکت تعاونی ارتش به اتفاق آقای دکتر شیفته سوار قسمت عقب اتومبیل نخستوزیری شد و در جلو نیز غیر از راننده یک مأمور نیز جای گرفت و عازم مجلس شد.
آقای نخستوزیر امروز در آخرین لحظه که در شرکت تعاونی ارتش بود وضع روحی بسیار خوبی داشت و با همه با گرمی سخن میگفت. آقای نخستوزیر در قسمتهای مختلف فروشگاههای شرکت تعاونی ارتش با مردم که سرگرم خرید بودند صحبت کرد و با آنها به گرمی رفتار نمود.
در میدان بهارستان
یک مقام عالیرتبه که پس از ترور آقای نخستوزیر از شرکت تعاونی ارتش عازم بهارستان شد به خبرنگار ما گفت شیشه جلو اتومبیل نخستوزیر شکسته بود و روی پالتو نخستوزیر مقداری خون دیده میشد. در مقابل مجلس آقای دکتر نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن و بعضی دیگر از شخصیتهای مختلف دیده میشدند و اظهار امیدواری میکردند که حال آقای نخستوزیر بهبود یابد.
مجلس محاصره شد
خبرنگاران ما گزارش میدهند: پس از سوءقصد بلافاصله مجلس از طرف نیروی انتظامی محاصره شد و تحت مراقبت شدید قرار گرفت. گفته میشود که در همان لحظه که نخستوزیر مورد سوءقصد قرار گرفت وزیر دارائی به محض شنیدن این خبر از شدت تأثر بیهوش میشود و محمد کشاورزیان معاون وزارت پست و تلگراف او را به بیمارستان میبرد.
سفرا در بیمارستان
یک ساعت بعد از ظهر امروز سفیر کبیر عربستان سعودی در حالی که یک جلد کلامالله مجید همراه آورده بود و سفیرکبیر ترکیه و عدهای از جراحان معروف تهران در بیمارستان حضور یافتند تا از حال آقای نخستوزیر اطلاع یابند.
نام ضارب
ضارب از کلانتری 9 تهران با اتومبیل پلیس به اطاق تیمسار سرتیپ صمدیانپور رئیس اداره اطلاعات شهربانی منتقل گردید و بلافاصله بازجوئی از «محمد بخارایی» آغاز شد.
جراحات وارده
آقای باقر پیرنیا استاندار فارس ساعت 2 بعد از ظهر هنگامی که از بیمارستان خارج میشد گفت: حال آقای نخستوزیر امیدبخش است. پزشکان اعلام کردند که زخم گلولهای که به گردن آقای نخستوزیر اصابت کرده مهلک نیست و وریدی که پاره شده ترمیم گشته است. گلوله شکم به ناحیه زیر مثانه اصابت نموده و رودهها را در چهار محل پاره کرده است.
گزارش روزنامه اطلاعات شماره 11594 روز پنج شنبه اول بهمن 1343