لطفاً برای دانلود فایل کتاب‌ها وارد شوید یا ثبت نام کنید

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 53

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 53


 
فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 53 ویژه تابستان 1395 از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد. در این شماره از فصلنامه نیز مقالات متنوعی در حوزه تحولات تاریخ معاصر ایران به رشته تحریر درآمده است. مقدمه این شماره از فصلنامه به اهمیت نفوذ تاریخ در جامعه پرداخته است. در مقدمه که تحت عنوان «سخن اول» انعکاس یافته آمده است: ظاهراً آگاهي مردم از پيشينه خود و جهان آرزوي دست‌نيافتني است. اين را خود تاريخ مي‌گويد. اميد آن بود که با گسترش آموزش، آگاهي عمومي افزايش يابد. چنين شد؛ بر دانش همگاني افزوده گرديد، اما بر عمق آن اضافه نشد. گمان مي‌رفت تدريس درست درس تاريخ در دوره تحصيلات متوسطه بتواند چنان آرزويي را دستياب کند، اما خود به آرزويي ديگر تبديل شد. پيکره اصلي جوامع، همچنان به دور از دورانديشي و تحت‌تأثير عوامل تبليغاتي است. اين بدنه لرزان، رفتارهاي اجتماعي خود را نه بر بنياد آموخته‌هاي قابل اتکا، بلکه بر اساس ترفندها و شيوه‌هاي تبليغي شکل ميدهد، و تا زماني که تحرک احساسي او تبديل به ثبات عقلاني نشود، تحت‌تأثير اين مُد، آن سياست، اين فراخوان، آن اجتماع، اين سليقه و آن محفل به زندگي خود ادامه خواهد داد. اگر کنشهاي امروز يک جامعه بر شالوده آگاهي از تاريخ شکل مي‌گرفت، نزديکي‌ها و دوري‌ها در مناسبات سياسي، خوش‌آمدها و بدآمدها در روابط بين‌المللي، هواخواهي‌ها و کناره‌جويي‌ها از آداب و سنت‌ها، تأسيس‌ها و تخريب‌هاي نمادها و نهادهاي فرهنگي، و باورها و ناباوري‌ها به نام‌ها و يادها، همگي رنگ و روي راستين و نزديک به حقيقت مي‌گرفت. راستي! ارزشي بالاتر از متانت اجتماعي وجود دارد؟  حال که اين آرزو جنبه آرمانشهري گرفته، و آرمانشهر هم در دنياي ما دست‌نيافتني است. پس مي‌توان به جاي جاري کردن تاريخ در رگ و پي جامعه، به چگونگي افزايش ضريب نفوذ اين دانش انديشيد. از کجا بايد شروع کرد؟ نقطه عزيمت اين افزايش کجاست؟ اين مهم از دست کسي جز کارگزاران فرهنگي و برنامه‌ريزان کلان فرهنگي برنمي‌آيد. آنان بايد به اين باور برسند و بپذيرند که رودررويي مردم با حقايق، منافع بسيار زيادي، و هزينه بسيار کمي از شکل‌دهي به افکار عمومي دارد. با پذيرش اين باور، نقطه آغاز پيدا مي‌شود. آنان بايد بپذيرند که تاريخ چون بالنگ، تلخ و ترش است اما نميتوان تلخي آن را با جوشاندن گرفت و مرباي شيرين به دست داد. تاريخ قابليت مربا شدن ندارد. بايد بپذيرند که تدوين و تأليف و تدريس درس تاريخ در مدارس ديگرگون شود و اين سد رعب‌انگيز به راهي هموار تبديل گردد. جوان، تمايلي به ديدن گذشته پدران خود ندارد. او عاشق حال است. با نمره و تجديدي نمي‌شود به او پيشينه‌نگري ياد داد. بايد بپذيرند که آن بخش از زندگي مردم که بر اساس شنيده‌ها و اطلاعات غيرمستند شکل مي‌گيرد، زيان‌هاي جبران‌ناپذيري به جامعه تحميل مي‌کند. اين نوع زندگي، شيب مناسبي براي سُراندن جعليات و شايعات دارد. جا انداختن باورهاي دستساز و فرقه‌سازي در ميان آدم‌هايي که علاقه‌اي به مستند کردن شنيده‌ها ندارد، آسان است. بايد بپذيرند که در غياب آگاهي‌هاي تاريخي، فروع به جاي اصول مي‌نشيند. پديده مرافقت با حاشيه‌ها و مفارقت با حقيقت‌ها، نتيجه همين جابه‌جايي است.  مي‌توان به فوايد نفوذ تاريخ در جامعه انديشيد. مي‌توان با افزايش ضريب نفوذ آن، به برقراي متانت اجتماعي کمک کرد.

کتاب‌های مرتبط


--->