بيست و هشتمين شماره فصلنامه مطالعات تاريخي به همت موسسه مطالعات و پژوهشهاي سيايي منتشر شد . در اين شماره عناوين زير به چشم مي خورد :
- روسيه ، درياي مازندران و استر آباد
- يادداشتهاي حسين ميرممتاز/شيراز- مرداد تا پايان دي 1315
- تاملي بر يكي از چالشهاي حوزه علميه نجف در قرن بيستم
- نگاهي به اوضاع و شرايط عمومي كشور ايران در آستانه 30 خرداد سال 60
- باشگاه لاينز
- چرا جمهوري اسلامي دوام آورده است ؟
- نامه منتشر نشده آيت الله سيد محمد رضا سعيدي به آيت الله حاج آقا حسين خادمي اصفهاني
- سندهاي بدون شرح
در بخش سخن نخست فصلنامه شماره 28 چنين مي خوانيم :
از ویژگیهای بارز در رخدادهای منجر به پیروزی انقلاب اسلامی، گستردگی و همهگیر بودن خواستهای ملی به پهنای جغرافیای ایران، اقوام و حتی «ملل متنوعه» [= اقلیتهای مذهبی] بود. اگر سال 1356 با هیجانات و اعتراضات در شهرهای بزرگی چون تهران، قم و تبریز سپری شد، سال 1357 غیر از شهرهای بزرگ دیگر، شهرستانها و حتی روستاها در گردونه انقلاب به حرکت افتادند. در زمستان این سال حوادثی که در بندرگز مازندران در شمال ایران رخ میداد، با وقایع میناب هرمزگان در جنوب کشور یکسان بود. همچنین ماهیت رویدادهایی که در زاهدان سیستان و بلوچستان اتفاق افتاد، با آن چه که در سنندج کردستان روی داد، تفاوتی نداشت. این همآوایی ملی، حادثهای نبود که مشابهی در گذشته خود داشته باشد. رخدادی بیبدیل بود که بر محور هویت ملی ایرانیان چهره میبست.
با این توضیح به ضرورت نگارش تاریخهای محلی انقلاب اسلامی میپردازیم. تدوین و انتشار تاریخ همه مناطق و نواحی ایران زمین در نسبت با پیشبرد انقلاب اسلامی و حوادث منجر به پیروزی انقلاب، اهمیت بسزایی دارد. اول این که شناسنامه و هویت هر شهر و ناحیهای در ارتباط مستقیم با تاریخ و حوادث پشت سر آن شکل میگیرد؛ و آگاهی اهالی، به ویژه نسل پسین، از این حوادث، نه تنها مستحسن بلکه امری ضروری است. دوم آن که افتخارات محلي دایرهای کوچک اما متحدالمرکز از دایره افتخارات ملّی است و زنده نگه داشتن آن در موضوعاتی چون مشارکت در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع از آرمانها و سرزمین، در جنگ هشت ساله (1367- 1359) کاری واجب بهشمار میرود. سوم و مهمتر از همه آن که پرداختن به تاریخ محلی انقلاب اسلامی نمایانگر وحدت ملی ایرانیان و نشاندهنده تکامل و شکلگیری هویت ملی در هزارة اخیر است.
مورد اخیر زمانی اهمیت خود را بیشتر نمایان میکند که بدانیم تنوع قومی در کشور ایران، همواره دستآویزی برای اِعمال سیاستهای بیگانگان بوده و هست. انقلاب اسلامی نشان داد که عناصر هویتساز و وحدتبخش سرزمین ایران، محدود به چند شهر بزرگ واقع در نواحی مرکزی نیست، بلکه اقوام و ملل ایرانی در استانهای مرزی، آهنگی یکسو با دیگر آحاد مردم دارند. این هویت در هزاره اخیر همواره رو به تکامل بوده است. در دورهای فقط سلطان و پادشاه نماد وحدت ملی شمرده میشد. در دورهای دیگر مذهب، هر چند کم رنگ در کنار این نماد به ایران هویت تازهای بخشید. بعدها دین و دولت آمیختگی و همسویی تازهای یافتند؛ و در دوره اخیر زبان نیز سهمی روشن در هویت و وحدت ایرانیان یافت، اما تلاش برای تزريق نژاد و جایگزین کردن آن به جای مذهب، موفقیتی در پی نداشت. پیروزی نهضت اسلامی ایران نشان داد که عامل مذهب توان به کارگیری همه ظرفیت فرهنگی ایران را برای دگرگونیهای بزرگ دارد؛ و نیز این حقیقت آشکار شد که عنصر مذهب، عامل اصلی هویت و وحدت ایرانیان است. این عامل از چنان ظرفیتی برخوردار است که ضمن حمایت از زبان، آداب و رسوم، آیینها و گستراندن چتر فرهنگپذیری خود روی اقوام و ملل گوناگون، در حال تکوین، و چهبسا تجدید تمدنی نو بر پایههای اصول دیرینه و مقتضیات زمان حال است.
تاریخنگاری محلی انقلاب اسلامی، نشان دادن سهم همه آحاد مردم ایران در آینده خود است.