نوزدهمين شماره فصلنامه مطالعات تاريخي با پنجمين سال انتشار آن همزمان است. در اين شماره، هشت مقاله تقديم علاقهمندان تاريخ معاصر ايران شده كه نخستين آنها «نبرد مسلحانه مراجع با انگليس - خاطرات ميداني آيتالله شيخ محمد خالصيزاده» است.
در سال 1914 م كشور عراق مورد تهاجم ارتش انگليس قرار گرفت. مرجعيت ديني نيز با در دست گرفتن سلاح، جلودار جهاد با اشغالگران متجاوز شد. اين ترجمه گزارشهاي مداني منتشر نشده آيتالله شيخ محمد خالصيزاده از وقايع اشغال عراق و مبارزات مسلحانه مردم آن سامان به رهبري مراجع تقليد و علما بر ضد اشغالگران است. نكتهاي كه بر اهميت اين گزارشها ميافزايد، جياگاه نويسنده آن است. آيتالله خالصيزاده در بيشتر وقايع، ملازم و همراه پدرش بود. وي همچنين به عنوان دستيار آيتالله محمدتقي شيرازي، رهبر انقلاب، نقش ايفا مينمود و خود نيز يكي از افتخارآفرينان آن رويدادها بود. اين خاطرات در قالب زندگينامه، بخشي از كتاب سردار اسلام شهيد امام شيخ محمدمهدي خالصي (بطل الاسلام الشهيد الامام الشيخ محمدمهدي الخالصي) است كه براي اولين بار به زبان فارسي ترجمه و منتشر ميشود. بخش اول اين خاطرات نيز پيشتر در شماره 16 فصلنامه مطالعات تاريخي منتشر شده است. متن كامل اين خاطرات به زبان عربي توسط «مركز اسناد امام خالصي» در دست چاپ است. ترجمه فرانسه آن توسط پروفسور «پيرجان ليورزار (Pierre – Jean Luizard)» 2003 در پاريس منتشر شده بود.
مقاله دوم «شهادت در راه خدا شيوه ما است» نام دارد. اين مقاله در واقع بازخواني يك اعلاميه است. در تاريخ 5/12/1974 حكومت وقت عراق دستور اعدام پنج نفر از مخالفان خود را صادر كرد. سه تن از اعدام شدگان روحاني بودند. آنها در دادگاهي محاكمه شدند كه حق داشتن وكيل نداشتند و آنچه در كيفرخواست آنان به عنوان اتهام آمده بود «تلاش براي زندهنگاهداشتن اسلام» بود. پس از اين حادثه، مخفيانه اعلاميهاي در عراق منتشر شد كه عنوانش «شهيدان راه پيروزي» بود. اين اعلاميه با چنين طليعهاي شروع ميشود: «كشته شدن شيوه ما ميباشد... برتري ما نزد خدا، شهيد شدن است.» اين اعلاميه همان زمان به ايران هم رسيد و اين بار به صورت جزوهاي كوچك، پنهاني چاپ و توزيع گرديد. نسخهاي از اين نگاشته سياسي در وزارت اطلاعات و جهانگردي حكومت پهلوي ترجمه شد. آن چه در اين مقاله آمده، متن همان ترجمه به علاوه مقدمه و زندگينامه شهيدان ميباشد. كه در ابتدا و انتها به آن اضافه شده است.
«دوشيزه لمبتن» نام سومين مقاله است. دوشيزه لمبتن با نام كاملAnn Katherine Swynford Lambton يكي از ايرانشناسان حرفهاي، اما مأمور سياسي دولت انگلستان در ايران بود. بعضي منابع ايراني تلاشهاي ستايشآميز او را در پژوهشهاي مربوط به مالك و زارع، عشاير، زبان فارسي و ... ستودهاند و در نوشتههاي خود بدانها استناد كردهاند. برخي منابع ديگر او را جاسوس زبردست كه تمام قد در خدمت وزارت امور خارجه انگلستان بود، معرفي كرده، ايرانگرديهاي او را در همين جهت دانستهاند. منابع خارجي نيز او را به دور از اين دو چهره معرفي نكردهاند. به هر حال كوششهاي استثنايي او در شناخت ايران، تأليفاتي كه در مورد مالكيت زمين، لهجههاي ايران، تاريخ دوره قاجار و معرفي برخي از متون كهن فارسي دارد، و نيز اقداماتي كه براي نظام اطلاعاتي انگلستان كرد مانند تعقيب جاسوس آلماني در اطراف شهر كاشان، مشورتها و پيشنهادهايي كه براي ساقط كردن حكومت دولت محمد مصدق داد، بهرهبرداري از عناصر حزب توده و ... از او چهره ويژهاي ميسازد كه نويسنده اين مقاله كوشيده آن را ترسيم كند. نويسنده اين مقاله سركار خانم فاطمه صفوي است.
«هيئتهاي نظامي ايالات متحده در ايران از 1943 تا 1978: اقتصادِ سياسيِ كمكِ نظامي» نوشته تامس ريكس و ترجمه فرهاد ساساني نام مقاله چهارم است. اين مقاله، پيش از اين و به زبان اصلي در نشريه Iranian Studies چاپ شده بود. آنچه موجب شد كه برگردان فارسي آن به خوانندگان فارسيزبان تقديم شود، معرفي منبعي ديگر درباره علت حضور نظاميان آمريكا در ايران و منافع آنان بوده است. نويسنده امريكايي اين مقاله هر چند در تدوين مقاله از بايگاني اسناد كشور متبوع خود سود جسته، اما نميتوان آن را سخن آخر درباره اين موضوع دانست؛ چرا كه هنوز پروندههاي پرحجم مستشاري به ويژه مستشاران نظامي امريكا در ايران ـ كه در سازمانهاي نظامي ايران و ساواك نگهداري ميشد ـ هنوز گشوده نشده است. هر چند نگاشتههاي خود امريكاييان در تهران ـ آنچه كه با عنوان اسناد لانه جاسوسي طبع و منتشر گرديدهـ اطلاعات جالبي به دست ميدهد، اما آگاهي از ديدگاه نويسنده مقاله نيز ميتواند مفيد باشد. البته روشن نيست Thomas M.Ricks توانسته است به همه اسناد در دسترس خود وفادار بماند و از مصلحت مرسومي كه نميگذارد پژوهشگران، منافع كشور متبوع خود را به خطر اندازند، چشمپوشي نمايد؟
«يك جاسوس دوجانبه ـ نگاهي به زندگي منصور رفيعزاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا» عنوان مقاله بعدي است. منصور رفيعزاده به عنوان چهرهاي امنيتي كه سه دهه براي ساواك كار كرد از دو جهت در تحقيقات تاريخي برجسته شد: همكاري و همنوايي او با حزب زحمتكشان به رهبري مظفر بقايي، و انتشار كتاب شاهد، پس از پيروزي انقلاب اسلامي. مظفر بقايي چهرهاي مرموز و چند پهلو در بين شخصيتهاي دوره پهلوي دوم است. او و حزبش (حزب زحمتكشان) در ظاهر با استبداد حكومت پهلوي مبارزه ميكرد، اما عملكردش حكايت از استحكام بنيانهاي اين رژيم ـ به ويژه در دورهاي كه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي گرديد ـ دارد. رفيعزاده عضو حزب زحمتكشان و از وفاداران مظفر بقايي بود. ارتباط او در همه زمانها با بقايي برقرار بود؛ حتي زماني كه در امريكا عضو عاليرتبه ساواك و عضو سازمان سيا بود. منصور رفيعزاده پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي تطهير عملكرد خود كتاب شاهد را در امريكا نوشته، منتشر كرد. نويسنده، در اين مقاله كه براساس سندهاي ساواك تدوين شده، پيوندهاي ناگسستني رفيعزاده با مظفر بقايي را در همه دورهها نشان ميدهد و از سوي ديگر دروغهايي كه او در كتابش به آنها استناد كرده، برملا ميكند. نويسنده اين مقاله آقاي بهمن متين است.
ششمين مقاله اين شماره از فصلنامه مطالعات تاريخي «بازخواني پرونده محمود جعفريان» نام دارد. محمود جعفريان در ايران با چند موضوع متناقض شناخته ميشود: حزب توده، حزب رستاخيز، نهضت رهاييبخش ظفار، خبرگزاري پارس، معاونت سياسي تلويزيون. جعفريان سياست را با عضويت در حزب توده درك كرد، و زماني كه به همين جرم دستگير شد و به زندان افتاد، خيلي زود راه عوض كرد و علاقهمندي به سياست را در جهت منافع حكومت پهلوي بروز داد. او در مدتي كوتاه چنان از گذشته خود توبه نمود و در دل حكومت پهلوي جا باز كرد، كه به عنوان نماينده دستگاه امنيتي و براي جاسوسي به كشورهاي جنوب خليج فارس اعزام گرديد و با سختكوشي مأموريتهاي محوله را انجام داد. اعتماد دستگاه امنيتي به او پلههاي ترقي را پيش پاي او گذاشت و به دليل تسلط بر فن سخنوري و شيوههاي تبليغي، از او چهرهاي تئوريسين در تبيين اصول نظام شاهنشاهي ساخت. شايد بتوان گفت كسي به اندازه او ـكه يك تودهاي منفور بود ـ نتوانست در نظام تبليغاتي رژيم، محبوب دستگاه حكومتي باشد. اين مقاله با ياري جستن از همه منابع، به ويژه اسنادي كه براي نخستين بار منتشر ميشود، سعي كرده ابعاد گوناگون شخصيت محمود جعفريان را به خواننده معرفي كند. اين مقاله نوشته آقاي حميد قزويني است.
«شرح زندگاني حجتالاسلام سيداحمد خميني به روايت اسناد ساواك» كه با سالگرد درگذشت او در اسفندماه مقارن شده، مقاله بعدي است. پس از درگذشت حجتالاسلام سيداحمد خميني در اسفند 1373، به مرور زمان مقالهها و ويژهنامههايي چند، و يك كتاب كم حجم منتشر شدند و زندگي و شخصيت او را معرفي كردند. در ميان كتابهاي اسنادي نيز گاه يك يا چند سند به مبارزات او در ايران و خارج از كشور اشارههايي كردهاند. اينك شرح زندگي حاج سيد احمد از نگاه همه اين منابع، به علاوه پرونده او در ساواك بار ديگر مرور ميشود. فراز و فرود زندگي او كه بيارتباط با مبارزات رهبر انقلاب اسلامي، امام خميني، نيست ضلع تازهاي از روند مبارزات خانواده امام را ترسيم ميكند. در اين مقاله بيش از همه به ياد زندگي ايشان پيش از انقلاب اسلامي پرداخته شده و اشارههايي به دوران پس از انقلاب كه چشم و گوش امام خميني بود شده است. مرتضي شريفآبادي اين مقاله را تدوين كرده است.
«سندهاي بدون شرح» مطابق شمارههاي گذشته آخرين بخش از مقالات فصلنامه است. حكومت محمدرضا پهلوي، بويژه دستگاه امنيتي، با رسيدن روزهايي كه در آن نشانههاي سقوط رژيم آشكار ميشد، اقداماتي براي خنثي كردن تظاهرات، اعتصابها، نفوذ معنوي امام خميني و نيز تدارك و راهاندازي تظاهراتي به نفع رژيم شاه صورت داد. اين اقدامات بسيار متنوع بود. طبيعي است كه همه اين تصميمات نميتوانست صورت دستورالعمل گرفته، مكتوب و ابلاغ شود؛ به شكل آني تصميمسازي ميشد و شفاهي به مراكز ذيربط ارائه ميگرديد تا اجرا شود. با اين حال اسنادي در دست است كه اين اقدامات و تصميمات در آنها ثبت شده، قابل بررسي و تحليل است. در اين شماره از فصلنامه مطالعات تاريخي سه سند با اين موضوع درج شده. سند اول نامه ناصر مقدم رئيس ساواك به محمدرضا پهلوي است كه در آن اقدامات صورت گرفته براي بالا بردن نگراني نزد روحانيان از اعتصابها و خطر روي كار آمدن كمونيستها ياد شده است. در سند دوم راهحلهايي است كه براي تشكيل اجتماعات مصنوعي جهت حمايت از شاه و ترغيب او به خارج نشدن از ايران پيشنهاد شده است. سند سوم كه در اوان روي كارآمدن شاپور بختيار و دوره كوتاه نخستوزيرياش نگاشته شده حكايتگر راهاندازي تظاهرات به نفع او و حكومت پهلوي، ايجاد ساز و كارهايي براي تهديد مسئولان بيتفاوت، به كارگيري شورشها و اعتراضات مصنوعي براي زير سئوال بردن اصالت اعتصابات و ... است. به استناد اخبار و گزارشهاي به جا مانده از آن دوران ميتوان گفت كه شماري از اين تصميمها صورت عملي به خود گرفت و برخي نيز همچنان روي كاغذ ماند تا در اين چنين روزهايي براي اهل مطالعه و تاريخ منتشر شود.
فصلنامه مطالعات تاريخي با قيمت 2500 تومان در كتابفروشيهاي معتبر در اختيار علاقهمندان است.