با اين شماره، سومين سال زندگي فصلنامه مطالعات تاريخي آغاز ميشود. حيات دو ساله فصلنامه، آن اندازه بلند نيست كه بتوان مختصات آن را ترسيم كرد و گزارشي تفصيلي به دست داد. اما براي انتشار ده شماره، آن هم بدون تأخير، تلاش پژوهشي و اداري درخوري صورت گرفته كه ترسيم برخي از آنها ميتواند نمايانگر كارنامه اين نشريه باشد.
هر چند نخستين شماره فصلنامه مطالعات تاريخي در ابتداي زمستان 1382 منتشر شد، اما تشكيل هيئت تحريريه و برپايي نشستهاي هفتگي مستمر و منظم آن از دي ماه 1381 آغاز گرديد. تا زمان نگارش اين «سخن اول» به هيئت تحريريه 135 جلسه كارشناسي تشكيل داده، درباره موضوع مقالات، مقالات تهيه شده، درجهبندي علمي آنها، و مهمتر از همه، اسناد و مداركي كه ميبايست بر مبناي آن به ناگفتهها يا كمگفتههاي تاريخ معاصر ايران پرداخت، بحث و بررسي كرده است. بودهاند مقالاتي كه بيش از يك سال در انتظار تكميل اسناد به سر برده، رفته رفته به بار نشستهاند. توليد و چاپ 84 مقاله در حجم 3000 صفحه كه عمدتاً به اتكاي سندهاي منتشر نشده فراهم آمدهاند، قطعاً در مقياس پژوهشهاي كشوري، كميتي اندك محسوب ميشود، اما كيفيت مطالب ارائه شده، گامي به جلو در حوزه تحقيقات تاريخ معاصر است. اين اهميت، زماني جلوه بيشتري مييابد كه بدانيم ـ و ميدانيم ـ اصليترين مراكز پژوهشهاي علم تاريخ، يعني گروههاي تاريخ دانشگاههاي ايران، همچنان نسبت به تحقيقات تاريخ معاصر، بويژه پنجاه سال منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي، سترون هستند. انتشار ويژهنامه به مناسبتهاي زماني يا موضوع واحد، اقدامي بود كه از بهار 1384 صورت گرفت. دو شماره در سال، هدفگذاري اوليه هيئت تحريريه براي انتشار ويژهنامه است، كه اگر حفظ كيفيت و توانايي در استمرار، چاشنياش شود، هدف كوچكي را نشانه نرفته است.
كاستيهاي پيش روي فصلنامه مطالعات تاريخي پنهان نيست. برخي از آنها وجه مشترك همه نشريات تاريخي است و بعضي جنبه اختصاصي دارد. چه بسا مشكلات موجود در پژوهشهاي تاريخي و سپس محدوديت امكانات سازماني از كاستيهاي همهگير به شمار روند، اما گذشته از اين امر ظاهري، نبود نقد و محك جدي، و خلأچالشهاي علمي، محتواي اين نشريات را با خطر خود خوببيني رو به رو كرده است. غير از اين امر باطني، مديريتهاي موسمي و كم دوام رانيز بايد به حساب آورد كه از عوامل ناپايداري نشريات تاريخي هستند. اما از كاستيهاي اختصاصي، به نداشتن ارتباط مؤثر با گروههاي تاريخ دانشگاهها، وسعت كم ارتباط با تاريخپژوهان داخلي و خارج از كشور و توزيع نامناسب فصلنامه اعتراف ميكنيم.
براي زدودن اين كاستيها ميانديشيم و از شما ياري ميخواهيم.
هماينك شمار نشريههايي كه با موضوع تاريخ معاصر منتشر ميشوند، شايد به پانزده عنوان برسد. اگر اين نشريات ـ كه غالباً فصلنامه هستند ـ به موقع نشر يابند، هر سال، شصت شماره نشريه تخصصي درباره تاريخ معاصر ايران به جامعه عرضه ميشود. اين كميت براي كشوري كه با ابراز پرسشهاي تازه، خواهان بازخواني تاريخش است، كافي به نظر نميرسد، اما مبناي قابل قبولي براي رسيدن به نقطه مطلوب است. نگاهي گذرا به سير انتشار نشريات تاريخي نشان ميدهد كه تحرك، در آنهايي كه از پشتوانه اسنادي برخوردارند، بيشتر است. بنابراين اگر بتوان فرصتي يكسان براي دستيابي به اسناد براي اين جرايد فراهم كرد، امكان رقابتي پديد ميآيد كه از عوامل توسعه است، و به گسترش كمي و كيفي اين دسته از مطبوعات منجر ميشود.
فصلنامه مطالعات تاريخي به نوبه و سهم خود، آرزومند ورود به ساحتي است كه تحقيقات تاريخي فارغ از عرض و طولهاي تحديد كننده آغاز و انجام يابند.