دگرگونیهای بزرگ اجتماعی ، همچون انقلاب ، پیامدهای گونه گونی دارند . از آن شمار است برانگیخته شدن میل مورخان به نگارش رویدادهایی که به انجام یک حکومت و آغاز حکومتی دیگر منجر گشته ، انقلاب اسلامی نیز بنا به طبع دگرگون ساز خود چنین خواستی را در ضمیر تاریخ نگاران ایران و جهان پدی آورد و به فراخور دانش ، علاقه و تخصصشان ، آنان را واردار به این واکنش طبیعی کرد . و از آن جار که نوشتن از رخدادهای تاریخی توقف ناپذیر است ، سیر تاریخ نگار درباره انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون و از حال به آینده در جریان است .
پس از فرونشستن غباری که از جدال بین مردم و حکومت پهلوی برخاسته بود ، آن چه به چشم می خورد روایت ناظران خارجی بر اساس مشاهدات یا تحلیلهای سیاسی-اجتماعی بود . منابعی چون " غرور و سقوط : آنتونی پارسونز " ، " مأموریت در ایران : ویلیام سولیوان " و " درون انقلاب ایران : جان . دی . استمپل " با تکیه بر حضور نویسنده در ایران و ارتباط با مقامات بلندپایه کشور و کتابهایی چون " اسرار سقوط شاه : زبیگنیو برژینسکی " یا " همه سقوط می کنند : گری سیک " با آگاهی از مناسبات سیاسی در هیئت حاکمه دولت امریکا ، بر پایه مشاهدات منتشر شدند. متابع دیگری چون " ایران عصیانگر : پل بالتا و کلورین رولو " ، " ایران ، انقلاب به نام خدا : کلربریز و پیر بلانشه " نیز از چنین ماهیتی بر خوردار بودند ، اما این ناظران پیش از آن که کارگزاران سیاسی کشور متبوع خود باشند ، نماینده رسانه ها و نویسندگان وسایط ارتباط جمعی بودند . در همین دوره منابع دیگری نییز پدید آمدند که مبنای نگارش آنها تحلیل گزارشهای تاریخی با عطف به گذشته نه چندان دور ایران بود : " دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری در ایران : فرد هالیدی " یا " ریشه های انقلاب : نیکی . آر . کدی " . برخی از مقامات ایرانی حکومت شاه ، ظلع دیگری از تاریخ نگاری این دوره را ترسیم کردند که بیشتر آنها بر بنیاد مشاهده یا آگاهی مستقیم استوار بود : " سقوط شاه : فریدون هویدا " ، " خدمتگزار تخت طاووس : پرویز راجی " و اعترافات ژنرال : عباس قره باغ " . بر همین مبنا ، تعدادی کتاب از راویان اییرانی نیز منبشر شد که یا روایتگر رویدادهای منطقه ای بودند : "انقلاب اسلامی مردم مشهد : رمضانعلی شاکری " ، " یادواره نهضت اسلامی یا چهره انقلاب در اصفهان : سید حسن نوربخش " یا حکایتگر رخدادهای کل کشور : " حماسه های ملت به رهبری امام خمینی : ولی الله نوری تویسرکانی " و یا خودنگاستهایی که برای نخستین بار رخ می نمودند : " خاطرات سیاسی : محمد محمدی ری شهری " . در این بین مجموعه سه جلدی " بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی : سید حمید روحانی " را به نسبت زمان خود باید مهمترین منبع تحقیقی داخل کشور بر شمرد . تاریخ نگاری انقلاب اسلامی بیشتر دهه 60 شمسی را در چنین فضایی گذراند . و اگر نبود سلسله کتابهای " اسناد لانه جاسوسی " یا جلد دوم " ظهور وسقوط سلطنت پهلوی " ، این دوره را باید دوره خاموشی سندها بنامیم . در دهه هفتاد رویکرد تازه ای از تاریخ نگاری آغاز شد که نشأت گرفته از قالبی نو یا بهتر بگوییم ، قالبی بازیافته بود : تاریخ شفاهی . البته در دوره نخست استثنائاتی چون " ناگفته ها : مهدی عراقی " وجود داشت ، اما در برهه اخیر ، نهادهایی که سازمان یافته به این شیو پرداختند قابل توجه است : " بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی " ، " دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری " و " مرکز اسناد انقلاب اسلامی " . در خارج از کشور نیز چنین مراکزی با کمک شرتهای بزرگ اقتصادی و حمایت برخی دانشگاهها ، با موضوع عام تاریخ معاصر ایران شکل گرفت که مهمترین آنها " تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد " است . انگیزه های داخلی برای توسعه چنین امری را باید در چهار عامل جستجو کرد : 1- تجربه تولید کتابهای مرتبط با دفاع هشت ساله که بر پایه خاطرات فارهم آمده بودند ؛ 2- شکستن جو امساک و خودداری از بیان خاطرات نزد مبارزان سیاسی دهه های چهل و پنجاه ؛ 3- ایجاد رقابت کار بین سازمانها ؛ 4- ابتقبال مخاطبان از این نوع روایت تاریخی .
اگر دهه شصت باثقل منابع ترجمه ای درباره انقلاب اسلامی سپری شد ، دهه هفتاد با ورود کتابهایی که بر اساس تاریخ شفاهی تدوین شده بودند ، با تعادل در تولید منابع خارجی و داخلی به انتها رسید ؛ مضاف بر اینکه خاطرات خودنگاشت همچون "زوایای تاریک : جلال الدین فارسی " ، " خاطرات آیت الله خلخالی " ، " دوران مبارزه : علی اکبر هاشمی رفسنجانی " حضور ملموسی در این دوره پیدا کردند ؛ و بر شمار منابع تحقیقی اعم از گزارشی-تحلیلی چون " مقدمه ای بر انقلاب اسلامی : صادق زیباکلام " ، " تاریخ سیاسی معاصر ایران : سید جلال الدین مدنی " ، " تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران : غلامرضا نجاتی " و پژوهشهایی در قالب روز شمار ، مانند " تقویم تاریخ انقلاب اسلامی " ، " روز شمار انقلاب اسلامی " و " انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک " افزوده شد و بعد تازه ای به تاریخ نگاری انقلاب اسلامی بخشید .
ده هشتاد ا باید دهه زبان گشایی اسناد و دوره سوم تاریخ نگاری انقلاب اسلامی دانست . با این که سیر تولید منابع بر اساس تاریخ شفاهی از اوایل دهه هشتاد اوج گرفت ، و بنیاد انتشار اسناد در نیمه دوم دهه هفتاد گذاشته شد ، اما حضور کتابهای اسنادی در چند سال اخیر بهت انگیز توده است . شاید مورخان در هیچ برهه ای با این حجم از مواد خام رو به رو نبودند . در این بین نقش " مرکز بررسی اسناد تاریخی " با انتشار حدود 145 جلد کتاب و " اداره کل آرشیو ، اسناد در سازمانهایی چون " مرکز اسناد انقلاب اسلامی " ، " سازمان اسناد ملی ایران " ، " وزارت امور خارجه " ، " مجلس شورای اسلامی " ، " موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی " و " موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران " را نیز مدنظر قرار دهیم ، پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامی و جستجو گران زمینه های آن در دوره معاصر ، برهه مناسبی را از جهت سهولت دستابی به منابع دست اول پشت سر می گذارند .
این سیر از تاریخ نگاری انقلاب اسلامی و بخش بندی پیشنهادی آن ، می تواند آغاز یک پژوهش باشد ؛ پژوهشی که می تواند ابعاد و فراز و فرود یک دوره 25 ساله از تلاشهای صورت گرفته را بهتر نمایان کند .