لطفاً برای دانلود فایل کتاب‌ها وارد شوید یا ثبت نام کنید

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 59

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 59


 
فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 59 زمستان 1396 منتشر شد در این شماره پنج مقاله در باره تاریخ معاصرکشور ارائه شده است. در آغاز مقاله خواندنی دکتر هادی اسماعیلی را در باره اقدام های ساختار شکنانه دودمان پهلوی درامور فرهنگی می خوانیم . نویسنده فرهنگ وارداتی از غرب را بستر سیاست گذاری خاندان پهلوی می داند . در این دوران تحولات فرهنگی و سیاسی قابل توجهی در ایران روی داده که هریک با دخالت مستقیم دولت و دربار، صورت گرفته است. از نگاه نویسنده مشخصه اصلی اقدامات ساختارشکنانه دودمان پهلوی در باستان‌گرایی مدرن یافت می شود. در این رهیافت، باستان‌گرایی ومدرنیته توامان در دوران حکومت 50 ساله پهلوی ها با سرعتی شتاب آلود مسیری را طی می‌کردکه مقصد آن حذف تدریجی سنت‌های دینی و بومی و جایگزینی مدلی ناهمخوان، با زیست بوم فرهنگی ایرانیان بود. به تعبیر دیگرخاندان پهلوی به کمک روشنفکران وابسته ، بستر وابستگی به غرب را بسط دادند که سیاست‌های فرهنگی و سیاسی زاییده این بستر هستند و تمام سیاستگذاری‌های دوره حکومت پدر و پسر برخاسته از این زمینه است. در مقاله دوم دکتر حمید رضا اسماعیلی به بررسی و نقد نشریه "اخبار امری" پرداخته است. او در این مقاله ضمن بررسی تاریخچه و محتوای نشریه "اخبار امری" ارگان رسمی سازمان بهاییت نشان می دهد این فرقه ضاله همچون احزاب و سازمان‌های سیاسی دیگر در جهت تبلیغ ایدئولوژی خود و ایجاد وحدت سازمانی تلاش می کرده تا از طریق این نشریه مبلغان سازمانی را تغذیه فکری کند. در این مقاله که نخستین نوشته درباره نشریه اخبار امری است به صورت مختصر از تاریخچه این نشریه و جزییات آن در بازه زمانی حکومت پهلوی سخن گفته شده است. تلاش شده تا نشان داده شود فرقه بهائیت برخلاف آنچه که ادعا می کند یک سازمان تشکیلاتی سیاسی وابسته است. این مقاله به‌طور کلی مبتنی بر آرشیو این مجله از سال 1327 تا پیش از انقلاب اسلامی و نیز تعدادی از شماره‌های آن در طول سال‌های 1305 و 1317 است. در این تحقیق از اسناد ساواک نیز استفاده شده است. سومین مقاله فصلنامه تحت عنوان "نگاهی به روند تحمیل یادداشت تفاهم 1971 به ایرانیان توسط بریتانیا" با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر اسناد و مدارک تاریخیِ غیرِ قابلِ انکار، موضوع تحمیل یاداشت تفاهم 1971 به ایران ازسوی انگلیس را در باره جزیره بوموسی و تنب کوچک و بزرگ بررسی کرده است. نویسنده محمد عباسپور، که خود بیش از دودهه فرماندار سابق شهرستان بوموسی بوده براساس اسناد یادشده و در دسترس، به چهارسؤال اساسی تاریخی ذیل پاسخ داده است. آیا تهدید منافع بریتانیا توسط رقبای بین المللی در منطقۀ استراتژیک خلیج فارس، در طراحی سناریوی بریتانیا برای جداسازی تعدادی از جزایر ایرانی خلیج فارس به ویژه جزایر سه‌گانه تأثیر مستقیم داشته است؟ با عنایت به برخی از اسناد و مستندات غیر قابل انکارِ انتشارْیافته توسط انگلستان و همچنین اسناد قدیمۀ وزارت امور خارجۀ ایران، آیا می توان گفت یادداشت تفاهم 1971 م. توسط بریتانیا به ایرانیان تحمیل شده است؟ آیا وزارت امور خارجۀ ایران از تمامی ظرفیت‌های اسنادی و دیپلماسی برای صیانت جامع و مانع از منافع ملی مرتبط با جزایر سه‌گانه استفاده نموده است؟ آیا نیازی به اصلاح اساسی راهبردهای وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران برای صیانت از حقوق مسلم ایرانیان و منافع ملی مرتبط با جزایر سه‌گانه، می‌باشد؟ در مقاله چهارم آقای سید علی مرتضوی امامی زواره قراردادهای تسلیحاتی و روابط نظامی ایران در دوره حکومت محمد رضا پهلوی با کشورهای آمریکا ، انگلیس ، فرانسه و شوروی را بررسی کرده است. در این مقاله نویسنده تلاش کرده با اتکا به مدارک و مستندات و شواهد موجود از خرید های تسلیحاتی رژیم شاه، اهداف و نتایج این قراردادهای یکسویه شاه با کشورهای یاد شده را تحلیل و بررسی کند. آقای مرتضوی با طرح این پرسش اساسی که آیا هدف اصلی شاه در خرید این همه ساز و برگ نظامی، حفظ امنیت و تثبیت اقتدار ملی ایران بود؟ می کوشد نشان دهد که حداقل سه هدف دیگر پشت پرده قرار دادهای تسلیحاتی شاه پنهان بود . اول دوام و بقای سلطنت شاه از طریق تجهیز ارتش و نیروی انتظامی برای سرکوب مخالفان داخلی شاه ، دوم سیاست های دیکته شده از سوی قدرتها بویژه آمریکا برای نقش آفرینی در منطقه به عنوان ژاندارم منطقه ای آمریکا در خلیج فارس، سوم ایجاد تقاضا برای شرکتهای بزرگ اسلحه‌سازیِ آمریکا و سایر کشورها که بعضی از آنها در آستانه ورشکستگی بودند . درنهایت تامین سودهای سرشار برای خانواده پهلوی و وابستگان به آنها از جمله ارتشبد طوفانیان از طریق گرفتن حق دلالی از شرکتهای بزرگ اسلحه سازی در کشورهای فروشنده سلاح به ایران ، مورد نظر بوده است. درمقاله پنجم نقش روستائیان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران بررسی و تحلیل شده است. ازآنجا که هنوز مطالعات وپژوهش های جدی وعميق در خصوص نقش روستاييان در فرايند انقلاب اسلامی صورت نگرفته است؛ زیرا مطالعات محدودی که در زمينۀ نقش جامعۀ روستايی در واقعۀ مهم انقلاب اسلامی 1357 صورت گرفته است، بيشتر معطوف به نوعی اظهارنظرها و بيان ديدگاه‌های کلان سياسی- تاريخی از جامعۀ روستايی در فرايند انقلاب اسلامی و به صورت موردی و محدود بوده است. مقاله آقای دکتر محمد مهدی ضیا نوشین توانسته است با اتکاء به اسناد موجود در این زمینه تا حدی خلاء موجود را بر طرف کند. با خواندن این مقاله درمی یابیم چگونه انقلاب اسلامی در روستاهای بزرگ و عمدتا در نزدیک مناطق شهری در میان مردم مورد استقبال قرار گرفت. سوال اصلی که نویسنده قصد پاسخ دادن به آن را داشته است ، اينکه جامعۀ روستايی با تمام تنوع و ويژگی ها و ساختارهای محيطی، اجتماعی، فرهنگی و سياسی در جريان انقلاب چه واکنشی هايی از خود نشان داده است. در بخش سندهای بدون شرح که بخش پایانی فصلنامه است ، 9 برگ سند در باره وظیفه شناسی یک پاسبان کلانتری شماره 5 تهران درمهر ماه سال 1340 ارائه شده است .روایت وظیفه شناسی این پاسبان بر اساس اسناد برجای مانده از ساواک بسیار خواندنی است. او وقتی شاهد عمل منافی عفت دو نفر از اعضای سفارت آمریکا در تهران در تاکسی بوده ، متخلفین را بازداشت کرده و به کلانتری می برد. با آنکه یکی از مجرمان برای خلاصی خود به او پیشنهاد رشوه می دهد اما پاسبان وظیفه شناس قبول نمی کند و گزارش موضوع را به افسر کشیک شب کلانتری ارائه می کند. افسرنگهبان نیز بدون توجه به آئین نامه رئیس پلیس تهران مبنی بر پیگیری نکردن جرایم اتباع خارجی ، برای افراد خاطی از جمله یک نفر آمریکایی پرونده تشکیل می دهد و آنها را برای رسیدگی به تخلفشان به داسرا معرفی می کند. در واقع این حداقل کاری بوده که از مجری قانون بر می آمده است. اما براساس اسناد ارائه شده ، رئیس کلانتری از سوی مقام های بالا توبیخ شده که چرا افسر کشیک بدون امضاء او پرونده تشکیل داده و خاطیان را به دادسرا اعزام کرده اند . زیرا براساس بخشنامه رئیس پلیس تهران ، وابستگان سفارت خانه ها باید فقط با امضای رئیس کلانتری و صرفا از طریق هماهنگی با رئیس پلیس تهران به دادسرا اعزام می شدند.

کتاب‌های مرتبط


--->