لطفاً برای دانلود فایل کتاب‌ها وارد شوید یا ثبت نام کنید

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 32

فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 32


 
شماره 32 فصلنامه مطالعات تاريخي ويژه بهار 1390 در 282 صفحه و با مطالب متنوع از سوي موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي منتشر شد . در اين شماره فصلنامه پس از مقدمه اي با عنوان « سخن اول » مقالاتي به شرح زير به چاپ رسيده است : - نقض بي طرفي ايران در جنگ جهاني اول و اشغال بوشهرتوسط قواي انگليس ( 8 اوت 1915/26 رمضان 1333ه.ق) - دكتر عبدالكريم مشايخي مدرس تاريخ دانشگاههاي بوشهر - گفتمان وهابيت و انديشه معاصر ايران سيد مهدي ناظمي قره باغ - بهائيت و سياست / سعيد شريفي - پنجه هاي شكسته عقاب در كوير « بررسي شكست نظامي آمريكا در صحراي طبس » / مسلم تهوري - جايگاه علما در تكوين، شكل گيري و پيروزي انقلاب مشروطيت ايران/مظفر شاهدي - معرفي كتاب « مامور ما در تهران » / عادله حاجي ميرزايي - سند بدون شرح « روحانيت و 15 خرداد » / انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا در مقدمه فصلنامه چنين مي خوانيم : تاريخ پديدهاي چند وجهي است. وجوه آن، همانا ابعاد حاكم بر جامعه است. گرايش به يكي از اضلاع و ابعاد يادشده و پردازش تاريخ با يك گرايش، نميتواند در انتقال كامل آگاهيها از گذشته به حال بسنده باشد اگر نگاهي به ماهيت منابع تاريخي پديد آمده در سي سال گذشته بكنيم، ميبينيم كه وزن سياست به عنوان يكي از وجوه تاريخي، بسيار سنگين بوده، ديگر ابعاد، يا غايباند يا بسيار سبك و بيوزن. البته داشتن اين توقع كه بازخواني تاريخ گذشته بعد از انقلاب اسلامي ميبايست در همه اضلاع يكسان پيشروي ميكرد، دور از حقايق جاري در آن اوان است. در پي پيروزي نهضت اسلامي ايران، تمايلات عامه به دانستن آنچه كه بيش از نيم قرن از آنها پنهان نگه داشته شده بود، كم از حس تشنگي نداشت؛ چرا كه نظام سياسي پهلوي بر مبناي مشاركت مردم استوار نشده بود و گروههاي اجتماعي از نهادهاي قدرت (دربار، دولت و مجلس) و حتي احزاب بيخبر بودند. احزاب كه نماد مشاركت مردم در امور سياسي محسوب ميشود، جنبه تزئيني و فرمايشي داشتند و كسي چه ميدانست در پشت اين ماكتهاي سياسي چه ميگذرد. جدايي حاكم و محكوم موجب جدايي دنياي آنان و اخبار هر يك از آنها شده بود. پس از پيروزي انقلاب ميل به دانستن فوران كرده بود؛ چه آگاهي از سفره پادشاه باشد، چه دانستن از مستشاران آمريكايي. و اينها همگي از منظر سياسي ديده ميشد و آنچه در قالب تاريخ پديد ميآمد، همانا تاريخ سياسي بود. حال در وزنكشي موضوعي منابع توليد شده، درمييابيم كه تاريخ اجتماعي و تاريخ فرهنگي تا چه اندازه دور از آگاهي مانده، اطلاع عموم از آنها كم و بسيار كم است. فهرست انتشارات مراكز تاريخپژوهي نشان ميدهد كه موضوعات اخير دستمايه تحقيق گزارشگران تاريخ نبوده است. همه نيروها صرف شناخت و شناساندن جبهه ساقط شده و جبهه پيروز بوده است. اكنون به نظر ميرسد نه تنها آن تشنگي برطرف شده، بلكه ادامه اين روند موجب دلزدگي علاقهمندان به تاريخ، در نگاه به گذشته نزديك خواهد شد. اينك زمان پردازش موضوعات فرهنگي گذشته رسيده است تا زشت و زيباي آنها به نمايش درآيد و به وسعت آگاهيها بيفزايد. هر چند كنده شدن از سياست براي آن دسته از مراكز تحقيقي كه شيرازهشان با اين موضوع بسته شده سخت است، اما بايد دانست كه مساحت خالي از پژوهشهاي تاريخي در نهايت پر ميشود؛ اگر اين كار به دست پژوهشگران داخلي كه با مقتضيات بومي كشور آشنا هستند انجام نشود، توسط ديگراني كه با اين مناسبات همخواني ندارند، صورت خواهد گرفت. پرداختن به تاريخ فرهنگي و اجتماعي يك ضرورت است. خوب است آغاز توجه به اين موضوع از ناحيه خودمان باشد، چرا كه امروز مكتب قالب و پيشرو در تحقيقات تاريخي جهان غرب، تاريخ فرهنگي است. امواج اين مكتب در حال نزديك شدن به كشور است. اگر آغازگر توجه به موضوعات اجتماعي و فرهنگي، خود نباشيم، دور نيست كه اين كار با عينك و روش مكتب يادشده انجام شود كه ميدانيم محصول آن چيزي بيشتر از رهآورد مستشرقان و دستآورد محققان جهان غرب براي تاريخ ما نخواهد بود.

کتاب‌های مرتبط


--->