نقش بازار در عرصهی علم و فرهنگ در دوران پهلوی دوم
بازار و مبارزه با رژیم پهلوی
از آغاز نهضت امام و در جریان مبارزه با تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی ولایتی، بازار به عنوان عضوی فعال در سراسر کشور حضور داشت. بازار در نشر اعلامیهها، پشتیبانی از مرجعیت و روحانیت، رونق دادن به مساجد و مجامع فعال بود. در این چارچوب، این مطلب به واکاوی نقش بازار در وقوع انقلاب اسلامی میپردازد
بازار به مجموعهی مغازهها، حجرهها و تجارتخانههای خاصی گفته میشد و میشود که در زیر سقف پوشیده به درازی «چهارراه سیروس و تا مولوی» و عرض «چهارراه سیروس تا چهارراه گلوبندک» قرار دارد. در این مجموعهی بههمپیوسته، اصناف مختلف، سطوح مالی و تجاری گوناگون، انسانهای فعال و تلاشگر، روزانه به کار واردات، صادرات، فروش و خرید مشغول بودند.
آنچه از بازار ترسیم میکنیم مربوط به طول زمان هفده سال (1341 تا 1357) است که در سه عرصه فعال بودند:
1. در تجارت: خرید و فروش، واردات و صادرات علیرغم فشار رژیم پهلوی و حضور سرمایهداران صهیونیستی، بهایی و وابستگان به رژیم. در سالهای 1300 تا 1357، خاصه سالهای 1332 تا 1357 که بر اساس منافع ملی فعال بود.
2. در عرصهی رونق اقتصاد مملکت بر سه وجه واردات، صادرات، خرید و فروش حضور داشته است.
3. در عرصهی خدمت به دین، کمک به نشر معارف اسلامی، یاریرساننده به حوزههای علمیه و مراکز اسلامی، مبارزهی علمی و عملی علیه استعمار، استبداد، عوامل آن و نهایتاً دفاع از نهضت امام خمینی حضور چشمگیری داشته است.
در مقدمه باید به چند نکته اصلی اشاره کرد:
اول اینکه نگاه اسلام و دیدگاه امام خمینی، که برآمده از اسلام است، به اصناف و اقشار نگاه صنفی، گروهی و غربی نیست. ایشان به افراد بیش از احزاب و گروهها بها میداد و به ارزش وجودی انسان بیش از احزاب ارزش قائل بود. گاه عدم توجه به این موضوع باعث بروز افراط و تفریط در تحلیل و تبیین تاریخ و بررسی تاریخی مورخان، افراد، جناحها و احزاب سیاسی شده است.
دوم اینکه ورود و حضور، تلاش، مجاهدت و مبارزه، در فرآیند انقلاب، صرفاً مختص به بازار نبود. لذا ذکر جایگاه و نقش بازار در فرآیند انقلاب هرگز به معنای آن نیست که فقط بازار نقش برجستهای در این زمینه داشته است، بلکه دیگر اقشار نیز هر یک در حد توان، امکان و وسع خود، در میدان مبارزه بودند. بنابراین انقلاب اسلامی، انقلاب تمامی ملت بود و مرحلهی دیگر امت اسلامی.
سومین نکته که باید در نظر داشته باشیم این است که خدمات هر قشر و صنف، توفیق الهی بود که شامل حال آنها شد تا بتوانند به اسلام، جامعهی اسلامی و مسلمین خدمت کنند. حفظ این مقام و توفیق، خود نیاز به پاسداری و پاسداشت دارد، چون اسلام بزرگترین نعمت خداست و خدمت به آن هم بزرگترین نعمت برای مسلمانان است، زیرا اسلام و انقلاب اسلامی به بازار و دیگر اقشار ملت منت دارد که هم به آنها توفیق داد و هم آنها را در عرصهی انقلاب به نحو مستمر فعال گردانید. با این نگرش و بینش، موضوع نقش بازار در عرصهی علم و فرهنگ در دوران مبارزات انقلاب اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
آمریکاییها که از ابتدا به دنبال دگرگونسازی ساختار فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی ایران بودند، مقصد اصلی خود را «حذف قرآن و اسلام» و فعال نمودن عوامل خود، خصوصاً سه جریان فراماسونری، بهاییت و صهیونیسم قرار داده بودند. امام خمینی (رحمت الله علیه) این مسئله را در دیدارها با اقشار مردم و بازاریان بیان میکردند
بازار و انقلاب اسلامی
از آغاز نهضت امام و در جریان مبارزه، با تصویب لایحهی انجمنهای ایالتیولایتی، بازار به عنوان عضوی فعال در کنار مراجع، علما، خطبا و ائمهی جماعات در سراسر کشور حضور داشت. بازار در نشر اعلامیهها، پشتیبانی از مرجعیت و روحانیت، رونق دادن به مساجد و مجامع فعال بود (مهر 1341 تا آذر 1348). آن بخش از بازاریان که تجربهی فعالیت در فداییان اسلام (1324 تا 1334) و مبارزات ضدانگلیسی عملی شدن لایحهی صنعت نفت را داشتند و ارتباط تنگاتنگ با علما، حوزههای علمیه و مراجع داشتند و نیز شاهد و ناظر شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزات بیامان آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و نیروهای مذهبی بودند و پس از اختناق، استبداد و فشار شدید پس از کودتای آمریکاییانگلیسی 28 مرداد 1332 و طعم تلخ جنایات و فشارهای حکومت نظامی، ساواک را در طی سالهای 1332 تا 1340 چشیده بودند، با ورود امام به صحنهی مبارزه، زمینه و زمانه را غنیمت شمردند. آنها این بار حرکت را از حوزههای علمیه و رهبری با مرجع تقلیدی چون امام خمینی آغاز کردند.
بدین ترتیب، ارتباطات بازاریان با امام آغاز شد. مشورتها، دستورالعملها، فرامین از سوی امام و اطاعت و عمل آن از سوی افراد متدین، مؤمن و مبارز بازار، بستر را برای مبارزه مهیا ساخت. آمریکاییها که از ابتدا به دنبال دگرگونسازی ساختار فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی ایران بودند، مقصد اصلی خود را «حذف قرآن و اسلام» و فعال نمودن عوامل خود، خصوصاً سه جریان فراماسونری، بهاییت و صهیونیسم قرار داده بودند. امام خمینی (رحمت الله علیه) این مسئله را در دیدارها با اقشار مردم و بازاریان بیان میکردند.[1]
پس از مقاومت روحانیت در قضیهی لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و عقبنشینی ظاهری رژیم، امام هشدار دادند که دشمن در کمین است و قصد دارد از جبههی دیگری شروع کند. این موضوع خود را در طرح رفراندوم ششم بهمن 1341 نشان داد.[2]
رژیم برای ایجاد رعب و وحشت در 25 شوال، روز شهادت امام صادق (علیه السلام)، به مدرسهی فیضیه که در آن مراسم عزاداری برپا بود حمله کرد و به ضربوشتم و کشتار طلاب و تخریب مدرسه پرداخت.[3]
قیام 15 خرداد 1342 و روز عاشورا، سخنرانی مهم امام، دستگیری ایشان و انعکاس آن در سراسر مملکت، خاصه تعطیلی بازار، یکی از نقاط عطف رویارویی بازار با رژیم است که این بار این سبک از مبارزه، با صبغهی اسلامی، اطاعت از مرجعیت و دفاع از اسلام متجلی شد. اگرچه رژیم در ابتدا این امر را چندان مهم تلقی نکرد، ولی به مرور زمان و شدت یافتن مبارزات، این موضوع بیشتر از سوی رژیم درک و فهم شد.
فرآیند دستگیری و زندانی شدن امام و برخی مراجع و بازاریان تا اواسط سال 1343 به طول انجامید. در حقیقت با تبعید امام، رهبری و راهبری قیام از متن جامعه جدا شد. رژیم میپنداشت با قتلعام و اختناق و فشار ساواک کار نهضت تمام خواهد شد.
اولین اقدام بازار، تشکیل جمعیت مؤتلفهی اسلامی به صورت یک تشکل اسلامی، مطیع و رهرو راه امام بود؛ اگرچه برخی از آنها قبلاً در قالب فداییان اسلام و هیئتهای مذهبی فعالیت داشتند و اولین اقدام آنها به قتل رساندن حسنعلی منصور بود؛ نخستوزیری که تصویب لایحهی کاپیتولاسیون و تبعید امام در دولت وی صورت گرفته بود. این حرکت در حقیقت صدای مظلومیت، حقانیت، شجاعت و فضیلت مقلدان امام در بازار بود که «تیر خلاص» را بر قلب رئیس کانون مترقی، دبیرکل و مؤسس حزب ایران نوین، نخستوزیر برگزیده و عنصر ایدهآل آمریکاییها خالی نمود. دستگیری وسیع، زندانی کردن و اعدام برخی از اعضای مؤتلفه و بازاریان نه تنها باعث یأس و ناامیدی نشد، بلکه روح مبارزه، حرکت و استمرار نهضت را سرعت و عمق بخشید.
تا سالهای 1356 و 1357 که نهضت ابعاد وسیع پیدا کرد، بازار بیشتر در زمینههای زیر ایفای نقش میکرد:
1. اعتصاب
2. کمک به زندانیان
3. کمک به اعتصابکنندگان (1356 تا 1357)
4. یاری رساندن به صاحبان مطبوعات توقیفشده (1356 تا 1357)
5. ارتباط وسیع با شهرستانها (هماهنگ نمودن بازار شهرستانها با بازار تهران)
6. کمک به تبعیدیها
7. کمک به مسجدسازی، تقویت حوزههای علمیه، کتابخانهها، مراکز انتشاراتی و نشر معارف اسلامی.
به طور کلی، در یکصد سال اخیر، بازار شاهد حضور مراجع و فقهای عظیمالشأن در راستای گسترش معارف اسلامی، معنویت، دینداری و تحول فرهنگی در صحنهی سیاسی بود. اگرچه باید از نهضت تنباکو (1275) موضوع را پیگیری نمود و حضور چهرههای برجسته همچون میرزا حسن آشتیانی، شیخ فضلالله نوری و... را مطرح کرد؛ اما از نهضت مشروطیت حضور مراجع و علما در متن بازار پررنگتر شد و با پیروی بازاریان از فتواها و رهبری و راهبری علما، پیروزی نهضت محقق شد. این فرآیند در دوران رضاخان، نهضت ملی شدن صنعت نفت و نهضت 15 خرداد تداوم یافت تا اینکه نهضت اسلامی به پیروزی انقلاب اسلامی منجر گردید. در این خصوص از سالهای 1341 تا 1357 میتوان از مراجع و علمای بزرگی نام برد که هر یک از مشاهیر بزرگ خود بودند و در رشد علمی و معنوی جامعه، خاصه بازار، نقش تعیینکننده داشتند:
اعتصاب، کمک به زندانیان، کمک به اعتصابکنندگان، یاری رساندن به صاحبان مطبوعات توقیفشده، ارتباط وسیع با شهرستانها، کمک به تبعیدیها، کمک به مسجدسازی، تقویت حوزههای علمیه، کتابخانهها، مراکز انتشاراتی و نشر معارف اسلامی از جمله شکلهای مبارزه با رژیم توسط بازاریان بود.
حضرات آیات عظام:
1. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
2. سید احمد خوانساری
3. حاج شیخ مجتبی تهرانی
4. شیخ محمد حسین تنکابنی
5. سید محمد طباطبایی
6. میرزا عبداله تهرانی
7. میرزا عبدالعلی تهرانی
8. سید هادی خسروشاهی
9. میرزا احمد آشتیانی
10. میرزا باقر آشتیانی
11. شیخ مرتضی تهرانی
12. شیخ حسن چهلستونی
13. شیخ محمدحسین مسجدجامعی
14. شیخ یحیی
15. سید محمدصادق لواسانی
16. شیخ غلامحسین جعفری همدانی
17. شیخ حسین زاهد
18. شیخ عزیزاله خوشبخت
19. شیخ محمدتقی آملی
نقش وعاظ
طی سالهای 1341 تا 1357، نقش وعاظ و خطبا در بازار از دیگر مواردی است که باید به آن اشاره کرد. حتی بسیاری از علما و مدرسین حوزهی علمیه، در سالهای مبارزه، در مساجد بازار برنامههایی همچون وعظ و سخنرانی داشتند. هر یک از ایشان در حد توان و امکان نقشآفرین بودند، از جمله حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمدتقی فلسفی،[5]
مساجد؛ پایگاه دین، فرهنگ و سیاست
از جمله مساجدی که در بازار نقش مهم داشته و دارد میتوان به مواردی که در زیر آمده است اشاره نمود؛ اگرچه هر یک نیاز به تاریخچه و کارنامه دارند، خصوصاً نقش ائمهی جماعات، وعاظ و خطبا در رشد فرهنگی، سیاسی و بیان معارف اسلامی که این موضوع، تحلیلی مستقل میطلبد.
تعدادی از مساجدی که در بازار و اطراف آن قرار دارند و آنها را بیش از 50 مسجد برمیشمارند، عبارتاند از:
1. مسجد سلطانی (مسجد امام خمینی)
2. مسجد جامع بازار[10]
3. مسجد سید عزیزالله
4. مسجد میرزا موسی
5. مسجد آیتالله بهاری
6. مسجد حاج صفرعلی
7. مسجد چهلستون
8. مسجد خاتمالاوصیاء (علیه السلام)
9. مسجد شیخ علی
10. مسجد جامع مسجد نارون
11. مسجد امام محمدتقی، علیه السلام (هفت تن)
12. قادرخان
13. بینالحرمین
14. چهارده معصوم (علیهم السلام)
15. همت
16. جزایری
17. همدانی
18. چهار سوق
19. فاطمیه (سلام الله علیها)
20. شیخ عبدالحسین (آذربایجانیها)
اگرچه باید از امامزادههای بازار هم به عنوان مرکزیت معنوی، دینی، فرهنگی نام برد:
1. امامزاده اسماعیل (علیه السلام)
2. امامزاده زید (علیه السلام)
3. امامزاده یحیی (علیه السلام)
4. امامزاده سید نصیرالدین (علیه السلام)
برخی از مدارس علمیه:
1. مدرسهی صدر
2. مدرسهی فیلسوف
3. مدرسهی شیخ عبدالحسین
4. مدرسهی مروی
5. مسجد شیخ عبدالحسین
در شب عاشورای 1342، حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی، واعظ برجسته، در خصوص استیضاح ملی دولت امیراسدالله علم سخنرانی نمودند.
مسجد شیخ عبدالحسین، واقع در بازار تهران، به مسجد آذربایجانیها مشهور است. مسجد مزبور و مدرسهی علمیهی آن، که در جنب مسجد واقع شده است، از ثلث ارث شهید میرزا تقیخان امیرکبیر، صدراعظم نامی ایران و توسط وصی ایشان، مرحوم شیخ عبدالحسین تهرانی، مشهور به شیخالعراقین، ساخته شد.علت اینکه مسجد به نام شیخ عبدالحسین مشهور شد این است که صدراعظم بعدی، میرزا آقاخان نوری، اصرار داشت که شیخ عبدالحسین، مسجد و مدرسه را با نام و شهرت امیرکبیر اداره نکند؛ اما از آنجا که آذربایجانیهای مقیم مرکز، برنامهها و هیئتهای خود را در این مسجد برگزار میکردند، به نام مسجد آذربایجانیها هم مشهور شد.
حجتالاسلام فلسفی علاوه بر آن سخنرانی مهم افشاگرانه، در مسجد معیر، که آن هم در خیابان خیام و جنب بازار بود، نیز علیه دولت و علم صحبت کرد: «مطبعهها گرفتار مأمورین هستند و جرئت ندارند یک برگ چاپ کنند. جان مردم به لب میآید تا یک اعلامیه از مجتهدین در بین مردم پخش شود.»[11]
حجتالاسلام فلسفی به تخلفهای دولت از قانون، وضع رادیو و روزنامهها اشاره نمود و سپس به «کنترل مطبعهها» که چرا چایخانهها اجازه ندارند که اصلاً به صورت برگ آزاد، نظر علما را چاپ کنند.[12]
در بند هشت استیضاح دولت، ایشان به «دیکتاتوری در بازار» اشاره نمودند که چرا بعد از اینکه مردم، به پشتیبانی روحانیت، بازار را سه روز بستند، نمیگذارید بازارشان را باز کنند؟[13]
چرا با مردم این قدر معاملهی دیکتاتوری و خشونت میکنید و اجازه نمیدهید بازارها باز شود؟[14]
از اینکه جلوی باز کردن مغازههای تجار تهران را گرفتید و دیکتاتوری کردید و عمل غیرقانونی نمودید، مردم از این زورگوییهای شما متنفرند. در این زمان، مردم با صدای بلند سخن ایشان را تأیید کردند و گفتند: صحیح است.[15]
پس از سخنرانی، ایشان دستگیر و همراه چند تن از علما و روحانیون و حضرات آیات و حجج اسلام شهید آیتالله مرتضی مطهری،[16](*)
منابع:
[1] صحیفهی امام خمینی، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد 1.
[2] نهضت امام خمینی، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد 1.
[3] مدرسهی فیضیه به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[4] ناگفتههای شهید مهدی عراقی، تهران، نشر رسا.
[5] خاطرات حجتالاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[6] حجتالاسلام والمسلمین شیخ غلامحسین جعفری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[7] شهید آیتالله مرتضی مطهری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[8] شهید حجتالاسلام والمسلمین و شهید عبدالکریم هاشمینژاد به روایت اسناد ساواک.
[9] شهید حجتالاسلام والمسلمین مهدی شاهآبادی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[10] مسجد جامع بازار به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[11] خاطرات حجتالاسلام محمدنقی فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 255 تا 268.
[12] همان، 262.
[13] همان، 265.
[14] همان، 265.
[15] همان، 265.
[16] همان، 266.
[17] همان، 274.
[18] همان، 280 و 281.
قسمت دوم
تاریخ - نظر: ۰
قاسم تبریزی/ نقش بازار در عرصهی علم و فرهنگ در دوران پهلوی دوم؛
نقش انتشارات و کتابفروشیهای بازار در جریان انقلاب اسلامی
ناشران اسلامی به دلیل «هویت» دینی و مرزبندی که با جریانات غربزده و شرقگرا و نیز پرهیزی که با ادبیات و فرهنگ مبتذل شاهنشاهی غربی داشتند، مستقل بودند و محتوای آثار منتشرهی آنها در برابر سیاست، فرهنگ و مقاصد حاکمیت استبدادی و استعماری بود
گروه تاریخ برهان/ قاسم تبریزی ؛ در بخش نخست این مقاله به بررسی نقش بازار در انقلاب اسلامی، حضرات آیاتی که از بازار حمایت مینمودند، اهمیت مساجد، امامزادهها و مدارس علمیه در مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخته شد. در این بخش به بررسی نقش ناشران و کتابفروشیهای مرتبط با بازار میپردازیم.
یکی از مهمترین نقشها را پس از مراجع، ائمهی جماعات، وعاظ ناشران و کتابفروشان در بازار داشتند. در حقیقت بازار تنها، مرکز خرید، فروش و پخش کالای اقتصادی نبود، بلکه مرکزیتی در نشر و ناشر داشت. قابل دقت است که برخی ناشران، خود اهل علم، تحقیق، نوشتن و تألیف بودند. متأسفانه بدین مهم کمتر توجه شده است. حتی قبل از انقلاب مشروطیت و بعد از آن، ما شاهد حضور صاحبان علم و حاملان فرهنگ و مروجان معارف اسلامی در بازار بودیم و این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی برجسته بود.
در این زمینه تیمچهی حاجبالدوله مرکزیت داشت. از ناشران عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. میرزا محمدعلی شیرازی در سال 1290 از شیراز میآید و در تیمچهی حاجبالدوله کتابفروشی تأسیس میکند.
2. حاج محمدحسین و حاج میرزا علیاصغر کاشانی در سالهای 1285 تا 1300 در تیمچهی حاجبالدوله حجرهی فروش کتاب داشتند.
3. حاج میرزا ابراهیم مرعشی در تیمچهی حاجبالدوله کتابفروشی دایر کرد و مرکز بخش کتب دینی بود.
شاید یادآوری این نکته خالی از اهمیت نباشد که فرزند ایشان، حجتالاسلام والمسلمین حاج سید ابوالقاسم مرعشی، که از عموزادگان مرجع تقلید حضرت آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی بودند، در ادامهی خدمات پدر، انتشارات حافظ (تهران، چهارراه سرچشمه) را تأسیس کرد و تا دههی 1340 از ناشران اسلامی و فعال بود. در دههی 1320 آثار استاد محقق و مورخ دکتر سید جعفر شهیدی را نشر میدادند، از جمله:
الف) جنایات بشر (3 جلد)
ب) نامههای سید جمالالدین اسدآبادی
ج) زینب بانوی کربلا (س)، نوشتهی دکتر بنتالشاطی
د) فاطمه (س) دختر پیامبر (ص)
مرحوم سید ابوالقاسم مرعشی خود اهل علم و قلم بود. منتخب مفاتیحالجنان با ترجمه، از جمله آثار ایشان است.
4. حاج شیخ باقر در سالهای 1288 تا 1290 در تهران، تیمچهی حاجبالدوله، کار فروش، نشر و پخش کتاب را آغاز نمود.
5. حاج شیخ محمدحسین خوانساری در سال 1285 از اصفهان به تهران آمد و در تیمچهی حاجبالدوله حجرهای گرفت و به کار نشر کتب پرداخت.
6. کتابفروشی حاج محمدمهدی خوانساری، مشهور به کتابچی، در تهران، تیمچهی حاجبالدوله، از سالهای 1300 دایر بود.
7. کتابفروشی و انتشارات فرهمند در بازار بینالحرمین تا دههی 1340، مروج کتب دینی، ادبی و اجتماعی بود؛ از جمله آثار ملا احمد نراقی را منتشر میکرد.
8. حاج شیخ احمد شیرازی در سال 1291 تا 1322، در تیمچهی حاجبالدوله، کتابفروشی داشت و خود ناشر و نویسنده بود. وی داماد مرحوم آقا میرزا محمدعلی شیرازی تاجر و کتابفروش ساکن تهران بود.
بررسی و تحلیل و تحقیق در زندگی، کارنامه و آثار هر یک، نیاز به زمان بیشتری دارد؛ اما ضرورت آن را نباید نادیده انگاشت که در ترسیم هویت اسلامی بازار حتماً باید نقش ناشران را از ابتدا مورد توجه قرار داد. خصوصاً منشورات دین ناشران که در راه نشر معارف الهی کوشا و ساعی بودند.
پخش اعلامیهها:
اعلامیهها، بیانیهها و شبنامهها در دوران مشروطه، رضاخان و به خصوص نهضت امام خمینی از مهمترین رسانهها بود.
سید محمدنقی بیانزاده از بازاریان در خاطرات خود میگوید: یادم میآید که موسم حج «اعلامیهها» را برای حجاج میدادیم تا به آنجا ببرند و اگر هم توانستند با دولتهای اسلامی تماس بگیرند. در آن اعلامیهها، دلسوزی امام نسبت به مظلومیت شهدای فیضیه، از این جهت که بچههای شهرستانی و فقیر بودند، کاملاً آشکار بود.[1]
حاج سید اسماعیل زریباف از خاطرات خود پیرامون چاپ و بخش اعلامیههای امام میگوید: رفتیم خدمت امام، آقا فرمودند: ما میخواهیم اعلامیه چاپ کنیم، چاپخانهها چاپ نمیکنند. من شنیدم که در تهران حدود 500 جلسهی مذهبی است.
گفتیم: تقریباً درست است.
افزودند: من حساب کردم این پانصد هیئت، هر کدام صد نفر عضو دارد. اگر هر عضوی به طور متوسط با خانوادهاش پنج نفر شود و اعلامیه توسط هر یکی از شما هفت نفر به دست هیئتها برسد و آنان در هیئتها مطرح کنند و این پانصد نفر به خانوادهشان و دیگران برسانند، در یک شب یا یک روز، تعداد زیادی از مردم تهران باخبر میشوند. ما عرض کردیم: آقا آماده هستیم و عرضی نداریم.[2]
چاپ و نشر اعلامیه و پخش آن در تهران و شهرستان، خود بحث مفصلی است که نیاز به زمانی دیگر دارد.
در سالهای 1340 تا 1357 ما شاهد رشد، گسترش، تأسیس مراکز انتشاراتی و تحقیقاتی و پخش کتب در بازار تهران هستیم و این دوران علیرغم فشار، استبداد، اختناق پهلوی، محدودیت و ممنوعیت کتب دینی از سوی ساواک، بازار تهران در نشر کتب ممنوعه هم فعال بود.
ناشران بازار
در سالهای 1340 تا 1357 ما شاهد رشد، گسترش، تأسیس مراکز انتشاراتی، تحقیقاتی، پخش کتب در بازار تهران هستیم و در این دوران علیرغم فشار، استبداد، اختناق پهلوی، محدودیت و ممنوعیت کتب دینی از سوی ساواک، بازار تهران در نشر کتب ممنوعه هم فعال بود. خاصه برای ساواک، حضور و نفوذ در میان بازاریان، مشکل بود و تشخیص کار بدون وجود کارشناس امکانپذیر نبود. اگرچه دستگیری، زندان، شکنجه و تبعید ناشران را داشتیم، ولی در کلیّت حرکت باید گفت: موفق بودیم. آن هم در زمانهای که بخشی از ناشران خود را به مؤسسهی آمریکایی فرانکلین وصل کرده و مروج فرهنگ و سیاست ایالات متحده بودند؛ دستهی دیگر به دربار و وزارت فرهنگ و هنر وصل شده بودند؛ جمعی با نگرش مارکسیستی و ماتریالیستی، مروج فرهنگ چپ ضددینی و جمعی سودجو و دنیاطلب در انتشار مکتب مبتذل ضد اخلاق، معنویت و دیانت مشغول بودند. اگرچه به صورت مستقیم و غیرمستقیم سه جریان فوق از سوی رژیم پهلوی تقویت میشدند یا با برخی «سناتور»ها و مقامات رژیم پهلوی ارتباط داشتند. لذا ضرورت تدوین «جریانشناسی نشر در دوران پهلوی» در سالهای 1300 تا 1357، یکی از موضوعات تاریخ، فرهنگ، سیاست است که مغفول مانده است.[3]
اما ناشران اسلامی به دلیل «هویت» دینی و مرزبندیای که با جریانات غربزده و شرقگرا و نیز پرهیزی که با ادبیات و فرهنگ مبتذل شاهنشاهی غربی داشتند، مستقل بودند و محتوای آثار منتشرهی آنها در برابر سیاست، فرهنگ و مقاصد حاکمیت استبدادی و استعماری بود. لذا مجموعهی ناشران اسلامی و کتابفروشیهای اسلامی، با محتوای اسلامی، در مسیر فرهنگ ضداستبدادی، ضداستعماری، ضدمارکسیستی و ضدصهیونیستی حرکت نمودند و در طی دوران مبارزه، با ترجمهی متون اسلامی و آثار مشاهیر اسلامی، در راه انتشار معارف الهی و قرآن، علیرغم موانع و مشکلات، نقشآفرینی داشتند.
از میان ناشران بازار در دهههای 1340 تا 1350، چند موردی را یادآور میشویم. امید است در آینده تحلیل و تحقیق مستقل پیرامون هر یک از آنها ارائه شود:
1. انتشارات اسلامیه کتابچی: ناشر کتب متون اسلامی، کتب ارزنده و مفید برای نسل تحصیلکرده، آثاری در تاریخ و رجال اسلامی خاصه کتابهای «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر (ص)»، در 37 جلد، اثر شهید دکتر محمدرضا پاکنژاد و «دانشمندان اسلامی»، اثر حجتالاسلام والمسلمین محمد رازی، در 10 جلد، پیرامون علمای معاصر، از جمله حضرت امام خمینی و روحانیون زندانی (1342 تا 1357) و روحانیون مبارز در دوران رضاخان. این کتاب در سالهای 1353 و 1354 از سوی ساواک سانسور گردید. «روضات الجنات»، در 10 جلد، ترجمهی مرحوم حجتالاسلام محمدباقر ساعدی خراسانی و دهها کتاب مفید دیگر.
2. انتشارات اسلامیه آخوندی: مؤسس، حجتالاسلام شیخ محمد آخوندی، ناشر کتب متون اسلامی و کتب علمای معاصر:
- بحارالانوار (70 جلد)
- تفسیر المیزان علامه محمدتقی مجلسی
- نامهی سن پارلو در نقد تشکیلات بهائیت
- انسان و جهان (3 جلد)، علامه محمدتقی جعفری
در کنار حجتالاسلام آخوندی، فرزند فرهیختهی ایشان، حاج مرتضی آخوندی هم دستیار بود که خود ایشان فعال و مدیر هستند.
3. انتشارات فراهانی: مؤسسهی انتشارات فراهانی از ناشران اسلامی و سیاسی است که در دهههای منتهی به انقلاب اسلامی فعال بود و آثار برجستهای داشت؛ آثاری همچون:
1. ترجمهی تفسیر مجمعالبیان در 27 جلد و زیر نظر شهید آیتالله دکتر محمد مفتح
2. امیرکبیر قهرمان ضداستعمار اثر علیاکبر هاشمی رفسنجانی
3. کشفالحیل از عبدالحسین آیتی در رد تشکیلات بهائیت
4. فلسفهی نیکو از میرزا حسن نیکو در رد تشکیلات بهائیت
5. نقشههای استعمار در راه مبارزه با اسلام اثر محمد محمود صواف، ترجمهی سید جواد هشترودی
6. رهآورد استعمار از مهدی طارمی و با مقدمهی شهید دکتر محمد مفتح
7. اسلام و مشکلات روز از شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد
8. درسی که حسین (ع) به انسانها آموخت از شهید حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد
9. امام علی (ع) صدای عدالت انسانیت، اثر جرج جرداق، ترجمهی حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی
کتب این ناشر بیشتر در حوزهی سیاسی و انتشار اندیشهی سیاستمداران مسلمان فعال بود.
4. انتشارات برهان: با مدیریت حاج حسن کتابچی در بازار بینالحرمین، بازار کاشفی، ناشر کتبی همچون:
- امام علی (ع) مشعلی و دژی از سلیمان کتانی، ترجمهی جلالالدین فارسی
- مرانید که نوحهگرند، از جرج جرداق، ترجمهی جلالالدین فارسی
بازاریان و 15 خرداد 1342
استاد علیاکبر غفاری در خاطرات خود پیرامون علل اعتصاب بازار، پشتیبانی بازاریان از امام، مقاومت در برابر تهدیدات ساواک و فشار شدید و حتی «تیغه نمودن مغازهها» میگوید: «ریشهی این مسئله در اعتقاد و پایبندی به مذهب و مسائل دینی بود. در واقع وضعیت بازار با کسبهی کوچه و خیابان به کلی تفاوت داشت. در بازار، نمازها در مساجد برگزار میشد و رعایت شئون مذهبی، امری همگانی بود. به روزهای عزاداری احترام گذاشته میشد و در اعیاد مذهبی، سراسر بازار چراغانی و جشن بود.»
از تأثیرات دیگر بازاریها، کمک و مساعدت برای چاپ اعلامیهها بود. در واقع چاپخانهها این کار را به صورت پنهانی انجام میدادند و در نتیجه، هزینه بالا بود و گرانتر از کارهای معمولی میشد؛ اما برای بازاریها هیچ اهمیتی نداشت و هزینههای آن را متقبل میشدند.
یکی دیگر از این کمکها، حمایت از خانواده زندانیان سیاسی بود. هنگامی که آیتالله مطهری در زندان بودند، از راههای غیرمستقیم به ایشان کمک شد.(*)[4]
منابع:
[1]. خاطرات 15 خرداد، بازار، دفتر سوم، علی باقری، ص 32.
[2]. همان، ص 72 و 75.
[3]. رجوع شود به نشست جریانشناسی نشر، موزهی عبرت، 1391، سایت موزهی عبرت.
[4]. خاطرات 15 خرداد/ بازار، دفتر سوم، علی باقری، 177 تا 179.
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=5941
نظرات