کشف حجاب (زمینهها، پیامدها و واکنشها)
این سخن، گرچه خالی از اغراق نیست، اما، پرده از روی این واقعیت برمیدارد که در بسیاری از موارد، زن در ایران به عنوان عضوی از هیئت اجتماع مطرح نبوده، و در خارج از منزل نقشی نداشته است. از این رو، به دنبال روزنهای بود تا در جامعه و به هر طریق ممکن، خود را مطرح سازد. این روزنه در دورة اخیر به دست اندیشهپردازان مشروطیت که کم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب برخورد کرده بودند، با شعار حجابزدایی ظاهر گردید، و راه رهایی از عقبماندگی زن ایرانی، و گام آغازین در مسیر ترقی را رفع حجاب فرض نمود. در راستای ترویج همین فکر بود که نخستین گامها، یعنی برداشتن روبنده و نقاب، عملی شد و تا قبل از تغییر سلطنت، زمینة برداشتن چادر نیز فراهم گشت.
تغییر سلطنت در ایران و اقدامات تجددگرایانة رضا شاه، این روند را تسریع بخشید؛ تا جایی که به عنوان یکی از طرحهای اساسی دولت درآمد و سرانجام، طی مراسمی در دی ماه 1314 برای اولین بار، با حضور بدون حجاب خانوادة شاه، کشف حجاب علناً به نمایش گذاشته شد و سپس از سوی شاه رسمآً، اعلام و داشتن حجاب منع گردید.
پس از اعلام رسمی کشف حجاب، دولت و سایر دستگاههای اجرائی در کشور موظف گردیدند برای پیشبرد این طرح، در ولایات بکوشند. به همین منظور، از اقدامات تبلیغاتی و انتظامی در حد وسیعی بهرهگیری شد و حتی مسئولین در بسیاری از موارد، کاربرد قوة قهریه را نیز در اولویت قرار دادند. این ماجرا تا شهریور 1320ـ زمان تبعید رضا شاه از کشور ـ سیر صعودی داشت و از آن پس، با برداشته شدن اهرم فشار برای مدت چند سال، سیر نزولی به خود گرفت.
در تحقیق حاضر، کوشیدهایم تا سیر کشف حجاب در ایران عصر رضا شاه را با تکیه بر منابع اصلی بررسی کنیم. این بررسی در شش فصل دنبال شده است. مقدمه کتاب، به بحثی نسبتاً مفصل در معرفی انتقادی منابع تحقیق اختصاص یافته است. در فصل اول، قضیـه کشف حجاب از دیدگاه تجددطلبان مورد توجه قرار گرفته و نظریات آن دسته از تجددطلبانی که در نوشتههای خود از کشف حجاب سخن به میان آوردهاند، بررسی شده است. آنگاه به تأثیر این افکار در پوشش مردان و زنان عصر قاجار اشاره شده است. از آنجا که این تأثیرات، زمینه را برای برنامههای تجددطلبانة رضا شاه فراهم ساخت، برنامه تجددطلبی شاه و شقوق مختلف این برنامه مورد بررسی و توجه قرار گرفت.
فصل دوم، به بررسی زمینهها و مقدمات اعلام کشف حجاب در دوره رضا شاه اختصاص یافته است. در این فصل، ابتدا به زمینهسازیهای فکری داخلی و خارجی این جریان اشاره شده، آنگاه اقدامات رضا شاه برای رسمیت بخشیدن به این جریان مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل سوم، به اعلام کشف حجاب در ایران و اقدامات سازمان یافتة دولت و دستگاههای اجرایی کشور به منظور پیشبرد آن اشاره شده است.
در فصل چهارم، بر پایة اسناد موجود سیر کشف حجاب در ولایات تا بعد از شهریور 1320، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین، برای بررسی دقیقتر، نقاط مختلف کشور را در دو بخش کلی و مجزا ـ مناطق شهری و مناطق روستایی و عشایری ـ مورد توجه قرار دادهایم. علاوه بر آن، به موانع عمدة برنامة کشف حجاب و چارهاندیشیهای مسئولین اجرایی در جهت رفع موانع نیز اشاره شده است.
در فصل پنجم واکنشهای اجتماعی در برابر کشف حجاب، بررسی شده، و ضمن تقسیمبندی آن به واکنشهای مثبت و منفی ابراز شده از سوی گروههای مختلف اجتماعی، نخست به واکنش روشنفکران، دولتمردان و رجال سیاسی، روحانیون و قشرهای مختلف زنان اعم از زنان طبقات مختلف شهری و زنان روستایی و عشایری تا قبل از شهریور 1320 اشاره و آنگاه به واکنش دولت در مقابل مخالفین پرداختهایم. پس از آن، همراه با بررسی واکنشهای اجتماعی در برابر کشف حجاب پس از شهریور بیست، خروج اجباری رضا شاه از کشور مورد توجه قرار گرفته است.
در فصل ششم، پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشف حجاب به صورت کلی، مورد بررسی قرار گرفته است. در همین رابطه، تلاش گردیده بیشتر با تکیه بر منابع گذشته به این پیامدها اشاره گردد. گرچه خود این مبحث میتواند پژوهشی جداگانه محسوب شود؛ ما در اینجا تنها از باب سخن مشهور، لایدرک کله لایترک کله، به آن پرداختهایم. در همین جا، جا دارد از راهنماییها و همکاریهای اساتید محترم گروه تاریخ دانشگاه تهران، سرکار خانم دکتر منصوره اتحادیه، جناب آقای دکتر ایرج ناصری و جناب آقای دکتر سهراب یزدانی؛ گروه تاریخ دانشگاه تربیت معلم تهران و سایر کسانی که در تدوین این پژوهش، خصوصاً در سازمان اسناد ملی ایران حقیر را یاری فرمودهاند تشکر و قدردانی نمایم. والسلام.