29 اردیبهشت 1400
تاریخ و تحریف تاریخ
دکتر سیدجلالالدین مدنی استاد و پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر ایران در مصاحبهای کوتاه، دیدگاه خود را درباره روند تاریخنگاری مبتنی بر اسناد طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیان کرد. با هم مصاحبه را میخوانیم:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در میان مورخانی که راجع به تاریخچه تحولات انقلاب آثاری از خود بر جای گذاردهاند میتوان عناصر چپ، لیبرال، فراماسون، سلطنتطلب و ... را مشاهده کرد. در مقابل، تاریخنویسانی با گرایشهای اسلامی نیز داشتهایم. به نظر حضرتعالی روند تاریخنگاری انقلاب اسلامی تاکنون چگونه بوده است؟
تاریخ باید حقیقت حوادث و وقایع و کیفیتها و کمیتهای زندگی افراد و اقوام و ملل را به نسلهای بعد منتقل کند. تاریخ باید برای این انتقال آینه تمام نمایی باشد که هر چه دقیقتر و رساتر بدون مبالغه وبدون کاستی این وظیفه را انجام بدهد اما چنین انتقالی شاید از عهده دوربین فیلمبرداری ساخته باشد که آن هم در صورتی که مونتاژی در کار نباشد. در این بحث به کمک دوربین به مستندسازی رسیدهاند و همین امکان برداشتن قطعه قطعه صحنههای مختلف و جور کردن مستند، میتواند بزرگترین خطاهای تاریخ را سبب شود. ناچار باید به مکتوبات مورخین برگردیم که اگر در اوصاف و بیان احساسات و تمایلات مختلف بیان حقیقت را وظیفه بداند باز هم ناخواسته نمیتواند خالی از حب و بغض باشد.
ترسیم و بیان سوابق هر پدیده، تاریخ آن پدیده و جریان نامیده میشود ما از طریق تاریخ، اطلاعات وسیعی نسبت به علوم و سیر تحولات آنها بدست میآوریم. سوابق هر کشور و ملت هم با مراجعه به تاریخ روشن میگردد. در واقع تاریخ شناسنامه رسمی ملل جهان است. معرف تمدن و درجه شایستگی آنها از گذشته تاکنون میباشد. تاریخ درسآموز است، سازنده است. تاریخ حیات بشری، سرنوشت انسانها است و عبرتانگیز است. آشنایی با تاریخ جوامع ملل به ما میآموزد که جلوههای روح عمومی در هر ملتی چگونه است. در بعضی ملل استبدادطلبی در بعضی عدالتگستری در گروهی کسب قدرت و ثروت در بعضی دینخواهی و معنویت نمودار گذشتهها است. اما م علی علیهالسلام در نامهای به فرزندش امام حسن (ع) میفرماید: «پسرم اگر چه من به اندازهی همه آنان که پیش از من بودهاند نزیستهام اما چندان در کارهایشان نگریستهام که هم چون آنان شدهام بلکه چندان بر امورشان آگاهی یافتهام که گویی با اولین آنها تا آخرینشان زندگی کردهام پس در این سیر و تأمل کردار پاکیزه را از آلوده باز شناخته و سود را ا زیان دریافتهام» (نهجالبلاغه)
لذت مطالعه تاریخ مانند لذت سفر به سرزمینهای ناشناخته است زیرا در تاریخ انسان میتواند به آداب و رسوم و رفتار و ارتباطات صاحبان عقل و فکر گذشته آشنا شود. با مطالعه تاریخ یک کشور یا ملت راز بقای هزاران سال آن و تلاش و از خودگذشتی پیشینیان آشکار میگردد تاریخ یادآور صحنههای زیبا و شورانگیز مبارزه ملتها برای محافظت از ارزشهای والایی است که پیشرفت و سعادت را موجب میگردند. در اندیشه قرآنی هدف از مطالعه تاریخ نه فقط دانستن وقایع گذشته بلکه وقوف بر سنتهای گذشتگان چگونگی دگرگونی ملتها و جوامع و علل انحطاط و عظمت تمدنهای پیشین است. در همین خصوص آیه 110 سوره یوسف میگوید: «لقد کان فی قصصهم عبرةلاولی الالباب (به راستی در سرگذشت آنان برای خردمندان عبرتی است.)» شخصیت کسانی که تاریخ گذشتگان را بخوبی خوانده و شنیدهاند با اشخاصی که آگاهی کافی از تاریخ ندارند تفاوت بسیار داشته و دارد. مطالعهکنندگان تاریخ میفهمند و درک میکنند که ناموس طبیعت و اساس آفرینش بر عدالت استوار است. افرادی که در مقامی خلاف آن عمل کنند طولی نخواهد کشید که دچار وضع ظالمانهای میشوند. غالباً در تاریخ سیاسی و مربوط به سلاطین و امرا و حکام مصادیق این روایت را مکرر میبینید «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم». تاریخ در استحکام ایمان به خداوند نقش دارد، آینهای است که قلب افراد را به سوی خداوند قرار میدهد و آیات کتاب الهی را با نمودهای آن میفهمد. البته برای تاریخ هم آفتهایی است. ا زتاریخ به همان سادگی که از علم طب میتوان نتیجه گرفت نمیتوان بهره برد. فایده هر چیز از روی تأثیری است که در زندگی دارد. تاریخ چون نشان میدهد که مردم پیش از ما چگونه زندگی کردهاند این فایده را دارد که ما را در زندگی کمک میکند. مخصوصاً برای جوانان این فایده را دارد که آنها را زودتر از معمول به سطح عصر خویش میرساند پنجره ها را بر روی آنها میگشاید و به آنها اجازه میدهد تا عواملی را که در جهان آنها حاکم بوده است و هنوز هست بهتر بشناسند آنچه را در خود ترک و طرد است از آنچه شایسته حفظ و نگهداری است تمیز دهند. یک فایده عمده تاریخ بدون تردید همین است که به ایشان کمک کند تا خود را بشناسد، خود را از دیگران تمیز دهد و با مقایسه با اصول دیگران انگیزهها و اسرار نهفته رفتار خویش را چنانکه هست و چنانکه باید باشد دریابد. انسان خواه وجود وی عبارت باشد از آنچه میاندیشد و خواه عبارت باشد از آنچه انجام میدهد در ضمن مطالعه تاریخ و طی بررسی احوال کسانی که اهل نظر یا اهل عمل بودهاند بهتر میتواند رسالت خویش را بشناسد در اینگونه مسائل تاریخ ناخودآگاه جزو زندگی انسانها است و ایشان در هر قدم و هر اقدام خویش از آن فایده میگیرد زیرا انسان در زندگی روزانه خویش خاطرات گذشته را میکاود و از آن میان آنچه را که لازم دارد بیرون میکشد، آنها را بهم پیوند میدهد و توجیه میکند به عبارت دیگر هر کس در درون حافظه خود یک تاریخ دارد.
یک ضربالمثل ایتالیائی است که میگوید هر مترجمی خائن است زیرا هیچ مترجمی نمیتواند عین بیان شخص را به زبان دیگری با همان خصوصیات منتقل کند. این اصطلاح در مورد مورخ با ابعاد گستردهتری قابل تسری است هیچ مورخی نمیتواند حوادث، رویدادها، ارتباطات، دگرگونیها، نهضتها، تأثیرگذاریها را آنطور که شروع میشود و ادامه مییابد بدون کم و کاست به آیندگان منتقل کند. در حالیکه از تاریخ چنین انتظاری است. ار مورخ انتظار صداقت و امانتداری است انتظار انعکاس واقعیتها است انتظار نگاشتن تمام واقعیت است اما همیشه در جریانات بسیاری از عناصر تأثیرگذار پنهان هستند. حادثه در تاریخ میآید دخالت افرادی منعکس میگردد در حالیکه دستهای پنهان که خودیا دیگران نخواستهاند بازیگری داشته باشند معرفی نمیشوند یعنی با تمام تیزبینی که مورخ ممکن است بکار ببرد، صحنههایی یا شخصیتهائی در تأثیرگذاری نادیده گرفته میشوند.
مورخ یک ناظر و شاهد و یک محقق صدیق باید باشد تا وقایع و رویدادها و دلایل پیدایش و ثمرات و نتایج پدیدهها را ضبط کند تا آیندگان با واقعیتها آشنا گردند نه با تمایلات و خواستههای غرض آلود افراد و تاریخ در این خصوص حساسیت دارد. در گذشته بوده و اکنون هم هست که افرادی حقایق را وارونه جلوه میدهند، بزرگنمایی میکنند، شخصیتتراشی مینمایند، جریانات واقع نشده را واقع شده معرفی میکنند، تهمتهایی را وارد میسازند، اشخاص را به گرایشهایی متهم مینمایند افرادی را دارای فضایل و اشخاص را دارای مفاسد جلوه میدهند ظالمترین افراد را ممکن است عادل و یا با تقویترین شخص را به فسق و فجور معرف باشند بنابراین در تاریخ و نوشتن تاریخ و خواندن تاریخ باید وسواس داشت و احتیاط نمود و اسناد را بررسی کرد.
در جریان حوادث انقلاب اسلامی بخوبی شاهد بودم افراد و گروههائی برای مؤثر نشان دادن گروه و دسته خود مثلاً در تظاهرات چند میلیونی که در حمایت از رهبر انقلاب و با شعارهای خاص حرکت میکرد افرادی که جمع گروهشان به 50 نفر نمیرسید سعی داشتد عکس بلند کنند و پرچمی و پلاکاردی مجزا حرکت دهند و جمعیت را به حساب خود گذارند.
یا کسانی سعی داشتند از اجتماع و دستههای مخالف انقلاب نام برند و اهداف آنها را بیان کنند در حالیکه آن دستهها فرضی و خیالی بودند در مقابل حرکت عظیم ملت.
بسیاری سالها از کشور خارج شده و حضور وجودشان جز تخریب اثری نداشت اما در آستانه انقلاب به ایران بازگشتند و چندی روزنامه راه انداختند بدون اینکه به تعداد روزنامهها نفر داشته باشند و شروع کردند بزرگنمایی کردن و بعضاً هم به مراکز اسناد دستبرد زدند شاید سوابق سیاه خود را محو کنند. هنوز مدت زیادی از انقلاب اسلامی نگذشته تا به عنوان تاریخنویسی راجع به گروههای مختلف بپردازیم که چه کردهاند و در کجا تحریف نمودهاند در واقع هنوز حوادث و جریانات، پیامها و اعلامیههای امام، وصیتنامه تاریخی سیاسی ایشان و هم فعالیت مؤثرین انقلاب در برابر دیدگان جهانیان است.
اصولاً طبیعت تاریخ به بسیاری از سوء استفادهکنندگان امکان میدهد که دست به تحریف بزنند. اموری را بر خلاف واقع نشان بدهند، اشخاص مبارز و فداکار را بد جلوه بدهند. اما در غیر سوءنیت هم ممکن است اشتباهاتی رخ دهد تمایلات و هواخواهی باعث گردد روند تاریخنویسی به لحنی خاص تمایل پیدا نماید گاهی هم ممکن است اشخاصی به همه اسناد و مدارک و سوابق دسترسی نداشته باشند و اظهار نظرهای نابجایی کنند مواردی هم ممکن است نارسائیهای حافظه، تأثیرگذاری در تاریخ داشته باشد. یعنی هر چه از زمان وقوع حوادث دور میشویم اگر از خاطرهها استفاده شود ممکن است اشتباهات زیادی در بر داشته باشد کسی که کودتای 1299 را در ده سالگی ناظر بوده اگر در هفتاد سالگی بخواهد به اتکای ذهن مطالبی بگوید قطعاً نمیتواند دقیق باشد.
در دوران انقلاب اسلامی بلحاظ علاقه و شیفتگی مردم به تاریخ، نوشتن خاطرات و یا انتشار خاطرات دیگران و یا جمعآوری مطالب از جراید بنام خاطرات او و گزارشها و مصاحبهها با اشخاص و معرفی شخصیتهای گذشته از زمامدار و مسئول و غیره فراوان شده است. کتابهایی به صور مختلف رواج یافته بعضی هم محصول کارگروهها و احزاب گذشته یا هواداران آنها است. بعضی هم اسناد را منتشر کردهاند. بنابراین مردم با انبوهی از مطالب مواجه هستند که همه میتواند مسائل تاریخی باشد و گاهی هم با تفاوتهای زیادی در ترکیب وقایع.
بعضی احزاب و گروهها هم در دوران مشروطیت و هم در دوران انقلاب اسلامی به کشور و ملت بسیار صدمه زدهاند و در زمان انقلاب اسلامی هم دست از نفاق و اختلاف و تهمت و افترا و فتنهانگیزی برنداشتهاند. معالوصف بنام گروه و حزب و دسته خود چنان مینویسند و سابقه ایجاد میکنند که گویا از مؤثرین در انقلاب اسلامی بودهاند مثلاً چیزی بنام خاطرات کیانوری منتشر شده که گویا با او مصاحبه کردهاند و از او راجع به حوادث و جریانهای گذشته سئوال کردهاند. در حالیکه او هنوز به حکومت استالینی و زمامداری او معتقد است و حتی دگرگونی زمان گورباچف را هم ناحق میداند و همان حزب کمونیست روسیه شوروی را که درصدد جهانی کردن آن بودند میخواهد. کسی که در جمهوری اسلامی به جرم جاسوسی دستگیر شده و حزب او هم منحل گردیده و اقرار دارد که 70 سال به کشور خیانت کرده.
به طور کلی تغییر و تبدیل تاریخ و انحراف از اصول تاریخنویسی و چگونگی استفاده از اسناد و مدارک مربوط به دوره انقلاب نیست قبل از انقلاب هم به همین گونه بوده است. فراماسونها، چپها، و نظایر آنها سعی داشتند که مطابق منافع و مصالح خویش تاریخنویسی نمایند و همین کار را نموده اند منتها در زمان ما خطر بیشتر است گاهی همین نوشتههای انحرافی باعث میشود که بیگانگان مورداستفاده قرار دهند و مسائل را بر آن اساس تجزیه و تحلیل نمایند. ممکن است به صورت فیلم و سریال و نمایش و مجموعههای رادیوئی و تلویزیونی درآورند.
من فرصت ندارم که با دقت فیلمها و سریالها را ملاحظه کنم و تاریخهایی که نوشته میشود بررسی نمایم و نظر کاملی بدهم ولی بعضی از شاهدین و متخصصین و اشخاص بینظر که به من مراجعه کرده مدعی هستند در بسیاری از موارد تاریخ را تحریف کرده و تغییر دادهاند و حتی در مواردی از افراد مشهور و پرهیاهویی یاد میکنند که در نوشتههای خود به درستی عمل نکردهاند و مسائلی را کوچک و یا بزرگ نمودهاند. با بررسی سوابق اشخاص نویسندگان هم میتوان از تمایلات آنها در نوشتن آگاه شد. وقتی کسی هفتاد سال عنوان عضویت حزب توده را داشته و در حال حاضر هم از مرام و عقیده خود برنگشته و یا حتی برگشته و ذهنیت او سمت و سوی مادیت تاریخی دارد نمیتوان از او انتظار داشت برای دوره اسلامی و یا رژیم سلطنت تاریخ درست بنویسد.
یکی از شیوههای تاریخنگاری درباره عصر پهلوی و تحولات پس از انقلاب اسلامی، استفاده از هزاران سند موجود در مراکز اسنادی کشور بوده است. روند کاربرد اسناد را در پیشبرد تاریخنگاری چگونه ارزیابی میکنید.
بعد از انقلاب در مورد اسناد تاریخی چند مسئله وجود دارد:
1ـ در همان روزهای پیروزی انقلاب از اشخاص نامبرده شد و حتی در جراید نوشتند که بخشی از اسناد را به سرقت بردهاند بعضی نوشتند و گفتند با وانت بردهاند.
2 ـ بعضی زمامداران و رژیم سابق در هنگامی که به خارج فرار کردند و پولها را به خارج بردند گمان میرود پارهای از اسناد را هم نابود کرده باشند.
3 ـکسانی که در روزهای انقلاب به جای جای نقاط حساس وارد شدند مختلف و گوناگون بودند و چه بسا اسناد در ارتباط با گروه خود را برده باشند.
4 ـ با وجود این اسناد باقیمانده در مراکز مختلف فوقالعاده زیاد است که به نظر میرسد تمامی آنها تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است.
5 ـ بهتر این بود که از همان ابتدا گروهی شاخته شده و مورد اعتماد و درستکار در هر بخشی که اسناد وجود داشت قرار میگرفتند و براساس تاریخ مجموعهای در هر قسمت منتشر میساختند مثلاً مجموعههایی از اسناد وزارت خارجه یا وزارت کشور ....
6 ـ البته اسنادی هم ممکن است بلحاظ حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور انتشار آنها مصلحت نباشد که آنها را هم تنظیم میکردند و باقی جداگانه محفوظ باقی میگذاشتند.
7 ـ تاکنون اسناد ساواک در ارتباط با اشخاص سرشناس به صورت مجموعه، انتشار یافته که ظاهراً هنوز هم ادامه دارد.
8 ـ به هنگام ورود دانشجویان به سفارت امریکا مقداری از اسناد را سالم و بخشی را ریزریز شده بدست آوردند که به صورت بیست و چند جلد کتاب درآوردند.
در روند تاریخنویسی، اسناد باید در اختیار مورخ باشد که از هر کدام نتیجهگیری کند و اگر مجموعههائی از اسناد قابل انتشار و مهم شکل میگرفت بهر حال تاریخ نویسی به صورت گزارش، خاطرات، اسناد مربوط به یک حقیقت و یک حادثه رواج بیشتری داشته و کیفیت مطلوبتری دارد. میشد. هنگامی که تاریخ سیاسی معاصر در سال 1358 با تدریس در دانشکده افسری انتشار یافت به هیچ یک از اسنادی که امروز هست دسترس نبود اما اطلاعاتی که خود از حوادث دوران قاجار و مشاهداتی که از دوران پهلوی یادداشت داشتم و یا از مطبوعات گرفته و از خاطرات و با استفاده از تاریخ شفاهی گرفته شد سبب گردید روند تاریخ معاصر بنحو درست ارائه شود و بعداً هم غالب نویسندگان تاریخ برهمان اساس پیشرفتند. با این همه، بسیاری مطالب تاریخی لازم بود که در تاریخ معاصر میآمد که نیامده و در تاریخ تحولات و روابط خارجی که شاید تا زمان حاضر اگر به خواست خداوند پایان یابد حدود 20 جلد شود.
منبع : مجله الکترونیکی «دوران» شماره 29