13 آذر 1400

یک اعتراف و دو نکته


ساجدی

یک اعتراف و دو نکته

30 سال پیش در 18 آذر 1370 آقای «خاویر پرز دکوئه‌یار» دبیرکل وقت سازمان ملل با انتشار اعلامیه‌ای رسمی ضمن «متجاوز» خواندن عراق و معرفی رژیم بعث به عنوان «آغازگر جنگ علیه ایران» تصریح کرد: «اگر قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل به موقع اجرا می‌شد، فاجعه دوم (حمله عراق به کویت) به وقوع نمی‌پیوست»(1)

اعلامیه دبیرکل سازمان ملل دربرگیرنده دو نکته اساسی و قابل تامل است:

 الف - این اعلامیه اعترافی است آشکار به متجاوز بودن رژیم بعثی عراق که البته بسیار دیر ابراز گردید. این اعتراف زمانی صورت گرفت که بیش از یک دهه از شروع جنگ و جنایت عراقی‌ها و سه سال از پایان آن می‌گذشت و اگر تهاجم دوم آنها یعنی حمله نظامیان بعثی به کویت(2) صورت نمی‌گرفت تا زمینه بهتری برای عکس‌العمل جهانی علیه حکومت بغداد شکل بگیرد، معلوم نبود که چنین اعترافی از جانب دبیرکل سازمان ملل راجع به جنگی که ۱۱ سال پیش از آن علیه ایران آغاز شده بود ابراز گردد. این در حالی است که بر اساس اسناد موثقی که در دبیرخانه سازمان ملل موجود است تجاوز عراقی ها اندک زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیه ایران آغاز شد. تا زمان شروع علنی جنگ (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) صدها بار از سوی بعثی‌ها حوادثی مانند انفجار در لوله‌های نفتی جنوب ایران، نقض حریم هوایی و زمینی ایران، اعزام جاسوس و عوامل تروریست به داخل کشور به‌خصوص در شهرهای خوزستان برای ایجاد اختلاف میان اقوام و یا ترور و جنایت علیه آنان، تسلیح و تجهیز گروه‌های تجزیه‌طلب و بسیج و تحریک آنان علیه یکدیگر و یا علیه جمهوری اسلامی ایران، و .... به کرات رخ داده بود. هر یک از این رویدادها در هر کشوری که به وقوع می‌پیوست معنایی جز «تجاوزگری» و «جنگ‌طلبی» نداشت و هر یک می‌توانست دلیلی برای اعتراف دبیرکل سازمان ملل مشابه آنچه که در 18 آذر سال ۱۳۷۰ ابرازگردید باشد.

 عراقی‌ها یک روز پس از اعلام برقراری جمهوری اسلامی در ایران گمرک بهرام آباد در منطقه مهران را بمباران کردند و فردای آن روز منطقه خسروآباد در غرب کشور را مورد تهاجم زمینی قرار دادند. از این دو حمله تا یورش سراسری ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، عراق ۶۳۶ نوبت از طریق زمین، هوا و دریا به خاک ایران هجوم آورد.(3) و منابع خبری عراق با وقاحت به اکثر این حملات اذعان داشته‌اند. تنها یک هفته پس از شروع جنگ و در شرایطی که بخش‌هایی از خاک ایران در غرب و جنوب کشور به اشغال نظامیان عراقی درآمده بود، صدام در سخنانی خطاب به ملت عراق اعلام کرد: «عراق به مقاصد ارضی خود نائل شده و اکنون مایل است خصومت‌ها را کنار بگذارد و به پای مذاکره بپردازد»(4)

 بنابراین دبیر کل سازمان ملل برای اعلام متجاوز بودن عراق نیازی به سکوت ۱۱ ساله نداشت مگر آنکه این سکوت را بخش دیگری از ویژگی‌های رفتاری توام با ظلم و تزویر و تبعیض حاکم بر سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت این سازمان بدانیم.

 ب – دبیر کل سازمان ملل با گنجاندن این جمله در اعلامیه خود که: «اگر قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل به موقع اجرا می‌شد، فاجعه دوم (حمله عراق به کویت) به وقوع نمی‌پیوست»، در حقیقت شورای امنیت سازمان ملل را به رفتار تبعیض‌آمیز، سهل‌انگاری‌های عمدی و بازیهای سیاسی برای تضییع حقوق مردم ایران متهم کرده است. او هم در دوران دبیرکلی بر سازمان ملل و هم بعد از آن به دفعات چنین اتهاماتی را متوجه شورای امنیت کرده بود. مصاحبه تیرماه 1383 وی با بی بی سی به دلیل آنکه او دیگر منصبی در سازمان ملل نداشت و می‌توانست آزادانه‌تر سخن بگوید بسیار قابل تامل است. وی در این مصاحبه گفت: «علت بی‌اعتمادی طولانی ایرانی‌ها به شورای امنیت سازمان ملل در خلال جنگ با عراق، حمایت قدرتهای دائم عضو شورا از عراق بود.»

 دبیرکل سازمان ملل در این مصاحبه اظهار داشت: «در حالی که دادگاه محاکمه صدام حسین رئیس جمهوری ساقط شده عراق در جریان است، تجاوز عراق به ایران در فهرست اتهامات وی جای نگرفت. این به معنای پایمال شدن حق مسلم ایرانیان است. چنین امری در حالی صورت می‌گیرد که سالها قبل سازمان ملل رسماً بغداد را در جنگ ایران وعراق متجاوز شناخت اما هیچ پیگیری حقوقی خاصی در این مورد انجام نشد.»

 دکوئه‌یار گفت: متأسفانه هیچ واکنشی از طرف شورای امنیت (در قبال حمله عراق به ایران) صورت نگرفت، این چیزی است که ایرانی‌ها همیشه بر آن تأکید داشته‌اند؛ اعضای شورا در واقع حمله عراق به ایران را پذیرفتند بدون آن که در قبال آن واکنشی از خود نشان دهند.»

 دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد که در زمان مصاحبه، سفیر پرو در پاریس بوده است افزود: «موضع ایران هم طبعاً انتقاد دایم از شورای امنیت بود؛ مقامات ایران اصلاً به این شورا اعتماد نداشتند، هیچوقت هم اعتماد پیدا نکردند و این کار دبیرکل سازمان ملل را خیلی مشکل می‌کرد.»

 دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد همچنین در پاسخ به سئوالی مبنی بر این که چرا شورای امنیت سازمان ملل حاضر به پذیرش نتیجه این گزارش نشد؟ گفت: «بله قبول نکردند، اما از آنجایی که من گزارش کمیسیون را به سرعت به شورای امنیت ارائه دادم شورای امنیت آن را به عنوان یک سند پذیرفت؛ ولی طبق آیین‌نامه کاری خود موظف نبود درباره آن اظهارنظر کند.» وی افزود: «باید این نکته را اضافه کنم که به نظرم اشکال سازمان ملل این بود که پس از پایان جنگ ایران و عراق به تنبیه آغازگر جنگ نپرداخت. در مورد کویت بلافاصله و کاملاً آشکارا گفتند که باید صدام را چگونه تنبیه کرد. در حالی که درباره ایران و عراق هیچیک از قدرتهای بزرگ حتی روسیه یا چین هم متجاوز را محکوم نکردند. شاید تصور می‌کردند این اتهام، پای آمریکا، انگلیس و همچنین کشورهای عربی منطقه را به عنوان حامیان این جنگ به میان می‌کشید.(5)

 بنابراین با توجه به چنین اعترافاتی راجع به وجود ضعف‌ها و مشکلات سیاسی و ساختاری در سازمان ملل، آن هم از زبان بالاترین مقام این سازمان، چگونه می‌توان انتظار داشت که بحران‌های بین‌المللی منتج به برقراری نظم و عدالت سیاسی گردد؟

 سازمان ملل در سالهای میانی قرن گذشته میلادی با شعار از بین بردن زمینه‌های جنگ و برقراری صلح پایدار در جهان شکل گرفت ولی به دلیل همین مشکلات و ضعف‌ها در تحقق این شعار توفیقی نداشت. زیرا این سازمان و سیاست‌های حاکم بر آن و نوع تفکر دولت‌های به وجود آورنده آن، فقط توانست زمینه‌های وقوع جنگ جهانی جدید را از بین ببرد و آن را به صدها جنگ منطقه‌ای مبدل سازد؛ جنگ‌هایی که مجموعاً به همان اندازه از ملتها تلفات گرفته، به همان اندازه ویرانی بر جای گذاشته و به همان اندازه بذر دشمنی و کینه‌توزی و زمینه‌های عداوت و تجاوز به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها را در دل کانون‌های بحرانی جهان نگاه داشته است. بانیان تأسیس سازمان ملل از شکل‌گیری یک جنگ جدید مشابه جنگهای خانمان برانداز اول و دوم قرن بیستم میلادی جلوگیری کردند ولی مداخلات نظامی آنان در گوشه و کنار جهان در کنار حمایت آنها از حکومت‌های دیکتاتور و دست‌آموز بیگانگان و سکوت یا پشتیبانی آنها از تسلط این‌گونه حکومت‌ها بر مقدرات مردم، سرنوشت اسفباری را طی 76 سال عمر سازمان ملل دامنگیر همه ملت‌های جهان کرده است.

 سازمان ملل با توجه به نگاه ابزاری قدرتهای سلطه‌جو به این سازمان، و در شرایط اعمال نفوذ دائمی و دخالت‌های آنها در نظارت بر مصوبات، سرنوشت قطعنامه‌ها و اقدامات شورای امنیت این سازمان، به ندرت توانسته است منشاء خدمتی عادلانه به جامعه بشری باشد. به ندرت می‌توان قضاوتی مستقل و قابل اجرا را در شورای امنیت سازمان ملل یافت که از گزند دخالت و اعمال نفوذ موسسین سازمان ملل در امان بوده باشد. در نتیجه سازمان مزبور جز در مواردی که منافع اعضای دائمی خود را مدنظر قرار داده نتوانسته است بی‌طرفانه در جهت رفع ریشه‌های بحران‌ها در جامعه جهانی توفیق داشته باشد.

پی‌نوشت:

1 - روزنامه کیهان، 20 آذر 1370

2 – این حمله در 11 مرداد 1369 و دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی صورت گرفت و به «جنگ دوم خلیج فارس» مشهور گردید.

3 - علیرضا برزگر، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۹، صفحه ۸۰

4 - سیری در جنگ ایران و عراق، آغاز تا پایان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۸۴، صفحه ۳۲

5 - روزنامه همشهری 21 تیر 1383، ش 3434، صفحه «سیاسی»