06 آبان 1393

نقش شهید فلاحی در دفع تجاوز رژیم بعثی


جنگی که روز 31 شهریور سال 1359 با تهاجم گسترده ارتش رژیم حزب منفور بعث عراق بر کشورمان تحمیل شد، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر منطقه و جهان است.

تعدادی از افسران ستادی، اطلاعاتی و نیز برخی از فرماندهان ارتش که با ما به گفت​و​گو نشستند همگی اتفاق نظر داشتند که صدام معدوم از بدو امضای قرار داد مرزی سال 1975 با ایران در پایتخت کشور الجزایر احساس سرافکندگی کرد و قرار​داد مزبور را از روی ناچاری پذیرفت و تصمیم گرفت هر طور که شده، با افزایش توان نظامی کشورش اعتبار از دست رفته خود را در آینده بازیابد.

بدین ترتیب پیروزی انقلاب اسلامی و تحولاتی که در داخل کشور به وجود آمد و نیز چالش‌های خارجی که با آن مواجه گشت به صدام عفلقی بهانه داد تا با تشویق دولت‌های غربی و مرتجع منطقه به جمهوری اسلامی ایران حمله کند و امکانات بالقوه مردم مسلمان دو کشور ایران و عراق را نابود کند تا از سرایت ایده‌های انقلاب به سایر مناطق جهان جلوگیری به عمل آورد.

با آغاز سال 1359، تحرکات عوامل ضد انقلاب و تجزیه طلب در استان‌های کردستان و خوزستان، تشدید یافت و عملیات ایذایی و جنگ و گریز ارتش عراق در مرزهای غربی کشور ابعاد گسترده به خود گرفت و از سوی دیگر آمریکا روابط سیاسی خود را با نظام نوپای جمهوری اسلامی قطع کرد. امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی با تیزهوشی و آینده نگری معهود خود، تحولات یاد شده را نشانگر قریب الوقوع بودن تجاوز صدام معدوم به کشورمان دانستند. ایشان روز 28 فروردین سال 1359 طی سخنانی احتمال حمله عراق به ایران را قابل پیش‌بینی دانستند و خطاب به عشایر و ارتش عراق فرمودند: «این لشکری که الآن سرنیزه را کشیده‌اند و توپ و تانک‌ها را کشیده‌اند، با مردم مخالفت می‌کنند، یا آمده‌اند با ایران که یک مملکت اسلامی است می‌خواهند جنگ کنند، یا هجوم می‌خواهند بکنند! این جنگ با اسلام است! جنگ با قرآن است! جنگ با رسول​ا... است! ارتش عراق حاضر است که با رسول​ا... جنگ کند؟ با قرآن جنگ بکند؟ ایران الآن مملکت رسول​ا... است. ایران الآن نهضت اسلامی است. مملکت اسلامی و قانون اسلامی است. حکومت اسلامی است. چرا عشایر عرب نشسته‌اند، و نگاه می‌کنند و اینها به برادران‌شان تعدی می‌کنند، و فوج فوج جوان‌های اینها را می‌کشند در سیاه چال‌ها؟ نمی‌دانند که اگر اینها بخواهند تعدی به ایران بکنند، ایران خردشان می‌کند». (1)

شهید فلاحی که همچون سایر مسئولان سیاسی و فرماندهان بلند پایه نظامی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تجاوز عراق را از ماه‌های قبل از وقوع آن پیش‌بینی می‌کرده، با اشاره به اهدافی که آمریکا برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی از طریق جنگ تحمیلی دنبال می‌کرده، در آخرین گفت و گو با روزنامه اطلاعات، چنین ابراز عقیده کرده است: «ارتش اسلام در حرکت ساخته می‌شود. اگر طولانی شدن جنگ آثار سوء اقتصادی و سیاسی به دنبال نداشته باشد، مسلما باعث متحول شدن ارتش خواهد شد. توجه توده‌ها باید معطوف به دشمن اصلی و جنگ باشد. نجات ما و انقلاب ما و مستضعفان جهان در پیروزی‌های سیاسی اجتماعی و نظامی ماست. ما باید وحدت، اتفاق، انسجام و انضباط خود را در همه زمینه‌ها حفظ کنیــــم. در همه زمینه‌ها لازم است آگاهی و شناخت داشته باشیم. همچنین شایسته است نمایندگان خبرگزاری‌های شناخته شده و رسمی جهان در ایران، حضور کنترل شده داشته باشند». (2)

با توصیفی که شهید فلاحی به عنوان یکی از کارشناسان امور نظامی راهبردی کشور از ساخته شدن و متحول شدن ارتش و سایر یگان‌های نظامی جمهوری اسلامی در خلال جنگ ارائه کرده است، بدیهی بود که ستادهای مدیریت جنگ در قرارگاه‌های مرکزی مستقر در همه محورهای جنوب و غرب کشور به کلاس‌های راهبردی و فوق تخصصی برای برنامه‌ریزی و تبادل افکار و تدارک طرح‌های راهبردی و تاکتیکی به منظور رویارویی با دشمن متجاوز تبدیل شوند. اسناد و تصاویر باقی مانده از دوران دفاع مقدس نشان می‌دهد که افسران ارشد ارتش و فرماندهان جوان یگان‌های سپاه پاسداران شب و روز کنار هم می‌نشستند و برای دفع تجاوز و کسب پیروزی در جنگ طرح‌ها و تدابیر هوشمندانه​ای به کار می‌گرفتند و راهبردهای مناسب و تاکتیک‌های مؤثر می‌آفریدند که عملیات موفقیت آمیز و متعدد آنان در زمینه آزادسازی سرزمین‌های اشغالی و نیز عملیات تصرف شبه جزیره فاو و جزایر نفتی مجنون، بسیاری از کارشناسان امور نظامی و مراکز پژوهشی جهان را به شگفتی واداشت.

سرلشکر شهید ولی الله فلاحی، جانشین ریاست ستاد مشترک ارتش یکی از مدافعان سرسخت لزوم همکاری ارتش و سپاه پاسداران و نیروهای مردمی برای بیرون راندن قوای متجاوز از خاک کشورمان بود. پس از عزل بنی​صدر از فرماندهی کل قوا، بزرگترین مانع در راه تحقق همکاری و هماهنگی هرچه بیشتر میان ارتش و سپاه برداشته شد. ایشان با برداشته شدن این مانع، فرماندهان جدیدی را برای یگان‌های نیروی زمینی ارتش تعیین کرد و در نتیجه قبل از انجام عملیات طریق القدس، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه پاسداران به نام «قرارگاه کربلا» در اهواز تشکیل شد، که در پی آن عملیات اصلی قوای اسلام برای بیرون راندن متجاوزین آغاز گردید. البته این قرارگاه بعد از شهادت سرلشکر فلاحی تشکیل شد، ولی شکی نیست که فضای این همکاری را ایشان از قبل فراهم کرده بود. با به وجود آمدن قرارگاه مرکزی کربلا، طرح‌های عملیاتی پی در پی تدارک دیده شد که نخستین آن‌ها در اجرای عملیات طریق القدس تجلی یافت.

سرلشکر حسین حسنی سعدی، معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص اختلاف نظرهایی که بین شهید فلاحی و طیف بنی صدر در ارتش وجود داشت، اظهار کرده است: «در آن زمان شهید ولی الله فلاحی، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش با فرمانده نیروی زمینی اختلاف نظر داشت و به حفظ اهواز اهمیت بیشتری می‌داد. سرتیپ ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی معتقد بود، حفظ دوکوهه به​عنوان گلوگاه استراتژیک خوزستان در تقدم یکم دفاعی است. اگر دوکوهه یا تنگه فنی از دست می‌رفت، یگان‌های کمکی و تجهیزات مورد نیاز جنگ، معلوم نبود که از کجا باید وارد خوزستان شود. بر همین اساس، بنی صدر می‌گفت اگر آبادان و خرمشهر به دست دشمن بیفتد، آن‌ها را دوباره پس می‌گیریم. ولی تصور شهید فلاحی این بود که تلاش اصلی ارتش عراق، تصرف جاده اهواز ـ اندیمشک از طریق پل نادری است تا بتواند خوزستان را به تصرف خود در آورد. بنابراین تلاش اصلی دفاعی نیروی زمینی ارتش را در منطقه دزفول قرار داده بود». (3)

زمانی که زمزمه احتمال بروز جنگ و تجاوز عراق به میهن اسلامی به گوش رسید، نظام نوپای جمهوری اسلامی فاقد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی مانند وزارت اطلاعات یا شورای امنیت ملی بود، تا بتواند مسائل مربوط به تهدیدات نظامی خارجی را به شکل منظم ارزیابی و مدیریت کند و برای مسئولان سیاسی کشور دستور العمل و پیشنهاد ارائه دهد، برخی از مسئولان کشوری ضمن این که درگیر مشکلات داخلی و تحولات بعد از انقلاب بودند، یا به هشدارهای نهادهای اطلاعاتی ارتش توجه نمی‌کردند، یا خطر حمله آینده عراق را سبک می‌پنداشتند. برخی از این مسئولان درگیری‌های مرزی ایران و عراق را مشابه درگیری‌های مرزی سال‌های 1348 و 1353 می‌پنداشتند که هرگز به جنگ فراگیر و تمام عیار منجر نخواهد شد. ولی شهید  فلاحی زمانی که جانشینی ریاست ستاد مشترک ارتش را به عهده داشت و نیز ستاد نیروی هوایی چند طرح ضربتی برای رویاروی با تهدیدهای احتمالی عراق تدارک دیدند، که طرح نیروی هوایی در اولین ساعات آغاز جنگ در 31 شهریور سال 1359 به اجرا گذاشته شد. در این خصوص گفته شده که ستاد مشترک ارتش در سال 1359، برای مقابله با تهاجم احتمالی عراق «طرح آفندی ابو مسلم» را تعدیل و آن را به نام «طرح پدافندی ابوذر» به سایر لشکرهای نیروی زمینی ابلاغ نموده است. زیرا در پی تحولات داخلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و کاهش مدت خدمت سربازی به یک سال و نیز بروز دگرگونی در ساختار نیروی زمینی و انحلال برخی از واحدهای منظور شده در طرح ابو مسلم این طرح قابل اجرا نبوده است. (4) ولی به هر حال طرح کم نظیر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، دو ساعت پس از آغاز تهاجم گسترده دشمن به خاک کشورمان به مورد اجرا گذاشته شد و به موجب آن اغلب تأسیسات نظامی، پالایشگاه‌های نفت و پایگاه‌های نیروی هوایی عراق توسط عقابان تیز پرواز و فداکار کشورمان بمباران شد و اجرای این طرح، رژیم جنایتکار بعثی و همه حامیان او را غافلگیر کرد.

با این وصف، باوجودی که ایران در شرایط بعد از پیروزی انقلاب، از نظر سیاسی دچار آشفتگی و از نظر نظامی در وضعیت نابسامان قرار داشت و دامنه تبلیغات برای انحلال ارتش گسترده بود، ولی شهید فلاحی به محض آغاز جنگ و به رغم همه مشکلات موجود و با توکل بر قدرت لایزال خداوند متعال و با برخورداری از پشتیبانی همه جانبه امام خمینی (ره) محل کار خود را به جبهه‌های جنگ انتقال داد و همه ظرفیت‌های ارتش را به سوی هدف مقدس دفاع از تمامیت ارضی و حفظ استقلال کشور بسیج کرد و لشکرهای زرهی و رزمی را همچون لشکر 16 قزوین، لشکر 21 حمزه و لشکر 77 خراسان را یکی پس از دیگری به جبهه‌های رزم فراخواند و با کمک نیروهای مردمی، بازدارندگی در مقابل پیشروی نیروهای متجاوز به وجود آورد و شخصا اولین عملیات آفندی شکستن حصر آبادان را که عملیات ثامن الائمه (ع) نام دارد، طراحی و بر اجرای آن نظارت کرد.

ایران آمادگی کامل برای ورود به جنگ تمام عیار با یک دشمن تا بن​دندان مسلح را نداشت. ارتش در بحران مدیریت و فرماندهی به سر می‌برد. آمریکا که مهم​ترین کشور تأمین کننده تجهیزات و جنگ افزارهای نظامی بود، روابط خود را با نظام جمهوری اسلامی قطع کرده و چه بسا صدام را برای حمله به ایران تشویق می‌کرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان بسیج مستضعفین تازه شکل گرفته بودند و نیروی نظامی ورزیده و با تجربه و تجهیزات جنگی به اندازه کافی نداشتند. اختلافات میان مسئولان تصمیم گیرنده، مدیریت و سازمان کشور را در سطوح مختلف فلج کرده بود. میان بنی صدر رئیس جمهوری و شهید محمد علی رجایی نخست وزیر اختلافات بنیادینی وجود داشت. بحران و آشوب در کردستان و خوزستان همچنان ادامه داشت و نیروهای نظامی، انتظامی، ژاندارمری و سپاه همه تلاش‌شان را بر پایان دادن به غائله در کردستان متمرکز کرده بودند. در مقابل کشور عراق در آستانه جنگ از ثبات سیاسی و تمرکز قدرت استبدادی برخوردار بود. عراق در حالی که پیمان دوستی و همکاری نظامی در سال 1975 با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کرده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی به بهبود روابط و مناسبات سیاسی با دولت‌های غربی به ویژه آمریکا و شیوخ مرتجع منطقه خلیج فارس گرایش پیدا کرد. صدام در پرتو این گرایش در سال 1980 با ژاک شیراک رئیس جمهوری وقت فرانسه در پاریس دیدار کرد و در این سفر قراردادهای کلان نظامی میان طرفین به امضا رسید. لذا رژیم حزب بعث عراق بدون آگاهی و شناخت از ماهیت سلحشوری و روحیه فداکاری مردم ایران، اوضاع سیاسی حاکم بر کشورمان را فرصت مناسبی برای حمله نظامی و تجزیه خوزستان تلقی کرد.

بدین سان رژیم حزب بعث عراق با پشتیبانی ابرقدرت‌های شرق و غرب، جنگ نابرابری را بر ملت ما که به تازگی از یوغ استبداد ستمشاهی رها شده بود، تحمیل کرد. ارتش عراق که برآورد درستی از روحیات و توان ملت مسلمان و نیروهای مسلح ایران در زمینه مقاومت در برابر هرگونه تجاوز خارجی نداشت، در اولین هفته آغاز تهاجم ناجوانمردانه‌اش زمینگیر شد و نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده دسترسی پیدا کند. رژیم عراق در پی ناکامی در اشغال نقاط حساس خوزستان، تقاضای آتش بس کرد و از آن پس هیئت‌های سیاسی بین​المللی برای رهایی صدام از بن​بستی که گریبانگیر او شده پی در پی وارد تهران شدند، تا مقام‌های کشورمان را به پذیرش آتش بس متقاعد نمایند. به هر حال جنگی که به مدت 8 سال طول کشید علاوه بر تلفات زیاد نیروی انسانی، حدود 200 میلیارد دلار هزینه و1500 میلیارد دلار خسارت برای مردم مسلمان دو کشور در پی داشت. جنگ سرانجام در روز 29 مرداد 1367 با به اجرا در آمدن قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد به پایان رسید و صدام عفلقی  به زباله​دانی تاریخ پیوست.

منابع:

1ـ صحیفه امام، جلد12، نشر عروج، ص/246

2ـ ویژه نامه روزنامه اطلاعات، یکشنبه 17 آبان 1360

3ـ سخنرانی سرلشکر حسین حسنی سعدی در همایش بررسی نقش ارتش در روزهای اول جنگ، مرکز اسناد دفاع مقدس، هفتم مهر ماه 1388

4ـ به نقل از دو تن از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس

برخی از مسئولیت‌‌های عمده و فرازهایی از فعالیت‌های چشمگیر این شهید عزیز در مقطع نخست انقلاب و دفاع مقدس به شرح ذیل است:

فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در بحرانی‌ترین و سخت‌ترین شرایط کشور و ارتش (آشوب‌های ضد‌انقلاب در اقصی نقاط میهن اسلامی و همچنین تهدید‌های دشمن)

جانشین ریاست ستاد مشترک ارتش از تاریخ 27/3/1359 تا زمان شهادت، که به علت نداشتن رئیس ستاد مشترک ارتش در این مقطع زمانی، عملا وظایف رئیس ستاد ارتش را نیز انجام می‌داده ‌است.

پیش‌بینی طرح‌های پدافندی ارتش در مقابل حمله احتمالی دشمن

تفویض اختیارات فرماندهی کل قوا از سوی حضرت امام خمینی (ره) به وی پس از عزل بنی‌صدر

هدایت نیروهای نظامی درگیر در بازگردانی امنیت مناطق بحرانی کشور

حضور و نقش‌آفرینی م‍‍ؤثر در پاکسازی پاوه از ضدانقلاب و دیگر مناطق غربی و شمال غربی و خوزستان از گروهک‌های معاند و ضدانقلاب

حضور مستقیم و پیوسته در مناطق عملیاتی با وجود وظایف سنگین در حوزه ستادی و هدایت عملیاتی لشکرها و یگان‌های ارتش تا زمان شهادت

نظارت و هدایت و شرکت در عملیات گردان 144 در آبادان (آبان 1359) برای جلوگیری از اشغال آبادان پس از خرمشهر

نظارت بر طراحی و اجرای عملیات مهم و تأثیر‌گذار آزادسازی سوسنگرد (آبان 1359)

طرح ابتکاری انحراف آب رودخانه کرخه برای زیر آب بردن مواضع دشمن در جنوب غرب اهواز (بهمن 1359) که در تاریخ دفاع مقدس به طرح «آب» موصوف است.

نظارت بر طراحی، هدایت و اجرای عملیات مهم و تأثیر‌گذار ثامن‌الائمه(ع) شکست حصر آبادان در مهر1360

(شهادت شهید فلاحی همراه تعدادی از فرماندهان پس از پیروزی در این عملیات رخ داد.)


جام جم