14 شهریور 1395
مروری بر فعالیت های آیتالله سید اسدالله مدنی
بعضی رجال برجسته تاریخ هستند که به راستی در یک آب و خاک نمیگنجند؛ انگیزههای بزرگ و همت سترگ، کارشان را به این سو آن سوی اقالیم میکشاند و در سیر آفاق قرار میدهد. آیتالله مدنی(ره) در زمره اینگونه رجال است و گویی حضور در اقالیم شیعه را، سعی و صفای مبارزات توحیدی خود قرار داده بود تا ابراهیمگونه رسالت ورثةالانبیایی خود را به انجام رساند. او در یکی از قریههای آذرشهر طلوع کرد اما در نجف، قم، تهران، تبریز، همدان، فارس، کنگان، گنبد و مهاباد به نیکی تابید و از تابش انوار علم و عمل خویش جوانه و نهالهای انقلاب اسلامی را بارور ساخت.
دیدار او با جمال عبدالناصر در راس هیاتی از علمای نجف اشرف، آنهم پیش از چهل سالگی از عمر شریفش، نشان از شان مقام و جوهر و کفایت او دارد. وی به عنوان یکی از یاران برجسته امام(ره) چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی و حتی در میادین جنگ تحمیلی، عظمت و رشادتی نشان داد، کاملا مثال زدنی. او که راه خود را از زانوی ادب بر سردرس امام خمینی(ره) آغاز کرده بود، با سجده شهادتی علی(ع) گونه به پایان برد و به جاودانگی رسید.
ولادت و تحصیلات
آیتالله سید اسدالله مدنی به سال 1293 ش در روستای دهخوارقان (آذرشهر) قدم به عرصه وجود نهاد. پدرش، میرعلی در بازارچه این روستا مغازه بزازی داشت. وی در سن چهارده سالگی مادر خود را از دست داد و در شانزده سالگی از نعمت وجود پدر محروم شد. به ناچار، دوران نوجوانی را به سختی سپری کرد.1 نخستین تحصیلات خود را طبق رسم متداول در زادگاهش آغاز کرد. مقارن جوانی برای تحصیل علوم دینی رهسپار حوزه علمیه قم گردید. پس از گذراندن دروس مقدماتی، نزدیک چهار سال در زمینه فلسفه، عرفان و اخلاق از محضر حضرتحاجآقاروحالله خمینی (ره) کسب فیض نمود. وی همچنین در کلاس درس اساتید دیگری مانند حضرت آیتاللهحجت کوهکمری و حضرتآیتاللهسیدمحمدتقی خوانساری حاضر میشد.2 سیداسدالله در چهل سالگی به زیارت خانه خدا مشرف شد و پس از آن به شهر علم و عرفان، نجف اشرف عزیمت کرد. با ورود به حوزه علمیه آن شهر، به دستور حضرتآیتاللهسید محسن طباطباییحکیم ضمن تحصیل، دروس مختلفی چون لمعه، مکاتب و کفایه را تدریس نمود و در مدت زمان کوتاهی در شمار اساتید معروف حوزه علمیه نجف قرار گرفت.3 او همزمان در دروس خارج حضرتآیتاللهعبدالهادی شیرازی و حضرتآیتالله خویی شرکت کرد و تعدادی از اساتید حوزه به وی اجازه اجتهاد دادند.4
فعالیتهای سیاسی
فعالیتهای سیاسی آیتاللهمدنی به زمان تحصیل ایشان در حوزه علمیه قم بازمیگردد. وی در این ایام مدتی به زادگاه خود، آذرشهر بازگشت و در آنجا علیه نفوذ روزافزون اقتصادی و اجتماعی بهاییان، سخنرانیهای متعددی ایراد نمود که در نهایت، به اخراج بهاییان از این شهر انجامید. در پی این اقدام، شهربانی وقت او را دستگیر و برای مدتی به شهر همدان تبعید کرد.5 پس از حوادث شهریور 1320 مدنی به شهر خود بازگشت و از آنجا هم راهی نجف گردید. در همین دوران با مجتبی نواب صفوی آشنا شد. هنگامی که نواب برای پاسخ دادن به یاوهگوییهای احمد کسروی به ایران میآمد، اندوخته خرج ازدواجش را برای تهیه اسلحه به نواب صفوی داد.6
آیتاللهمدنی در سال 1331 به زادگاهش بازگشت و مبارزه بیامانی را برای برچیدن کارخانه مشروبسازی احداث شده در آذرشهر آغاز کرد که منجر به تعطیلی این کارخانه گردید. در آذر ماه همان سال دستور جلب وی از سوی شهربانی وقت صادر شد که ایشان قبل از دستگیری به تهران رفت. در آنجا با آیتاللهابوالقاسم کاشانی آشنا گردید و با سفارش وی دوباره به آذرشهر بازگشت که این بار، اقامت وی هشت ماه به طول انجامید. مبارزات بیوقفه، احضارهای پی در پی او به تبریز را در پی داشت تا اینکه در تیرماه سال 1332 پس از ایراد سخنرانی شدیدالحنی در مسجد بازار آذرشهر رهسپار تبریز شد و از آنجا هم به نجف اشرف رفت.7 پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 در راس هیاتی از علمای ایرانی مقیم حوزه علمیه نجف برای افشای چهره دولت دستنشانده فضلالله زاهدی به مصر رفت و با جمال عبدالناصر دیدار کرد.8 آیتالله مدنی در پنجم مرداد سال 1341 از عراق وارد همدان شد و در روستای دره مراد بیک سکنا گزید. نظر به فعالیتهای پیشین مدنی، ساواک همدان اعمال و رفتار او را به دقت کنترل میکرد؛ به ویژه آنکه وی به طور مرتب بین نجف و روستای دره مراد بیک در رفت و آمد بود.
در نهضت امام خمینی (ره)
پس از رحلت آیتاللهالعظمیبروجردی در سال 1340 حکومت پهلوی خود را در انجام اصلاحات مورد نظر امریکا بدون مانع میدید. از این رو، در نیمه دوم سال 1341 به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مجلس اقدام کرد. این لایحه که در آن قَسَم به قرآن مجید و برخی دیگر از اصول قانون اساسی مشروطیت نادیده گرفته شده بود، مورد اعتراض گسترده علما و مراجع قرار گرفت. آیتاللهمدنی نیز همگام با حرکت منسجم علما و در اعتراض به این اقدام دولت، طی سخنرانی خود در مسجد جامع شهر همدان، مردم را به حمایت از مبارزات علمای قم فراخواند.9 در ادامه نیز به همراه دیگر علمای شهر همدان تلگراف اعتراضآمیزی درخصوص تصویب این لایحه به اسدالله علم مخابره کرد.10
یورش نیروهای نظامی و انتظامی حکومت در روز دوم فروردین سال 1342 - مصادف با سالروز شهادت امام صادق(ع) - به مدرسه فیضیه قم و مدرسه طابیه تبریز موجی از خشم و انزجار در سراسر کشور بهوجود آورد. در همین زمان، وی با تعطیلی کلاسهای درس خود در نجف اشرف به حمایت از نهضت امام خمینی پرداخت. آیتالله مدنی از نخستین کسانی بود که با صدور اعلامیه و تشکیل مجالس سخنرانی در حوزه علمیه نجف به حمایت از نهضت اسلامی ایران پرداخت. در این زمان، نقش ایشان در جلب حمایت مراجع تقلید از حرکت مردم مسلمان ایران انکارناپذیر است.11
مقارن قیام 15 خرداد همان سال، سرلشکر پاکروان - رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - دستور مراقبت و کنترل شدید وی را به ساواک همدان ابلاغ میکند.12 رفت و آمدهای پیاپی به نجف و همدان، ایراد سخنرانی در مساجد شهر همدان و دیگر شهرهای همجوار و نیز انجام کارهای اجتماعی، عمده فعالیت ایشان تا تبعید امام خمینی از ایران در تاریخ 13 آبان ماه 1343 را تشکیل میدهد. وی همچنین ارتباط نزدیکی با علمای شهر از جمله آیتالله معصومی همدانی داشت.13 با گسترش فعالیتهای تبلیغی ایشان در راستای حمایت از امام خمینی ساواک در سال 1346 او را از رفتن بر منبر منع کرد.14 اما وی به تبلیغ گسترده مرجعیت و نهضت امام خمینی در همدان پرداخت؛ به طوری که ساواک گزارش میدهد، بیش از یک سوم اهالی همدان را به حضرت آیتالله خمینی ارجاع داده است.15 آیتاللهمدنی فعالیتها و اقدامات گذشته خود را تا اوایل سال 1350 ادامه داد. در این سال به دعوت مردم و روحانیون خرمآباد به آن شهر رفت16 و فعالیت خود را با تدریس درس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه کمالوند خرمآباد آغاز کرد. در همین زمان با حکم امام خمینی، سرپرستی این حوزه را هم بر عهده گرفت. پس از مدت کوتاهی به عنوان وکیل تامالاختیار و نماینده حضرت امام به روحانیون و مردم خرمآباد معرفی گردید.17 در این شهر هم فعالیتها و اقدامات گذشته خود را پی گرفت. در یکی از گزارشهای ساواک، وی یکی از عوامل توزیع کتابها و رسالههای امام خمینی از جمله تحریرالوسیله معرفی شده است.18
تبعیدها
با ادامه سخنرانیها و مبارزات و نیز ارسال گزارش این فعالیتها به اداره کل سوم ساواک، این اداره به ساواک استان چنین ابلاغ میکند که با تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی، مدنی را به مدت سه سال به نورآباد ممنسی در استان فارس تبعید کند. در پی این دستور، روز 20 مهر سال 1354 وی دستگیر و به نورآباد ممنسی اعزام میشود.19 ارتباط ایشان با مردم در محل جدید اقامت اجباری همانند شهرهای پیشین قطع نشد. در نتیجه ساواک برای کنترل بیشتر، از ملاقات مردم با او جلوگیری کرد. در تیر ماه سال 1356 پس از دو سال تبعید، ساواک فارس از اداره کل سوم تقاضای تبعید او را به گنبد کاووس مینماید و پیرو این درخواست مدنی در مرداد همان سال به همراه ماموران ساواک به گنبد کاووس اعزام میشود.20 او پس از ورود به تبعیدگاه جدید، فعالیت خود را در مدرسه علمیه و مسجد جامع شهر گنبد آغاز نمود که تا اواخر خرداد سال 1357 ادامه یافت. در اواخر خرداد، ساواک به دلیل حساسیت منطقه، تقاضای تبعید مدنی به بندر کنگان را میکند. وی پس از انتقال به تبعیدگاه جدید باز هم مسجد جامع بندر کنگان را به کانون مبارزات خود تبدیل میکند. پس از مدتی در پی بیماری ایشان محل تبعید وی در تاریخ سوم مرداد 1357 به مهاباد تغییر میکند.21 در این شهر علاوه بر ادامه مبارزه علیه حکومت وقت در برابر افراد پرنفوذی چون عزالدین حسینی و خوانین منطقه هم به مقابله میپردازد. در اوایل مهرماه سال 1357 ساواک، تهران را به عنوان محل تبعید جدید وی مشخص میکند22 و پیش از اجرای این تصمیم، خود مهاباد را به قصد قم ترک مینماید. با محاصره منزل امام خمینی در مهرماه سال 1357 در نجف اشرف توسط ماموران عراقی که به منظور جلوگیری از فعالیت سیاسی، ایشان صورت گرفت، آیتالله مدنی به همراه جمعی از روحانیون تبعیدی با صدور اعلامیهای به این اقدام رژیم بعثی عراق اعتراض مینماید.23
در همین دوران، با تلاش حجتالاسلام بنایی و دعوت علمای تبریز آیتالله مدنی به آنجا میرود. با ورود ایشان جریان طرفدار امام خمینی قدرت بیشتری یافت؛ اما مخالفان نهضت اسلامی نقشهها و ترفندهایی برای ایجاد تفرقه بین نیروهای مبارز مسلمان به اجرا گذاشتند که با هوشیاری آیتاللهمدنی و آیتاللهسیدمحمدعلی قاضیطباطبایی نقش بر آب گردید. فعالیتهای آیتاللهمدنی در تبریز منجر به اخراج ایشان از این شهر گردید.24 وی سفر کوتاهی به آذرشهر، زادگاه خود داشت و از آنجا هم راهی قم شد.
آیتالله مدنی در همدان
مدنی در اول دی ماه با استقبال گسترده مردم همدان وارد این شهر شد. وی پس از ورود به همدان با توجه به رحلت آیتاللهملاعلی معصومیهمدانی رهبری و هدایت مبارزات ضد رژیم مردم را در این شهر برعهده گرفت. ناگفته نماند، قبل از عزیمت به همدان به همراه دیگر اساتید و فضلای حوزه علمیه قم، اعلامیهای که در آن خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت اعلام شده بود را امضا کرد. این اعلامیه به امضای علمای طرفدار نهضت امام خمینی در دیگر شهرستانها هم رسید.25 نقش آیتالله مدنی در هدایت و جهت دهی به مبارزات مردم همدان در بهمن سال 1357 حساس و مهم میباشد. روز 21 بهمن که لشگر زرهی همدان برای سرکوبی مردم راهی تهران بود، وی به همراه مردم مبارز همدان با دست خالی و پوشیدن کفن، راه را بر این لشگر زرهی بست. با رهبری او، مردم با تقدیم شهیدانی به انقلاب از حرکت تانکها به سمت تهران جلوگیری نمودند.26
آیتالله مدنی در تبریز
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان به فرمان امام خمینی وارد تبریز شد. از همان لحظه ورود، تلاشهای گستردهای از سوی عناصر مشکوک که در جریان حزب خلق مسلمان از صحنهگردانها شده بودند برای ایجاد اختلاف در صفوف مبارزان آغاز گردید. هدف آنها رو در رو قرار دادن دو یار صدیق حضرت امام (ره) یعنی آیتالله قاضیطباطبایی و آیتاللهمدنی بود که با همیاری و همدلی آن دو شهید محراب با شکست مواجه شد. آیتاللهمدنی از طرف مردم همدان به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد؛ ضمن آنکه27 به دستور امام با اختیارات کامل به امامت جمعه شهر همدان نیز منصوب گردید. او راهی همدان شد؛ اما با شهادت آیتالله قاضیطباطبایی - امام جمعه و نماینده حضرت امام در تبریز - در تاریخ دهم آبان سال 1358 به دست گروهک فرقان با حکم امام (ره) به عنوان امام جمعه تبریز معرفی گردید.28
امامت جمعه وی در تبریز با مخالفت شدید گروههایی روبهرو شد که برای خُرد کردن یاران امام از وی در مقابل شهید قاضی حمایت میکردند. آنها منشا فتنه جدیدی در آذربایجان به نام حزب خلق مسلمان بودند که چندین مرتبه جایگاه نماز جمعه را به نشانه مخالفت با آیتاللهمدنی به آتش کشید. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آیتاللهمدنی حضور فعالی در جبههها داشت و سرانجام پس از عمری تلاش، جهاد، مبارزه و سیر و سلوک به تاریخ 21 شهریور سال1360 و در سن 69 سالگی توسط منافقین کوردل در نماز جمعه تبریز به فیض شهادت نایل آمد29 و بدین سان، تبریز پس از نخستین شهید محراب - سیدمحمدعلی قاضیطباطبایی - دومین شهید محراب را نیز تقدیم انقلاب اسلامی نمود.
پی نوشتها:
1- آرشیو مرکز انقلاب اسلامی، زندگینامه آیتالله مدنی، کد 3314، ص 1.
2- علیاصغر شعردوست، یاد آذربایجان (مجموعه مقالات) تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1379، ص 27.
3- سیدعباس زاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373، ص 24.
4- زندگینامه آیتالله مدنی، همان، ص 2.
5- عباسزاده، همان، ص 63.
6- آرشیو مرکز انقلاب اسلامی، مصاحبه با محمد مهدی عبدخدایی، 12/8/1373.
7- شعردوست، همان، صص 272-271.
8- شهید محراب آیتالله مدنی مرد عرفان، مقاومت و جهاد فی سبیلالله، مجله سروش، سال سوم، 1360، شماره 114، ص 12.
9- یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، صص 19-18.
10- اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران مرکز انقلاب اسلامی، 1374، ص 38.
11- زندگینامه آیتالله مدنی، همان، ص 5، اسناد انقلاب اسلامی، پیشین، صص 77-66-65 .
12- شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، همان، ص 23، گزارش شماره 2953، به تاریخ 14/3/1342.
13- همان، ص 37.
14- همان، ص 151، شماره گزارش 88325/316 به تاریخ 26/12/1346.
15- همان، ص 184، شماره گزارش 2655/316 به تاریخ 31/5/1349.
16- مجله پیام انقلاب، شهریور 1362، شماره مسلسل 92، ص 31.
17- زندگینامه آیتالله مدنی، همان، ص 10.
18- شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، همان، ص 219.
19- زندگینامه آیتالله مدنی، همان، ص 41.
20- شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، همان، ص 517، شماره گزارش 2409/312 به تاریخ 12/4/2536.
21- همان، ص 557، تاریخ گزارش 29/4/2537.
22- زندگینامه آیتالله مدنی، همان، ص 15.
23- اسناد انقلاب اسلامی، همان، صص 395-364.
24- یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی، (جلوه محراب)، تهران مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 526.
25- اسناد انقلاب اسلامی، همان، صص 506 507
26- بنکدار، (داماد آیتالله مدنی) اولین شهید محراب، فصلنامه همدان، شماره 1، 1374، صص 57 58-.
27- مجله پیام انقلاب، شماره 175، شهریور 1365، ص 22.
28- علیاصغر شعردوست، جلوهای از جمال کبریایی، وصال، ویژهنامه بزرگداشت هجدهمین سالگشت شهادت آیتالله مدنی، تبریز، یادواره شهداری منطقه حکمآباد تبریز، 1378، ص 22-18.
29- روزنامه اطلاعات، یکشنبه 20 شهریور 1373، ص 6.
پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 در راس هیاتی از علمای ایرانی مقیم حوزه علمیه نجف برای افشای چهره دولت دستنشانده فضلالله زاهدی به مصر رفت و با جمال عبدالناصر دیدار کرد.
آیتالله مدنی از نخستین کسانی بود که با صدور اعلامیه و تشکیل مجالس سخنرانی در حوزه علمیه نجف به حمایت از نهضت اسلامی ایران پرداخت. در این زمان، نقش ایشان در جلب حمایت مراجع تقلید از حرکت مردم مسلمان ایران انکارناپذیر است.
با گسترش فعالیتهای تبلیغی ایشان در راستای حمایت از امام خمینی ساواک در سال 1346 او را از رفتن بر منبر منع کرد. اما وی به تبلیغ گسترده مرجعیت و نهضت امام خمینی در همدان پرداخت.
روز 21 بهمن که لشگر زرهی همدان برای سرکوبی مردم راهی تهران بود، وی به همراه مردم مبارز همدان با دست خالی و پوشیدن کفن، راه را بر این لشگر زرهی بست. با رهبری او، مردم با تقدیم شهیدانی به انقلاب از حرکت تانکها به سمت تهران جلوگیری نمودند.
امامت جمعه وی در تبریز با مخالفت شدید گروههایی روبهرو شد که برای خُرد کردن یاران امام از وی در مقابل شهید قاضی حمایت میکردند. آنها منشا فتنه جدیدی در آذربایجان به نام حزب خلق مسلمان بودند که چندین مرتبه جایگاه نماز جمعه را به نشانه مخالفت با آیتاللهمدنی به آتش کشید. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آیتاللهمدنی حضور فعالی در جبههها داشت و سرانجام پس از عمری تلاش، جهاد، مبارزه و سیر و سلوک به تاریخ 21 شهریور سال1360 و در سن 69 سالگی توسط منافقین کوردل در نماز جمعه تبریز به فیض شهادت نایل آمد.