01 آبان 1392

باستانی‌پاریزی همیشه باستانی و همیشه پاریزی است


باستانی‌پاریزی همیشه باستانی و همیشه پاریزی است

محمد بقایی(ماکان)، پژوهشگر تاریخ در مراسم نکوداشت استاد محمدابراهیم باستانی‌پاریزی که با نمایش فیلم مستند «از پاریز تا پاریس» همراه بود، گفت: باستانی‌پاریزی در طول سال‌ها دچار تغییر و تحول نشده و همیشه باستانی و همیشه پاریزی است. سبک تاریخ‌نگاری وی نیز دربردانده همه سبک‌های تاریخ‌نگاری ایران از قدیمی‌ترین آن‌ها تا به امروز به‌شمار می‌رود.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مراسم نکوداشت استاد محمدابراهیم باستانی‌پاریزی، استاد پیشکسوت تاریخ با سخنرانی محمد بقایی(ماکان)، پژوهشگر تاریخ و فلسفه با موضوع جریان تاریخ‌نویسی ایران و شیوه تاریخ‌نگاری استاد باستانی‌پاریزی و جواد میرهاشمی، کارگردان مستند «از پاریز تا پاریس» سه‌شنبه (30 مهرماه) در خانه هنرمندان ایران برپا شد. این مراسم در حالی برگزار شد که باستانی‌پاریزی در نکوداشت خود حضور نداشت.

محمد بقایی(ماکان) در این مراسم که با پخش فیلم 90 دقیقه‌ای «از پاریز تا پاریس» آغاز شده بود، گفت: خاطره‌ای به ذهنم آمد که نمی‌دانستم شرح دادن آن درست است یا نه اما با دیدن صحنه پایانی این فیلم آن را بازگو می‌کنم. چند روز پیش در گیشه بانکی کارمند جوانی به نام آناهیتا در حال انجام کار بانکی‌ام بود. دیدن چنین نامی میان نام‌های عجیب و غریب برخی هموطنان خوشحالم کرد و پرسیدم که معنی نامش را می‌داند؟ وی در پاسخ گفت، آناهیتا، فرشته آب است. پرسیدم آیا بیشتر می‌داند و جواب منفی شنیدم، پیشنهاد کردم اگر اطلاعات بیشتری درباره نامش می‌خواهد می‌تواند کتاب «خاتون هفت قلعه» را مطالعه کند.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: هنگامی که نام نویسنده را پرسید و جواب دادم باستانی‌پاریزی، از چهره‌اش متوجه شدم که این شخصیت را نمی‌شناسد. پس از خروج از بانک با خود فکر کردم که چرا نسل جوان ما با چهره اشخاص شاخص و پیشکسوت آشنا نیستند. در لحظات پایانی این مستند نیز، هنگامی که استاد بارانی به تن از دانشکده ادبیات بیرون می‌آید، عجیب است که دانشجویی به وی توجه نمی‌کند و در زیر باران هیچ چتری برایش گرفته نمی‌شود. نسل امروز با شخصیت‌های هویت‌ساز بیگانه شده‌اند.

وی افزود: چند شب پیش معاون رییس اجرایی کشور اعلام کرد سازمان یونسکو از میان 140 کشور، آماری درباره میزان آشنایی مردم با هویت‌شان تهیه کرده که ایران در رده 139 قرار دارد. در حالی که امیدمان از بزرگترین دستگاه تبلیغاتی کشور قطع شده دیگر نمی‌توان تقصیر را به گردن جوانان انداخت. جوانان هنگامی که در خیابان‌های میرداماد و ملاصدرا راه می‌روند، نمی‌دانند این نام‌ها چه افرادی هستند.

بقایی با اشاره به مستند «از پاریز تا پاریس» اظهار کرد: کار افرادی مانند جواد میرهاشمی، نشان از علاقه به ایران است و می‌کوشد با بی‌توجهی مقابله کند. گام‌هایی برای ساخت چنین فیلم‌هایی برداشته می‌شود اما چه افرادی باید از این علاقه حمایت کنند؟ تنها چیزی که در دستگاه‌های دولتیِ فرهنگی امروز جایی ندارد، فرهنگ ایران است.
 
باستانی در حوزه تاریخ‌نگاری چهره ممتازی است

وی افزود: از بیشتر سریال‌هایی که در تلویزیون پخش می‌شوند، می‌توان ایراد گرفت. شاید بسیاری از افرادی که این مستند را می‌بینند نیز از آن ایراد بگیرند با این‌حال کارهای غیردولتی مانند این مستند که بر پایه علاقه شخصی ساخته شده‌اند، به این دلیل که چهره‌های بزرگ را به تصویر می‌کشند، تمام زاویه‌ها و عمق شخصیت چنین استادانی را نمی‌توانند به‌طور کامل به نمایش بگذارند، از این لحاظ نمی‌توان به فیلمساز ایرادی وارد کرد.

این مترجم با بیان جمله «و چنین است که کسی می‌ماند» از فروغ فرخزاد گفت: امروز باستانی‌پاریزی بدون هیچ تردیدی از چهره‌های ماندگار تاریخ و فرهنگ کشور ماست اما این روزها اصطلاح چهره‌های ماندگار نیز دولتی شده است. باستانی در حوزه تاریخ‌نگاری، چهره ممتازی به‌شمار می‌رود، چرا که تمام سبک‌های تاریخی را در هم آمیخته و سبکی جدید ایجاد کرده است. دوره‌های تاریخ‌نگاری ایران از قدیم‌ترین آن‌ها تا به امروز، چندین روش مختلف را دربرمی‌گیرد. از جریر طبری تا بلعمی تا روضه‌الصفا، همگی تاریخ‌های متکی به ماخذ هستند. پس از این شیوه، روش تحقیقات میدانی در آثاری مانند تاریخ بیهقی وجود دارد. در این روش نگارنده آن‌چه دیده بر کاغذ آورده است. از دیگر مثال‌های این سبک می‌توان به «تاریخ مشروطه» کسروی اشاره کرد.

این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: سبک دیگری در تاریخ‌نگاری وجود دارد تحت استیلای پادشاهان و حاکمان، مانند «تاریخ وصاف» و «جامع‌التواریخ» که پر از واژه‌ها و اصطلاحات دور از ذهن و لفاظی هستند. سبک دیگر شامل تاریخ‌نگاری‌ها با نثر مرسل است که تاریخ را با زیبایی و سلیسی بیان کرده و از شعر، ضرب‌المثل و داستان در روایت تاریخ استفاده می‌کند در این سبک نیز می‌توان «روضه‌الصفا»ی رضاقلی‌خان هدایت را مثال زد. نوع دیگری از تاریخ‌نگاری در شعر متجلی می‌شود. فردوسی، منوچهری و ابوریحان در «آثار الباقیه» بخشی از تاریخ را روایت کرده‌اند. پس از آن آثار منظومی که در عصر مشروطه از سوی ایرج میرزا و عارف قزوینی سروده شدند ادامه دهنده سبک‌های تاریخ‌نگاری به‌شمار می‌روند.

باستانی‌پاریزی در هیچ قالب تاریخی نمی‌گنجد

بقایی با بیان این‌که باستانی‌پاریزی با هیچ‌کدام از این سبک‌ها، تاریخ‌نگاری نمی‌کند، اظهار کرد: باستانی‌پاریزی در هیچ قالب تاریخی نمی‌گنجد. سبک باستانی همه این‌هاست و هیچ کدام نیست. باستانی، تاریخ‌نگار، طنزنویس، روزنامه‌نگار، موسیقیدان، استاد دانشگاه و روشنفکر فعالی است که برای معرفی هر کدام باید فیلم جداگانه‌ای ساخته شود. آن‌چه میرهاشمی نمی‌توانست در فیلمش بیاورد به‌ دلیل گستردگی و وسعت فعالیت‌ها و زندگی این استاد است.

وی ادامه داد: باستانی‌پاریزی همیشه باستانی و همیشه پاریزی است. مقصودم این است که امروز می‌بینیم پس از گذشت بیش از 30 سال، باستانی‌پاریزی همین‌طور مانده، او نه ادکلن پاریسی مصرف می‌کرد که بعد از آن بخواهد گلاب قمصر استفاده کند و نه مساله‌اش بستن کروات فرانسوی بود. باستانی دچار دگرگونی در منش نشد چرا که این تغییرها تلون است و نه تحول. جریان روشنفکری ایران اگر چند نفر مانند باستانی‌پاریزی داشت، کارش به این‌جا نمی‌کشید که اکنون است.
 

جواد میرهاشمی نیز پس از بیان این‌که استاد باستانی‌پاریزی به‌دلایلی نتوانسته در این مراسم حضور داشته باشد از یادداشت استاد برای سپاسگزاری برایش فرستاده بود، اظهار کرد: پاییز سال 1387 فیلمبرداری این مستند آغاز شد و نخستین صحنه فیلم، سکانس پایانی است، همان‌جا که استاد از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران خارج می‌شود و از فیلمبردار خواسته بودم تا مخفیانه پشت سر استاد برود و از وی فیلم بگیرد اما هنگامی که استاد در خیابان دانشگاه در حال قدم برداشتن بود، دو دانشجو از هم می‌پرسند که وی کیست؟ همین مساله باعث می‌شود استاد که تا آن روز موافق فیلمبرداری در خانه‌اش نبود، قبول کند تا دیگر صحنه‌ها را در منزل وی بگیریم.

کارگردان مستند «از پاریز تا پاریس» افزود: آخرین فردی که در این مستند جلو دوربین رفت، استاد بود. پیش از آن تمام صحنه‌های پاریز، پاریس و دیگر گفت‌وگوها انجام شد. تمام اتفاق‌هایی که در روند فیلمبرداری رخ می‌داد غیرقابل پیش‌بینی بودند. نشناختن و ناآگاهی آن دو دانشجو درباره استاد باعث شد تا ندانسته سبب خیر شوند و ما به خانه استاد راه پیدا کنیم اما متاسفانه این ناآگاهی درباره چنین استادانی مساله ناراحت‌کننده‌ای به‌شمار می‌رود.


ایبنا