13 مرداد 1400
مشروطه خواهى آیت الله حاج آقا نورالله
از جمله علمداران مشروعیت مشروطیت همو بود که در این راه از بذل همت و اقدام خستگى ناپذیرش دقیقه اى آرام نگرفت و فروگذار ننمود. مدت زیاده بر بیست سال پایان عمرش جمیعا در کشاکش انقلابات و حوادث اجتماعى و سیاسى ایران گذشت. و جان خود را نیز بر سر همین کارها گذاشت. و در اوایل انقلاب مشروطیت نفوذ و اقتدارش در نواحى اصفهان به حد اعلا رسید و (شاه نوراللّه) خوانده شد. و تا اوان حدوث جنگ عمومى دنیا مداوم فراز و نشیبهاى وادى دیانت و ریاست را مىپیمود و با حوادث گوناگون دست به گریبان بود. در سال 1328 قمرى، حزب (دمکرات) در اصفهان قوت گرفت و مشروطه خواهان افراطى که در تهران سید عبداللّه بهبهانى را کشته و با نفوذ کلمه روحانى مسلکان عموما مخالفت آغاز کردند، اقتدار و زمامدارى او را نسبت به امور جمهور مخالف با مقاصد و مرامهاى افراطى خود شناخته به مخالفتش برخاستند؛ بلکه قصد جانش کرده به هلاکتش کمر بستند. بنابراین خود را در معرض خطر یافت و به قول خودش (خائفا یترقّب) از اصفهان رفته به عراق عرب هجرت و زیاده بر سه سال در کربلا اقامت نمود. تا پایان سال 1332 قمرى که از طرفى نفوذ احزاب افراطى نقصان یافته، زمام امور اصفهان (خاصه اصفهان) به دست احزاب (اعتدال) و امثال آن افتاده بلکه به حقیقت بختیاریها یگانه متصرف و متنفذ در امور گردیده بودند، و از طرف دیگر هم یگانه پشت و پناه مردم اصفهان و خانواده مسجد شاهیان (آقانجفى) وفات یافته، عموم طبقات ملت وجود او را براى طرفدارى از خود و جلوگیرى از استبداد الوار لازم مىشمردند. در این وقت که براى مراجعتش به ایران مانع مفقود و مقتضى موجود شده بود، به اصفهان بازگشت. و دیگر باره برتخت عزت و اقتدار دیرین خود نشست.[1]»
پی نوشت:
[1]. نقل از یادداشتهاى خطى مرحوم محمدباقر الفت اصفهانى.
کتاب مجموعه مقالات همایش تبیین آراء و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1384 .