01 اردیبهشت 1400
مروری بر زندگی و فعالیتهای خزعل
روز 14 خرداد 1315 شیخ خزعل در سن 75 سالگی در خانهاش جان سپرد. گفته میشود وی توسط مأموران رکنالدین مختار رئیس نظمیه رضاخان خفه شده است.
یکی از مهمترین اقدامات رضاخان در فاصله زمانی نخستوزیری ـ آبان 1303 ـ تا انقراض سلسله قاجار ـ آبان 1304ـ، مبارزه وی با شیخ خزعل حاکم شورشی خوزستان بود. او طی سه سال و نیم مسئولیت وزارت جنگ و رئیسالوزرا تجارب زیادی در سرکوب شورشها و عصیانهای قومی اندوخته بود و توانسته بود حاکمیت دولت مرکزی را به اکثر نقاط کشور بگستراند.
تنها منطقه خورستان بود که هنوز از دایره حکومت مرکزی بیرون مانده بود. دولت محلی شیخ خزعل در خوزستان که قدرت خود را مرهون ضعف حکومت قاجار و حمایت انگلیس از وی بود، مظهر آخرین حاکمیت ملوکالطوایفی در ایران به شمار میرفت.
شیخ خزعل پسر حاجی جابرخان از طایفه بنیکعف عرب خوزستان، ملقب به «معزالسلطان» و «سردار اقدس» در 1277ش. به جای شیخ «مزعل» برادرش با حکم مظفرالدین شاه قاجار به حکومت موروثی خوزستان رسیده(1) و وضع نیمه مستقلی داشت. او طبق موافقتنامه محرمانهای که در نوامبر 1914 با دولت انگلیس منعقد کرده بود، خود را تحتالحمایه آن دولت قرار داد. و محافظ تأسیسات نفت جنوب به شمار میرفت.
در 9 تیر 1302 کنسول انگلستان در اهواز ـ جی. بی. بیل ـ طی نامهای محرمانه به مأمور سیاسی انگلستان در بوشهر از او خواست برای حفظ حوزههای نفتی براساس تدابیر پیشبینی شده در نامه، با شیخ خزعل همکاری صمیمانه و تنگاتنگی به عمل آورد. (2) «بیل» در شهریور 1302 در تلگرافی به خزعل، وی را «اعلیحضرت خزعل» لقب داده بود و علاوه بر این شیوخ حکومتهای عرب منطقه همه با او دوست بوده و قوای کافی نیز در اختیار او میگذاشتند. (3)
خزعل در دوران جنگ بینالمللی خدمات شایانی به ارتش دوازدهم انگلیس نموده بود و به هیچ وجه از دولت مرکزی اطاعت نمیکرد.
سردار سپه، شیخ خزعل را به اطاعت خواند ولی او در جواب وی را غاصب نامید و اقدام به تأسیس کمیتهای به نام «قیام سعادت» به طرفداری از احمد شاه کرد. او با احمدشاه، بختیاریها و چند خان ناراضی لرستان تماس داشت و همه را به قیام برای دفاع از شاه قاجار فرا خواند. سردار سپه تصمیم گرفت برای مقابله با او شخصاً عازم خوزستان شود ولی «سرپرسی لورن» وزیر مختار انگلیس مدتی به عنوان میانجیگری مانع از این مسافرت شد و وقتی مشاهده کرد که تصمیم سردار سپه تغییر ناپذیر است به دولت ایران اطلاع داد که با خزعل قراردادی دارند که از او در مقابل دولت ایران حمایت کنند و تقاضا کرد دولت از اعزام نیرو به خوزستان منصرف شود.
انگلیسیها که اصولاً سیاستشان در این موقع ایجاد یک دولت مقتدر و قوی در ایران بود که بتواند از نفوذ کمونیسم به ایران و افغانستان و عراق و هند جلوگیری کند پس از دریافت قول گسترش فعالیت شرکت نفت ایران و انگلیس، به اعتراض کتبی و شفاهی اکتفا کرده و دست از حمایت ظاهری خود از خزعل برداشتند. شیخ خزعل بدون مقاومت در اهواز تسلیم سردار سپه شد و ارتش ایران سراسر خوزستان را تصرف کرد.
رضاخان و نظامیانش وقتی وارد شهر اهواز شدند تفنگداران شیخ خزعل همه جا مستقر بودند ولی جرأت یا اجازه تیراندازی نداشتند. سردار سپه پس از ورود به شهر ـ آذر 1303ـ در قصر شیخ خزعل مسکن گزید و شیخ ضمن پذیرائی از او، طلب عفو کرد. رضاخان نیز علیالظاهر او را عفو کرد و سرتیپ فضلالله زاهدی را به فرماندهی نیروهای ارتش در خوزستان منصوب کرد. پس از فرونشاندن بحران در خوزستان، خزعل و فرزندانش به دستور رضاخان توسط مأموران فضلالله خان بازداشت و به تهران انتقال داده شدند. (اردیبهشت 1304)
رضاخان با مهار شورش خزعل تبلیغات ضد انگلیسی گستردهای را نیز در ایران براه انداخت و از خود شخصیتی ضد انگلیسی در برابر مردم ترسیم کرد. این پدیده نیز از نظر انگلیسیها رویکردی سیاستمدارانه و مقبول جلوه کرد و مقامات لندن که بویژه شاهد بدنام شدن عوامل کودتای 1299 بخاطر وابستگی به بریتانیا بودند، از ژست ضدانگلیسی رضاخان در برخورد با شیخ خزعل خشنود شدند.
خزعل مدتی در زندان نظمیه بازداشت بود و سپس در 14خرداد 1315 در 75 سالگی در گذشت. گفته میشود وی در خانه خود توسط مأموران رکنالدین خان مختاری رئیس نظمیه رضاخان خفه شده است. (4)
پینوشتها:
1ـ نقل میکنند خزعل با خدعه و نیرنگ، عامل قتل برادر و بسیاری دیگر از افراد خانواده خود بود و هدف این بود که قدرتش بلامنازع شود. جواد شیخالاسلامی، افزایش نفوذ روس و انگلیس در ایران عصر قاجار، انتشارات کیهان، 1379، ص 34.
2ـ دولت رضاشاه و نظام ایلی، احمد نقیبزاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 161.
3ـ دولت رضاشاه و نظام ایلی، همان.
4ـ لغتنامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، جلد 6، ص 8567.