15 خرداد 1400

روزی که میرزاکوچک‌خان اعلام جمهوری کرد


روزی که میرزاکوچک‌خان اعلام جمهوری کرد

روز ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ میرزا کوچک‌خان و قوای جنگل با انتشار بیانیه‌ای، تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء اصول سلطنت و تأسیس حکومت جمهوری را در رشت اعلام کردند و یک روز بعد کمیته انقلاب، هیات دولت جمهوری (هیات‌ اتحاد اسلامی) را معرفی کرد که میرزا کوچک‌خان عنوان سرکمیسر و کمیسر جنگ را داشت.

میرزا یونس معروف به میرزا کوچک‌ در ۱۲۵۷ ه. ش (۱۲۹۸ه. ق) در رشت متولد شد. در نوجوانی برای تحصیل علوم دینی قدم به مدارس مذهبی گذاشت و مدارج علمی را طی کرد. در ۱۳۲۶ه. ق در گیلان به صفوف آزادیخواهان پیوست و برای مقابله با محمدعلی شاه روانه تهران شد. در ماجرای اولتیماتوم روسیه که منجر به تعطیلی مجلس شد (۱۷اردیبهشت ۱۲۹۰) میرزا در شمار مخالفان پذیرش اولتیماتوم بود و مدتی نیز بازداشت شد.

در جریان جنگ جهانی اول و در هنگامی که دسته‌ای از نمایندگان و رجال سیاسی به خاطر وضع بحرانی کشور و حضور نیروهای بیگانه دست به مهاجرت زدند، کوچک‌خان با گرویدن به اندیشه «اتحاد اسلام‌» درصدد برآمد تا با راه انداختن تشکیلات نظامی به مبارزه علیه استبداد رضاخانی و سرسپردگی‌ها، پیمان‌های تحمیلی بیگانگان و مداخلات آنان در امور داخلی کشور بپردازد. میرزا در تهران اندیشه خود را با رجال دین و سیاست در میان گذاشت و به نظرخواهی از آنان پرداخت‌. گروهی به ضرورت مبارزه مسالمت‌آمیز تأکید می‌کردند و مبارزه مسلحانه را نادرست می‌خواندند و گروهی دیگر نظر میرزا کوچک‌خان را تأیید می‌کردند. سرانجام پس از یک سلسله بحث و گفت‌وگو قرار شد تا در گوشه‌ای از ایران کانونی ثابت‌، برای مبارزه ایجاد شود. میرزا کوچک‌خان پس از این توافق عازم گیلان شد و شروع به تهیه مقدمات قیام کرد. اما چون روس‌ها قبلاً او را از منطقه تبعید کرده بودند، مجبور بود مخفیانه به فعالیت بپردازد. با این حال میرزا در اندک مدتی توانست همفکرانی در کنار خود جمع کند و قیام را علنی سازد.

او در سال‌های قبل از به قدرت رسیدن رضاخان، موفق شد هسته‌های تشکیل نهضت مسلحانه را پی‌ریزی کند. نیروهای اشغالگر روس که در سال‌های قبل از انقلاب اکتبر، در سرکوبی این نهضت توفیق چندانی نیافتند، با وقوع انقلاب اکتبر از مناطق شمالی ایران بیرون رفتند و انگلیسی‌ها یکه‌تاز میدان شده و تقریباً تمامی ایران را زیر سلطه خود درآوردند تا اینکه میرزا حسن‌خان وثوق‌الدوله به ریاست دولت ایران منصوب شد. دولت انگلیس با انعقاد قرارداد معروف ۱۹۱۹ با وثوق‌الدوله، ایران را تحت‌الحمایه خود درآورد و کلیه امور مالی‌، گمرکی و نظامی کشور را به دست گرفت‌. انگلیسی‌ها از طریق وثوق‌الدوله تلاش کردند قیام جنگل را با مذاکره و بدون خشونت حل و فصل کنند، اما این تلاش‌ها سودی نبخشید.

روز ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ میرزا کوچک‌خان جنگلی در ادامه مبارزات خود در شهر رشت حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام در پی یک رشته تماس‌ها و گفت‌وگو‌ها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از اینکه نیروهای مداخله‌گر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفت‌. درست سه هفته پیش از این اعلام‌، در سپیده‌دم روز ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ نیروهای ارتش سرخ به بهانه «سرکوبی ضد انقلاب که در شمال ایران کمین کرده بود» به بندر انزلی یورش برده و این شهر را اشغال کرد. مقصود روسیه از «ضد انقلاب‌» افراد مسلحی بودند که با حمایت انگلیسی‌ها علیه بلشویسم نوظهور در شوروی می‌جنگیدند و از اراضی شمال ایران نیز به عنوان یکی از پایگاه‌های خود استفاده می‌کردند.

جنگلی‌ها که مبارزات مسلحانه با رژیم قاجار را آغاز کرده و جنگل‌های شمال را مقر خود قرار داده بودند، در آغاز پیروزی انقلاب روسیه روابط حسنه‌ای با بلشویک‌ها برقرار کرده بودند، نهضت جنگل انقلاب روسیه را تأیید می‌کرد و رهبران جدید روسیه نیز میرزا را به عنوان یک انقلابی ضد استعمار می‌دانستند و او را ستایش می‌کردند. اما چندی نگذشت که روس‌ها سیاست دوستانه خود را تغییر دادند و قدم به قدم به خاطر حفظ منافع خود در ایران از حمایت نهضت جنگل دست کشیدند و سرانجام به آن خیانت کردند.

روز ۲۸ اردیبهشت، نیروهای ارتش سرخ وارد انزلی شدند. نهضت میرزا کوچک‌‌خان که حضور نیروهای کشوری دیگر را در خاک ایران مخالف با اصول سیاست خود و به زیان استقلال و تمامیت ارضی کشور می‌دانست، با آن به مخالفت برخاست‌. در آن زمان هم روس‌ها و هم میرزا کوچک‌خان در شرایطی بودند که رویارویی با یکدیگر را به صلاح خود نمی‌دیدند. هر یک با اقدامات نظامی، اهداف خاص خود را دنبال می‌کردند و دیدگاه متعرضانه به یکدیگر نداشتند؛ در نتیجه تماس‌های بعدی میرزا کوچک‌خان با نیروهای نظامی و سیاسی روسیه‌، میان طرفین توافق‌هایی حاصل شد.

مهم‌ترین مواد این توافق چنین است:

«الف ـ اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجرا گذارده شود.

ب ـ حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزا برقرار شود.

ج ـ پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان‌، هر نوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.

د ـ مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شوروی‌ها در ایران مداخله ننمایند.

هـ ـ هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (دو هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.

و ـ مخارج این قشون به عهده ایران است‌.

ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.

ح ـ کالاهای بازرگانان ایرانی که در باکو ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.

ط ـ کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود.»

اجمال این توافقنامه عدم دخالت روس‌ها در امور داخلی ایران، در عین حفظ حداقل دو هزار نظامی آنان در شمال ایران بود؛ حضوری که خود به منزله دخالت در امور داخلی ایران بود. میرزا کوچک‌خان جنگلی با استناد به همین توافقنامه بود که سه هفته پس از مداخله نظامی آنان در انزلی‌، موجودیت حکومت خود را در رشت اعلام کرد.

سران نهضت جنگل پس از اعلام حکومت، ضمن انتشار اعلامیه‌ای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل‌»، به مفاسد دستگاه حاکمه ایران و جنایات انگلیسی‌ها اشاره کردند و در پایان نظریات خود را به شرح زیر اعلام داشتند:

۱ـ جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده جمهوری را رسماً اعلام می‌نماید.

۲ـ حکومت موقت جمهوری حفاظت از جان و مال عموم اهالی را برعهده می‌گیرد.

۳ـ هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران با هر دولتی منعقد شده است، لغو و باطل می‌شناسد.

۴ـ حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته‌، تساوی حقوق را درباره آنان قائل است و حفظ شعائر اسلامی را فریضه می‌داند.

سران نهضت در شهر رشت سرگرم تحکیم مبانی جمهوری بودند که به تدریج اختلافاتی در میانشان پدید آمد و همین امر نهضت را به انحطاط و نابودی کشاند. پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند نفر از اعضای «حزب کمونیست عدالت باکو» از روسیه وارد گیلان شدند. این افراد در رشت حزبی به نام عدالت تشکیل دادند و رفته رفته ضمن برگزاری میتینگ‌ها و سخنرانی‌ها، عملاً مواد توافق شده میان سران نهضت جنگل و روس‌ها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی نیز علیه میرزا کوچک‌خان آغاز کردند. میرزا دو نفر از اعضای نهضت را به قفقاز فرستاد تا با نریمانف، صدر شورای جمهوری قفقاز ملاقات کنند و او را وادارند تا اعضای حزب را از ادامه کارشکنی‌ها و اقدامات نفاق‌افکنانه باز دارد؛ اما نریمانف اقدامی جدی به عمل نیاورد.

میرزا که اوضاع را چنین دید، روز ۱۸ تیر ۱۲۹۹ معترضانه رشت را ترک گفت و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست برندارد، به رشت باز نخواهد گشت‌. روس‌ها که هدفشان از تأسیس حزب، اشاعه کمونیسم و رخنه به تشکل اسلامی میرزا کوچک‌خان جنگلی و از بین بردن آن بود، شدیداً فعالیت می‌کردند.

سیاست خارجی شوروی که قبلاً پیش از این داعیه حمایت از انقلاب جهانی را داشت، حداقل پس از هشتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی‌، تغییر کرد. استالین در این کنگره دو اصل اساسی را مبنای سیاست خارجی شوروی قلمداد کرد. وی گفت‌: «سیاست خارجی ما واضح و روشن است‌. هدف آن صلح و توسعه دایره روابط تجاری با تمام کشورهاست‌.» اعلام چنین روشی در سیاست خارجی‌، چیزی جز اعلام عدم حمایت از نهضت‌های رهایی بخش نمی‌توانست باشد. در پی خروج قهرآمیز میرزا کوچک‌خان از رشت‌، اعضای حزب عدالت که بعضی از آن‌ها همچون احسان‌الله‌خان و خالو قربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند و اکنون با گرویدن به سوسیالیسم‌، میرزا را مرتجع می‌دانستند، درصدد اجرای کودتایی برآمدند که طرح آن پیش‌تر ریخته شده بود. نقشه این بود که میرزا یا باید کشته شود و یا دستگیر گردد و از رهبری انقلاب کنار رود. کوچک‌خان که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت‌. در این گیر و دار، بسیاری از جنگلی‌ها دستگیر و یا کشته شدند و سلاح و مهمات و اموال آنان به غارت رفت‌. پس از این کودتا، اعضای حزب به کمک نیروهای بلشویک سعی کردند تا با تعقیب جنگلی‌ها طرفداران میرزا را نابود کنند اما با وجود درگیری‌هایی که در جنگل میان دو طرف ایجاد شد، آنان از شکست دادن میرزا و یارانش ناتوان شدند.

مدتی بعد، مخالفان میرزا مجدداً از در دوستی وارد شدند و با حسن نیتی که میرزا داشت و نمی‌خواست اختلافات داخلی باعث نابودی نهضت شود، پیشنهاد اتحاد با آنان را پذیرفت و طرفین موقتاً وحدت یافتند. پس از این توافق، کمیته انقلابی جدیدی تشکیل شد. از آنجا که در این کمیته احسان‌الله‌خان دارای هیچ سمتی نبود، جاه‌طلبی وی را واداشت تا در رأس نیروهای تحت فرمان خود عازم فتح تهران شود. وی در رأس سه هزار سرباز روسی و ایرانی به سوی تهران حرکت کرد، اما در محل «پل زغال‌» از نیروهای قزاق که تحت فرماندهی ساعدالدوله بودند، شکست خورد. البته یکی از دلایل این شکست تغییر سیاست شوروی نسبت به جنگلی‌ها بود. به هنگام عزیمت نیروهای احسان‌الله خان، «روتشتین‌» سفیر شوروی در ایران افرادی را محرمانه نزد فرماندهان روسی قوای احسان‌الله‌خان فرستاد و به آنان دستور داد که به فوریت خود را از جنگ کنار بکشند. به این ترتیب سفیر روسیه حتی به کسی که ادعای همفکری عقیدتی با او داشت و قبلاً کوشیده بود تا میرزا را قربانی اندیشه‌های خود کند، پشت کرد. با این حال بعد‌ها در جریان حمله نیروهای دولتی به جنگل‌، احسان‌الله‌خان فرار کرد و با کشتی به شوروی گریخت‌. خالو قربان نیز که به هنگام قیام میرزا به او پیوست و تحت رهبری میرزا خدمات قابل توجهی به نهضت کرد، پس از تأسیس حزب عدالت در گیلان فریب سوسیالیست‌های حزب را خورد و در کودتای رشت با نیروهای تحت فرمان خود در مقابل میرزا قرار گرفت‌.

پس از توافقی که میان دولت ایران و سفیر روسیه انجام گرفت‌، روس‌ها از حمایت جنگل دست کشیدند و آنان را قربانی منافع خود کردند. «روتشتین‌»، اولین سفیر شوروی در ایران که شش هفته قبل از اعلام استقلال میرزا کوچک‌خان در رشت وارد تهران شده بود، برای ایجاد روابط دوستانه میان ایران و روسیه مأموریت داشت‌؛ بنابراین با وجود وعده‌های اولیه به نهضت جنگل‌، به یکباره خط مشی انقلابی روس‌ها تبدیل به سازش با دولت ایران شد. روتشتین‌ ضمن نوشتن نامه‌ای به میرزا، او را به ترک مبارزه علیه دولت ایران دعوت کرد. او در نامه خود، آشکارا اقدامات انقلابی میرزا را مضر خواند. نهضت جنگل زمانی که سفیر شوروی نامه را به میرزا نوشت، در بحرانی‌ترین شرایط خود قرار داشت‌. میرزا در شرایط نامطلوبی که هنگام موضع‌گیری اخیر روسیه داشت‌ و با توجه به اختلافات داخلی نیرو‌هایش، عملاً چاره‌ای جز تایید ظاهری نامه روتشتین‌ نداشت‌.

در آستانه کودتای رضاخان، شرایط سیاسی ایران شدیداً علیه میرزا کوچک‌خان جنگلی بود. روس‌ها او را تنها گذارده بودند و صرفاً به منافع خود در ایران می‌اندیشیدند. آنان به ویژه تلاش داشتند تا روابط صمیمانه‌ای را با سردار سپه که با قدرت اسلحه و سرکوب نارضائی‌ها توانسته بود ثبات نیم‌بندی را در کشور به وجود آورد، برقرار کنند. آنان مصلحت خود را در آزاد گذاشتن دست رضاخان برای سرکوب نهضت جنگل می‌دانستند، حتی حضور رضاخان در اتومبیل کنسول شوروی در رشت‌، زمانی که برای سرکوب جنگل به آن شهر رفته بود، نشان از هم‌پیمانی روس‌ها با سردار سپه در این تصمیم داشت‌.

علاوه بر این، رضاخان در آن زمان، در کمیته‌ای ایرانی ـ انگلیسی‌ به نام «کمیته زرگنده‌» به اتفاق سید ضیاءالدین طباطبایی در حال تدارک کودتای سوم اسفند خود بود. به همین دلیل‌، اقدام رضاخان به نوعی اجرای مصوبه کمیته مذکور نیز بود. کمیته زرگنده در حقیقت ۲ کارکرد اساسی داشت‌. یکی سرکوب نهضت جنگل و دیگر استقرار دیکتاتوری رضاخان‌.

پروژه سرکوب نهضت میرزا کوچک‌خان جنگلی، محصول اراده مشترک شوروی‌، کمونیست‌های داخلی‌، دولت انگلستان و استبداد رضاخانی بود. در چنین شرایطی، سران نهضت جنگل چند راه بیشتر نداشتند، یا باید تسلیم می‌شدند و اسلحه را زمین می‌گذاشتند، یا به روسیه پناه می‌بردند و یا اینکه تسلیم و پناه بردن به بیگانه و اجنبی را نمی‌پذیرفتند و تا آخرین قطره خون به مبارزه ادامه می‌دادند. احسان‌الله‌خان ترجیح داد تا به شوروی بپیوندد. خالو قربان نیز با قید تضمین از طرف سردار سپه، با همه افراد خود تسلیم قوای دولتی شد و جان خود را نجات داد. در این میان فقط میرزا کوچک‌خان بود که نه حاضر به ترک ایران شد و نه تسلیم به قوای دولتی را پذیرفت و سرانجام نیز به مبارزه ادامه داد تا در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ کشته شد.

 


ایسنا