19 اسفند 1392

دهه دوم انقلاب، اوج تقابل هویتی ایران و غرب


دهه دوم انقلاب، اوج تقابل هویتی ایران و غرب

پس از انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ، آیت الله هاشمی در انتخابات سال 1369 به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد . سیاست دولت آیت الله هاشمی ، بازسازی خسارات جنگ و سازندگی مجدد در کشور بود . سیاستی که ایشان بوسیله افراد تکنو کرات در پیش گرفتند تا ضمن فاصله گرفتن از اقتصاد دوران جنگ چرخ صنعت در کشور را دوباره راه اندازی کنند . انقلاب جوان ایران پا به مرحله تثبیت گذاشته بود .

 

نگرانی غرب از تثبیت جمهوری اسلامی پس از جنگ به شکل های گوناگون بروز پیدا کرد . شکل اول این مقابله در مساله ایران هراسی قابل مشاهده است . پیش آمد اتفاقاتی مانند ترور در رستوران میکونوس برلین آلمان و بمب گذاری در مرکز همیاری یهودیان در بوین سایرس آرژانتین و ادعای دست داشتن جمهوری اسلامی در آن شروع تنش ها و جوسازی هایی بود که می خواست ایران را پس از جنگ سخت وارد جنگی سرد کند . پس از این اتفاقات و به خصوص پس ازترور در رستوران میکونوس که تعدادی از سران کرد مخالف جمهوری اسلامی که به شدت دچار اختلافات داخلی بودند کشته شدند ، باعث شد که سفارت خانه های اروپایی طی یک اقدام هماهنگ و در راستای سیاست ایران هراسی دفاتر خود در ایران را تعطیل کنند و به لحاظ دیپلماتیک آغازگر قطع ارتباط سیاسی باشند . آنها مدعی بودند سران جمهوری اسلامی عامل این کشتار ها هستند و حتی برای شهادت در این زمینه ابولحسن بنی صدر به دادگاهی در آلمان رفت و به تقصیر مسئولین جمهوری اسلامی شهادت داد .در نهایت دادگاه آلمان که نتوانسته بود سندی علیه دست داشتن وزارت اطلاعات ایران در این زمینه پیدا کند سه نفر مظنون به ترور را روانه زندان کرد . شهود این ماجرا از جمله شخصی به عنوان ابوالقاسم مصباحی معروف به « شاهدC » بعدها در نامه ای به روزنامه اشپیگل آلمان از شهادت دروغش خبر داد و آنرا در راستای سیاست های دولت های غربی برای ایران هراسی عنوان نمود . این تنش های سیاسی تا دوران انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهوری ایران و به مدت 3 ماه ادامه پیدا کرد .

 

سیاست های غرب نسبت به ایران ، در قالب ایران هراسی ابعاد وسیع تری به خود گرفت و به شکلی دیگر از بازنمایش جنگ های صلیبی در قرن 21 تبدیل شد . ایران در دایره یک هویت و گفتمان اسلامی ادعای بیداری امت اسلامی را داشت و اندیشمندان سیاسی آمریکایی در قرن 20 در مورد یک جنگ تمدنی هشدار می دادند که یک ضلع آنرا اسلام تشکیل می داد و الگوی ابتدایی این اسلام تمدنی ، با تثبیت انقلاب اسلامی قابل رشد و تکثیر بود .

 

یکی از تکراری ترین عکس العمل های آمریکایی در مقابله با کشورها و مفاهیمی که در مقابل هژمونی اش قرار می گیرند ، ساخت مدل ها و مفاهیم مشابه دشمن در سطح نازل و برای تخریب الگوی اصلی است . تجربه این کار را آنها با تبدیل مبارزین بزرگ ضد لیبرالیسم مانند چه گوارا به یک مد که تنها بر روی تی شرت ها و دیوارها نصب شده باشد انجام داده بودند . اما مفاهیم اسلامی ، قابلیت تبدیل به مناسک لیبرالی را نداشت بنابراین بهترین روش ایجاد یک الگوی اسلام ضد مدنیت بود تا جوامع بشری با این اسلام هراسی هوس فکر به مفاهیم اسلامی را هم نداشته باشند . طالبان در افغانستان بهترین گزینه این اسلام بود . اسلام طالبانی ، با مبارزه علیه تمام مظاهر مدنیت اعم از تلویزیون و تلفن گرفته تا مدرسه رفتن دختران به عنوان نمونه ای از نگرش اسلامی به جهان معرفی شد . نقطه اوج این نمایش در 11 سمپتامبر متجلی شد ...

 

در ساعات اولیه صبح 11 سمپتامبر سال 2000 که قرار بود قرن تجلی موعود مدرن باشد دو فروند هواپیمای بوئینگ ربوده شده به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک برخورد کرد  و جان  ۲۹۹۳ در مجموع این حملات گرفته شد تا کلید گشایشات جنگ های صلیبی قرن 21 زده شود . طالبان با رهبری چهره افراطی و تروریست عرب یعنی محمد بن لادن به عنوان نفر اصلی این حملات شناسایی شد .هیئت رهبری القاعده در سال ۱۹۹۸ با افرادی  متشکل از اسامه بن‌لادن، ایمن الظواهری، احمد رفیع طاها، میر حمزه و فضل الرحمان فتوایی را صادر کرد که در آن گفته شده‌بود وظیفه ی هر مسلمان کشتن هر آمریکایی در هر جایی از جهان است .  پس از این اتفاقات آمریکا به بهانه مبارزه با تروریست دو کشور اسلامی را مورد تهاجم قرار داد . افغانستان و عراق .

 

جنگ عراق در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ با حمله یک ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا و بریتانیا به عراق آغاز شد . دو توضیح عمده برای آغاز این جنگ توسط جرج بوش رییس جمهور وقت آمریکا مطرح شد که یکی از آن‌ها رابطه صدام حسین با القاعده و دیگری نابودکردن سلاح‌های کشتار جمعی عراق بنابر توافق‌نامه ۱۹۹۱ بود . دولت و ارتش عراق در طول سه هفته پس از حمله آمریکا و هم‌پیمانانش در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ نابود شد . در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ با برگزاری مراسمی رسمی در فرودگاه بغداد واقع در منطقه سبز بغداد، با حضور وزیر دفاع وقت آمریکا، آمریکا رسماً" به حضور نظامی خود در عراق پایان داد. لئون پنتا در سخنرانی مراسم فوق گفت جنگ عراق دارای ارزش بسیاری در خونها و دلارها برای ما بود، حدود ۷۵۰ میلیار دلار هزینه، ۴۵۰۰ کشته و ۳۲۰۰۰ مجروح، برای ایالات متحده.

 

پس از تثبیت جمهوری اسلامی ، دوران رشد آن فرا رسیده بود . مسئله پیشرفت کشور هدف اصلی سیاستمداران قرار گرفت . در این مرحله رقابت میان ایران و غرب بواسطه رشد فرهنگی ، نظامی و اقتصادی ایران وارد یک تقابل هویتی آشکار شد . تقابلی که هر یک از طرفین در آن تلاش می نمود هویت خود را با به کارگیری مفاهیم نمادین در آن بازتعریف کند :  آمریکا به عنوان نماینده سبک زندگی مدرن و مدافع حقوق بشر لیبرالی و جمهوری اسلامی ایران با پرچمداری سبک زندگی دینی و استقلال مستضعفین در مقابل مستکبرین . این دو مفهوم در عین حال که پرچم هویتی هر کدام از این کشورها بود ، نقطه حمله به کشور دیگر نیز به شما می رفت . در واقع هر یک بیانگر مفهومی بود که در کشور دیگر آن به چالش کشیده می شد .


مرکز اسناد انقلاب اسلامی