21 مرداد 1397
سیاست،پشت پرده سینما - قسمت دوم
آتشسوزی در سینما
بیش از 14 روز از آغـاز سـال 1348 ش سپری نشده بود که سینما پاسیفیک(ایران فعلی)،در تهران آتش گرفت و ظرف دو ساعت چیزی از سالن نمایش آن باقی نماند.چند روز بعد،در 23 فروردین،سینما سـعدی نـیز در یک آتشسوی سه ساعته بـه کـلی سوخت.سه روز بعد،نوبت به سینما المپیا رسید و تا حدودی در اثر آتشسوزی از بین رفت.42گزارشگر ساواک درباره آتشسوزی سینما المپیا مینویسد:
«امروز از ساعت پنـج بـعد از ظهر سینمای المپیا واقـع در اول خـیابان سلسبیل[رودکی فعلی] متعلق به آقای جلیل جلیلزاده طعمه حریق گردید.این چهارمین43سینمایی است که در ظرف مدت بسیار کمی آتش گرفته است....»44
آتشسوزی سه سینمای تهران در مدت کمتر از 15 روز مباحث مـتعددی را بـرانگیخت؛همان طور که ساواک نیز اشاره کرده بود افرادی در آتشسوزیها دست داشتهاند:
«محترما به طوری که استحضار دارند طی دو هفته اخیر سه سینما از سینماهای تهران دستخوش آتشسوزی شده و این امـر ضـمن اینکه وحـشت فوق العادهای بین صاحبان سینماها به وجود آورده،شایعات گوناگونی نیز به دنبال داشته است.از جمله ایـنکه عدهای معتقدند منشأ
آتشسوزی عناصر افراطی مذهبی میباشند که شیخ عـباس مـهاجرانی در مـسجد عالی سپهسالار در روز عاشورا نیز به تحریک احساسات متعصبین مذهبی کمک کرده و برخی اظهار عقیده میکنند که طـرفداران دکـتر مصدق در این کار دست داشتهاند.
نظریه:با توجه به موارد مشروحه ذیل:
الف)کـیفیت آتـشسوزی در هـرسه سینما که اولا کسی در سالن نمایش حضور نداشته و قبل از نمایش فیلم بوده و همچنین آتشسوزی از قسمت پرده نـمایش آغاز گردیده است.
ب)سه سینمای مذکور جزو سینماهای متحده نبودهاند. پ)در موقع آتشسوزی هـرسه سینما فیلم فارسی بـه نـمایش گذارده بودند.
ت)سه سینمای موصوف از سینماهای درجه 2 تهران بودند.
به احتمال قریب به یقین علل آتشسوزی جنبه اختلافات صنفی واحتمالا حفظ منابع بیشتر برای بعضی از صاحبان سینماها بوده است و چنانچه روحـانیون مخالف و تبعیض مذهبی در این کار دخالت داشتند علی الاصول میبایستی این طرح روی سینماهای درجه یک تهران از جمله مو لن روژ،دیاموند،پارامونت،آتلانتیک و رادیوسیتی به مورد اجرا گذارده میشد.معهذا در صورت تـصویب،ضـمن طرح موضوع در شورای هماهنگی رده 2،کمیسیونی با شرکت مسئولین مربوطه تشکیله و علل اصلی آتشسوزی مورد بررسی قرار گیرد.
امضا روانی 26/1/48
رئیس بخش 316-ازغندی-امضا
رئیس اداره یکم عملیات بررسی،ثابتی،45امضا»
در ایـنباره،کـه افراد مذهبی،عامل این آتشسوزیها بودهاند،اسناد ومدارکی در دست نیست حتی ساواک نیز چنین نظری را رد کرده و فقط احتمال داده است که انگیزههای شدید مذهبی موجب شده،چنین اقداماتی انـجام گـیرد.با وجود این اگر آتشسوزی سینماهای مزبور را به دست افراد مذهبی تلقی نماییم و توجه به چند نکته زیر-که از گزارشهای ساواک برگرفته شده است،نشان میدهد که انگیزه و هـدف از چـنین اقـدامات،نه مخالفت با سینما،بـلکه بـا نـمایش فیلمهای غیر اخلاقی بوده،به این طریق سعی در جلوگیری از رواج مفاسد اجتماعی میشده است.البته این در صورتی است که برخی سینماها را کـه بـه دلایـلی،از جمهل اتصال سیم برق، دچار حریق میشدند،مـستثنی نـماییم و شواهد کافی برای انجام آتشسوزی توسط مذهبیون در دست داشته باشیم.
الف)سینما در ایران پیشینهای نزدیک به نیم قرن دارد،مردم تـهران هـم نـسبت به آن و نقش و جایگاهی که در جامعه ایرانی داشت آگاه بودند.بـنابراین نمیتوان آن را به عنوان پدیدهای نو تلقی نمود که مخالفتهایی-حتی از نوع مذهبی-را برانگیزاند.
ب)چنانچه در گزارشهای ساواک توجه و تـعمق شـود مـیتوان پی به این نکته برد که آتشسوزیها در زمانی اتفاق افتاده که سـئانس فـیلم یا شروع نشده و یا به پایان رسیده است. همچنین به روزهایی که سینماها نمایش فیلم فـارسی را روی پرده داشـتند تـوجه کنیم درمییابیم هدف از اینگونه اقدامات،وارد ساختن ضربه به صاحبان سینماها بوده اسـت.بـه عـبارتی اگر چنین آتشسوزیها از سوی افراد مذهبی صورت گرفته باشد،آنها سعی کردهاند،حتی المـقدور، تـماشاگران عـادی از خطرات احتمالی به دور بوده،فقط صاحبان سینماها و عواملی که در وارد کردن و نمایش دادن فیلمهای غیر اخـلاقی دسـتاندرکارند متضرر شوند.از اینرو سینماهایی بیشتر مورد هدف قرار گرفتهاند که در اکران فیلمهای غـیر اخـلاقی بـیشتر کوشیدهاند.
سینما پارامونت هدف بعدی بود که در روزهای 27 و 29 فروردین 1348 افرادی با مسئولین آن تـماس تـلفنی برقرار کرده،تهدید نمودند که در صددند سینما را در روز جمعه 29 فروردین به آتش بکشند.بـه دلایـل نـامعلومی،سینمای مزبور از شعلههای آتش جان سالم به در برد و به جای آن،حدود یک ماه بعد،در عـصر 27 اردیـبهشت سینما سانترال(مرکزی فعلی) آتش گرفت که به زودی هم خاموش گردید.بـلافاصله نـمایندگان شـهربانی و ساواک در محل حاضر شده،نحوه آتشسوزی را بررسی و جوانی را نیز به اتهام دست داشتن در آتشسوزی دسـتگیر و بـه کـلانتری 8 تهران منتقل کردند.46
بعد از آن،8 مرداد سینما فری-که بعد از انقلاب تعطیل شـد-طـعمه حریق شد و خسارات هنگفتی به آن وارد آمد.حدود 20 روز بعد آتشسوزی در سینما آسیا موجب گردید که بخشهایی از آن بـه خـاکستر تبدیل شود.
از دیگر سینماهایی که در همین سالها،شعلههای آتش به جان آنـها درافـتاد،سینما دیانا(سپیده فعلی)و سینما نپتون بـود کـه هـردو با کمک مأموران آتشنشانی از نابودی رستند و فـقط خـسارتهای جزئی را متحمل شدند؛دیانا در 17 دی 1349 و نپتون در 29 مهر 1350 که آتشسوزی با انفجار شروع شد و از سـاعت 17 تـا 21 شب ادامه یافت.47
آتشسوزی در سـینما،تـنها به شـهر تـهران مـحدود نمیشد بلکه در شهرهای دیگر نیز رخـ مـیداد که در برخی از آنها،خسارتهای جانی هم به همراه داشت.از جمله در 25 شهریور 1348 در شـهسوار یـک سینما آتش گرفت و 12 نفر کشته و 50 مـجروح به جا گذاشت.48 دیـگری سـینما آریانا در خرمآباد بود که در 27 مـهر 1351 سـوخت و در مدت دو ساعت بخشی از سالن نمایش و انتظار و صندلیها به کلی از بین رفت و غیر قـابل اسـتفاده گردید.سینما سعدی مشهد نـیز آتـش گـرفت که ساواک فـردی را بـه اتهام خرابکاری دستگیر کـرد و مـورد بازجویی قرار داد.سینما کاپوی شهرستان رفسنجان،دیگر سینمایی بود که قبل از افتتاح مجدد،در شـب 15 بـهمن 1349 به وسیل نفت به آتش کـشیده شـد،ولی قبل از آنـکه شـعلههای آتـش به سالن نمایش و بـخشهای دیگر آن سرایت کند،مهار شد.سینمای شهرستان بانه به نام ایران،دیگر سینمایی بود کـه در 23 تـیر 1350 آتش گرفت که بعدها،به رغـم تـلاش مـدیران آن بـرای تـعمیر و تجدید بنا،مـدتی بـه حال تعطیلی درآمد.
در برخی از شهرها هم،مدیران سینما،تهدیدشدند که سینماهایشان به آتش کشیده خواهد شـد.از جـمله آنـها میتوان دو سینمای مهتاب و آریا را در قزوین یاد کـرد کـه مـدیران آنـها در 6 خـرداد 1356 از طـریق پست شهری نامه تهدیدآمیزی را به مضمون زیر دریافت کردند:«در روزهای سوگواری پیشوایان اسلام سینما را تعطیل و از نمایش فیلمهای سکسی خودداری نمایید در غیر این صورت سرنوشت سیما قم را خـواهند داشت.»49این روزها با جمادی الآخر 1397 ایام شهادت حضرت فاطمه(س)مصادف بود.
در این میان تنها سینمای شهرستان قم،که چند ماه بعد از افتتاح به آتش کشیده شد و تلاش صاحب و مـدیر آن،بـرای بازسازی مجدد به جایی نرسیده،پس از مدتی،ساختمان آن به مدرسه علوم دینی تبدیل گردید،دارای اهمیت ویژهای است که به اجمال بدان میپردازیم.
سینمای دروازه طلایی قم
در 29 آذر 1348 نخستین سینما به نـام«دروازه طـلایی»که به گلدین گیت50(دروازه طلائی)نیز شهرت داشت در شهر قم افتتاح گردید و نخستین فیلمی که در آن به نمایش عمومی درآمد،فیلم«خانه خـدا»سـاخته ابو القاسم رضایی و جلال مـقدم بـود که یک فیلم مذهبی بود و مناسک حج را به صورت مستند نشان میداد.51نمایش این فیلم در روزهای نخست از استقبال خوبی برخوردار شد اما با گـذشت زمـان و راهیابی فیلمهایی که بـا مـحیط و فضای مذهبی شهر قم همخوانی نداشت از همان آغاز سینمای دروازه طلایی با مشکلات متعددی روبرو گردید که از جمله آنها میتوان به نامهای اشاره کرد که 3 بهمن 1348 به دست علی بـشارتیان،مـدیر سینما، رسید و از او خواست سینمای خود را تعطیل کند،و الاّ یک گروه 6 نفری به دنبال فرصتی هستند تا او و سینمای او را از بین ببرند.در قبال این نامه تهدیدآمیز بشارتیان نامهای به ساواک قم نوشت و از آنها خـواست کـه یک قـبضه اسلحه کوچک کمری در اختیار او بگذارند تا بتواند برای دفاع از خود در بین راه قم و تهران که مدام در رفـتوآمد است،همراه داشته باشد.52به روشنی دانسته نیست که ساواک بـه خـواسته او پاسـخ مثبت داده یا نه،اما چنین اقدامی دلالت بر این دارد که او از ادامه کار سینما در قم هراسناک بود و چهبسا پیـشبینی مـیکرد که با خطرات جانی هم مواجه شود.از سوی دیگر اوضاع سینمای دروازه طلایی چـندان رضـایتبخش نـبود و با فضایی که ورود فیلمهای خارجی ایجاد کرده بود و تولید فیلمهای داخلی را به سمت دیگری سـوق میداد، افق امیدوارکنندهای را برای سینمای خود پیش رو نمیدید.ازاینرو در 24 فروردین 1350 نامهای به نـصیری،رئیس ساواک،نوشت و در آن مـشکلات سـینماداری را در قم برشمردوی پس از ذکر مقدمهای که بیشتر بیان و یادآوری تلاشهای خود را در امر ساخت و اداره سینمای مزبور است،مینویسد:
«...سالون سینما بزرگ و مجلل و تعداد 1200 نفر گنجایش دارد.در 2-3 ماهه اول افتتاح استقبال بینظیری شد.یک فیلم ایـراین را رد 6 تا 7 روز و فیلمهای خارجی را 2 تا 3 روز نمایش میدادم ولی دیگر عادی شده،[علاقهمندان]سینما در قم در حال حاضر بین 10 تا 12 هزار نفر [در سال]است و اکنون بهترین فیلم ایرانی را که همزمان با تهرا،با بزرگترین گروه سینماهای مـرکز نـمایش دده میشود 3 تا 5 روز بیشتر نمیتوان نگهداشت و بهترین فیلم امریکایی را که شش ماه روی اکران فیلم یکی-دو سانس پر شود روزهای بعد نصف سالون هم پر نخواهد شد.روز چهارم به 40 تا 50 نفر هم نخواهد رسـید.در بـدو امر در شورای شهرستان و کمیسیون فرمانداری قم به بنده قول داده شد تا پنج سال از رقابت محفوظ باشم و استنباط میکنم تا 2 سال دیگر همین یک سینما کافی است...»53
در هرحال،نخستین اقـدام بـرای تعطیل کردن سینمای قم،جاسازی یک بمب ساعتی در 27 فروردین 1351 بود که به رغم آنکه مأموران شهربانی از آن آگاهی یافتند و توانستند از سالن نمایش خارج سازند،در سالن انتظار منفجر گردید و ماجرا بـدون آنـکه خـسارتی به سینما وارد آید پایان پذیـرفت.
دومـین حـادثه در نیمهشب 31 اردیبهشت 1354 اتفاق افتاد که به تعطیلی کامل آن منجر شد. علی بشارتیان،مدیر سینمای دروازه طلایی در پاسخ به نامه شهرداری قم،54بـخشی از آتـشسوزی سـینما را معلول بیتجربگی مأموران آتشنشانی دانسته،نوشته است:
«...صـرفنظر از نـحوه آتشسوزی که به قرار مسموع بیتفاوتی و[اهمال]و یا بیتجربگی مسئولین اطفای حریق به حدی بوده که مورد تمسخر افـراد کـوچه و بـازار شده،میگویند بعد از مدتی تأخیر تانکر شهرداری خالی بدون آب در مـحل حاضر شد و پس از بازگشت و[پر از]آب کردن آن،موقع عمل شلنگ آن پاره و سوراخ بوده،بعد نردبان آتشنشانی نداشتهاند و سه ساعت بـعد از خـاموشی آتـش سینما،یعنی ساعت 8 صبح آن را در خارج از شهر پیدا کرده و برای نمایش جـلوی سـینما آوردند.تنها کار مثبتی که کردهاند به محض رسیدن به محل،فورا تمام شیشههای سالون را شـکستهاند کـه هـوای آزاد،آتش را بیشتر مشتعل کند و هرگز به خود زحمت ندادهاند که از وسایل مـدرن و مـجهز آتـشنشانی در داخل سینما استفاده نمایند.بدیهی است تجربه تلخی که با هشتاد میلیون ریال خـسارت مـالی کـه در نتیجه بیتفاوتی و بیاعتنایی مسئولین امر حاصل شد موجب خواهد شد که آیندگان بیگدار بـه آب نـزنند مگر آنکه مقامات مسئول و دلسوز واقعی اجتماع با علاقمندی موضوع را پیگیری واحقاق حـقی نـمایند.»55
بـه رغم تلاشهای زیاد مدیر سینمای قم و استمدادهایی که از ساواک،وزارت فرهنگ و هنر، شرکتهای بیمه و مـراکز ذیـربط انجام داده بود تا بتواند بار دیگر سینمایش را به راه اندازد.تلاش و نامهنگاریهای او به جـایی نـرسید و سـینمای دروازه طلایی به همان حالت سوخته تعطیل گردید تا اینکه در اواسط اسفند 1354 خود به منزل آیـت اللّه سـید شهاب الدین مرعشی نجفی56رفت و با اطلاعی که از رغبت آیت اللّه برای خـرید سـینما بـه او رسیده بود،از ایشان خواهش کرد که برای نجاتش ساختمان سینما را خریداری کند.آیت اللّه مرعشی نـیز،بـه مـنظور تبدیل سینما به مدرسه علوم دینی،آن را به قیمت 3 میلیون ریال از وی خـرید و بـه رغم عکس العملهای مختلف از سوی ساواک،موجب خرسندی بسیاری از اهالی قم گردید.
سید محمود مرعشی نـجفی،57فـرزند آیت اللّه مرعشی برای تأمین مبلغ فوق الذکر،در 18 فروردین 1355 قصد چاپ و توزیع آگـهی زیـر را داشت که با عکس العمل ساواک قـم مـواجه شـد:
«بسم اللّه تعالی-با تأییدات خداوند متعال و تـوجهات حـضرت ولی عصر(عج)الشریف حسب الامر والد بزرگوار حضرت مستطاب آیت اللّه العظمی آقای سـید شـهاب الدین مرعشی نجفی تنها سـینمای شـهرستان مذهبی قـم کـه چـندی پیش خراب شده بود خریداری و انـشأ اللّه در آیـنده به صورت مدرسه علوم دینی برای طلاب و محصلین حوزه علمیه درخواهد آمـد.بـدیهی است همکاری مؤمنین خاصه دوستان خـاندان عصمت و طهارت در تسریع احـداث ایـن مشروع خیر که یقینا زیـر نـظر ولی عصر(ع)میباشد مؤثر خواهد بود.لذا به همین منظور حسابی به شماره 5500 در بانک مـلی شـعبه مرکزی قم مفتوح گردیده تـا عـلاقهمندان کـه در این زمینه هـمکاری نـمایند به حساب فوق واریـز نـمایند.»58
ساواک قم از چاپ و پخش آگهی مزبور جلوگیری کرد اما برخی از روحانیون و واعظان قم، هـنگام سـخنرانی در مساجد به این موضوع پرداخته،مـسلمانان را بـرای کمک بـه خـرید سـاختمان سینما و احداث مدرسه عـلوم دینی به جای آن،ترغیب و راهنمایی کردند.گزارشکر ساواک قم در اینباره نوشته است:
«از ساعت 2000 روز 18/1/2535[1355 ش]بنا بـه دعـوت قبلی مقامات آستانه[حضرت معصومه(ع)]منبر رفـت کـه خـلاصه گـفتارش بـه شرح ذیل مـیباشد:
1-ابـتدا ضمن بیان مقدمهای پیرامون زندگی ائمه بهویژه امام حسن عسگری(ع)مطالبی ایراد نمود.
2-درباره سینمای دچـار حـادثه قـم چنین گفت:
الف)زمین سنیمای قم را آیـت اللّه نـجفی مـرعشی چـند روز قـبل بـه اقساط خریداری نموده و در سند قید شده که اقساط آن به تدریج داده شود و چنانچه پرداخت اقساط آن به تأخیر افتد معامله بلافاصله فسخ خواهد بود.مضافا اینکه مبلغی از پول سینما را هـم در حین معامله دادهاند.
ب)دستهایی در کار است که این معامله را به هم بزنند و اضافه نمود حسابی در بانک ملی قم به منظور کمک نسبت به خرید و کمک به آیت اللّه مرعشی افتتاح شـده کـه خود من هم امروز رفتم و مبلغی به این حساب واریز و فیش دریافت داشتم.در هرصورت خوب است که در این کار خیر به آیت اللّه مساعدت و هرمبلغی که برایتان مقدرو است کـمک کـنید.
ت)مستعمین منبر واعظ مذکور حدود 400 نفر بودند که در این اجتماع آقای طهماسبینژاد، معاون آستانه مقدسه قم،هم حضور داشت.»59
بر اساس تحلیلها و گـزارشهای سـاواک،میتوان گفت که موفقیت آیـت اللّه مـرعشی نجفی در خرید سینمای مزبور و تبدیل آن به مدرسه،یک نوع پیروزی برای روحانیون به شمار میرفت. از اینرو ساواک میکوشید از انجام این معامله ممانعت به عـمل آورد.در ایـنباره قسمتی از گزارش ساواک قـابل تـوجه است:
«...خرید سینمای مذکور در تثبیت موقعیت و نفوذ آیات و روحانیون در شهر قم تأثیر خواهد داشت.به این ترتیب زمینهای به وجود خواهد آمد که آیات و روحانیون موقعیت صرف مذهبی شهر قـم را حـفظ نمایند و این شهر را به صورت پایگاه اصلی روحانیون و عناصر مذهبی در اختیار گیرند.»
در گزارش دیگری تصریح میکند که به هرنحو ممکن باید ساواک در ساخت مجدد سینما، مساعدتهای لازم را به مدیر سینما مـبذور دارد.
تـلاشهای ساواک بـرای جلوگیری از فروش سینما به آیت اللّه مرعشی نجفی بیتأثیر ماند و خبر خریدن آن توسط آیت اللّه در نشریههای متعدد انعکاس یـافت.روزنامه اطلاعات در اینباره نوشت:«تنها سینمای قم توسط آیت اللّه سید شـهاب الدیـن مـرعشی نجفی به قیمت 3 میلیون ریال خریداری شد.قرار است این سینما به مکان عام المنفعه تبدیل شـود.» 60
مـوضوع بسیار مهمی که از مکاتبات مدیر سینمای دروازه طلایی قم با ساواک و پیگیریهای مـکرر آنـها دربـاره اداره و راهاندازی مجدد سینما برمیآید،این است که ساواک قم یا خود سینمای مزبور را در قم تـأسیس کرده،از منافع آن بهره میبرد،یا در تثبیت اهداف خود،به مدیر سینما کمک مـیکرده است که در هردو صـورت،اهـمیت سینمای قم را برای ساواک دوچندان مینمود.به عبارت دیگر،اگر به جریان آتشسوزی سینماها در کل کشور توجه کنیم درمییابیم که بیشترین مکاتبات و پیگیریها درباره سینما،مربوط به سینمای قم بوده کـه از سوی ساواک انجام شده است و در هیچیک از سینماها در دیگر شهرها،ساواک تا این اندازه،موضوع را دنبال نکرده و در بازسازی آن نکوشیده است.از سوی دیگر اغلب نامهها و تقاضانامههای بشارتیان،مدیر سینمای دروازه طلایی،به ساواک تـهران یـا قم ارسال میشده است که نگارش آن نامهها پیش از واقعه آتشسوزی،این گفته را بیشتر و روشنتر تأیید میکند
در هرحال،آیت اللّه مرعشی نجفی،پس از انجام معامله،محل سینما را به مدرسه علوم دینی به نـام«شـهابیه»تبدیل کرد که امروزه در خیابان امام خمینی قم،به نام«مدرسه طلاب علوم دینیه»شهرت دارد.
آنچه درباره آتشسوزی سینماها در فاصله سالهای 1348-1355 ش،درخور ذکر و از اهمیت ویژهای برخوردار است،علل و انـگیزههایی اسـت که موجب گردید در طول نزدیک به 7 سال،حدود 15 سینما در تهران،و شهرهای دیگر به آتش کشیده شود یا انفجارهایی در آنها رخ دهد.با توجه به شباهتهایی که در نحوه و زمان آتشسوزیها وجـود دارد،مـیتوان عـلل زیر را در بروز حوادث مزبور بـرشمرد:
1-رقـابت بـین شرکتها و کمپانیهای واردکننده فیلم که سعی داشتند هرچه بیشتر و گستردهتر، بازار سینمایی ایران را در دست بگیرند.
2-ورود بیرویه فیلمهای خارجی که بیشتر از طـریق هـمان کـمپانیهای خارجی بهویژه آمریکایی وارد ایران میشد.در اینباره گزارشی در 16 صـفحه بـا عنوان«آتشسوزی در سینماها»در بایگانی ساواک موجود است که بخشی از آن،چگونگی ورود فیلمهای خارجی و فعالیت کمپانیها را بیشتر مینمایاند.همانطور کـه در صـفحات پیـشین گفته شد،این گزارش خلاصه مصاحبه نور الدین آشتیانی،رئیـس سندیکای سینمادارهاست که قسمتی از آن به شرح زیر است:
«...از اواسط سال 4 استنباط شد رویهای که وزارت فرهنگ و هنر در پیـش گـرفته شـد بر خلاف نظریه قبلی یک رویه بینظرانه نیست و تصمیماتی که گـرفته مـیشد و طرقی که پیشنهاد میگردید حاکی از اعمال یک سیاست خاصی علیه سینماها بود و این موضوع از مهر سـال 46 روشـن شـد.بدینترتیب که شروع کردند به دادن تعداد زیادی پروانه برای ساختن سـینما.ایـن مـوضوع با مقامات وزارت فرهنگ و هنر و آقای جباری در میان گذاشته شد ولی در جواب با ارتباط مـوضوع بـه نـوسازی و امثال اینها ادعای سندیکا را مبنی بر دایر ننمودن سینماهای جدید رد نمودند وبعدا در مسائل فـیلمها نـتیجه گرفته شد که به بعضی از فیلمها که دارای یک موقعیت و شکل هستند پروانه مـیدهند و بـه بـعضی از آنها پروانه نمیدهند.فیلمهایی که در دادن پروانه آنها تسهیلاتی فراهم میگردید فیلمهایی بودند کـه بـه هفت کمپانی خارجی(1-مترو گلدین مایر 2- فوکس 3-کلمبیا 4-یونایتد آرتیست 5-وارنر 6-پارامونت 7-انـیور سـال)تـعلق داشتند.البته این تسهیلات برای فیلمهای خارجی و همچنین سینماهایی که فیلم خارجی نشان میدهند در نـظر گـرفته میشد.در سال گذشته کمکم مسئله بدین نحو روشن شد.زیرا وزارت فرهنگ و هـنر کـه خـود را پشتیبان مؤسسات داخلی میدانست تصمیم گرفت که به همین منظور و بهبود وضع، سینماها را بازدید کـند مـدیران سـینماها از این موضوع استقبال کردند ولی بعد از بازدید وزارت فرهنگ و هنر اعلام کرد کـه تـعدادی از سینماها باید تعطیل شود ولی آمار نشان میداد سینماهایی که باید بسته شوند سینماهایی هستند که فـیلم فـارسی نمایش میدهند و اعتراضات سندیکا و سینماها مورد قبول واقع نشد و سینماهای زهره و کـوروش تـعطیل شدند.سندیکا مشغول اقدام برای باز کـردن ایـن سـینماها بود که سینمای تهران آتش گرفت...»
رئیـس سـندیکای سینماداران درباره نحوه فعالیت کمپانیهای خارجی در ایران مطالبی به شرح زیر اظهار نـمود:
«تـا ده سال قبل کمپانیهای آمریکایی در ایـران نـماندگی و دفتر نـداشتند و تـجار ایـرانی خریدار و وارد کننده فیلمهای خارجی بودند.در سـال 38 اولیـن کمپانی که در ایران مبادرت به تأسیس دفتر نمود مترو گلدین مایر بـود و بـعد از آن با بزرگ شدن تهران و گذشتن جـمعیت تهران از 000/500/1 نفر و عدم وجـود تـفریحات ارزاق قیمت برای اکثریت مردم بـه خـصوص طبقات کمدرآمد موجب شد که از سینما استقبال خوبی بشود و با توجه به ایـن مـوضوع،استقبال مردم در فیلم فارسی کـه هـم تـعداد سینمای نمایشدهنده و تـعداد فـیلم محدود بود رو به تـزاید گـذاشت و بر همین مبنا کم کم فیلم فارسی به صورت یک صنعت درآمده و عدهای در آن سـرمایهگذاری نـمودند و بالنتیجه در سال 38 رفتهرفته به علاقهمندان سـینمای فـارسی اضافه شـد و در نـتیجه تـعداد سینماهایی که فیلم فـارسی نمایش میدادند افزایش یافت.تا سال 40 مجموع پولی که کمپانیهای خارجی ازایران به دست میآوردند بـیش از یـ35 الی400 هزار دلار نبوده و در این موقع بازار فـیلم در ایـران تـوسعه پیـدا کـرده و در خاورمیانه شاخص شـد بـه قسمی که برای یک فیلم درجه اول که 50000 دلار برای خاورمیانه قیمتگذاری میشد 37500 دلار از ایران در نظر گرفته میشد.در ایـن وقـت سـایر کمپانیهای آمریکایی هشیار شدند و نظر آنها بـه بـاز کـردن دفـتر در ایـران جـلب شد به قسمی که حالا هرهفت کمپانی که فوقا به آنها اشاره شده در ایران دفتر نمایندگی دارند و با باز نمودن دفتر نمایندگی فعالیت خود را توسعه دادند و در حـال حاضر سالانه در حدود 000/000/10 دلار از ایران عاید این هفت کمپانی میشود.با توجه به اینکه فقط 20 درصد از سینماهای ایران فیلم خارجی نشان میدهند وتلاش این کمپانیها این است که تعداد سینمای نـمایشدهنده فـیلم خارجی را زیاد کنند و به این ترتیب مستقیما سود و استفاده خود را زیادتر کنند و برای رسیدن به این هدف حاضرند مقادیر زیادی پول خرج کنند و برای رسیدن به این منظور به فـکر افـتادند که تعداد سینمای نمایشدهنده فیلم فارسی را کم کنند و به علت اتکا به ابتذال فیلم فارسی از دادن پروانه نمایش به آنها جلوگیری کنند و هـمچنین از دادن پروانـه فیلمهای خارجی که وسیله تـجار ایـرانی وارد میشد جلوگیری نمایند و بر همین مبنا چنانچه به سوابق مراجعه شود دیده خواهد شد که فیلمهایی که برای گرفتن پروانه نمایش ارائهشده و جواز گـرفتهاند فـیلمهایی بودهاند که متعلق بـه ایـن کمپانیها میباشند و کمپانیهای خارجی برای رسیدن به هدف خود احتیاج به عواملی در وزارت فرهنگ و هنر داشتند و مهمترین عامل که وزارت فرهنگ و هنر با این کمپانی همکاری مینمود آقای جباری61بود.آقای جـباری در سـال گذشته در حدود 000/000/15 ریال صرف تزیین منزل خود کرده و ضمنا در سال گذشته از طرف کمپانی مترو گلدین مایر از ایشان دعوت شد که به آمریکا رفته و به خرج آن کمپانی دنیا را بگردد.شخص دیـگری کـه ذی مدخل در ارتـباط با کمپانیهای خارجی و فراهم نمودن تسهیلات برای آنها میباشد آقای حشمتی مدیرکل امور سینمایی وزارت فرهنگ و هنر مـیباشد....
من باب نمونه درآمد کمپانیهای خارجی از نمایش چند فیلم در ایران بـه شـرح زیـر اعلام شده است:
مترو گلدین مایر:از مجموع 12 فیلم سینمایی 000/340 دلار؛مترو گلدین مایر و وارنر:از مجموع 5 فیلم سینمایی 000/155 دلار؛فـوکس قـرن بیستم:از مجموع 4 فیلم سینمایی 000/140 دلار؛کلمبیا:از مجموع 5 فیلم سینمایی 000/155 دلار»
گزارشکر ساواک در ادامه به مـعرفی جـباری،مـعاون فرهنگی وزارت فرهنگ و هنر پرداخته، افزوده است:
«1)گزارش خبری شماره 58/325-21/1/48 حاکی است کمپانی مترو گلدین مـایر از آقای جباری دعوت نموده است که برای مدتی به خرج کمپانی مذکور بـه آمریکا مسافرت نموده و از هـالیوود نـیز بازدید نماید.منبع نظر داده است که این دعوت به سبب تسهیلاتی است که آقای جباری برای فیلمهای کمپانی مزبور فراهم مینماید.2)گزارش خبری شماره 44278/20 هـ 7-7/3/48 حاکی است که موضوع دعـوت کمپانی مترو از آقای جباری به صورت شایعه بین محافل سینمایی و نمایندگان فیلمبرداری و عدهای از کادر وزارت فرهنگ و هنر وجود داشته لیکن با توجه به شایعه مزبور و با توجه به قبح عمل مـسافرت مـذکور عملی نشده و در صورت ظاهر،جباری و مقامات وزارت فرهنگ و هنر از این دعوت اظهار بیاطلاعی میکنند.در این گزارش خبری اضافه نشده است که به طور کلی از سالهای قبل رسم بر این بـود کـه صاحبان سینماها برای خود از خارج فیلم وارد میکردند و پس از تأیید کمیسیون نمایشات فیلم در سینمای موردنظر نمایش داده میشد ولی در این اواخر شخصی به نام حیئم اشل62به صورت نمایندگی مترو گلدین مـایر دفـتری در تهران تأسیس و بدون اینکه مشخص شده باشد چه دستهایی نامبرده را تقویت و تأیید میکند واگذاری فیلم به سینماها را به صورت انحصاری درآورده و در این مورد دلائل مستند زیر موجود است:
الف)برای نـمایش فـیلمهایی کـه وسیله صاحبان سینماها از خارج وارد مـیشود کـمیسیون نـمایشات وزارت فرهنگ و هنر اشکالتراشی میکنند.
ب)فیلم«قصر ییلاقی بارون»که خارج از نمایندگی مترو تهیه شده بود به علت عدم صلاحیت اخـلاقی سـانسور شـده است و لیکن به فیلمهای«انعکاس در چشم طلائی»و«گـروهبان»کـه به مراتب از نظر اخلاقی پایینتر بوده و از طریق کمپانی مترو معرفی شدهاند اجازه نمایش داده شده است.
پ)فیلم63 Punt Black که از طریق کـمپانیهای مـتفرقه مـعرفی و توقیف شده بود ولی همین فیلم از طریق کمپانی مترو معرفی و جـواز نمایش گرفت.
ث)بررسیهای دیگری نشان میدهد که در سال 47 هیچیک از فیلمهای کمپانی مترو سانسور نشده است توقیف نشده و ایـن 12 فـیلم مـربوط به کمپانی مترو نبوده(توضیح اینکه از هر7 فیلم خارجی که در تـهران نـمایش داده میشود 6 فیلم متعلق به مترو و یا وابستگان آن میباشد)گفته میشود که چون آقای حیئم اشل نـماینده مـترو گـلدین مایر مورد توجه خاص آقای جباری میباشد و کارهای ایشان خیلیخیلی فوری انـجام مـیگردد بـه این جهت اخیرا کمپانیهای وارنر و والت دیسنی نیز نمایندگی خود را به آقای اشل دادهـاند و در نـتجه در ایـن مورد تراست منحصربهفردی به وجود آمده،به طوری که صاحبان سینماها مجبورند فیلمی را کـه قـبلا یک هزار دلاری خریداری مینمودند حالا از طریق نمایندگی 40 یا 50 هزار دلار خریداری میکنند...»
«گزارش خـبری شـماره 24390-20 هــ 7-16/2/48 حاکی است که از چند سال قبل تاکنون کمپانیهای خارجی امتیاز واردات فیلمها را در دست گرفتهاند و مـاهیانه از ایـن راه چندین میلیون ریال عایدی دارند و وقتی فیلمهای فارسی به بازار آمدند کمپانیهای خـارجی در کـار آنـها اشکال و خرابی ایجاد نمودند و از حدود سه سال قبل تهیهکنندگان فیلمهای فارسی به علت اینکه وزارتـ فـرهنگ و هنر برای نمایندگان خارجی به خصوص آقای اشل تسهیلاتی فراهم مینمود مـتوجه ایـن مـوضوع شدند من باب نمونه تهیهکنندگان فیلمهای فارسی که باید دائما با آقای جباری تماس داشـته بـاشند هـفتهها و شاید ماهها موفق به دیدار ایشان نمیشوند ولی در دفتر آقای جباری همیشه بـرای آقـای اشل باز است و ایشان در عرض دو ساعت جواز نمایش هرفیلمی را میگیرند و حتی فیلم قلعه عقابها را قبل از جـواز گـرفتن بر روی صحنه بردند و بنابراین تبانی آقای جباری و آقای اشل برای کلیه افـراد روشـن است...»64
گزارش مزبور در ادامه برخی از موارد،از جـمله انـحصارطلبی اشـل را که اسرائیلی بوده،مورد تردید قرار مـیهد لیـکن فعالیت یهودیان و بهائیان در بازار سینمایی ایران،نمونههای متعددی دارد که در بسیاری از آنها،با مـخالفت مـسلمانان،روبرو میشد.از جمله آنها فـعالیت نـسیم جی جـی در سـینما گـلدیس تهران،به عنوان مدیر سینماست کـه بـه علت داشتن زن ایرانی،پروانه اقامت در ایران گرفته بود.وی اهل عراق و تبعه دولت اسـرائیل بـود که چون سینمای گلدیس در اجاره هـمسرش بود،مدیریت آن را به عـهده داشـت.این سینما روز یکشنبه 29/10/48،که مـصادف بـا ولادت امام رضا(ع)و تعطیل عمومی بود،فیلم خارجی چوپان ساخته کاپوئی را به معرض نـمایش گـذارده بود که مواد محترقهای در ردیـفهای 13 و 14 تـعبیه شـده بود.
همچنین سـینما هـمایون اصفهان که از آن یک کـلیمی بـود و هرماه مبلغی را از کلیمیان اصفهان جمعآوری و به اسرائیل ارسال میکرد که برخی مخالفتها را میان مـردم اصـفهان برمیانگیخت. تهدید مدیر سینما مونت کـارلو کـه یک فـرد بـهایی مـقیم تهران بود،از دیگر نـمونههای مخالفت با فعالیت بهائیان در بازار سینمایی ایران است.افزون بر این،هژبر یزدانی در اردیبهشت 1355 سـینمایی را در سـنگسر تأسیس کرد که مسلمانان سنگسر نـسبت بـه آن اعـتراض نـمودند.65
3-نـبود امکانات ایمنی در سـینماها.
4-بـیمیلی شرکتهای بیمه خارجی و داخلی برای بیمه کردن سینماها که پس از نخستین آتشسوزیها بیشتر شد،از جمله آنها،شـرکت یـورکشایر اسـت که سینما پلازا را بیمه کرده بود اما پس از پایـان مـدت بـیمه آن،قـرارداد را تـمدید نـکرد و تلاش مدیر سینما برای تمدید قرارداد و مراجعه به شرکتهای بیمه دیگر مانند امید،آریانا و بازرگانان نتیجهای نبخشید.
5-فعالیت و مخالفت افراد مذهبی که با رواج فیلمهای غیر اخلاقی و ورود بـیرویه فیلمهای خارجی دامنه وسیعی یافت و برای مقابله با آنها اقداماتی از قبیل آتش زدن به سینما دست زدند. شاید نمونه این سینماها:سینماهای سعدی و پاسفیک باشد که آتشسوزی پس از خروج تماشاگران از سالن سـینما،هـردو به یک شکل و در ساعت معینی از شب،رخ داده است.
آنچه در این میان ترسیم آن ضروری و درخور توجه به نظر میرسد،اوضاع کلی سینمای ایران در دهههای 40 و 1350 ش است که برخی از منتقدان سینمایی آن سالها را مـمزوجی از «رؤیـای شیرین و شکست»خواندهاند.در سالهای آغاز دهه 1340 ش،تعداد بسیاری از فیلمهای اکرانشده در سینماها را،فیلمهای خارجی به خود اختصاص داده،به فیلمای تولید داخلی کمتر تـوجه مـیشد.این تعداد اندک فیلم داخـلی نـیز هرچه بیشتر روی پرده سینما میرفت،دوره انحطاط و زوال را بیشتر مینمایاند.به عبارتی دیگر هرچه بیشتر فیلم ساخته و پخش میشد،بیشتر بر غوطه خوردن دستاندرکاران سینما،در بـیان مـوضوعات سطحی و غیر اخلاقی،صـحّه مـیگذاشت.
فیلمهای ساختهشده،بیش از همه،با دو موضوع تکراری،در گیرودار بودند:گرایش و یا مهاجرت روستاییان به شهرها همراه با مشکلات متعدد و گوناگون،که پرداختن به چنین موضوعی،از این جهت بود که دسـتاندرکاران مـیخواستند نشان دهند همینکه پای روستانشین به شهر باز میشود،به سا کشیده شده،راه انحطاط را در پیش میگیرد و یا پس از مدتی دست از پا درازتر به روستا برخواهد گشت.البته چنین پرداختی،بـیشتر از اصـلاحات ارضی تـأثیر میپذیرفت و از آن الهام میگرفت.
در این نوع فیلمها،شهرنشینان زندگی خشک و بیروح،خشن و بیگذشت،داشتند که با مایههایی از راحـتی و خوشی نیز عجین شده بود.
موضوع دیگری که سازندگان فیلمهای سـینمایی،بـدان تـوجه وافی داشتند روابط عشق و عاشقی میان زنان و مردان،همراه با رقص و آواز،رفتارها و کردارهای جاهلی/لمپنیستی، تعقیب و گـریزهای درونـشهری و جادهای،جدال بر بالای پرتگاهها و...بود که گاه،بلکه اکثرا،جایگاه هنر هـفتم را تـا حـد یک سرگرمی شهوتانگیز تنزل میداد؛دختران و زنان شهری شخصیت اصلی فیملهای این دورهاند که بـا پوشیدن لباسهای جورواجور و گاه اندامنما،با پسران و مردان عقل از کف داده،نرد عشق مـیبازند که در مورد متعددی بـه سـرانجام نمیرسند و سعی دارند احساسات تماشاگر ناعلاج را انتخاب بد و بدتر را برمیانگیزانند.هرچه نمونههای یبشتری از این دست فیلمها را به کنکاش و نقد بگذاریم بیشتر به بیمحتوایی و سیر قهقرایی آنها پی برده،دوره انحطاط را محسوس و مـلموستر درمییابیم.این دوره که به«استبداد،اختناق و فیلم فارسی»نیز نام گرفته،حدود پانزده سال به درازا کشید که آثار ضعیف و غیر قابل توصیف و تشریحی را بر جای گذاشت.
اگر از آتشسوزی سینماهایی چشمپوشی کـنیم کـه احتمالا در برخی از آنها افراد مذهبی دست داشتهاند،باید تلاشهای دیگری را نیز مورد توجه قرار داد که در مبارزه و مخالفت باسینمای مبتذل انجام می گرفت.این تلاشها در بسیاری از شهرها صورت میگرفت که عـبارت بـود از تبدیل سینماها به مسجد،حسینیه،مدرسه و...به غیر از سینمای دروازه طلایی قم که پیشتر به صورت مبسوط بیان شد،نمونههای زیر را میتوان در جهت خرید سینما و تبدیل آن به مسجد و حسینیه ذکـر کـرد:
-سینما مونت کارلو واقع در فلکه هفت حوض نارمک به مسجد النبی تبدیل شد و آیت اللّه خوانساری بر امور آن نظارت داشت.
-سینما پاسارگاد که توسط فردی به نام حاج حـسن مـعمارپور بـه منظور تغییر آن به مسجد خـریداری شـد.
-سـینما اسکار در میدان رشدیه به مسجد تبدیل شد.
-سینما امپریال در اوایل اردیبهشت 1356 تبدیل به مسجد گردید.
-دو سینما نیز در شرق تهران به مـسجد تـبدیل گـردید.
همچنین افراد سرشناس یزد طی دو تلگرافی از آیات عـظام بـهبهانی،شیخ بهاء الدین نوری و فلسفی،تقاضا کردند که از ساخت سینمایی که قصد دارند جنب مسجد یزد ساخته شود، جـلوگیری نـمایند.آیـت اللّه بهبهانی هم اصل تلگراف را به وزارت کشور ارسال کرد و ادامه سـاخت سینما متوقف شد.
-مخالفت بسیاری از علمای آبادان با تأسیس سینما شعله.
-درگیری روضهخوانها و مدیر سینما فرهنگ در آمل.
-سـینما آریـا در خـرمآباد که آتش گرفته بود،در 15/12/49 توسط عدهای از اهالی خریداری و تابلوی آن پایین کـشیده شـد و مکان آن به نام حسینیه وقف گردید.66
به دنبال همین تلاشها و اقدامات،شهربانی کل کشور،تصمیماتی را رد 14 مـاده دربـاره احـداث بناهای مذهبی اتخاذ کرد که در برخی از مواد آن آمده بود:
«3-محل زمـینی کـه بـرای ایجاد بناهای[مسجد،حسینیه،سالن قرائت قرآن،سالن تبلیغ و نظایر آن]در نظر گرفته میشود بـاید بـر خـیابانهایی که حداقل عرض آن بیست متر میباشد قرار گیرد. در غیر این صورت تأسیس اماکن مـذهبی مـمنوع میباشد...9-تبدیل یا تجدید بنای هرگونه اماکن ساختهشده به ابنیه مذهبی فوق،بـا اعـلام قـبلی سازمان اوقاف کشور و موافقت سایر سازمانهای ذیربط در این دستور العمل امکانپذیر میباشد...11-سازمان اوقـاف بـه وسیله رسانههای گروهی به نحو مقتضی به کلیه اهالی کشور اعلام خواهد نـمود تـا چـنانچه قصد تأسیس اماکن مذهبی یا خرید زمین بدان منظور را داشته باشند قبل از هراقدام به سـازمان یـادشده مراجعه و طبق نظرآن اقدام نمایند،در غیر این صورت از کار آنها جلوگیری خـواهد شـد.»67
در پایـان آنچه ذکر است این است که فعالیت کمپانیهای خارجی در بازار سینمایی ایران و ورود فیلمهای خارجی کـه عـلاوه بـر دستیابی به منافع اقتصادی اهداف سیاسی نیز دنبال میشد،متضمن این نـکت اسـت که تزریق افکار و فرهنگ غربگرایی،از راه سینما و با برچسبهایی هنری در ایران،میتوانست آسانترین و سریعترین مسیری باشد کـه سـیاستگذاران خارجی در پیش گرفته بودند.
پانوشتها:
(42)-عاقلی،باقر،روزشمار تاریخ ایران،تهران،نشر گـفتار،ج 2،1272 ش،صص 227-233.
(43)-سینما«تهران»،نخستین سینمایی بود که قبل از سه سینمای فوق الذکر در شهریور 1347 آتش گرفته بود.
(44)-پرونده سینما در بایگانی ساواک.
(45)-همان.
(46)-همان.
(47)-همان.
(48)-همان.
(49)-همان.
(50)- Golden gate
(51)-صدر،حمید رضا،همان،ص 192.
(52)-پرونـده سـینما در بایگانی ساواک.
(53)-همان.
(54)-شهرداری قم در 23 تیر 1354،طی نامهای از مدیر سینمای مخروبه دروازه طلایی خواست تا ظرف 10 روز آینده، دیوارهای سینما را که در حال ریزش است،تخریب کند،در غیر این صورت شهرداری نـسبت بـه آن اقدام و هزینه مربوطه قرا از وی طلب خواهد کرد.(بایگانی ساواک).
(55)-پرونده سینما در بایگانی ساواک.
(56)-آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشی نجفی:فرزند سید شمس الدیـن مـحمود در سال 1318 ق در نجف اشرف دیده بـه جـهان گشود.مقدمات را نزد شیخ مرتضی طالقانی و پدر خود فراگرفت.علوم تجوید،تفسیر،فقه و اصول و درایه،کلام، عرفان،علوم عقلیه و ریاضیات و بعضی فنون دیگر را نزد عـلمای بـزرگ در نجف و تهران و کاظمین آمـوخت.در 1343 ق بـه قم سفر کرد و تا پایان عمر در آنجا مرجع تقلید شیعیان جهان شد.کتابخانه بزرگ با نام ایشان در قم از کتابخانهاهی معروف به دنیا است که بیش از 300 هزار جلد کتاب نفیس بـا 25 هـزار جلد کتاب خطی دارد.وی در 7 شهریور 1369/7 سفر 1411 در قم چهره در نقاب خاک کشید و در کتابخانه خود به خاک سپرده شد.(سید علی اکبر مرعشی،خاندان مرعشی در ایران،تهران،ترمه،1376 ش،ص 158).
(57)-سید محمود مرعشی نجفی:در اردیـبهشت 1320 در قـم به دنـیا آمد.پس از پایان تحصیل در دبیرستان به کسوت روحانیت درآمد و همزمان با آن تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه معقول و منقول و به طـور مکاتبهای با دانشگاه لندن ادامه داد.
وی از محضر اساتیدی چون پدر خویش،مـوحد لنـکرانی-سـید مهدی لاجوردی و آیت اللّه ستوده بهره جست.پس از درگذشت پدر،تولیت کتابخانه مرعشی را در قم به عهده گرفت که چندین جـلد فـهرست نسخههیا خطی آن کتابخانه را چاپ و منتشر کرده است.از آثار او:شرح احوال و افکار ابـن سـینا،شـرح اصول و افکار ابو حامد غزالی(روزنامهء رسالت، شماره 3007(20/3/1375)ص 5؛گنجینه دانشمندان،محمد شریف رازی،مؤلف،1370 ش،ج 9، صـص 26-29.
(58)-پرونده سینما در بایگانی ساواک.
(59)-همان.
(60)-اطلاعات،شماره 15004(19/2/1355)،ص 16.
(61)-غلامحسین جباری:فرزند حاجی آقا در 1294 ش در رشـت متولد شد.تحصیلات خـود را تـا لیسانس باستانشناسی در دانشسرای عالی ادامه داد.در 1319 ش به استخدام دولت(وزارت آموزش و پرورش)درآمده مدتی در دبیرستانهای مشهد و شیراز،به دبیری مشغول شد از دیگر مشاغل او میتوان دبیری و ریاست بازرسی فرهنگ شیراز،بازرسی فنی مداس تهران،بازرسی فـنی هنرهای زیبای کشور و ریاست اداره امور اداری را نام برد.جباری در اوایل دهه 1340 ش به معاونت هنرهای زیبای کشور منصوب گردید.همچنین به نمایندگی از طرف دولت ایران در کنفرانس منطقهای کشورهای آسیای شرکت داشت.اطلاعات،شماره 11579/45(14 دی 1343)،ص 12.
(62)-حـیئم اشـل:در 1924 م متولد شده،با تابعیت اسرائیلی در حیفا اقامت داشت.
(63)-رودخانه سیاه.
(64)-پرونده سینما در بایگانی ساواک.
(65)-همان.
(66)-اسنادی از موسیقی،تئاتر....،ج 2،ص 1970،پرونده سینما در بایگانی ساواک.
(67)-پرونده سینما در بایگانی ساواک.
فصلنامه مطالعات تاریخی - پاییز 1383 - شماره 4 -صفحه 221