16 دی 1392

یک خاطره دینی ـ تربیتی از آیت‌الله ارباب


یک خاطره دینی ـ تربیتی از آیت‌الله ارباب
خاطره‌ای از یکی از عالمان و بزرگان معاصر، علامه ذی‌فنون، فقیه وارسته و حکیم متأله، مرحوم آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب(ره) به نقل از یکی از استادان ادب فارسی مرحوم دکتر محمد جواد شریعت آورده می‌شود که افزون بر ارائه دیدگاهی و تعلیم نکاتی در باب ترجمه، دارای فوائد معرفتی و تربیتی نیز هست؛ باشد که خوانندگان گرامی را سودمند افتد.

سال یکهزار و سیصد و سی و دو شمسی بود، من و عده‌ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین، کم‌کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خودشان با نصیحت کردن، ما را از این کار بازدارند و اگر مؤثر نبود راه دیگری برگزینند و چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد؛ روزی ما را به نزد یکی از روحانیون آن زمان بردند و آن فرد روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می‌خوانیم به طرز اهانت‌آمیزی ما را کافر و نجس خواند. و این عمل او ما را در کارمان راسخ‌تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، آنها را یعنی والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت و روزی آنها نزد حضرت ایشان می‌روند و موضوع را با ایشان در میان می‌گذارند و ایشان دستور می‌دهند که در وقت معینی ما را به خدمت آقای ارباب راهنمایی کنند.

در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر می‌شدیم به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانی و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگ‌مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتی استثنایی مواجه هستیم. ایشان در آغاز دستور پذیرایی از هه ما را صادر فرمودند: سپس رو به والدین ما کردند و فرمودند شما که نماز به فارسی نمی‌خوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنها رفتند حضرت آیت‌الله ارباب رو به ما کردند و فرمودند بهتر است شما یکی یکی خودتان را به من معرفی کنید و هر کدام بگویید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشته‌ای درس می‌خوانید. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما پرسش‌های علمی مطرح کردند و از درس‌هایی از قبیل جبر و مثلثات و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدند که پاسخ اغلب آنها از عهده درس‌های نیم‌بندی که ما خوانده بودیم خارج بود، اما هر یک از ما که از عهده پاسخ پرسش‌های ایشان بر نمی‌آمد با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه می‌شد که با لحن پدرانه‌ای پاسخ درست آن پرسش‌ها را خودشان می‌فرمودند.

اکنون ما می‌فهمیم که ایشان با طرح این سؤالات قصد داشتند ما را خلع سلاح کنند و به ما بفهمانند که آن دروس جدیدی که شما می‌خوانید من بهترش را می‌دانم ولی به آن مغرور نشده‌ام.

پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کردند به موضوع اصلی پرداختند و فرمودند: والدین شما نگران شده‌اند که شما نمازتان را به فارسی می‌خوانید، آنها نمی‌دانند که من کسانی را می‌شناسم که، نعوذ بالله، اصلاً نماز نمی‌خوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همّت. من در جوانی می‌خواستم مثل شما نماز را به زبان فارسی بخوانم امّا مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامة عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانی من لباس عمل پوشانیده‌اید،‌ آفرین به همّت شما، اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابدّ شما آن مشکل را حل کرده‌اید. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشتر مسلّط است به من جواب دهد که بسم‌الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است.

یکی از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت‌الله ارباب شد.

جناب ایشان با لبخند فرمود که خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمی‌آمدم. بعد رو به آن جوان کردند و فرمودند: خوب بفرمایید که بسم الله را چگونه ترجمه کرده‌اید؟ آن جوان گفت بسم الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه‌ کرده‌ایم: به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب با لبخندی فرمودند: گمان نکنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم علم (=خاص) است. برای خدا، و اسم علم را نمی‌توان ترجمه کرد، مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد نمی‌توان به او گفت «زیبا». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا حتماً خوشش نمی‌آید. کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می‌کنند، همان‌گونه که یهود خدای متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» می‌گویند. بنابراین نمی‌توان «الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلال را به کار برد.

خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده‌اید؟ رفیق ما پاسخ داد که رحمن را بخشنده معنی کرده‌ایم. حضرت ارباب فرمودند که این ترجمه بد نیست؛ ولی کامل هم نیست زیرا رحمن یکی از صفات خداست که شامل رحمت و بخشندگی او را می‌رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست، یعنی در حقیقت رحمن یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می‌کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می‌دهد؛ از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا می‌فرماید. در هر حال ترجمه بخشنده برای رحمن در حدّ کمال ترجمه نیست.

خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده‌اید؟ رفیق ما جواب داد که رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده‌ایم. حضرت آیت‌الله ارباب فرمودند: اگر مقصودتان از رحیم من بودم (چون نام مبارک ایشان رحیم بود) بد نمی‌آمد که اسم مرا به «مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم کلمه‌ای قرآنی و نام پروردگار است باید آن را غلط معنی نکنیم. باز هم اگر آن را به «بخشاینده» ترجمه کرده بودید راهی به دهی می‌برد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می‌کند و صفت «بخشایندگی» تا حدودی این معنی را می‌رساند. بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده‌اید بد نیست ولی کامل نیست و از جهتی نیز در آن اشتباهاتی هست، و من هم در دوران جوانی که چنین قصدی را داشتم به همین مشکلات برخورد کردم و از خواندن نماز به فارسی منصرف شدم، تازه این فقط آیه اول سورة حمد بود اگر به بقیة آیات بپردازیم موضوع خیلی غامض‌تر از این خواهد شد. اما من عقیده دارم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی برندارید، زیرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به طور کلّی است.

در اینجا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده به حال عجز و التماس از حضرت ایشان عذرخواهی می‌کردیم و قول می دادیم که دیگر نمازمان را به فارسی نخوانیم و نمازهای گذشته را نیز اعاده کنیم، اما ایشان می‌فرمودند که من نگفتم نماز به عربی بخوانید، هر طور دلتان می‌خواهد نماز بخوانید، من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ولی ما همه عاجزانه از پیشگاه ایشان طلب بخشایش می‌کردیم و از کار خود اظهار پشیمانی می‌نمودیم. حضرت آیت‌الله ارباب با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان بردند و ما همگی دست مبارک ایشان را بوسیدیم و در حالی که ایشان تا دم در ما را بدرقه می‌کردند از ایشان خداحافظی کردیم و در دل به عظمت شخصیت ایشان آفرین می‌گفتیم و خوشحال بودیم که افتخاری چنین نصیب ما شد که با چنین شخصیّتی ملاقات کنیم. نمازها را اعاده کردیم و دست از کار جاهلانة خود برداشتیم بنده از آن به بعد گاهگاهی به حضور آن جناب می‌رسیدم و از خرمن علم و فضیلت ایشان خوشه‌ بر می‌چیدم.

وقتی در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم، گاهی حامل نامه‌ها و پیغام‌های استاد فقید، مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر برای ایشان می‌شدم و پاسخ‌های کتبی و شفاهی حضرت آیت‌الله را برای آن استاد فقید می‌بردم و این خود افتخاری برای بنده بود. گاهی نیز ورقه‌های استفتائی که به محضر آن حضرت رسیده بود روی هم انباشته می‌شد و آن جناب دستور می‌دادند که آنها را بخوانم و پس از خواندن پاسخ اگر اشتباهی نداشت آن را مهر می کردند.

خدایش بیامرزد و او را غریق دریای رحمت خویش کند. انّه کریم رحیم» [۱]

 


[۱] . به نقل از دکتر محمدجواد شریعت، مجموعه ارباب معرفت، یادنامه حکیم متأله، فقیه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب، به اهتمام و تدوین محمدحسین ریاحی، روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اصفهان، چاپ دوم، ۱۳۷۵.

مرحوم آیت‌الله ارباب از سرآمدان عالمان معاصر در فلسفه و فقه و اصول و ادبیات و ریاضیات و هیأت و نجوم و اخلاق و از شاگردان جهانگیرخان قشقائی، آخوند کاشی و سید محمدباقر درچه‌ای بود.

یکی از شاگردان علامه جلال الدین همایی او را وارث علوم الاقدمین، سید الفقهاء و الحکماء العارفین می‌نامد. وی پس از یک قرن عمر با برکت در سال ۱۳۹۶ قمری در اصفهان چشم از جهان فروبست و در مقبره تخت فولاد به خاک سپرده شد.


ical.ir