13 بهمن 1396

انقلاب اسلامی در مهر 1357


انقلاب اسلامی در مهر 1357


در نخستین روز از مهرماه سال 1357، در حالی که مجالس ختم فرزند آیتاللهالعظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی در شهرهای کوچک و بزرگ ایران برپا بود و آشکارا جنبه سیاسی و ضدحکومتی داشت، خبر محاصره خانه امام در شهر نجف به گوش ایرانیان رسید. طبق توافقی که بین دولتین ایران و عراق به عمل آمده بود، خانه امام به محاصره مأموران حکومتی عراق درآمد. مجموعه اخباری که از این اقدام منتشر شد، حکایت از آن داشت که این محاصره با این که در روز اول خود با جدیت اعمال گردید، از روزهای بعد تخفیف پیدا کرد و شکل نامحسوس به خود گرفت، با این حال تأثیر شگرفی در ایران و تصمیمات بعدی امام خمینی گذاشت. اولین خبر محاصره، از نجف به آیتالله محمد صدوقی رسید و ایشان با تماسهای پیدرپی خود با روحانیان دیگر شهرها، ضمن اطلاع، خواستار واکنش آنان شد.
نخستین عکسالعمل روحانیان فرستادن تلگرافهای متعدد به سفارت عراق در ایران و اعتراض به اقدام دولت عراق بود، اما تصمیم دیگر، تعطیلی عمومی روز نهم مهرماه در سراسر ایران بود. برای حکومت شاه و دستگاه امنیتی، پیشگیری از این حرکت بسیار مهم تلقی میشد، چرا که در صورت وقوع تعطیلی عمومی که نشان از اعتراض همگانی داشت، هیمنه حکومت نظامی عملاً در هم میشکست. ساواک تلاش کرد با رسانیدن این خبر به گوش مردم که محاصره منزل امام خمینی مرتفع شده، از بار سنگین این اقدام بکاهد. ولی روز نهم مهرماه تقریباً بازار همه شهرهای بزرگ بسته و در شهرهای کرمانشاه، دزفول، سمنان، سقز، زنجان، سراب، همدان، ایلام، ارومیه، فیروزآباد، خرمآباد و دورود تظاهرات صورت گرفت. در کرمانشاه مأموران حکومتی به روی مردم آتش گشودند و سه تن از اهالی را به شهادت رساندند و 33 نفر را زخمی کردند.
هجرت امام
امام تصمیم به خروج از عراق را روز دوازدهم مهر عملی کردند و نجف را به سوی مرز کویت ترک نمودند. امام گفتند: «برای من جایز نیست که زنده باشم و سکوت اختیار کنم»؛ چیزی که دولت عراق از امام خواسته بود. با این که امام ویزای ورود به کویت را داشتند، اما تبانی دولت ایران با کویت مانع از ورود ایشان به کویت شد. امام و همراهان به سوی بصره رفتند و شب را در این بندر سپری کردند. در آنجا بود که امام پس از مشورت با حاجاحمد خمینی، مهاجرت به فرانسه را بهترین گزینه در آن زمان دانستند. کاروان کمشمار امام روز سیزدهم به بغداد رفت و امام پس از زیارت حضرت موسیبن جعفر(ع) و حضرت محمدبن علی(ع) در کاظمین و گذراندن یک شب در بغداد، روز چهاردهم مهر به سوی پاریس پرواز کردند. اولین خبر را خبرگزاری فرانسه از ورود امام به پاریس به سراسر دنیا مخابره کرد. امام در بدو ورود پیامی به مردم ایران فرستادند و در آن با اظهار تأسف از این که در کنار ملت نیستند، نوشتند: «پیش من مکان معین مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است؛ مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.»
این هجرت سرآغاز تحولی دیگر در روند انقلاب اسلامی بود. امام از محیطی خارج شدند که وقتی چهار خبرنگار خارجی میخواستند روز سیام شهریور 1357 با ایشان ملاقات کنند دستگیر شده بودند؛ و به محیطی وارد شد که هر روز چندین روزنامهنگار و خبرنگاران شبکههای رادیویی و تلویزیونی منتظر گفتوگو با ایشان بودند. بیشک این هجرت، صدای انقلاب را جهانی کرد. دولت فرانسه تمایلی به فعالیت سیاسی امام نداشت. روز ورود امام به پاریس، ژیسکاردستن، رئیسجمهور وقت فرانسه، با این که به برزیل سفر کرده بود، پیامی از طریق دفتر خود به سفیر شاه در پاریس فرستاد مبنی بر این که به امام اطلاع داده است از فعالیت سیاسی خودداری کند. اما پاسخ امام همان بود که به مقامات دولت عراق داده شده بود.
روزنامه اطلاعات از قول نزدیکان امام در پاریس نوشت: «چنانچه محدودیتی از نظر ملاقاتها، مصاحبهها و بیان نظریات برای ایشان از سوی مقامات فرانسه به وجود آید فوراً این کشور را ترک خواهند کرد.» شاید آن چه موجب گردید دولت فرانسه جدیتی درخواست خود نشان ندهد، تلگرافهای پیدرپی روحانیان و دیگر عناصر مخالف حکومت شاه به ژیسکاردستن بود که در آنها به آزادیهای موجود در کشور فرانسه و این که به واسطه انقلاب کبیر 1789 میلادی، این کشور مهد دمکراسی خوانده میشود، تأکید شده بود.
امام  با گذرنامه ایرانی خود میتوانستند سه ماه در فرانسه بسر برند. اما روشن نیست چرا ژیسکاردستن بعدها در کتاب خاطرات خود نوشت که هنگام ورود امام به فرانسه کشورش به ایشان پناهندگی سیاسی داده است! چه بسا بیان این موضوع، عکسالعملی تاریخی برای نشان دادن پشیمانی رئیسجمهور فرانسه از آنچه در طول ماههای آینده در این کشور رخ داد، بوده باشد.
هجرت امام از نجف به پاریس مهمترین حادثه نیمه اول مهرماه 1357 بود. اما در این دوره کوتاه، اعتصابات دانشآموزی، کارگری و کارمندی ضربه دیگری بر پیکر نظام شاهنشاهی وارد کرد که در ماههای بعد بر عمق آن افزوده گشت. دانشآموزان کاشان پیشرو نهضت دانشآموزی بودند. حکومت گمان میبرد با گشایش مدارس حجم قابل توجهی از تظاهرات و اعتراضها خاموش خواهد شد، اما آنچه رخ داد روی دیگر این سکه بود. روز سیزدهم مهرماه سه دانشآموز در خرمآباد به شهادت رسیدند. همآوایی فرهنگیان با دانشآموزان، اعتصاب سراسری روز پانزدهم مهر را در پی داشت. دیگر آن که تهدیدات کارگران صنعت نفت به اعتصاب، اول مهرماه شکل عملی به خود گرفت و به دنبال آن کارگران شرکت کشتوصنعت کارون در شوشتر، کارگران کارخانههای لولهسازی اهواز، زمینه اعتصابها را همهگیر کرد. با آغاز اعتصاب شرکت مخابرات گروههای کارمندی نیز رفته رفته دست از کار کشیدند. بولتنی که ساواک از حجم اعتصابات در روز پانزدهم مهرماه از سطح استانها تهیه کرد، یکی از حجیمترین گزارشهای مهرماه بود.
با حضور امام خمینی در شهر پاریس، روند مبارزههای مردمی در ایران شکل دیگری گرفت، چرا که گسترش کنشهای سیاسی ایشان در پایتخت فرانسه، سخنرانیها، پیامها و رویدادهایی را رقم زد که همگی منتهی به راهبری نهضت اسلامی به سوی آن هدف بزرگ شد. ارتباط امام با مردم به آن حد رسید که اداره ایران عملاً در دستان امام خمینی قرار گرفت. در همین زمان است که رهبر انقلاب در 22 مهر، در خلال گفتوگوی خویش با خبرنگار روزنامه فرانسوی فیگارو، برای نخستین بار نظام حکومتی جایگزین خود را اعلام میکنند و از جمهوری اسلامی به عنوان حکومت آینده کشور ایران نام میبرند. اقامت در پاریس آن هم در کاشانهای کوچک چند روزی بیشتر دوام نیاورد و به دلیل پاسخگو نبودن آن محل به حجم مراجعان، ایشان به باغی کوچک در حومه پاریس (نوفل لوشاتو) نقل مکان کردند.
نیمه دوم مهرماه آمیخته است با تظاهرات پرشور و پرحجم دانشآموزان کشور. امام در شانزدهم مهر به مناسبت آغاز سال تحصیلی از دانشآموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی میخواهند تا برچیده شدن رژیم سلطنتی از پای ننشینند. امام در همین پیام تمسک برخی روحانیان و سیاسیون مخالف حکومت شاه به قانون اساسی را تقبیح کردند و صراحتاً قانون اساسی را مغایر خواستهایی دانستند که مردم برای آنها، قیام کردهاند. همین پیام به همراه جنبشهای دانشآموزی که از ابتدای مهرماه آغاز شده بود، موجب شد که مُهر تعطیلی به روی بیشتر کلاسهای مراکز آموزشی، به ویژه دورههای راهنمایی، متوسطه و دانشگاهها بخورد. با این که شاه و همسرش با شرکت در مراسمی در دانشگاه تهران شروع سال تحصیلی دانشگاهها را در پانزدهم مهرماه اعلام کرده بودند، اما دانشجویان از تشکیل کلاسهای درس جلوگیری کردند.
حکومت نظامی در 12 شهر ایران نتوانست عامل بازدارندهای برای اعتصابات، تظاهرات و راهپیماییهای دانشآموزان و دانشجویان باشد. موج این اعتصابها، به استانهای مرزی به ویژه کردستان هم رسید. تظاهرات روز هفدهم مهر در سنندج بسیار گسترده بود. تیراندازی مأموران به سوی جوانان، عده زیادی مجروح به جا گذاشت که ظاهراً برخی از آنان به شهادت رسیدند. رویداد مشابهی هم در شهرهای آمل و بابل رخ داد که با به جا ماندن تعدادی شهید، تنور مخالفتها را گرمتر کرد. با کشیدن شدن پای فرهنگیان به اعتصابات، بزرگترین نهاد آموزشی کشور رودرروی حکومت شاه قرار گرفت. همپای این اعتراضات، دست از کار کشیدن کارگران و کارمندان همچنان گریبان ادارات، سازمانها و کارخانهها را گرفته بود.
به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان
روز بیستوچهارم مهر مصادف بود با چهلم شهدای 17 شهریور در میدان ژاله تهران. این روز از طرف روحانیان قم، تهران و دیگر شهرها و نیز چهرههای سیاسی مبارز، روز عزای ملی اعلام شد. در اعلامیههایی که این گروهها منتشر نمودند، سالگرد فقدان آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی را نیز مقارن همین روز اعلام کردند. با اعلام این روز به عنوان عزای ملی، برخی را گمان بر این رفت که حکومت شاه برای پیشگیری از حوادث آن، دولت نظامی بر سر کار خواهد آورد. این پیشبینی در پانزدهم آذر تحقق یافت، اما آن روز تقریباً همه شهرهای بزرگ ایران شاهد تظاهرات علیه حکومت شاه بود. این تظاهرات در شهرهایی چون کرمان، اندیمشک، دزفول و زنجان با خون مردم آن شهرها گلگون شد. با این که در دزفول حداقل پنج شهید و دهها زخمی به جا ماند، اما حادثه مسجد کرمان تأثیر مضاعفی بر روند انقلاب به جا گذاشت. دستگاه امنیتی و انتظامی حکومت شاه با گرد آوردن گروههایی از حاشیهنشینان و کولیان شهر کرمان، در یورشی هماهنگشده به مسجد جامع شهر، بخشی از وسایل مسجد، از جمله کتاب آسمانی قرآن را به آتش کشید و با ضرب و شتم حاضران (با گلوله، چوب، باتوم و گاز اشکآور) حادثه تلخی به بار آورد.
با این که در این واقعه فقط یک نفر به شهادت رسید، اما شکستن حرمت خانه خدا، واکنش همه آحاد مردم را برانگیخت؛ به طوری که از آن پس، یکی از خواستهای اعتصابکنندگان و راهپیمایان، مجازات عاملان فاجعه مسجد جامع کرمان بود.
مردم تهران در چهلم کشتار 17 شهریور در بهشت زهرا گرد آمدند و زیر برق نیزههای مأموران حکومت نظامی مراسمی اجرا کردند.
واپسین حادثه تلخ این دوره، در همدان رخ داد. سیام مهرماه در بین مردم همدان شایع شد، یک دختر دانش آموز پس از دستگیری به دست عوامل انتظامی مورد آزار جنسی قرار گرفته است. تظاهراتی که مردم همدان علیه این اقدام صورت دادند، سه شهید و 16 مجروح به جا گذاشت. 

 


هدایت الله بهبودی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 31