08 دی 1400
دباغ: گورباچف هنگام شنیدن برخی فرازهای نامه امام(س) به شدت برافروخت
امام شخص گورباچف را به توحید دعوت کردندکه بعد از شنیدن آن آقاى گورباچف گفتند که پس معلوم است که امام ما را دعوت به اسلام کرده آیا ما هم مىتوانیم امام را به دین خودمان دعوت کنیم؟ بعد آقاى جوادى آملى فرمودند: نه***گورباچف خطاب به یکی از نزدیکان ما که پس از 10-12 سال، به ملاقات گورباچف رفته بود، گفته بود: افسوس میخورم و ای کاش آن روز از نامهی امام (ره) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمیافتاد.» ***امام با دشمنان خودشان هم برخورد هدایتى داشتند تا حذفى***یک روز مرحوم حاج احمد آقا تماس گرفتند و فرمودند که حضرت امام پس از قرائت نامه، احساس کردم افتخار بزرگى نصیب بنده شده است
مرضیه دباغ یکی از اعضای هیات اعزامی به شوروی در دیماه سال 1367 بوده است، این هیات به سرپرستی آیتاله جوادی آملی جهت ابلاغ پیام امام خمینی (س) به گورباچف، راهی مسکو شدند تا با ابلاغ این پیام جهان کمونیسم را به پذیرش اسلام دعوت نمایند. دباغ در حال حاضر نمایندهی قائممقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران و موسس جمعیت دفاع از انتفاضه است. ایشان بعد از پیروزى انقلاب اسلامى مسئولیتهاى مهمى را به عهده داشت از جمله فرماندهى سپاه همدان، مسئولیت بسیج خواهران کل کشور، دو دوره نمایندگى مجلس شوراى اسلامى و ... خانم دباغ در دیماه سال 1367 به عنوان عضوى از نمایندگان اعزامى امام خمینى براى ابلاغ پیام حضرت امام به گورباچف انتخاب شد.به مناسبت فرارسیدن 13 دیماه، ”سالروز ابلاغ نامه تاریخی امام (س) به گورباچف” دباغ در گفتوگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران گفت:«پیام امام (س) خصوصا در آن برههی تاریخی به گونهای بود که تا قبل از ابلاغ هیچکس نمیتوانست محتویات آن را حدس بزند.»
وی با اشاره به فضای سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر کشور در زمان ابلاغ پیام، گفت: نامه زمانی ابلاغ میشد که ایران با پذیرش قعطنامه به جنگ خاتمه داده بود. به همین لحاظ امام(س) هنگامی که نامه را به ما دادند، اشاره کردند که ممکن است نگذارند هواپیما به شوروی برسد یا آمریکا آن را منهدم میکند و یا میرباید و یا ممکن است پس از ابلاغ نیروهای شوروی شما را دستگیر کنند.» عضو گروه حامل نامه امام به گورباچف با بیان اینکه امام از نوعی جهان بینی، فردشناسی، جامعه شناسی و امکان پیش بینی برگرفته از قرآن و اسلام ناب بهره مند بود، این ویژگی ها را متفاوت از آن اموری که امروز در جامعه مرسوم است و در دانشگاه یا چند کتاب تدریس می شود، دانست و خاطرنشان کرد:«برای این سخن و برداشتم از شخصیت ایشان ادله خاصی دارم، پیش بینی حضرت امام خمینی(س)، در رابطه با شوروی تنها پیش بینی نبود که فقط در طول زمان زندگی حضرت امام خمینی(س)، اتفاق افتاده باشد. حضرت امام خمینی(ره) درمسائل دیگر هم، مطالبی را در جاهایی نقل کرده بودند. مطالبی که بعدها پس از تحقق پیدا کردن آنها برای همه سؤال برانگیز بود.»
مرضیه دباغ ادامه داد: «نامه حضرت امام خمینی(س)، به آقای گورباچف به دلیل اینکه حوزه گسترده ای را در برمی گرفت مورد سؤال است. به خاطر دارم در اولین ملاقاتی که با حضرت امام خمینی(س)، در نجف اشرف داشتم، بعد از اتمام صحبت ها خدمت حضرت امام(س )، عرض کردم با توجه به مسائلی که گفته شد حقیقتاً الان تکلیف برایم چندان روشن نیست؛ با اینکه 8 تا بچه در ایران گذاشتم که کوچکترین آنها 8 سالش بود؛ حضرت امام مکثی کردند و فرمودند: بمانید انشاءالله انقلاب پیروز می شود و همه باهم برمی گردیم.»
وی ادامه داد:«آن زمان در ذهنم این مسئله خطور کرد که با توجه به موقعیتی که در ایران وجود دارد و قدرت قابل توجه ای که در منطقه ساواک و ارتش زیر پرچم آمریکا و اسرائیل پیدا کرده بودند، حضرت امام(س)، با مشاهده چه افقی عنوان می کنند که انقلاب به زودی پیروز می شود؟ چگونه می خواهیم پیروز شویم وقتی که نه توپ و تفنگی و نه تجهیزاتی داریم؟ . اما یکسال و چند ماه بیشتر از این بحث نگذشت که انقلاب اسلامی به آن شکل خاص پیروز شد؛ شاه فرار کرد؛ خواسته های ملت و مردم به پشتوانه خود این ملت و با رهبری امام خمینی(س)، به پیروزی کامل رسید و تازه آن زمان من یکباره متوجه شدم که عجب! حرفی که یک سال و سه ماه پیش حضرت امام(ره)، فرمودند، به این سادگی و سرعت تحقق پیدا کرد، امام خمینی (س)، چگونه پیش بینی کرده بودند؟! دباغ افزود:«تنها این مسئله نیست. مسائل دیگری هم در زندگی امام خمینی بوده است. در یکسری پیش بینی های حضرت امام می توان مطالعات عمیق و دقیق ایشان را در نظر گرفت؛ اما ایشان به واسطه ارتباطاتی که از نظر عرفانی با خداوند باریتعالی و معصومین داشتند، یک نوع الهاماتی را می گرفتند.»
***یک روز مرحوم حاج احمد آقا تماس گرفتند و فرمودند که حضرت امام پس از قرائت نامه، احساس کردم افتخار بزرگى نصیب بنده شده است
خانم دباغ درباره چگونگى انتخاب شدن براى ابلاغ پیام حضرت امام به گورباچف گفت:در دورانى که مسئولیت زندانهاى زنان استان تهران را بر عهده داشتم، یک روز مرحوم حاج احمد آقا (رضوانالله تعالى علیه) تماس گرفتند و فرمودند که حضرت امام پس از قرائت نامه، احساس کردم افتخار بزرگى نصیب بنده شده است و همه دلنگرانى که در وجود من بود رفع شد.نامهاى براى آقاى گورباچف دارند. شما از بین خانمها و همچنین آیتالله جوادى آملى و آقاى دکتر لاریجانى انتخاب شدهاید و آماده باشید تا هر زمان که حضرت امام فرمودند، این پیام را براى آقاى گورباچف ببرید. حقیقتاً شوکى بر من وارد شد. شوروى ابرقدرتى بود که در زمان خودش در مقابل آمریکا، خود را قطب بزرگ مىپنداشت. برایم کار بسیار سختى بود. با مرحوم حاج احمد آقا ملاقات کردم و پرسیدم جریان کامل موضوع چیست؟ فرمودند: مأموریتى براى شما مشخص شده ممکن است که فردا یا روز بعد باشد و باید به اتفاق آیتالله جوادى آملى و دکتر لاریجانى آن را انجام دهید.به هر حال زمان موعود فرا رسید و بنده به فرودگاه رفتم و به جمع گروه حامل پیام اضافه شدم. مرحوم حاج احمد آقا هم در فرودگاه حضور داشتند.
وی اظهار داشت : آقاى لاریجانى (قائم مقام وزیر امور خارجه وقت)، آیتالله جوادى آملى و سفیر جمهورى اسلامى ایران در شوروى هم حضور داشتند. حاج احمد آقا فرمودند که حضرت امام فرمودند وصیتنامهتان را بنویسید. گفتم: به هر حال هر مسلمانى وصیتنامهاى براى خود دارد اما اینکه حضرت امام تأکید کردند نظر مبارکشان چه بوده؟فرمودند شاید هواپیما را دزدیدند و به آمریکا بردند، یا هواپیماى شما را زدند. یا خود شوروىها شماها را ... چون همه دنیا مىخواهند بدانند که پیام چیست. در واقع حق دنیا بود. چون حضرت امام با حرکتى که کرده بودند و مسایلى که پیش آمده بود و چنین انقلابى صورت گرفت که نظیر آن انجام نشده بود، این براى دنیا چیزى نو بود، نه مىتوانستند حذفش کنند و نه تحلیل کنند. جنگ تحمیلى نابرابرى هم اتفاق افتاده بود و دنیا هم پذیرفته بود که ایران مقصر نبوده و حالا نوبت به بازسازى ایران رسیده است. حال که به مرحله بازسازى رسیدهاند امام پیامى دارد که دنیا مىخواهد بداند، اگر قرار است که فقط از شوروى کمک گرفته شود آنان جا مىمانند اگرنه؛ ... که بسیارى مسایل در آن نهفته بود. چطور شده است که حضرت امام یک کشور کمونیستى را براى کمک انتخاب کردند در حالیکه از آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ... درخواست کمک نشده است.به همین دلیل فکر مىکردند که ممکن است خیلى خطرها ایجاد شود و لذا حساسیتهاى زیاد وجود داشت. وقتى پرواز صورت گرفت، اجازه داده شد که نامه را بخوانیم.
وی در ادامه گفت : پس از قرائت نامه احساس کردم افتخار بزرگى نصیب بنده شده است.و همه دلنگرانى که در وجود من بود، رفع شد. قبل از قرائت نامه با خودم فکر مىکردم که چه درخواستى حضرت امام از شوروى دارند. وقتى نامه عرفانى و هدایتى حضرت امام را و نامهاى که انسان را به یاد نامه حضرت رسول (ص) براى نجاشى و پادشاه ایران و ... مىاندازد خواندم، ذهن ما از همه بافتههاى قبلى پاک شد و در واقع احساس عزّتى به ما دست داد که حامل نامه چنین مرد بزرگى هستیم. وقتى به شوروى رسیدیم تعدادى به استقبال آمدند. مشاور مخصوص گورباچف دسته گلى هم آورده بود. طبیعتاً در دنیا مرسوم است وقتى هیأتى وارد کشورى مىشود گلى که براى استقبال آورده مىشود به رئیس هیأت مىدهند. اینمتن پیام امام و نیز وصیتنامه سیاسى- الهى حضرت امام براى جوانان بسیار سودمند است.عرف دیپلماتیک است. وقتى بنده را با چادر و حجاب دیدند، دستپاچه شدند و گل را به جاى اینکه به آقاى جوادى آملى بدهند به بنده تحویل دادند. در واقع وقتى با لباس روحانیت آقاى جوادى آملى و چادر بنده رو به رو شدند دچار این حالت شدند. به هر حال سوار ماشین شدیم و ما را به نزدیک کاخ کرملین به جایى که میهمانان مهم در آنجا اسکان داده مىشدند، بردند.
***گورباچف خطاب به یکی از نزدیکان ما که پس از 10-12 سال، به ملاقات گورباچف رفته بود، گفته بود: افسوس میخورم و ای کاش آن روز از نامهی امام (ره) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمیافتاد.»
وی با اشاره به فضای جلسه با گورباچف گفت:آیتالله جوادى آملى با همان ظرافت سخنگویى، شروع به قرائت نامه کردند. نامه را با «بسمالله» شروع کردند. متن نامه ابعاد مختلفى دارد. اگر براى جوانان متن این پیام و نیز وصیتنامه سیاسى- الهى حضرت امام مبنا قرار گیرد بسیار سودمند خواهد بود، حتى اگر موفق نشدهاند که دیگر کتابهاى ایشان را بخوانند، چه از نظر هدایتى و ارشادى و چه از لحاظ تکلیفى که در مقابل انقلاب دارند. یکى از ابعاد بسیار ارزشمند این نامه، دعوت به توحید است و چقدر دقیق هم مطرح شده است. مثلًا نیامدند بگویند که خداوند یکى است و پیغمبر (ص) ما اینگونه فرموده و ... اصلًا وارد این مباحث نشدهاند. خیلى زیبا در سه موضوع وارد شدند. در جائى آقاى گورباچف را به واسطه موضوع اصلاحات در شوروى تشویق مىکنند. این مورد از نظر روانى اثرگذارى قوى مىتواند داشته باشد. انسان باید یک روانشناس حاذق باشد. به ایشان فرمودند که شما گام اول را برداشتهاید و ... از بُعد دوم نامه؛ بعد از مطرح شدن مسایل هدایتى این نیست که بگویند قرآن اینگونه گفته و یا تورات اینگونه گفته و ... حال شما بیایید و اینکار را انجام دهید بلکه فرمودند که شما علما و دانشمندانتان را بفرستید بیایند و پیش علما و دانشمندان ماارشاد خداگونهاى در این نامه بود و باعث بیدارى اسلامى ملتها بویژه مسلمانان شوروى شدبحث کنند. وی با اشاره به حالات گورباچف در جریان ابلاغ تصریح کرد: برخی جاها او به شدت برافروخته میشد.همچنین گورباچف خطاب به یکی از نزدیکان ما که پس از 10-12 سال، به ملاقات گورباچف رفته بود، گفته بود: افسوس میخورم و ای کاش آن روز از نامهی امام (س) درک بهتری داشتم تا شوروی به این روز نمیافتاد.»
***امام شخص گورباچف را به توحید دعوت کردند که بعد از شنیدن آن آقاى گورباچف گفتند که پس معلوم است که امام ما را دعوت به اسلام کرده آیا ما هم مىتوانیم امام را به دین خودمان دعوت کنیم؟ بعد آقاى جوادى آملى فرمودند: نه!
خانم دباغ با اشاره به اینکه گورباچف یک جا از نامه ناراحت شد گفت :یک مورد این بود که حضرت امام فرمود: «از این پس کمونیسم را باید در موزههاى تاریخ جستجو کرد.»مورد دیگر جملهاى بود که راجع به مسلمانان فرموده بودند. مورد بعدى هم دعوت شخص گورباچف به توحید بود که بعد از شنیدن آن آقاى گورباچف گفتند که پس معلوم است که امام ما را دعوت به اسلام کرده آیا ما هم مىتوانیم امام را به دین خودمان دعوت کنیم؟ بعد آقاى جوادى آملى فرمودند: نه، دانشمندان شما را دعوت فرمودند که بیایند و بنشینند و مباحثه کنند.دباغ اظهار داشت : آقاى گورباچف گفتند که این دخالت در مسایل حکومتها نیست که امام گفتند ما نمىتوانیم مسلمانان را رها کنیم و از آنها حمایت کرده و به آنان کمک مىکنیم.البته آقاى جوادى آملى هم پاسخ دادند از اینجا که نشستهایم تا هفت طبقه زیر زمین متعلق به شوروى است، هفت طبقه آسمان هم متعلق به شوروى است. مسئله دخالت در آب و خاک نیست. انسانها مال کسى نیستند که کسى دخالت کند، گورباچف به این موضوع علاوه بر آنکه نتوانست جواب بدهد، چهرهاش هم سرخ شد.
سرانجام قرائت نامه تمام شد و ما بلند شدیم که خداحافظى کنیم. گورباچف طبق عرف دیپلماسى دستشان را براى مصافحه دراز کردند. من دستم زیر چادر بود و از دادن دست امتناع کردم، براى ایشان خیلى سنگین بود. به آقاى جوادى آملى رو کردند و گفتند: ایشان را مادر انقلاب دانستهاند که همراه شما بوده، دست خالى را دراز کردم که بگویم ما همسایهاى هستیم که دست خالى دراز مىکنیم به طرف شما و انقلاب شما و مىخواهیم به صورت مسالمتآمیز کنار هم باشیم. از کاخ کرملین که بیرون آمدیم سوار ماشین شدیم و به فرودگاه آمدیم و نماز ظهر را در فرودگاه خواندیم و به ایران برگشتیم.
***امام(س)در نامه به گورباچف از مافوق بشر حرف می زند
دباغ همچنین در ارزیابی از لحن نامه امام خمینی خطاب به گورباچف نیز خاطرنشان کرد: « حضرت آیت الله جوادی آملی معنای قشنگ و اسم زیبایی برای این نامه انتخاب کرده، ایشان روی کتابشان نوشته اند نامه توحیدی از حضرت امام خمینی(س) به آقای گورباچف. حقیقت امر اینکه شما هیچ انسانی را در روی زمین پیدا نمی کنید که به ماوراء الطبیعه اعتقاد نداشته باشد، منتها آنان که به ادیان پایبند هستند آن قدرت را خدا می دانند و آن تبعیت و اتکا و اتکال را به خداوند متعال دارند؛ کسانی هم که مادی هستند در عین حال که همه مسائل را از دید مادی می بینند گرایش های به سمت امور فرامادی و معنوی دارند.» نه خود بشر وی اضافه کرد:«حتی بت پرست های قبل از زمان خود رسول اکرم(ص) را می بیند که در خانه کعبه بت گذاشته اند اما معتقدند یک جایی باید یک چیزی باشد که آنها به آن تکیه کنند. خودشان به تنهایی کامل نیستند و نمی توانند از عهده همه مسائل برآیند. زمانی که حضرت امام(س)، این نامه را می نویسد از مافوق بشر حرف می زند نه از خود بشر؛ نمی گوید من
می گویم فلان کار را کنید.ایشان می فرمایند شما دانشمندانتان را بفرستید پیش دانشمندان ما در قم، ببینند که بوذرجمهری چه کرده و یا ابن عربی از نظر فلسفی چه گفته و...؛ حضرت امام نمی خواهد خود را مطرح کند، چون انسان وقتی از خود بیرون آمد و فقط خدا را در نظر داشت، کلامش مثل پتک در هر مغزی تأثیر دارد. اگر نامه امام خمینی(س)، در رابطه با مسائل جامعه این گستردگی را دارد،دلیلش این است که از خدا و خالق حرف می زند نه از من انسان که رهبر انقلابم.» خانم دباغ به روح نامه امام(س) اشاره کرد و افزود: این نامه در عین حال که مبین دورنگری و دوراندیشی امام(س) بود، تسلط امام(ره) را نسبت به مسایل زمان نیز میرساند؛ چرا که در آن برهه تاریخی در هیچ جای جهان فروپاشی شوروی به ذهن هیچکس خطور نمیکرد. وی به ذکر سه نکته در پیام تاریخی امام(س) اشاره کرد و گفت: امام(س) با ذکر این جملات که «با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی از آنجا که پس از روی کارآمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحصیل حوادث سیاسی جهان خصوصا در رابطه با مسایل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشا تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد. لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم» درصدد تشویق گورباچف به حرکتی است، که شروع کرده است. همچنین ایشان خطاب به گورباچف فرمودهاند که متوجه شروع به تغییر حکومت در شوروی هستند. امام در فراز دیگری از نامهی خویش به گورباچف با ذکر این مطلب که «البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکردهای غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینهی اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب را بنماید ولی حقیقت جای دیگری است» به گورباچف گوشزد میکنند که در باغ سبز نشان دادن غرب تنها برای سلطه است و مبادا شما از چاله درآیید و در چاه بیفتید. اما نکتهای دیگر که امام(س) بدان اشاره میکنند این است که «اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینهها (زمینههای ذکر شده در نامه) تحقیق کنید میتوانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلسفهی غرب در این زمینهها به نوشتههای فارابی و بوعلیسینا (رحمتالله علیها) در حکمت مشا مراجعه کنند تا روشن شود ...) در این فراز از نامه امام(س) با فراست خود در تلاشند اهل علم شوروی را با آشنایی با دید فلسفی و عرفانی به مسایل توحیدی و خداشناسی دعوت کنند.»
وی در ادامه افزود: جوانان ما امروز باید بیشتر از گذشته با این نامه آشنا شوند؛ خصوصا کتاب «آوای توحید» آیت اله جوادی آملی را مطالعه کنند.»
دباغ در ادامه به نحوهی ابلاغ پیام اشاره کرد و گفت: امام(س) دستور داده بودند که ابلاغ پیام به صورت سمعی ـ بصری باشد؛ به این صورت که آیتاله جوادی آملی نامه را میخواندند. نامه به انگلیسی ترجمه میشد و همزمان مترجم گورباچف این مطالب را به روسی ترجمه میکرد.»
***امام با دشمنان خودشان هم برخورد هدایتى داشتند تا حذفى
دباغ در پاسخ به این پرسش که فکر مىکنید اثرات این پیام در دنیا چه بود؟گفت :به عنوان مثال عرض کنم که براى انجام معالجه به انگلستان رفتم با دو جوان دانشجو که صحبت مىکردیم عنوان مىکردند که ما با پیام امام خمینى به گورباچف، مسلمان شدیم و نامه حضرت امام را از نظر جامعهشناسى براى پایاننامه خود انتخاب کرده بودند. واقعیت این است که این مرد، مرد خدایى است. حضرت امام در دانشگاه اسلام بزرگ شده است در طول زندگى سیاسى، حضرت امام همیشه جنبه هدایتى را مدنظر داشتند. با ادبیات خاص خودشان کلامى را جارى مىکردند. مخاطبشناس بسیار قوى بودند. امام با دشمنان خودشان هم برخورد هدایتى داشتند تا حذفى. این پیام را اگر از بُعد هدایتى آن مورد بررسى قرار دهیم بسیار اثرگذار بود. محور آن توحید بود. این دعوت به گوش جهانیان رسید. کشورهاى زیرسلطه شوروى را در نظر بگیرید که بعد از پیام چقدر حرکتهاى مؤثر در جهت استقلال، آزادى و ... داشتند. از طرفدیگر کشورهاى دیگر جهان را نیز در نظر بگیرید. مثلًا در یکى از کشورهاى آمریکاى لاتین که بنده مسافرتى به آنجا داشتم، 11 نفر مسلمان وجود داشت که یکى از آنها پیشنماز بود و ده نفر دیگر به او اقتدا مىکردند و نماز جمعه مىخواندند. و همه مردم هم آنها را مىشناختند. به پیشنمازشان عرض کردم شما امام را مىشناسید؟ عکسى از جوانىهاى امام به من نشان داد (متعلق به سال 42 بود که امام دستگیر شد)پرسیدم: چقدر امام را مىشناسید؟ گفت که تا قبل از نامهاى که به گورباچف نوشتند خیلى شناخت نداشتم؛ فقط مىدانستم که انسان مبارزى است و در ایران زندگى مىکند و تبعید شده است. اما پس از این نامه متوجه شدم که ایشان یک پیغمبر زمان ما هستند و من چندین بار پیرامون این نامه به مسلمانان اینجا توضیحات دادم. پس در یک جاى دورافتادهاى مثل این کشور این پیام رفته و اثرات مؤثرى هم گذاشته است. همچنین به چین که رفتم، مسلمانان به هنگام نماز جماعت از موضوع پیام امام سؤالاتى مىپرسیدند. اینها مشخص مىکند که چقدر این پیام توانسته تأثیر بگذارد. خیلىها توانستند با این پیام خودشان را پیدا کنند و لذا نه تنها در شوروى بلکه در نقاط دیگر جهان هم توانست نقشآفرینى کند.
***یک نامه توحیدى و هدایتى نمىتواند در قالب دیپلماتیک باشد. چون امام رهبر جامعه هستند، نه رئیسجمهور و نخستوزیر.
وی دراین باره که چرا پیام به شکل دیپلماتیک ارسال نشد بلکه به شکل ابلاغ و توسط هیأتى غیرسیاسى ارسال شده است؟گفت: دقیقاً هدف امام در این قضیه معلوم و مشخص مىشود. یک نامه توحیدى و هدایتى نمىتواند در قالب دیپلماتیک باشد. چون امام رهبر جامعه هستند، نه رئیسجمهور و نخستوزیر. امام چیزى را درک کردند که تازه بعد از سالهاى بعد همگان به آن رسیدند و اگر در قالب سیاسى آن مطلب ارسال مىشد اثر خود را نداشت. خیلى از مسئولان کشور خودمان هم آن را متوجهآقاى گورباچف ده سال پس از دریافت پیام امام در مصاحبهاى اعلام کرد اگر شناختى که امروز از نامه امام دارم در آن روز داشتم الان شوروى بهشت شده بود.دباغ در خصوص ملاقاتش با حضرت امام(س) پس از بازگشت از مسکو گفت : فردا بعدازظهر خدمت امام رسیدیم و گزارش مأموریت را ارائه دادیم. حضرت امام سؤال کردند کی به هنگام قرائت پیام به چهره گورباچف نگاه میکرد؟ عرض کردم چون آقای جوادی آملی متن پیام را میخواندند. آقای لاریجانی هم ترجمه میکردند، بنده به چهره آقای گورباچف نگاه میکردم. حضرت امام لبخند رضایتمندانهای زد. شاید به این دلیل که آقای گورباچف معنی اصلی پیام را دریافت کردند. البته نه عمق واقعی مطلب را؛ چون پس از ده سال در مصاحبهای اعلام کرد که من متأسفم که نامه امام را درک نکردم و نفهمیدم. اگر این شناختی که امروز از نامه امام دارم آن روز داشتم الان شوروی بهشت شده بود.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران