02 بهمن 1399

گام سیزدهم ؛ نیمه دوم مهر ماه 1357


 با حضور امام خمینی در شهر پاریس، روند مبارزههای مردمی در ایران شکل دیگری گرفت، چرا که گسترش کنشهای سیاسی ایشان در پایتخت فرانسه، سخنرانیها، پیامها و رویدادهایی را رقم زد که همگی منتهی به راهبری نهضت اسلامی به سوی آن هدف بزرگ شد. ارتباط امام با مردم به آن حد رسید که اداره ایران عملاً در دستان امام خمینی قرار گرفت. در همین زمان است که رهبر انقلاب در 22 مهر، در خلال گفتوگوی خویش با خبرنگار روزنامه فرانسوی فیگارو، برای نخستین بار نظام حکومتی جایگزین خود را اعلام میکنند و از جمهوری اسلامی به عنوان حکومت آینده کشور ایران نام میبرند. اقامت در پاریس آن هم در کاشانهای کوچک چند روزی بیشتر دوام نیاورد و به دلیل پاسخگو نبودن آن محل به حجم مراجعان، ایشان به باغی کوچک در حومه پاریس (نوفل لوشاتو) نقل مکان کردند.

 نیمه دوم مهرماه آمیخته است با تظاهرات پرشور و پرحجم دانشآموزان کشور. امام در شانزدهم مهر به مناسبت آغاز سال تحصیلی از دانشآموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی میخواهند تا برچیده شدن رژیم سلطنتی از پای ننشینند. امام در همین پیام تمسک برخی روحانیان و سیاسیون مخالف حکومت شاه به قانون اساسی را تقبیح کردند و صراحتاً قانون اساسی را مغایر خواستهایی دانستند که مردم برای آنها، قیام کردهاند. همین پیام به همراه جنبشهای دانشآموزی که از ابتدای مهرماه آغاز شده بود، موجب شد که مُهر تعطیلی به روی بیشتر کلاسهای مراکز آموزشی، به ویژه دورههای راهنمایی، متوسطه و دانشگاهها بخورد. با این که شاه و همسرش با شرکت در مراسمی در دانشگاه تهران شروع سال تحصیلی دانشگاهها را در پانزدهم مهرماه اعلام کرده بودند، اما دانشجویان از تشکیل کلاسهای درس جلوگیری کردند.

 حکومت نظامی در 12 شهر ایران نتوانست عامل بازدارندهای برای اعتصابات، تظاهرات و راهپیماییهای دانشآموزان و دانشجویان باشد. موج این اعتصابها، به استانهای مرزی به ویژه کردستان هم رسید. تظاهرات روز هفدهم مهر در سنندج بسیار گسترده بود. تیراندازی مأموران به سوی جوانان، عده زیادی مجروح به جا گذاشت که ظاهراً برخی از آنان به شهادت رسیدند. رویداد مشابهی هم در شهرهای آمل و بابل رخ داد که با به جا ماندن تعدادی شهید، تنور مخالفتها را گرمتر کرد. با کشیدن شدن پای فرهنگیان به اعتصابات، بزرگترین نهاد آموزشی کشور رودرروی حکومت شاه قرار گرفت. همپای این اعتراضات، دست از کار کشیدن کارگران و کارمندان همچنان گریبان ادارات، سازمانها و کارخانهها را گرفته بود.

 روز بیستوچهارم مهر مصادف بود با چهلم شهدای 17 شهریور در میدان ژاله تهران. این روز از طرف روحانیان قم، تهران و دیگر شهرها و نیز چهرههای سیاسی مبارز، روز عزای ملی اعلام شد. در اعلامیههایی که این گروهها منتشر نمودند، سالگرد فقدان آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی را نیز مقارن همین روز اعلام کردند. با اعلام این روز به عنوان عزای ملی، برخی را گمان بر این رفت که حکومت شاه برای پیشگیری از حوادث آن، دولت نظامی بر سر کار خواهد آورد. این پیشبینی در پانزدهم آذر تحقق یافت، اما آن روز تقریباً همه شهرهای بزرگ ایران شاهد تظاهرات علیه حکومت شاه بود. این تظاهرات در شهرهایی چون کرمان، اندیمشک، دزفول و زنجان با خون مردم آن شهرها گلگون شد. با این که در دزفول حداقل پنج شهید و دهها زخمی به جا ماند، اما حادثه مسجد کرمان تأثیر مضاعفی بر روند انقلاب به جا گذاشت. دستگاه امنیتی و انتظامی حکومت شاه با گرد آوردن گروههایی از حاشیهنشینان و کولیان شهر کرمان، در یورشی هماهنگشده به مسجد جامع شهر، بخشی از وسایل مسجد، از جمله کتاب آسمانی قرآن را به آتش کشید و با ضرب و شتم حاضران (با گلوله، چوب، باتوم و گاز اشکآور) حادثه تلخی به بار آورد.

 با این که در این واقعه فقط یک نفر به شهادت رسید، اما شکستن حرمت خانه خدا، واکنش همه آحاد مردم را برانگیخت؛ به طوری که از آن پس، یکی از خواستهای اعتصابکنندگان و راهپیمایان، مجازات عاملان فاجعه مسجد جامع کرمان بود.

 مردم تهران در چهلم کشتار 17 شهریور در بهشت زهرا گرد آمدند و زیر برق نیزههای مأموران حکومت نظامی مراسمی اجرا کردند. واپسین حادثه تلخ این دوره، در همدان رخ داد. سیام مهرماه در بین مردم همدان شایع شد، یک دختر دانش آموز پس از دستگیری به دست عوامل انتظامی مورد آزار جنسی قرار گرفته است. تظاهراتی که مردم همدان علیه این اقدام صورت دادند، سه شهید و 16 مجروح به جا گذاشت.


هدایت الله بهبودی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 31