20 مهر 1400
زندگی نامه آیت الله انواری
آیتالله محی الدین انواری از دهه ی ۱۳۳۰ در تهران فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را آغاز کرد. ایشان در بازار تهران ... «مسجد چهل تن »، اقامه نماز داشته و همزمان با ادامه درس و بحث، تدریس در حوزه علمیه مروی و چند مدرسه علمیه دیگر داشته اند.
"بسم الله الرحمن الرحیم"
پیام مقام معظم رهبری:
درگذشت عالم مجاهد مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ محی الدین انواری (رحمه الله علیه) را به بازماندگان محترم و همه ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می کنم.
این عالم بزرگوار در شمار نقش آفرینان روحانیت مبارز در دوران طاغوت بوده و سال های دراز، رنج زندان های آن رژیم ستمگر را تحمل کرده بودند و در دوران جمهوری اسلامی همواره منشأ خدمات در بخش های گوناگون بودند.
روحیه خیرخواه و خدوم و سرشار از صفا و نجابت، شخصیتی محبوب از این روحانی بزرگوار ساخته بود.رحمه الله علیه. از خداوند متعال مزید رحمت و مغفرتش را بر ایشان مسئلت می نمایم. - سید علی خامنهای - 23 مهر 1391
- ویژگی های شخصیتی و اخلاقی
آیت الله انواری عارف سالک الی الله، بود.
عارف سالک الی الله، همواره به دنبال تحصیل خاص الهی است و هدف را احیای توحید و طرد هرگونه شرک و کفر و نفاق قرار می دهد ، بنابراین نمی تواند لحظه ای از مبارزه در راه دین محمدی(ص) اعراض کند، وهرگز نمی آرامد مگر آنکه به محبوب خود برسد، و به محبوب خویش واصل نمی گردد جز آنچه که در اختیار اوست در راه محبوب نثار کند، با آگاهی از اینکه از خود هم چیزی ندارد. لذا تنها تکیه گاه و امیدش فقط خداوند است و دیگران را مجاری فیض الهی می داند.
سالک الی الله نیازمند مرکب و توشه راه است. محبّت و عشق به خداوند مرکب راهوار این راه، و «تقوا» زاد و توشه این مسیر طولانی و پرپیچ خطر. چون محبت بدون معرفت ممکن نیست و مقدار محبت به میزان معرفت بستگی دارد، لذا محبت عارف سالک بیش از محبت دیگران است.آنها که مجذوب محض اند این چنین اند و آیت الله انواری اینگونه بود.
آیت اللّه انواری با آنکه عبادتش «عبادت آزادگان» بود و از «عبادت آزمندانه» و «عبادت بردگانه» برحذر می بود، ولی دائماً متذکر می شد که: «راه طولانی و سفر بسیار سخت و دست من خالی و زاد و توشه ام اندک است .»
خداوند در اندیشه اش آنچنان به بزرگی نشسته بود که جا برای غیرخدا باقی نگذاشته بود. دنیا را مزرعه آخرت می دانست و بر این باور بود که بدون فروش متاع دنیایی که رأس کل خطیه است اگر مبارزه در راه دین صبغه الهی باشد به پیروزی حق نمی رسد. نوافل و ادعیه تا لحظات ارتحالشان ترک نشد.
راز و نیاز عاشقانه اش در نیمه های شب در کلام نگنجد. در تهذیب خود از اعمال و تلاش بی وقفه اش راضی نبود. محاسبه نفس اش چنان بود که گویی هر لحظه به عرصه قیامت فراخوانده شده و مورد سئوال است. با تلاوت قرآن، همواره خود را مخاطب آیات الهی می دید و شفاء دردهایش را طلب می نمود.
باورش به کریمه « کُلِّ مَن عَلَیها فان » او را به دنبال «فانی نشدنی» ها کشانده بود و رغبتی به زوال پذیرها در اندیشه و عمل نشان نمی داد و مراقبه و محاسبه اش یک تکلیف دائمی بود و لحظه ای از آن غفلت نمی ورزید.
ایمانش با یقین توأم گشته و در کار دینش از قوّت و قدرت برخوردار بود. سیاست را عین دیانت می دانست و مبارزه را با این اندیشه آغاز و تا آخرین لحظات عمرشان ادامه داد. « زمام دلش» را خود بدست داشت و خود را از اسارت دنیا برکنار می داشت و خویشتن خود را هرگز به دروازه های بازی مبدّل نکرد و در راه باطل وارد نشد و از راه حق بیرون نرفت.
سختی ها و دشواری های سنگین زندگی را با کمال گشاده رویی با وقار و صبوری استقبال می نمود و اعتدال و ثبات اش همواره محفوظ بود. بر کسی که بر او ستم روا می داشت بر او می بخشید و شکیبایی پیشه می ساخت.
تبسّم و نشاط دائمی اش در همه احوال جاری بود. خلق خوش اش با دوراندیشی قرین و از طمع گریزان و آن را بمانند حجاب دیده عقل می نگریست و از ستایش و تعریف چاپلوسانه انزجار می داشت و در آن حال به خداوند پناهنده می شد و از او استمداد می طلبید.
هیچکس را با القاب زشت نمی خواند و در مصایب مردم را شماتت نمی کرد. گفتارش نرم و همراه با تواضع و فروتنی و پرهیز از تکبّر، و سبقت در خیرات مشی همیشگی او بود. از تنگ نظری و بخل برکنار بود. در خوبی ها و نیکی پیشتاز، و قول و فعل اش بر هم منطبق و در عین نرمش هوشیار بود.
حلم اش عالمانه و حالت تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی، و آرزویش تحقق کامل حکومت ولایی و گسترش نظام اسلام ناب محمدی(ص)درجهان بود بر حرکت مردم با هویت اسلامی با همه وجود اهتمام داشت.
افتخارش همراهی صادقانه با نهضت اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و همیاری مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بود. و به شکرانه نعمت وجود رهبری هوشمندانه و مدبّرانه و حکیمانه معظم له سجده شکر بجا می آورد و از درگاه الهی طلب عزّت و توفیق روزافزون می نمود. و امیدوار به تحقق اهداف عالیه نظام اسلامی.
مرحوم حضرت آیت اللّه انواری الگویی برجسته از عارف سالک الی الله و مبارز خستگی ناپذیر مخلص در خدمت خلق خدا بود. آنگونه زیست که آنگونه رفت. سرانجام در سحرگاه ۲۳ مهرماه ۱۳۹۱ مطابق با ۲۷ ذی القعده ۱۴۳۴ در هوشیاری کامل و هنگام قرائت قرآن و دعا و ثناء الهی و ذکر مصائب اهل البیت(ع) و در حال تضرّع و ندبه بدرگاه الهی، دعوت حق را لبیک گفت و به دارالقرار رسید. روانش شاد و خدایش اجر و پاداش شایسته عنایت نماید.
در فرازی از وصیت نامه اش نگاشت: «به مردم توصیه شود که بیاد خدا باشند و نعمت های خدای متعال را در خلاف رضای او مصرف نکنند و در یک کلمه با خدای رحمان و رحیم قهر نکنند و ارتباطشان را با قادر متعال محکم نمایند که خالق و ربّ ما خدای خوبی است و هر چه، هست از ناحیه اوست. هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن لیس¬کمثله شی و هوالسمیع البصیر و بیده ازمه الامور، همه بدبختی هایی که گریبان گیر اجتماع ما می شود فراموشی از خدای حاضر و ناظر بر اعمال و غفلت از حساب قیامت و روز جزاست.»
- زندگـی نامه
- «ولادت»
آیت الله حاج شیخ محمدباقر محی الدین انواری(رحمه الله علیه) در سال ۱۳۰۵ شمسی مقارن با سال ۱۳۴۴ هجری قمری در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود.
پدر ایشان مرحوم آیت الله حاج شیخ زین العابدین انواری از شاگردان مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم که اصلاً اهل درجزین همدان (۱) و برای ادامه تحصیل به همدان آمدند. و پس از آنکه مرحوم آیت الله حائری یزدی به قم آمدند ایشان از همدان به مرحوم شیخ (۲) ملحق گردیدند. مرحوم حاج میرزاعلی درجزینی پدر بزرگشان که ساکن درجزین بودند و پدر ایشان مرحوم آخوند ملاعبدالرزاق که اهل بروجرد بودند و بعدها به درجزین هجرت کردند.
مادر آیت الله محی الدین انواری مرحومه زهرا خانم علمی انواری فرزند آیت الله آقامحمد علمی انواری از علمای بزرگ همدان بود.
مرحوم آیت الله شیخ زین العابدین انواری تا حدود سال ۱۳۱۱ شمسی در قم سکونت داشتند و در این سال بود که به دستور آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی جهت امر تبلیغ دین و ارشاد مردم به همدان بازمی گردند و تا آخرعمر پربرکت شان همانجا اقامت کرده و در سال ۱۳۵۶ شمسی دار فانی را وداع گفته و در قم مدفون می گردند. (رحمه الله علیه)
آیت الله محی الدین انواری در سال ۱۳۲۷ شمسی با صبیه آیت الله شیخ عباس انصاری یکی از اعلام تهران و وکیل آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و همچنین آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی بودند ازدواج می نماید که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر و دو دختر است.
- « دوران تحصیل علم »
آیت الله محی الدین انواری پنج ساله بودند که به همراه پدر و مادر از قم راهی همدان می شوند. و از همان دوران خواندن و نوشتن را نزد والدین خود فرا می گیرد و در پی آن به سبک قدیم دو سال در مکتب خانه مشغول تحصیل می شود و سپس در مدارس جدید التأسیس حدود هشت سال به آموختن می پردازد و همزمان نیز ادبیات عرب، و مقدمات دروس حوزوی را نزد پدر فرا می گیرد. و سپس به صورت رسمی فراگیری علوم اسلامی را از حوزه علمیه آخوند در همدان آغاز می نماید و در همان حوزه به دست آیت الله آخوند ملاّعلی همدانی مفتخر به ملبس شدن به لباس روحانیت می گردند.
شوق و علاقه فراوان ایشان به معارف الهی موجب می گردد تا در سال۱۳۲۲ شمسی برای تکمیل دانسته های دینی خود از خانواده جدا و به شهر مقدس قم مهاجرت و در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل گردند. و حدودا به مدت دو سال در حوزه علمیه قم ادامه تحصیل می دهند. و چند ماه پس از اقامت آیت الله العظمی حاج آقاحسین بروجردی در شهر مقدس قم بدلائلی از جمله سختی معیشت وتشویق یکی از بستگان مرحوم آیت الله شیخ عباس انصاری به تهران نقل مکان کرده و در حوزه علمیه مروی تهران اقامت می گزینند. و مهمترین دوران تحصیل را در تهران سپری نموده و طی این مدت در محضر علما، اساتید و بزرگان متعددی چون:
مرحوم آیت الله میرزا محمد باقرآشتیانی
مرحوم آیت الله سیدعباس فشارکی
مرحوم آیت الله عماد رشتی
مرحوم میرزا محمدحسین آیت الله میرزای شیرازی
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی
مرحوم استاد الهی قمشه ای
مرحوم آیت الله رفیعی قزوینی
مرحوم آیت الله علامه شعرانی
شهید آیت اله مرتضی مطهری
زانوی تلمذ زده و به درجه اجتهاد نائل می گردند.
آیت الله محی الدین انواری همزمان با تحصیل و فراگیری علوم دینی به ئتدریس نیز اشتغال داشته و شاگردان فراوانی را تعلیم و تربیت نموده اند. تدریس کتب حاشیه ملاعبدالله در علم منطق، شرح لمعه در فقه، رسائل و مکاتب شیخ انصاری در اصول و فقه از جمله آنهاست.
- «فعالیت های فرهنگی، اجتماعی وسیاسی»
حضرت آیت الله محی الدین انواری از دهه ی ۱۳۳۰ در تهران فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را آغاز می نماید. ایشان در بازار تهران ... «مسجد چهل تن »، اقامه نماز داشته و همزمان با ادامه درس و بحث، تدریس در حوزه علمیه مروی و چند مدرسه علمیه دیگر داشته اند.
مجالس افشاگرانه ای را در قالب مجالس مذهبی برپا می کرد که این مجالس پس از مدت کوتاهی به شدت از سوی جوانان مورد استقبال قرارگرفت و گسترده گردید و خدمات ایشان مورد توجه و تقدیر و تشویق حضرت آیت الله العظمی بروجردی قرار گرفت.
نقشی که آیت الله انواری در دهه ی ۳۰ در ایجاد موج بیداری توده ها و آماده سازی آنها در تهران ایفا می کرد، در نسل جوان آن زمان بسیار تأثیرگذار بود.
- ایشان بر دو حرکت سرمایه گذاری جدی داشت:
اول: «آگاه سازی مردم » از مسائل اجتماعی و سیاسی و مذهبی و متمایزکردن اسلام جمود و تحجر و سکون از یک سو، و اسلام ظاهر فریببی خاصیت غربی که بعد ها حضرت امام(ره) از آن به اسلام آمریکایی تعبیر فرمودند از سوی دیگر و کم رنگ نمودن تبلیغات مسموم رژیم شاه و ترویج اندیشه ناب محمدی(ص) در توده های مومن و دردمند و فداکار.
دوم: «تبیین تلفیق سیاست و دیانت » بعنوان یک پیکره زنده اسلام وتلاش در پیوند گسسته شده سیاست با مذهب. در آن زمان هر روحانی که وارد فعالیت سیاسی می شد به او مارک زده و او را تخریب می کردند که از سیاست های رژیم شاه نیز دامن زدن بر این جدایی بود. با انگ سیاسی زدن به روحانیت سعی می کردند او را در انظار عمومی خوار و خفیف سازند. و از این میدان بدر کنند. در واقع تلاش رژیم شاه بر آن بود تا بین سیاسیون دینی و روحانیت فاصله بیندازند. و القای تز جدایی دین از سیاست در قالب هایی عملیاتی می گردید و بسیاری از علماء و روحانیون آن زمان هم آن را باور نموده بودند و نتیجه آن شد نه تنها برای ورود به صحنه های سیاسی و اجتماعی مسئولیتی احساس نمی شد بلکه خروج از «حوزه وظایف دینی » و «آلوده شدن به دنیا » و «ضعف ایمان » تلقّی می گردید.
آیت الله انواری در دهه ی ۳۰ به صورت بسیار ظریف به دنبال این دو مفهوم و عمق بخشیدن به آن بودند و در جلسات و سخنرانی های پرشوری که در تهران داشتند که با حضور جوانان پرنشاط برگزار می شد به گونه حساب شده ای برای تبیین چهره روحانیت سیاسی واذهان عمومی زمینه سازی می کردند.
در این دوران فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی ارتباط نزدیکی با آیت الله انواری داشتند ولی شیوه ی مبارزه ی این دو با هم متفاوت بود. فدائیان اسلام بستر مبارزات مسلحانه را می پسندیدند، امّا آیت الله انواری در آن مقطع سرمایه گذاری فرهنگی و فکری و کادر سازی و آگاهی توده ها را در دستور کار خود قرار داده بودند. شهید نواب صفوی در برخی مواقع در مسایل اجتماعی و سیاسی و مشکلات مختلفی که پیش می آمد به آیت الله انواری مراجعه، ومشاوره و راهنمایی می گرفت.
در دهه ۴۰ پس از رحلت حضرت آیت الله العظمی بروجردی، چهره حضرت امام(ره) شفاف تر شد و در قم خواص و گروه قلیلی از مردم با تفکرات و شخصیت حضرت امام(ره) تا حدودی آشنا شده بودند. امّا در تهران مردم هنوز شخصیت امام را نمی شناختند و نسبت به نظرات ایشان ناآگاه بودند و فقط گروه اندکی از خواص با حضرت امام(ره) و نظرات ایشان آشنایی پیدا کرده بودند.
در این دوره و پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی عمده فعالیّت آیت الله انواری درشناساندن شخصیت حضرت امام(ره) و ترویج نظرات ایشان بین مردم تهران گردید.
آیت الله انواری بعلت نفوذشان در تشکل ها و صنوف مذهبی تهران با برنامه ریزی همه جانبه و حساب شده گروهها را خدمت امام(ره) می برده و با دیدگاه های امام آشنا می نمودند و در جلسات مختلفی که در بازار و یا برای اقشار مختلف اعم از دانشگاهی، طلاب و کسبه و... داشتند تلاش در جهت آگاه سازی نظرات و دیدگاه های امام و معرفی ایشان می کردند. در واقع آیت الله انواری یک سرمایه گذاری حساب شده به منظور تکمیل حلقه قبلی که همان آگاه سازی مردم نسبت به تلفیق سیاست با دیانت بود صورت گرفت.
در این دوره هیأت های مذهبی ارتباطشان بصورت مستقیم با حضرت امام(ره) برقرار گردید و از هدایت های آن حضرت بهره مند می گردیدند. به تدریج فکر تشکیل و انسجام بین همه گروه های مذهبی پیدا شد و همه به این نتیجه رسیده بودند که به تنهایی نمی توان کارکرد حضرت امام(ره) در سال ۴۲ آنها را جمع و به یکدیگر معرفی و آشنا نمود و تأکید فرمودندکه آنها مورد اعتماد ایشانند و به دنبال هیأت های موتلفه اسلامی که اساس فکری شان ولایی بود پایه گذاری کردند.
حضرت امام(ره) برای ارتباط مستمر این تشکل جدید و نظارت بر جریان فکری آن تعدادی از روحانیون آگاه و زمان شناس را انتخاب کردند و به این هیأت ها معرفی نمودند که شخصیت هایی چون آیت الله شهید بهشتی، آیت الله شهید مطهری آیت الله انواری را می توان نام برد. به جهت مشروعیت بخشی به تصمیماتی که در هیأت های موتلفه اتخاذ می شد و همچنین به دلیل این که این تصمیمات از محدوده موازین الهی خارج نشوند راهبردها و برنامه ها در این شورای روحانیت مطرح می شد و این گروه از روحانیون هم با حضرت امام(ره) ارتباط مستمر داشتند.
حضرت آیت الله انواری که از سال ۱۳۲۲ با اندیشه و افکار امام(ره) آشنا گردید و دیدارهای خصوصی زیادی را با حضرت امام(ره) داشتند حضرت امام(ره) علاقه وافر و عجیبی به ایشان ابراز داشته و بطرق مختلف اظهار محبت می فرمودند. البته نباید این را از نظر دور داشت که روحانیون سیاسی و انقلابی که در اندیشه انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی بودند تعدادشان کمتر از انگشتان دست بود. و این گونه نبود که طیف گسترده ای از روحانیون تفکرات و ایده های حضرت امام(ره) را درک کرده باشند. در واقع نهضت امام(ره) با تعداد اندکی از یارانشان آغاز گردید که در تهران آیت الله انواری یکی از این استوانه هایی بودند که نهضت امام خمینی (ره) را ترویج و همراهی می کردند. در این دوره یکی از فعالیت های عمده، تشکیل گروه های کارشناسی مختلفی از یاران اسلام شناس حضرت امام(ره) در تهران بودند که تولیدات فرهنگی نظام شاه را رصد کرده و سموم و زهرها آفت هایی که در مجلات و روزنامه ها مطرح می شد را بررسی، تبیین و مقابله و افشاء می نمودند. این گروه ها با مشارکت آیت الله انواری و آیت الله شهید مطهری به طور کاملاً سازماندهی شده و منسجم فعالیت می کردند که می توان گفت اولین پایه های حرکت منسجم روحانیت در این مقطع بنیان گذاری شد.
- نهضت روحانیت:
در دهه ۴۰ پس از رحلت حضرت آیت الله العظمی بروجردی و ایجاد شرایطی که فقدان مرجعیت فراگیر احساس می شد رژیم شاه به تصور اینکه سازمان روحانیت متزلزل شده فشار خود را افزایش داده و در فکر وارد کردن ضربات زیادی به روحانیت بوده و در مقاطعی نیز به زعم خود موفق عمل می کرد و شاه نیز در این مقطع در صدد برآمد که اصلاحات مورد نظر اربابان آمریکایی را به مرحله اجرا در آورد و برهمین اساس تلاش گسترده ای را برای تضعیف روحانیت آغاز نمود از سوی دیگر فزونی گرفتن فساد دستگاه های دولتی و دولت مردان و اختناق و سرکوب شدید سیاسی، بالا رفتن بدهی ها و قروض خارجی و در نتیجه گرانی روزافزون، موجب شدت نارضایتی مردم گردیده بود.
در تیرماه ۱۳۴۱ با روی کارآمدن اسداله علم بعنوان نخست وزیر، موضوع انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح گردید و در مهرماه دولت علم لایحه ای تحت عنوان لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت به تصویب رساند که به موجب این لایحه مقید بودن به اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود که این مسئله نقطه آغاز حرکت سیاسی روحانیت به رهبری حضرت امام(ره)گردید. و به دنبال آن در نیمه شب ۱۵خرداد حضرت امام(ره) دستگیر می گردد. لحظاتی پس از دستگیری امام(ره) جمعیت زیادی به طرف صحن مطهرحضرت معصومه(س)حرکت و تا ظهر آن روز در تهران هم مردم از این خباثت شاه باخبر شده و به تظاهرات گسترده مردم منجر شد که نهایتا رژیم شاه مجبور شد حضرت امام(ره) را به قم منتقل گرداند.
شرایط اقتصادی و سیاسی کشور در رژیم ستم شاهی روزبروز از آشفتگی بیشتری برخوردار می شد و فاصله طبقاتی زیادتر می گردید. شاه برای سرپوش گذاشتن روی خیانتها و جنایات خود و اطرافیانش، مسئله « انقلاب سفیدآمریکایی » را عنوان کرد. همان انقلابی که شاه به دستور اربابان آمریکایی اش جهت حفظ رژیم متجاوز خود و اغفال ملت زیر پوشش اصلاحات اراضی و آزادی زنان و غیره مأمور گردید. در همین زمان حضرت امام خمینی(ره) اعلام فرمودند که این کسانی که منشاء تمام تباهی ها و فسادها در کشورند نمی توانند پرچم دار اصلاحات باشند و این مفسدین نباید در رأس امور قرار گیرند.
روحانیت مبارز با هدایت حضرت امام خمینی(ره) بشدت فعال گردیده و با بسیج مردم مسلمان، مبارزه بی امان خود را گسترده نمودند. شاه از این بابت سخت کلافه و دست به اقدام ماجراجویانه دیگر زد و مزدوران و دژخیمان ساواک را به طرفداری از اصلاحات ارضی روانه قم کرد. مدرسه فیضیه که درآن روز طلاب به مناسبت شهادت حضرت امام صادق(ع) در مراسمی باشکوه عزاداری می نمودند جلاّدان شاه با شعار جاوید شاه به طلاب و مدرسین و علماء و مردمی که در مراسم بودند یورش برده و با وحشیانه ترین وضع آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند که در آن حادثه تعدادی کشته و جمعی را مجروح ساختند. این ایام(سال ۱۳۴۲) مصادف با ایام حج بود که حضرت امام دستور دادند تا از مراسم حج استفاده شود و صدای مظلومیت ملت مسلمان ایران به شرکت کنندگان در گنگره عظیم حج رسانده شود.
حضرت آیت الله انواری به فرمان حضرت امام(ره) با همکاری تعدادی از برادران به حج مشرف گردیدند و اعلامیه هایی که بنا بود در رابطه با نظام شاه و ضدیت او با اسلام منتشر شود به زبان عربی و فارسی چاپ گردید و با توجه به فضای امنیتی عربستان و خطرات احتمالی در مدینه و سپس در مکه و عرفات ومنی با همت برادران مسلمان ایرانی به شکل جالبی پخش و بسیار تأثیرگذار بود.
مسئله دیگر، موضوع کاپیتولاسیون و اعطای حق کنسولی و مصونیت قضایی به مستشاران نظامی آمریکایی در ایران بود که لایحه ننگین آن در۲۱ مرداد ۱۳۴۳ توسط حسنعلی منصور که پس از علم به نخست وزیری منصوب شده بود به تصویب رسانده شد، به موجب این قانون دادگاه های ایران حق نداشتند که به جرایم و تخلفات مستشاران و نظامیان آمریکایی در ایران رسیدگی کنند. حضرت امام (ره) درست در حالی که رژیم می کوشید تا با برگزاری باشکوه جشن ۴ آبان این فاجعه بزرگ را به دست فراموشی بسپارد، نطق تاریخی و سرنوشت ساز خود را در همین روز در مدرسه فیضیه ایراد نمودند.
در کشور خفقان شدیدی حاکم بود و رژیم شاه تلاش می کرد با هر شیوه ممکن اعم از حذف و تطمیع و تهدید و ... جریان روحانیت را بشکند و ضربات سهمگین به حرکت حضرت امام(ره) وارد کند. لذا در مراوداتی که بین هسته مرکزی روحانیت و هیأت های موتلفه اسلامی وجود داشت برای شکستن این فضای رعب و خفقان اعدام انقلابی نخست وزیر وقت که اهداف بیگانکان را دنبال می کرد در دستور کار و بررسی قرار گرفت.
آیت الله انواری از همان ابتدا در متن جریان قرار داشتند. ایشان ملاقات های زیادی را با حضرت امام (ره)و حضرت آیت العظمی میلانی (ره) در مشهد داشتند که در نهایت پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور به همراه تعدادی از اعضای مرکزیت موتلفه، دستگیر و به اعدام محکوم شدند که این حکم با فشار مراجع وقت به ۱۵ سال حبس کاهش یافت که پس از تحمّل متجاوز از ۱۳ سال اسارت و تبعید در زندان های مختلف و متعدد با اوج گرفتن مبارزات در اواخر سال ۱۳۵۵ از زندان آزاد گردیده و به جمع یاران امام پیوستند.
آیت الله انواری در زندان نیز با تشکیل جلسات مختلف و کلاس درس به وظیفه و تکالیف خود مبنی بر روشنگری و نشر معارف دینی با یک برنامه منظم و روحیه ای با نشاط و مصمم، زندگی دوران اسارت خود را سپری می نمودند. ساواک در گزارشات خود وی را یکی از محرکین اصلی زندانیان سیاسی در زندان قلمداد می کرد. آیت الله انواری از اولین کسانی بود که در زندان به ماهیت منافقانه اعضاء سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پی برد و پس از اعلام رسمی تغییر ایدئولوژی از سوی آنا به مخالفت با آنها پرداخت.
نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) از سال ۱۳۵۶ به بعد رشد سریع پیدا نمود و آمریکا برای کاهش شدت نفرت و انزجار افکار عمومی جهان نسبت به اعمالش شاه را مجبور به کاستن از شدت خفقان در کشور کرد و شاه به تبعیت از دستورات دیکته شده آمریکا تسهیلاتی را برای زندانیان سیاسی فراهم نموده و بالاجبار تعدادی را آزاد کرد که آیت الله انواری در آن شرایط از زندان آزاد گردیدند و در همین دوران بود که بدنه روحانیت قوّی تر شده و تعداد زیادی از روحانیون به جریان نهضت اسلامی پیوسته بودند.
- پس از آزادی از زندان:
آیت الله انواری پس از رهایی از زندان طولانی با اعتقاد به تقویت اصل ولایت فقیه بعنوان ستون خیمه انقلاب و استفاده از عقل جمعی و مشورت و پرهیز از فریب کاری برای کسب منفعت شخصی بعنوان موتور محرکه ی روحانیت مبارز، فعالیت خود را آغاز و از ارتباطات نزدیک با مقام معظم رهبری و روحانیت کشور بهره مند بود. در این زمان بارها از طرف رژیم شاه و به شیوه های گوناگون مورد تهدید و تطمیع قرار گرفت و در مقابل پاسخ منفی ایشان رژیم شاه بر تهدیدات و حرکات ایزایی خود می افزود. آیت الله انواری در فرانسه خدمت حضرت امام (ره) رسیدند و از هدایت ایشان جهت تدارک پیروزی انقلاب بهره مند گردیدند و در مراسم استقبال ازحضرت امام (ره) در تهران از برنامه ریزان اصلی مراسم بودند.
- آیت الله انواری با امر حضرت امام(ره) مسئولیت های گوناگونی را پس از پیروزی انقلاب عهده دار گردیده اند:
ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد از طرف مقام معظم رهبری
قاضی شرع مأمور رسیدگی به پرونده های عناصر ضدانقلاب گردیدند.
مسئولیت اداره موسسه فرهنگی مسجد جامع نارمک
مسئولیت در کمیته امور صنفی جهت تنظیم امور اصناف
نماینده ی امام و سرپرست حجاج ایرانی در مراسم حج سال ۵۸
مأموریت به کشور پاکستان
دو دوره نمایندگی مجلس خبرگان رهبری
دو دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی
نمایندگی حضرت امام(ره) در ژاندارمری
استاد دانشگاه امام صادق(ع) و دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران
آیت الله انواری همچنین از جانب حضرت امام(ره) و مراجع عظام تقلید دارای اجازات ارزشمندی بوده اند.
- یازدهمین نشست ستارگان محراب، با محوریت بزرگداشت مقام مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد باقر محیالدین انواری، اولین رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد برگزار می شود.
بر همین اساس، این نشست در ادامه سلسله نشست های بزرگداشت مفاخر ائمه جماعات تهران ٢٢شهریور ماه، همزمان با نماز مغرب و عشا در مسجد جامع نارمک برگزار می شود.
....................................................................................................................................................
۱) درجزین یکی از شهرهای استان همدان است. این شهر زادگاه علما و بزرگانی همچون آیت الله آخوند ملاحسینقلی همدانی و آیت الله آخوند ملاعلی معصومی مرحوم آیت الله میرزا محمد همدانی.
۲) آیت الله شیخ عبدالکریم یزدی موسس حوزه علمیه قم به حاج شیخ معروف بودند.