30 مرداد 1393

اصل چهار ترومن در ایران


اصل چهار ترومن در ایران

اشاره: ایالات‌ متحده آمریکا پس از جنگ دوم جهانی، سنگینی رهبری جهان آزاد را بر دوش خود احساس می‌کرد و یک هدف بزرگ داشت: اردوگاه سوسیالیست‌ها، نباید سهمی بیش از آنچه در پایان جنگ به دست آورده‌اند را از میان سایر کشورها بگیرند.
این استراتژی، اجزای گوناگونی داشت که با طرح مارشال در اروپا آغاز و برای کشورهای مهم آن روزها نیز برنامه‌های خاص تدوین شد. هری‌ترومن، رییس‌جمهور وقت آمریکا برای ایران و برخی کشورهای دیگر کمک‌های فنی، اقتصادی و نظامی را تدوین و اجرا کرد.
درباره اصل چهار ترومن و نتایج آن اختلاف‌نظر وجود دارد. داوری‌های متفاوتی شده است. نوشته حاضر از فصلنامه تاریخ معاصر ایران شماره ۴۶ تابستان۸۷ اخذ شده که یوسف قرشی و محمد جمیری، نویسندگان آن هستند.

الف. مقدمه
جنگ دوم جهانی، به‌رغم همه هزینه‌های مالی و جانی‌ای که برای طرف‌های درگیر جنگ داشت، دستاوردها و پیامدهای مهمی نیز دربر داشت. از جمله این دستاوردها می‌توان به تاسیس سازمان‌های بین‌المللی، از بین رفتن امپراتوری‌ها، تشکیل دولت – ملت‌های جدید و در نهایت، تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب اشاره کرد. این دستاوردها در زمینه‌های مختلف حقوقی، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی تاثیر زیادی بر کشورها جهان گذاشتند. جنگ سرد که در نتیجه رویارویی دو قدرت بزرگ جهانی؛ یعنی آمریکا و شوروی به وجود آمده بود، تمامی معادلات سیاسی – اقتصاد نظام بین‌الملل را به خود معطوف کرد. در نتیجه جنگ سرد، طرفین از هیچ تلاشی برای جلب بازیگران بین‌المللی به سوی خود و عدم جذب از سوی طرف مقابل فروگذاری نکردند. یکی از این برنامه‌ها طرح اصل چهار، از سوی ترومن رییس‌جمهور ایالات متحده بود. وی سعی داشت بر اساس کمک‌های مالی و فنی و اقتصادی‌ای که طبق این طرح به کشورهای جنگ‌زده پس از جنگ دوم جهانی می‌کند، کشورهای مذکور را از افتادن به دام کمونیسم شوروی دور نگهدارد. در این تحقیق، در پی این هستیم تا ابتدا درباره اصل چهار ترومن مطالبی ارائه کنیم و سپس به چگونگی اجرای این طرح در ایران بپردازیم. در پایان نیز قراردادهای عمده نظامی‌ای را که به موجب این اصل، بین ایران و آمریکا منعقد می‌شد و همچنین ورود مستشاران نظامی آمریکایی به ایران براساس این قراردادهای نظامی مورد بررسی قرار خواهیم داد.
موضوعات این تحقیق شامل موارد زیر می‌شود:
۱ – اصل چهار ترومن و کمک ایالات متحده به ایران در راستای جلوگیری از نفوذ شوروی؛
۲ – قراردادهای نظامی ایران و آمریکا در راستای اصل چهار، پرداخت‌های رشوه‌ای و دلالان اسلحه؛
۳ – مستشاران نظامی آمریکا در ایران.
۴ – اصل چهار ترومن در ایران و کمک ایالات متحده در راستای جلوگیری از نفوذ کمونیسم.
فشار همه‌جانبه متفقین در سال ۱۹۴۵ بر جبهه‌های مختلف دوم محور و عقب‌نشینی نیروهای آلمانی از مواضعشان به خوبی نشان می‌داد که پایان جنگ نزدیک است. متفقین وارد برلین شده و مقاومت ژاپن هم با حمله اتمی آمریکا به شهرهای ناکازاکی و هیروشیما در هم شکسته بود. حال سوال این بود: در جهان پس از جنگ قدرت برتر از آن کدام کشور خواهد بود؟
کشورهای اروپایی وضع مطلوبی نداشتند. فرانسه و ایتالیا ویران شده بودند و مراکز صنعتی آلمان نیز که پس از جنگ اول جهانی بازسازی شده بود، از بین رفته بودند. امپراتوری بریتانیا نیز دچار تجزیه شده بود. دیگر دولت‌های اروپایی درگیر جنگ نیز در آستانه ورشکستگی مالی قرار داشتند.در این میان، آمریکا تنها کشوری بود که در دوران جنگ تولید صنایع خود را در سطح مطلوب نگهداشته بود. این کشور، با تکیه بر توان اقتصادی خود، توانسته بود در طول دو جنگی که در نیمه اول قرن ۲۰ روی داد، پیامدهای وقایع سیاسی را تعیین کند. به دلیل دوری آمریکا از میادین جنگ و مصون بودن از حملات هوایی، قدرت اقتصادی این کشور پس از جنگ دوم به مراتب بیشتر از جنگ اول بود. به طور طبیعی، در سال‌های میان دو جنگ، مراکز مالی جهان به آمریکا منتقل شد. تلفات انسانی این کشور در طول جنگ دوم بسیار محدود بود و به همین دلیل توانست در سایه امنیت، با دوبرابر ظرفیت، در طول جنگ دوم جهانی به تولید بپردازد. بنابراین، تصویر کلی جهان در پایان جنگ برای آمریکا نویددهنده دوره‌ای بود که آن کشور بتواند به طور جدی از مرزهای قاره آمریکا پا بیرون بگذارد. همین حضور جدی و جدید آمریکا در نظام بین‌المللی باعث به وجود آمدن مجامع بین‌المللی جدیدی در سطح نظام بین‌الملل شد. تشکیل صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و بانک توسعه و عمران به آمریکا اجازه داد تا به راحتی بتواند نفوذ خود را بر کشورهای ویران شده در نتیجه جنگ که خواستار دریافت وام بودند، اعمال کند. آمریکاییان برای توسعه نفوذ خود احتیاج به کنترل سیاسی و اقتصادی داشتند. جهانی با روابط‌ آزاد سیاسی و اقتصادی بدون اندیشه‌های کمونیستی، مطلوب دولتمردان آمریکایی بود.
همزمان با چنین رویدادهای اقتصادی، آمریکا برای بازسازی اروپا طرح مارشال را اجرا کرد تا منابع مالی لازم برای بازسازی ویرانی کشورهای متقاضی کمک را در این قاره فراهم کند. از آنجا که سیاست آمریکا واکنش به نیازهای فوری جهان بوده است، در خلاء قدرت به وجود آمده پس از جنگ، روز به روز تعهد آمریکا به دیگر کشورها بیشتر می‌شد. ایالات متحده به سوی نقطه‌ای پیش می‌رفت که تکیه‌گاه کشورهای غیرکمونیست با اقتصاد سرمایه‌داری شود و در راس این گروه از کشورها و در تقابل با شوروی قرار گیرد. به نظر دولتمردان آمریکایی طرح مارشال عامل موثری در جهت نجات اروپا از خطر نفوذ کمونیسم بود. با گسترش نفوذ کمونیسم در اروپای شرقی و بالکان، کمربند سرخی به وجود آمده بود که بیم آن می‌رفت تا آسیا نیز امتداد یابد. شکست سنگین ژاپن از آمریکا آسیا را منطقه‌ای سهل‌الوصول ساخته بود و کشورهای توسعه‌نیافته آسیایی که بسیاری از آنها شاهد جنبش‌های ضداستعماری و استقلال‌طلبانه در پایان جنگ جهانی دوم بودند، می‌توانستند محیط مناسبی برای رشد کمونیسم محسوب شوند.
در واقع، ایالات متحده وارد جنگی ایدئولوژیک با اتحاد جماهیر شوروی شده بود و به هیچ وجه حاضر به مصالحه بر سر کشورهای آسیایی و سرنوشت آنها نمی‌شد. بر این اساس تمام تلاش خود را صرف اعطای کمک‌های مالی و نظامی جهت تقویت این کشورها و مقاومت در برابر نفوذ کمونیسم کرد.در واقع، آنچه پس از جنگ در چارچوب طرح‌های کمک همچون «طرح مارشال» و «اصل چهار» ارائه شد، پاسخ به چنین نیازی بود. این طرح‌ها از نیمه دوم دهه ۴۰ تا اواخر دهه ۵۰ به شدت مورد توجه طراحان و نظریه‌پردازان آمریکایی بود. دلایل چنین کمک‌هایی نیز به شرح زیر است:
۱ – توسعه اقتصادی داخلی آمریکا؛
۲ – توسعه اقتصادی خارجی آمریکا؛
۳ – جلوگیری از نفوذ کمونیسم در کشورهایی که ضعف اقتصادی آنها پس از جنگ زمینه‌ساز تبلیغات شوروی شده بود.
با چنین اهداف و برنامه‌هایی بود که دو طرح مهم و بزرگ آمریکا در زمینه کمک‌های خارجی پس از جنگ جهانی دوم، چتر حمایتی خود را بر سر اروپا و کشورهای توسعه نیافته آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین جهت تثبیت نفوذ خود، گشودند. این دو طرح، همان‌گونه که قبلا نیز اشاره شد، برنامه مارشال و دکترین ترومن بودند که به ویژه اصل چهار دکترین ترومن مجوز کمک‌های فنی، فرهنگی و اقتصادی آمریکا به کشورهای مذکور بود.

ب – اصل چهار ترومن
ترومن در انتخابات ۱۹۴۸ برای دومین بار به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد. ترومن نطق افتتاحیه دور دوم ریاست جمهوری خود را در ابتدای سال ۱۹۴۹ ایراد کرد. نطق افتتاحیه وی شامل چهار اصل سیاست خارجی ایالات متحده بود؛ ولی اصل چهارم آن بیش از باقی اصول شهرت یافت و عامل مهمی در گسترش سیاست خارجی و همچنین برنامه کمک‌های خارجی آمریکا شد. او در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۹، پس از برشمردن سه اصل اول، درباره اصل چهارم چنین گفت: ما باید اقدام جدیدی راجع به قابل دسترس کردن مزایای پیشرفت‌های علمی و صنعتی برای بهبود و رشد کشورهای در حال توسعه انجام دهیم. بیش از نیمی از مردم جهان در شرایط بسیار بدی به سر می‌برند. غذای آنها کافی نیست و قربانی بیماری‌ها هستند، زندگی اقتصادی آنها ابتدایی و راکد است. فقر یک مشکل است و همه به خصوص مناطق مرفه را تهدید می‌کند و برای اولین بار در تاریخ بشر دانش و مهارت را در اختیار می‌گیرد تا به این مردم رنج‌کشیده کمک کند.

آمریکا در میان کشورهای دیگر در پیشرفت‌های علمی، تکنیکی و صنعتی سرآمد است. منابع مادی‌ای که می‌توانیم در اختیار دیگر مردم برای استفاده و کمک بگذاریم محدود است؛ ولی منابع غیرقابل پیش‌بینی در دانش فنی که به طور دائم در حال رشد است، وجود دارد.

وی افزود: من معتقدم که ما باید برای مردم طرفدار صلح شرایطی را فراهم کنیم که از گنجینه دانش فنی ما به منظور کمک برای تشخیص آرمان‌های خود برای بهبود زندگی بهتر بهره‌مند شوند.
به طوری که از این سخنان برمی‌آید، برجسته‌ترین نکته‌های مورد ادعای ترومن، علاوه بر حفظ کشورها، صدور تکنولوژی و خدمات اقتصادی و فنی آمریکا، تامین بازار مناسب برای تولیدات عظیم آمریکایی، گسترش تجارت آزاد جهانی، افزایش رفاه اجتماعی و افزایش طبیعی قدرت خرید در کشورهای جهان سوم است. در کنار اهداف سیاسی، مهم‌ترین اهداف چنین طرح‌هایی را باید در داخل آمریکا جست‌و‌جو کرد؛ زیرا ترومن هنگامی که اصل چهار را ارائه کرد از حمایت محافل تجاری داخل آمریکا برخوردار نبود؛ در حالی که پس از مدتی ثابت شد طرح‌های ترومن تا چه اندازه‌ای برای تامین خواسته‌های محافل تجاری آمریکا مفید است.
آنچه پس از اصل چهار روی داد معطوف به دو جهت اصلی بود:
ایجاد زمینه رسیدن به اهداف آمریکا و سوق‌ دادن همه برنامه‌های کمک خارجی آمریکا به دورترین مناطق جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه؛توسعه و گسترش جهانی ماموریت‌های فنی در زمینه توسعه بهداشت، آموزش کشاورزی، معادن و گسترش صنایع. این ماموریت‌ها چنان گسترش یافتند که پس از مدتی به مشخصه بارز اصل چهارم تبدیل شدند، به طوری که همگان اصل چهار را به معنای کمک‌های فنی می‌شناختند، اما اهمیت ذاتی اصل چهار بسیار بیشتر از کمک‌های فنی بود. آنچه پس از سخنرانی ترومن درباره اصل چهارم و پیامدهای آن از سوی سیاستمداران آمریکایی ابراز شد به خوبی اهداف و پیامدهای احتمالی و روش‌های دستیابی به این اهداف را بیان می‌کند.
آچسن، از طراحان این اصل و همکار ترومن در دولت وقت ایالات‌متحده، می‌گوید: تصویب اصل چهار مبین بهترین قضاوت عمومی درباره کسانی است که بنای آن را نهاده‌اند. قانونی که پدیدار شد قانون توسعه بین‌المللی نام گرفت و برای اولین بار توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه را به عنوان سیاست ملی آمریکا تایید نمود.همان طور که در نطق ترومن آمده بود با کمک به مردم دنیای آزاد برای تولید بیشتر غذا، پوشاک، مصالح ساختمانی و … آمریکا به آزادی و دموکراسی، سعادت، صلح جهانی و دیگر کارهای خوب کمک می‌نمود. آیا به راستی چنین بود؟

پ. اجرای اصل چهار ترومن در ایران
هنگامی که در مرداد ماه ۱۳۲۴ جنگ جهانی دوم به پایان رسید، مردم و دولت ایران نیز امیدوار بودند که نیروهای اشغالگر خاک ایران را ترک کنند؛ اما پس از خروج سربازان انگلیسی و آمریکایی از جانب دولت شوروی حرکتی دال بر تمایل آن دولت در تخلیه ایران صورت نگرفت. روس‌ها در کنفرانس پوتسدام درخواست انگلیسی‌ها مبنی بر تخلیه فوری ایران را نپذیرفته و فقط با خروج از تهران موافقت کرده بودند. در این کنفرانس همچنین ترومن نگرانی خود را از تاخیر خروج نیروهای متفقین از ایران اعلام کرد.
محسن صدرالاشراف، نخست‌وزیر وقت ایران در برابر خودداری شوروی از تخلیه ایران با بحران روبه‌رو شد و استعفا کرد. پس از وی حکیمی برای دومین بار اقدام به تشکیل کابینه نمود. سیاست‌های حکیمی نیز نتوانست باعث شود که شوروی خاک ایران را تخلیه کند؛ ضمن اینکه در همین زمان دولتی طرفدار شوروی و تجزیه‌طلب در آذربایجان شکل گرفته بود. در نتیجه، حکیمی نیز از مقام خود کنار رفت و زمام امور به دست احمد قوام افتاد. وی در بهمن ۱۳۲۴ کابینه جدید خود را تشکیل داد و بلافاصله مذاکرات خود را با شوروی آغاز نمود. قوام توانست با وعده امتیاز نفت شمال، حکومت کمونیستی شوروی را متقاعد کند که از ایران خارج شود و بدین طریق حکومت خودمختار آذربایجان که مورد حمایت دولت شوروی بود نیز از بین رفت.
در این وضعیت، اختلاف بین شاه و قوام بالا گرفت در نتیجه قوام مجبور به استعفا شد و مجددا حکیمی زمام امور را به دست گرفت. همزمان، مشکلات سیاسی و اقتصادی چنان زیاد بود که می‌توانست زمینه مناسبی برای نفوذ کمونیسم و هرگونه آشوب سیاسی و نیز اعتراض گسترده شود. در این میان، دولت آمریکا تمایل چندانی به حسن روابط با دولت حکیمی از خود نشان نمی‌داد. آمریکا می‌خواست در اوضاع بحرانی ایران پس از جنگ، دولتی قوی زمام امور را به دست بگیرد تا بتواند با مجموعه‌ای از اقدامات اصلاح‌طلبانه داخلی و مشارکت‌‌های بین‌المللی در راستای سیاست‌های کلی آمریکا (اصل ۴) در برابر شوروی گام بردارد. ایالات‌متحده سود خود را در ایجاد یک ایران مقتدر می‌دید و هرگونه ضعف و بی‌ثباتی حکومت ایران را زمینه ساز دخالت شوروی می‌دانست. بنابراین، به سادگی، حکیمی جای خود را به هژیر داد، یعنی کسی که مورد حمایت دربار و به ویژه اشرف پهلوی نیز بود. بدین‌سان ایران نیز مشمول اصل چهار ترومن شد؛ چراکه هژیر اعتقاد داشت اوضاع اجتماعی – اقتصادی ایران بدون پول کافی و کمک خارجی، بهبود نمی‌یابد و لذا ابتدا با انگلیسی‌ها و سپس با آمریکایی‌ها برای جذب اعتبارات برنامه هفت‌ساله وارد مذاکره شد، البته برنامه‌های دولت هژیر نیز مورد حمایت مجلس قرار نگرفت و سرانجام کابینه وی سقوط کرد.
مجلس، این بار به نخست‌وزیری محمد ساعد، رای اعتماد داد. بدین ترتیب، پس از سقوط قوام در آذرماه ۱۳۲۶ سه نخست‌وزیر به کار پرداختند؛ ولی تزلزل دولت‌های آنان که بازتابی از بی‌ثباتی وضع عمومی کشور بود، چنان سبب ترس و نگرانی آمریکایی‌ها شد که کوشیدند با برخی اقدامات مقطعی از دولت ایران حمایت کنند. آمریکایی‌ها ابتدا یک اعتبار ۱۰میلیون دلاری را برای کمک به ایران از تصویب کنگره گذراندند و سپس هیاتی از مهندسان آمریکایی در ۲۶ مهر ۱۳۲۷ به تهران آمدند تا درباره برنامه عمرانی هفت ساله کشور مطالعه و بررسی کنند. حضور کارشناسان موسسه ماوراء بحار که در واقع برای احیای حیات صنعتی و کشاورزی به ایران آمده بودند، سبب شد تا دولت آمریکا مبلغ ۲۵میلیون دلار دیگر به دولت ایران کمک کند. از این پس، توجه به برنامه‌های اقتصادی و صنعتی شروع شد. همچنین اصلاحاتی نیز در این زمینه‌ها آغاز گردید؛ زیرا این اصلاحات نه‌تنها مورد نیاز اساسی کشور بود، بلکه می‌توانست به مثابه یک وزنه مهم در برابر تبلیغات ضدشاه به کار رود.
سفر شاه در آبان ۱۳۲۷ (برابر با نوامبر ۱۹۴۹)به واشنگتن برای جلب حمایت آمریکا و دریافت کمک‌های اقتصادی و نظامی صورت گرفت. شاه برای نشان دادن علاقه خود به اصلاحات اجتماعی – اقتصادی مطلوب نظر ترومن به او یادآوری کرد که املاک موروثی خود را با شرایط آسانی به کشاورزان فروخته است. اگرچه شاه در این سفر اعلام کرد که قصد الحاق به بلوک غرب را ندارد، اما روند مذاکرات او با مقامات آمریکایی از گرایش شاه به سیاست‌های آمریکا پس از جنگ دوم جهانی حکایت داشت.
شاه و دربار امیدوار بودند که رزم‌آرا که به‌عنوان فردی اصلاح‌طلب و طرفدار اصلاحات اجتماعی و اداری در محافل آمریکایی شهرت یافته بود، بتواند با تصدی مقام نخست‌وزیری، کمک‌های مالی لازم را برای اجرای برنامه عمرانی کشور از آمریکا دریافت کند. بدین ترتیب، ایران اولین کشوری بود که در منطقه خاورمیانه مشمول اصل چهار ترومن می‌شد. در ایران طرفداران حضور آمریکا چنین استدلال می‌کردند که اگر آمریکا با صراحت بیشتری در ایران عمل کند اولا به خوبی خطر شوروی را درک خواهد کرد و ثانیا به عنوان وزنه‌ای جهت ایجاد تعادل در برابر شوروی و جلوگیری از بسط قدرت آن دولت در ایران به کار خواهد رفت. این در حالی بود که دولت آمریکا در برابر خواسته‌های مالی و نظامی ایران، در سال‌های اولیه پس از جنگ جهانی دوم، انعطاف چندانی نشان نمی‌داد. دولت ایالات‌متحده در برابر فشارهایی که از طرف دولت ایران جهت دریافت کمک به آن کشور می‌شد اعتراف می‌کرد که دولت ایران درباره خسارت‌هایی که تصور می‌کند در اثر حضور متفقین به کشورش وارد شده اغراق می‌کند. قائم‌مقام وزیر خارجه آمریکا در نامه‌ای به سفیر کشورش در تهران در پنجم خرداد ۱۳۲۸ چنین نوشت:
تا آنجا که مطلع هستیم، منابع طبیعی ایران صدمه ندیده است. دریافتیم که در دوران جنگ حضور سه نیروی بیگانه و همچنین مداخلات شوروی در امور داخلی ایران موجب مشقت و آشفتگی شده است؛ ولی مدارکی دال بر اینکه این عوامل اثری منفی بر امکان و استعداد اقتصادی کشور گذاشته باشد در دست نداریم.
در نتیجه، آمریکایی‌ها متقاعد شدند که نیاز اصلی و ضروری ایران در زمینه کمک‌های فنی و اقتصادی است. به نظر آمریکایی‌ها، دولت ایران حتی می‌توانست با جزئی‌ترین وام بانک جهانی به اهداف اقتصادی دو یا سه سال خود برسد. این تاکید آمریکا برای پرداخت کمک‌های اقتصادی با تصویب قانون توسعه بین‌المللی در کنگره آمریکا که به دولت آن کشور اجازه می‌داد در چهارچوب اصل چهار ترومن کمک‌های فنی و کارشناسی به کشورهای مورد نظر را ارسال کند، شکل جدیدی به خود گرفت. پس از تصویب این قانون، ایران اولین کشوری بود که از محل آن کمک‌ها بهره‌مند می‌شد. در این ضمن، پس از اعلام دکترین ترومن، اداره‌ای در وزارت خارجه آمریکا شکل گرفت که دفتر امور یونان، ترکیه و ایران نامیده شد. این امر دلیلی بر آن بود که گرچه در دکترین ترومن صریحا نامی از ایران برده نمی‌شد، اما در نظر آمریکایی‌ها، ایران اهمیتی همپایه ترکیه و یونانی که مستقیما در حال نبرد با چریک‌های کمونیست بودند، داشت. با وجود این، دریافت ایران از هر دو کشور مذکور کمتر بود و این مساله ناخرسندی دولت ایران را در پی داشت.
در همین راستا، دولت ترومن سفیر جدیدی را که درباره کمک‌های اقتصادی و نحوه مصرف آن در یونان تجربیات ارزنده‌ای اندوخته بود، به ایران فرستاد. وی دکتر هنری گریدی نام داشت و پس از انتصاب رزم‌آرا به نخست‌وزیری به ایران آمد. چند هفته بعد نیز سه تن از نمایندگان کنگره و بانک صادرات و واردات آمریکا به ایران آمدند تا از نزدیک نیازهای مالی ایران را بررسی و با رزم‌آرا درباره روابط اقتصادی دو کشور مذاکره کنند. پس از این مذاکرات رزم‌آرا که قول مساعدی برای دریافت کمک‌های آمریکا گرفته بود، در جلسه ۲۸ مهرماه ۱۳۲۸ مجلس شورای ملی چنین گفت: در مورد کمک‌های آمریکا در سال‌های گذشته، با رهبران آن کشور مذاکراتی انجام داده‌ایم. اخیرا که نمایندگان بانک صادرات و واردات به ایران آمدند به این نتیجه رسیدیم که ایران می‌تواند از وام مزبور در چهار حوزه مختلف اقتصادی به مبلغ ۲۵۰میلیون دلار استفاده کند.
هنری گریدی نیز در پرداخت این وام به ایران اصرار داشت؛ ولی، در نهایت، دولت آمریکا فقط با پرداخت ۵۰۰هزار دلار به عنوان کمک فنی اصل چهار به ایران موافقت کرد، اما دولت رزم‌آرا که به علت بدی محصول کشاورزی در سال ۱۳۲۹ همچنان با مشکلات اقتصادی روزافزونی روبه‌رو بود، از این بی‌توجهی آمریکا ناامید نشد و بر دریافت وام‌های دیگری اصرار ورزید. رزم‌آرا برای آنچه براساس برنامه عمرانی اول پیش‌بینی شده بود، نیاز به پول داشت و چون امیدوار بود قسمتی از هزینه‌های برنامه را با استفاده از کمک‌های اصل چهار تامین کند در ۲۷ مهر ۱۳۲۹ قراردادی را با هنری گریدی سفیر آمریکا درباره همکاری‌های فنی و اقتصادی دو کشور امضا کرد. دولت ترومن قصد داشت با امضای این قرارداد، از طریق کمک‌های فنی، به مقصد اصلی خود از طرح اصل چهار که همان ایجاد پایگاهی محکم برای دیپلماسی آمریکا در ایران بود، برسد و به این ترتیب از نفوذ کمونیسم در ایران جلوگیری کند.


روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۱۹۶۰ و ۱۹۶۱