06 شهریور 1399
در پاسداشت «روحانی خستگیناپذیر»
گذری بر مجاهدتهای حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان
حجتالاسلام والمسلمین روحاله حسینیان، «روحانی مبارز و انقلابی» چهره در نقاب خاک کشید. عمر گرانبهای این روحانی خستگیناپذیر و مجاهد در خدمت به آرمانهای انقلاب اسلامی سپری شد. به اذعان بسیاری، حجتالاسلام حسینیان در موضعگیری و عمل، انقلابی بود. سحرگاه چهارمین روز از شهریور 1399 آخرین برگ از زندگانی این تاریخنگار و اسلامشناس ورق خورد و او رخت از جهان بربست.
حجتالاسلام والمسلمین روحاله حسینیان، «روحانی مبارز و انقلابی» چهره در نقاب خاک کشید. عمر گرانبهای این روحانی خستگیناپذیر و مجاهد در خدمت به آرمانهای انقلاب اسلامی سپری شد. به اذعان بسیاری، حجتالاسلام حسینیان در موضعگیری و عمل، انقلابی بود. سحرگاه چهارمین روز از شهریور 1399 آخرین برگ از زندگانی این تاریخنگار و اسلامشناس ورق خورد و او رخت از جهان بربست.
این نوشتار بخشی از مجاهدتهای حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان را که قلم توان حمل آن دارد، مرور خواهد کرد.
زندگی شخصی
حجتالاسلام روحالله حسینیان ۱۴ اسفند 1334 در شیراز متولد شد. پدرش قدرتالله و مادرش فاطمه قائدی نام داشت. نام دیگر او –خسرو - انتخاب حسین تهرانی، شوهرخالهی او بود. حسینیان تا پنج سالگی در شیراز و محلهی قدیمی گود عربان زندگی کرد. چهار خواهر و چهار برادر داشت. یکی از خواهران و یکی از برادرانش در کودکی به علت بیماری سرخک از دنیا رفتند. از میان سه خواهر دیگر معصومه حسینیان از شاعران استان فارس است. برادر او محمدعلی حسینیان نیز در سال 1360 در عملیات بستان به شهادت رسید.
خاندان حسینیان اصالتا اهل یکی از روستاهای اصفهان به نام تالخونچه هستند که در دورهی حیات جد پدری روحالله حسینیان به یکی از روستاهای استان فارس به نام صغاد، در یازده کیلومتری آباده مهاجرت کردند. روحالله حسینیان بعدها با عصمت بلندقامت ازدواج کرد. از او چهار پسر به نامهای حامد، محمد، محمدحسین و مهدی به یادگار مانده است.
حیات علمی
حجتالاسلام حسینیان پس از گذراندن سوم دبیرستان در پی اثر گرفتن از آیتالله ملکزاده (داماد خانواده سید محمد علم الهدی، برادر بزرگ امام جمعه مشهد) تصمیم به طلبه شدن گرفت. آیتالله ملکزاده چند بار به مسجد صغاد رفته و سخنرانی کرده بود. پدر حجتالاسلام حسینیان باعث آشنایی او با ملک زاده شد. به گفتهی مرحوم حسینیان انگیزه اصلی او اثرپذیری از تقوا، زهد و سادهزیستی ملکزاده بود اما در راه طلبه شدن از حمایت پدر و همچنین آقای امامی مدیر دبیرستان و معلم عربی بهرهمند شد.
روح الله حسینیان در سال 1349 وارد حوزه علمیه قم شد. آیت الله ملک زاده، از مشوقین وی در این راه بود. روحالله حسینیان از سوی ملکزاده به مدرسه آیت الله گلپایگانی در خیابان صفائیه معرفی و در آنجا ثبت نام کرد. حسینیان در مدرسه گلپایگانی مقدمات و اصول عقاید را فرا گرفت. او بعد از یک سال به مدرسه حقانی رفت. به گفته خودش، آیتالله جنتی اولین کسی بود که در مدرسه حقانی با او رو به رو شد. پس از قبولی در مدرسه حقانی و قبل از شروع تحصیل، آیتالله قدوسی با او مصاحبه و صداقت حسنیان را در پاسخگویی به سوالات تحسین کرده بود.
با این حال او در مدرسه ولیعصر که مدیر آن آیتالله ربانی املشی بود، فراگرفتن دروس مقدمات را از نو شروع کرد. حسینیان در مدرسهی حقانی به مدت ۱۰ سال یعنی از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۹ از محضر مراجع و استادانی چون آیتالله جنتی (رسائل الجدیده)، آیت الله شیخ یوسف صانعی (مکاسب)، آیتالله ستوده (مکاسبلمحجرمه)، آیت الله احمدی یزدی (منطق)، آیت الله مصباح (بدایة الحکمه)، آیت الله آقا میرزا جواد آقای تبریزی (کتاب قضا و شهادت)، آیت الله حسن آقای طهرانی (درس کتاب های اصلی و مخصوص مدرسه حقانی)، آیت الله ربانی امام جمعه موقت مشهد (رسائل)، آیت الله فاضل هرندی (لمعه)، آیتالله فاضل لنکرانی و آیت الله امین شیرازی (ادبیات معانی) بهره جست. او همچنین همراه با علیاصغر حجازی به طور خصوصی کفایه را نزد آیت الله احمدی میانجی آموخت. از هم مباحثه های ایشان در آن دوره می توان به آقایان اکبریان، مصطفی پور محمدی، محسنی اژهای و حجازی اشاره کرد.
اولین سفر تبلیغی او در جایی به نام سده، یکی از روستاهای آباده بود که تابستان یکی دو ماه در آنجا کلاسهایی چون قرآن داشته و خود از آن به عنوان یک تجربه موفق یاد کرده است.
مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی
دی ماه ۱۳۵۳ آغاز فعالیت رسمی سیاسی روحالله حسینیان علیه رژیم شاهنشاهی بود. او به واسطهی تحصیل در مدرسه حقانی از جو انقلابی و اعتراضی آن متاثر بود. 7 دی 13۵۳ بعد از شهادت آیت الله حسین غفاری، حسینیان از شرکت کنندگان در مراسم تشییع او بود. در این مراسم شعارهای زیادی علیه رژیم داده شد و عدهای نیز دستگیر شدند.
آبان 13۵۶ پس از وفات آیتالله مصطفی خمینی، روحالله حسینیان به همراه جمعی از طلبهها در مراسم هفتم او در مسجد ارک شرکت کرد. سخنران این مراسم حجتالاسلام حسن روحانی بود و کسانی چون مرحوم فلسفی و لالهزاری نیز از حاضران در مراسم بودند. در مراسم چهلم حاج مصطفی خمینی در قم، حسینیان حامل پرچمی بود که طلاب مدرسه حقانی روی آن نوشته بودند: «ما خواهان حکومت اسلامی هستیم.»
بعد از این مراسم در درگیری با بعضی از نیروهای ساواک، او به شدت زخمی شد و یک ماه در منزل شیخ علی سعیدی بستری بود. به دنبال همین ماجرا او روز ۱۹ دی دستگیر و به شهربانی قم انتقال داده شد. به نقل از روحالله حسینیان، وی تا اردیبهشت ۵۷ در بازداشت بوده است.
محرم 13۵۷ حجتالاسلام حسینیان به همراه آقایان پورمحمدی، سیفاللهی، صدر و اکبریان به هدف تبلیغات به سیستان و بلوچستان رفتند. اما در بدو ورود به زاهدان دستگیر و بازداشت شدند؛ ولی چندی بعد با قرار کفالت معین القربا، مرجع انقلابیون زاهدان، آزاد شدند. بعد از آزادی حسینیان و پورمحمدی به توصیه معین القربا برای آرام سازی جو بلوچها علیه معترضان، با مولوی عبدالعزیز وارد مذاکره شدند و دو روز بعد تظاهراتی علیه رژیم در زاهدان برگزار شد. در همین ماه حسینیان در روستاها و مناطق دورافتادهی زاهدان به منبر میرفت. در همین دوران ساواک یک بار برای دستگیری حسینیان به منزل پدریاش در صغاد (از توابع شهرستان آباده) مراجعه کرد که با مقاومت مادر، او توانست به کردستان فرار کند.
مسئولیتها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و انتصاب شهید قدوسی به دادستانی کل انقلاب اسلامی توسط امام خمینی در مرداد 58، آیتالله قدوسی تعدادی از طلاب مدرسه حقانی را به خدمت در آن نهاد دعوت کرد. مرحوم حسینیان نیز یکی از این افراد بود که 6 اسفند 58 با حکم شهید قدوسی به عنوان سرپرست روابط عمومی دادستانی انقلاب منصوب شد. او در نیمهی خرداد61 توسط موسوی تبریزی، دادستان کل کشور ، به قائممقامی دادستانی مشهد منصوب شد.
حسینیان اردیبهشت 63 با حکم علی فلاحیان، قائم مقام وقت فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی، به عنوان مسئول ستاد مبارزه با مواد مخدر تهران و اسفند همان سال با حکم آیتالله صانعی، دادستان وقت کل کشور، به نمایندگی دادستانی در دادسرای انقلاب اسلامی تهران (اوین) و همزمان جانشین دادستان تهران در وزارت اطلاعات منصوب شد.
او در خرداد 64 با حکم حجتالاسلام رازینی، دادستان انقلاب تهران، با حفظ سمت به عنوان معاون سیاسی دادسرای انقلاب اسلامی تهران مشغول به خدمت شد. همچنین تیر 64 آیتالله صانعی دادستان کل کشور او را به عنوان نماینده خود جهت شرکت در جلسات کمیسیون اطلاعات مامور نمود. حسینیان بهمن 64 با حکم آیتالله موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضائی، به عنوان دادستان انقلاب سیستان و بلوچستان منصوب و راهی این استان شد. این ماموریت چند ساله در سال 67 به اتمام رسید. او در این سالها گاهی برای ماموریتهای تبلیغی چندهفتهای و یک ماهه، در جبهه حضور مییافت.
مرحوم حسینیان آذر 67 با حکم حجتالاسلام فلاحیان- دادستان ویژه روحانیت- به عنوان معاون قضائی دادستان ویژه روحانیت و دادیار شعبه دوم آن مشغول به کار شد. بهمن ماه همان سال آیتالله موسوی اردبیلی او را به عنوان معاون دادستان نظامی تهران منصوب کرد.
حسینیان فروردین 68 به سرپرستی دادسرای ویژه امور صنفی -که ماموریتش برخورد با جرائمی مثل مبارزه با گرانفروشی واحتکار است- و معاونت دادسرای انقلاب اسلامی تهران و اردیبهشت همان سال به سرپرستی دادسرای ویژه روحانیت مرکز(تهران) منصوب شد. ماموریتی که تا فروردین 74 و انتصاب حجتالاسلام محسنی اژهای به این مسئولیت ادامه یافت. مرحوم حسینیان پس از آن عهدهدار ریاست شعبه چهار دادگاه ویژه روحانیت شد. در نیمه همین سال حجتالاسلام ریشهری که با از روی کارآمدن دولت سازندگی، از وزارت اطلاعات کنار رفته و به عنوان دادستان ویژه روحانیت مشغول به کار شده بود، حسینیان را به عنوان قائممقام دادستان ویژه روحانیت منصوب نمود.
حسینیان در دهه هفتاد مسئولیتهایی چون معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، قائممقام معاونت امور فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری، عضویت شورای برنامهریزی فرهنگی انتشارات امیرکبیر، عضویت در هیات نظارت بر مطبوعات و عضویت در هیات منصفه مطبوعات دادگاه ویژه روحانیت، ریاست شعبههای 227 و 50 و 1420دادگاه عمومی تهران را نیز عهدهدار شد. حجتالاسلام حسینیان از سال 1374 پس از حجتالاسلام سیدحمید روحانی به عنوان دومین رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی منصوب شد. او همچنین در بازه زمانی سالهای 87 تا 95 به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی حضور یافت.
آثار علمی و پژوهشی
رییس فقید مرکز اسناد انقلاب اسلامی آثار بسیاری را در زمینه های مختلف سیاسی و فرهنگی به خصوص در حوزه تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی از خود برجای گذاشته است. «رهبری در تشیع» نخستین کتاب او به شمار میرود که در ۱۳۶۸ منتشر شد. او معتقد بود که تشیع مکتبی پویا، غنی و فرهنگساز است و با احیای آن می توان در جوامع مختلف تحول آفرینی کرد و پیروان این مکتب را همواره با نشاط و پویا نگه داشت.
مرحوم حسینیان در کتاب انقلاب اسلامی (زمینه ها، چگونگی و چرایی) (دوره پنج جلدی) به بررسی 14 قرن تلاش و مبارزه شیعه از بدو تاریخ تا انقلاب اسلامی پرداخته است. وی در خصوص ضرورت نگارش این آثار گفته بود: «درباره چرایی و چگونگی وقوع انقلاب اسلامی، سخنها و پرسشهای فراوان وجود داشت، به همین خاطر بنده تصمیم گرفتم که تحقیق جامعی در پاسخ به سؤال چرایی و چگونگی رخداد انقلاب اسلامی داشته باشم و به جامعه علمی، خصوصا دانشجویان و دانشگاهیان و نسلی که میخواهد از انقلاب اسلامی بداند، ارایه دهم؛ به همین منظور، پنج مقطع تاریخی در پنج جلد کتاب عرضه کرده و منتشر شد.»
ستاره صبح انقلاب، بازخوانی نهضت ملی ایران، غنا و موسیقی در فقه اسلامی، شناخت وحی و نبوت، امامت و مرجعیت، شناخت خدا، پرتوی از غدیر، صدفی برای مروارید، حریم عفاف، حجاب و نگاه از دیدگاه فقه اسلامی، فرشته زمینی بررسی زندگانی زهرا(س)، در مسلخ عشق، نظریه فتنه، تجربه مشروطیت و دهها اثر دیگر، از مجاهدتهای او در عرصه علم محسوب میشود.
دیدگاهها و نظرات
- موضع در برابر برجام
حجتالاسلام حسینیان از جمله منتقدین جدی توافق هستهای به شمار میرفت و بر این باور بود که برجام عزت ایران را لگدمال خواهد کرد. نطق 19 مهر 1394 وی در مخالفت با برجام منجر به اظهارنظرهای بعضاً توهینآمیزی نسبت به او شد و برخی از نمایندگان موافق برجام حسینیان را «کاسب تحریم» خواندند. وی در پاسخ به این توهینها گفت: «من هیچ وقت شرکت صادرات و واردات نداشتهام که منافعام در تحریم باشد؛ من حسینیانی هستم که خدا میداند اگر حقوق من قطع شود، در پانزدهم ماه آینده ادامه زندگی و حیاتم بسته به خدا دارد که برساند؛ یک ریال پسانداز ندارم...»
- حواشی برنامهی چراغ و نامه به علی لاریجانی
در جریان وقوع قتلهای زنجیرهای، حجتالاسلام حسینیان دی ماه 1377 در برنامه چراغ حاضر شد و ضمن دفاع از سعید امامی، عوامل وقوع قتلهای زنجیرهای را از طرفداران جناح چپ استحاله شده و از هواداران آقای خاتمی خواند. پس از این اظهارات علی لاریجانی رئیس وقت سازمان صدا و سیما مدعی شد که از اظهارات رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی اطلاع نداشته و گفتههای حسینیان بدون اطلاع سازمان صدا و سیما و خودسرانه بوده است. روحالله حسینیان پس از حدود هشت ماه سکوت، 22 مهر 1378 با نگارش نامهای خصوصی به علی لاریجانی با اشاره به جمله "کونوا للظالم خصما و للمظلوم عوناً" امام علی(ع)، اظهارات لاریجانی را رد و بر موضع خود تاکید کرد.
- واکنش به اظهارات رسول منتجبنیا
هفتهنامه جبهه در 22 آبان 78، اظهاراتی از رسول منتجب نیا عضو مجمع روحانیون مبارز در دانشگاه ایلام منتشر کرد که طی آن منتجب نیا، در پاسخ به این سوال که "بهنظر شما فرق بین عبدالله نوری و روحالله حسینیان چیست؟" عبدالله نوری را فردی با سابقه مبارزاتی خواند و روحالله حسینیان را فردی بدون سابقه معرفی کرد. روحالله حسینیان در واکنش به اظهارات منتجبنیا، پاسخی برای مدیر مسئول هفتهنامه جبهه ارسال کرد که شنبه 29 آبان منتشر شد. در این نامه حسینیان پرده از سوابق مبارزاتی خود برداشت. چنانکه مشخص شد رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی اولین مجروح تظاهرات سال 56 قم در جریان شهادت حاج آقا مصطفی خمینی بوده است. همچنین حسینیان در جملاتی درخور تامل مینویسد: «اگر میخواهید بهتر بدانید به سردار سرتیپ صابر فرمانده اسبق سپاه مستقر در لبنان مراجعه کنید و از او بپرسید که چگونه حسینیان تحت شکنجههای بیمانند حاضر نشد نسبت به حضرت امام (رضوانالله تعالی علیه) یک کلمه توهینآمیز بر زبان جاری نماید. و اینجور حماسهای شد که در زندان باعث افتخار روحانیت گردید.»
- واکنش به حمایت مهدی کروبی از هاشم آقاجری
صدور حکم اعدام برای هاشم آقاجری به علت توهین به مراجع تقلید و اصول اسلامی با انتقاد مهدی کروبی رئیس مجلس ششم همراه شد. مهدی کروبی در سخنرانی پیش از دستور خود در مورخ 19 آبان 1381، حکم قاضی را ننگین خواند و ابراز انزجار و تنفر خود از آن را اعلام کرد. حجتالاسلام و المسلمین روحالله حسینیان در واکنش به نطق مهدی کروبی نامه سرگشادهای به وی منتشر کرد و تعجب خود از رفتارهای دوگانه جناح چپ را اعلام کرد:
شاید به یاد داشته باشید که شیخ علی تهرانی پس از تبلیغات فراوان علیه نظام اسلامی و توهین بیحساب علیه پیشوای بزرگ انقلاب خود را به پاسگاه مرزی معرفی کرد، در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه و به زندان محکوم گردید. من نیز قاضی پرونده بودم. هرگز فراموش نمیکنم که چقدر از ناحیه دوستان چپگرای شما مورد انتقاد قرار گرفتم که چرا وی را به اعدام محکوم نکردهام و حتماً حضرتعالی به یاد دارید که یکی از منتسبین به مجمع روحانیون با انتشار اعلامیهای اعتراضآمیز به این حکم، فتوای قتل شیخ علی را صادر کرد. همه سخن این بود که شیخ علی به حضرت امام توهین کرده است و راست میگفتند. حال شما را چه شده است که در مقابل کسی که مقدسات اسلام و تشیع را ساختگی میداند و به استهزاء میکشاند همگان به حمایت او برخاستهاید؟
- دروغ بیستویک سالهی مخالفان
پس از درگذشت سعید امامی در خرداد هفتاد و هشت در زندان و بالا گرفتن جوسازی روزنامههای زنجیرهای علیه او، روحالله حسینیان که پیش از این در زمستان هفتاد و هفت در برنامه چراغ به روشنگری درباره ابعاد مختلف قتلهای زنجیرهای پرداخته بود مجددا فعال شد. روزنامه صبح امروز بیست و هشت شهریورماه هفتاد و هشت متن سخنرانی مرحوم حسینیان در جمع طلاب مدرسه حقانی درباره قتلهای زنجیرهای و تحلیل فوت سعید امامی را منتشر کرد و برایش تیتر زد: "حسینیان: آخه باباجون، ما خودمان والله یک زمان قاتل بودیم." اکبر گنجی هم در صفحه بعد، مطلب مفصلی با عنوان "عالیجناب خاکستری" درباره حرفهای او نوشت.
فردای آن روز، صبح امروز به نقل از روزنامه رسالت نوشت که حسینیان آن جمله را تکذیب کرده و گفته من گفتهام "ما خودمان یک زمان قاضی بودیم." صبح امروز در واکنش به حسینیان، بر ادعای خود اصرار کرد و در جوابیهای توهینآمیز نوشت: "ظاهرا آقای حسینیان در سلسله اظهارات و افشاگریهای خود نسبت به پرونده قتلهای زنجیرهای دچار تنگی قافیه شدهاند. اگر ایشان یکبار دیگر همان متن پیاده شده سخنان خود را مرور کنند خواهند دید که کلمه قاضی به جای قاتل هیچ محل اعرابی در عبارت فوق ندارد." در پایان جوابیه، صبح امروز ادعا کرده بود حاضر است نوار سخنان حسینیان را در اختیار سایرین قرار دهد.
شانزده سال بعد در سال نود و چهار، شهریار شمس مستوفی خبرنگار صبح امروز در صفحهی فیسبوکش با اشاره به ماجرای تیتر معروف صبح امروز نوشت که پس از تکذیب حسینیان، نوار سخنرانی او را مجددا گوش کردهاند و دیدهاند حق با آقای حسینیان بوده است.
مسئله منتظری
در سال 1371در حالی که تنها سه سال از رحلت امام خمینی(ره) میگذرد، جریان حامی آیتالله منتظری فعالیتهای جدیدی را شروع میکنند. نیمه دوم سال 71 جزوات و اعلامیههای متعددی منتشر و پخش میشود که به دفاع از او پرداخته و به نوعی میکوشد اثر حکم امام را کاهش داده و با ترسیم فضای مظلومیت برای منتظری، او را ذیحق جلوه دهد. همچنین زیرسوال بردن رهبری انقلاب و تبلیغ و ترویج مرجعیت منتظری نیز روشی دیگر برای بازسازی وجهه منتطری در جامعه بود که آن هم در قالب همین جزوات و بیانیهها صورت میگرفت. «واقعیتها و قضاوتها» که شامل تحریفها و خلافواقعگوییهای متعدد تاریخی درباره امام و حاجاحمدآقا و ماجرای برخورد با منتظری بود، «مرجعیت و اعلمیت» که در آن بر وجهه فقاهتی و حوزوی منتظری تاکید شده بود و با هدف اثبات و ترویج مرجعیت او تهیه شده بود و «بررسی نامه 6/1» از مهمترین این جزوات بود. همچنین اعلامیه هایی در جهت تخریب و زیرسوال بردن رهبرمعظم انقلاب نیز منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات پس از پیگیری های خود در تاریخ 30/10/71 تعدادی از هواداران آقای منتظری را دستگیر کرد و مشخص شد مرکز تولید و انتشار این اعلامیهها و جزوات، بیت و حسینیه آقای منتظری است و حتی برخی از آنها پس از ملاحظه و تایید شخص منتظری منتشر میشود. دادگاه ویژه روحانیت تصمیم به برخورد با این ماجرا میگیرد و طبق حکمی قرار میشود برای بررسی صحت و سقم و کشف اطلاعیه ها و سیستم انتشار آن، انتقال اسناد و مدارک محرمانهای که در ایام قائممقامی در اختیار منتظری بوده و او پس از عزل حاضر به پس دادن آنها نبوده و همچنین برای رفع مسدودیت نیمی از خیابان منتهی به خانه آقای منتظری- که در ایام قائممقامی رهبری به خاطر مسائل حفاظتی مسدود شده وهنوز باز نشده بود- وارد عمل شوند.
در همین روزها در آستانه 22 بهمن ماه آیتالله منتظری سخنرانی تندی میکند که بیش از پیش جنجالآفرین میشود. او در این سخنرانی ضمن مطرح کردن بحث اختلافات خود با امام میگوید: «در آن وقتها که دائم ما را میگرفتند و زندان میبردند با خود میگفتیم حالا فرضا اعدام کنند؛ خدا را گواه میگیرم که من یک ذره از اعدام وحشت نداشتم. حالا هم الحمدلله نه ترس دارم نه طمع، اما معذلک برای انقلاب و اهداف انقلاب دلم میسوزد و اگر چنانچه مردم زده بشوند و کارهایی بشود از این جهت ناراحت میشوم. مَثل ما مَثل آن دونفر زنی است که سر بچه نزاع داشتند و آخر کار حکم شد بیایید بچه را نصف کنید، آنکه به حق بود و مادر بود از حق خودش گذشت برای اینکه بچه تلف نشود. من حرف خیلی دارم بزنم امام اگر حرف نمیزنم و ساکتم نه از ترس است نه از طمع و خدا شاهد است میخواهم اصل انقلاب و اهداف انقلاب محفوظ بماند.»
حجتالاسلام حسینیان از طرف دادگاه ویژه روحانیت مامور اجرای تصمیمات و تدبیرات نسبت به آیتالله منتظری می شود. او پس از تشکیل جلسه و هماهنگی با مسئولین اداری و انتظامی قم تصمیم به اجرایی کردن ماموریت محوله میگیرد و در نامهای خطاب به اداره اطلاعات قم مینویسد «به موجب این حکم، کلیه منازل و دفاتر مربوط به منزل آقای منتظری را بازرسی و کلیه اسناد، مدارک و لوازم مشکوک وممنوعه را جمعآوری و صورتجلسه نموده و تا اطلاع بعدی اماکن مذکور را قفل و زنجیر و پلمپ نموده و نتیجه را اعلام نمائید.» همچنین در دستور دیگری خطاب به فرمانده نیروی انتظامی قم مینویسد «به موجب این حکم به جنابعالی ماموریت داده میشود با هماهنگی کلیه ادارات و نهادهای ذیربط، کلیه موانع، دربها، نردهها، تابلوها و کیوسکهای اطراف منزل آقای منتظری را از ساعت 22 شنبه مورخ 24/11/71 لغایت ساعت 5 بامداد جمعآوری و نتیجه را اعلام نمائید. هرگونه کوتاهی در اجرای این حکم، موجب پیگرد قانونی خواهد شد.»
حسینیان که خود برای اجرای این ماموریت به قم رفته در ابتدا با ارائه حکم به یکی از فرزندان منتظری خواستار همکاری آنها میشود، ولی آنها از این قضیه خودداری میکنند و به ناچار مامورین خود اقدام به بازرسی منزل و حسینیه میکنند. حسینیان در اینباره میگوید: «از ابتدای بازرسی مواجه با توهین تعدادی از خانمهای بیت آقای منتظری شدیم که کسی را که بیش از دیگران بددهنی میکرد می گفتند اشرف منتظری است. به هرحال چند کامیونت اعلامیه و پاکتهای آدرس و تمبرزده شده از حسینیه بیرون آمد و ناچارا وسایل تکثیر نیز توقیف شد.»
او همچنین در بخشی از پاسخی که به خاطرات آیتالله منتظری نوشته در اینباره میگوید: «میدانستم که به محض شروع عملیات، عدهای که به هر دلیل نمیخواهند توطئه و پایگاه آن در قم کشف شود، به دستگاه رهبری فشار وارد خواهند آورد و ما را از عمل بازخواهند داشت. لذا به دوستان گفتم جایگاه ما و رهبری در امشب، مثل مالک و امامعلی(ع) است. نباید اجازه دهیم رهبری با همان مشکل امام(ع) روبرو شود. لذا دستور دادم تلفنهای منطقه عملیات قطع و دو ساعت تلفنهای قم و تهران نیز تماس حاصل نکنند. بنابراین رهبری را درست یا غلط در جریان نگذاشتیم تا ایشان موافق باشند یا مخالف. گرچه بعدا نیز وزیر اطلاعات که صبح برای گزارش خدمت رهبری رسید، هرگز مورد تشویق قرار نگرفت و با نگرانی رهبری از احتمال ظلم به نزدیکان آیتالله منتظری روبهرو شد.»
پس از بیانیه شدیداللحن آیتالله منتظری درواکنش به این اقدام و جوسازیهای بعدی برخی گروههای سیاسی، حسینیان در یک سخنرانی مفصل در جمع عدهای از طلاب، سیر اتفاقات اخیر را بازگو میکند. او در این سخنرانی نقل قولی از امام درباره آیتالله منتظری را مطرح میکند که در تاریخ ماندگار میشود. حجتالاسلام حسینیان با اشاره به جلسه جمعی از سران نظام نزد امام در شب عزل آیتالله منتظری میگوید: «حضرت امام در آن جلسه جملهای را به آقایان فرمودند من این را با شاهد عادلی که آنجا بود نقل میکنم، شما میتوانید از این افراد (مقاممعظمرهبری –ریاست محترم جمهوری- آیتالله مشکینی، آیتالله امینی و حاجاحمد آقا) سؤال کنید. امام(ره) فرمودند: البته اینکه من نامه را پس بگیرم، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که من این نامه را پس بگیرم. فقط ترسیدم که با پخش این نامه خون مردم به جوش آید و بریزند آقای منتظری را بکشند که آقای منتظری یک شیخ فضلالله نوری برای انقلاب بشود. من از این ترسیدم! آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت کند فاسد تربیت میکند. این عین جملات مبارک حضرت امام(ره) هست و میتوانید که البته وظیفه هم هست، مراجعه کنید و از این آقایان بخواهید که - حالا مقاممعظمرهبری مسئلهاش جداست و نباید هم ایشان وارد این مسائل شوند - ولی نسبت به بقیه آقایانی که در آن جلسه حاضر بودند بنویسید و از آنها بخواهید تا اینکه این مسئله در تاریخ گم نشود و خیانتی به تاریخ نشده باشد.» سالها بعد در زمستان نود و هفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، دستخط شهادت آقایان مشکینی، امینی و رهبر معظم انقلاب درباره این جلسه را منتشر کرد.
حجتالاسلام حسینیان در سالهای 72 و 76 دو نامه تفصیلی خطاب به آیتالله منتظری دارد که در تاریخ ماندگار شده است. اولی در پاسخ به نامه سرگشاده اردیبهشت 72 آیتالله منتظری است که در آن ادعاهای متعددی درباره امام، دادگاه ویژه روحانیت و برخوردهای صورت گرفته با خود در سالهای اخیر را مطرح کرده است. دومی پس از سخنرانی توهینآمیز آیتالله منتظری در آبان 76 علیه رهبر انقلاب است. حسینیان در بخشی از نامه سال 76 خود خطاب به قائمقام معزول امام مینویسد: «بی تعارف به شما بگویم قضیه را منحرف نکنید. نزاع شما، نزاع منتظری-خامنهای نیست و نزاع شما نزاع با هیچک دیگری نیست. بلکه نزاع شما نزاع خمینی-منتظری است و ما همهی نزاعهای خمینی را نزاع بین حق و باطل میدانیم. جنگی که تا امتداد تاریخ زنده خواهد بود و از خدا خواستهام خونم در این مبارزه حق با پیچیدهترین باطلها بریزد تا شاید مقبول آن مراد افتد تا در قیامت نیز از آستانهبوسان آن رضوان الهی باشم. وه که چه زیبا است شرکت در مبارزهای که یک طرف آن خمینی بزرگ ایستاده است و فرمان خیر مطلق صادر میکند و رودررویش کسی ایستاده است که در گناه او خون بی گناهانی چون شمسآبادیها ریخته شده است. کسی ایستاده است که چنان بر خمینی مظلوم ستم کرده است که از خیانت او مرگ خویش را از خدای خود میخواهد. مردی که امام او را فاسق و فاجر نامید و در مبارزه با او هیچ شبههای برایم باقی نگذاشت.»
سادهزیستی
حساسیت نسبت به استفاده از بیتالمال در کنار سادهزیستی و عدم توجه به تشریفات از جمله ویژگیهای بارز رئیس فقید مرکز اسناد انقلاب اسلامی به شمار میرفت. از همین رو حجتالاسلام حسینیان علیرغم سابقه حضور در مناصب امنیتی پر خطر و با اهمیت، در نامهای به فرمانده نیروی انتظامی وقت کل کشور درخواست فراخواندن نیروهای حفاظت خود را میکند. متن این نامه جهت ثبت در تاریخ به عینه در ادامه میآید:
فرمانده محترم نیروی انتظامی سردار سرتیپ قالیباف دامت توفیقاته
با عرض سلام و تبریک ولادت با سعادت بقیه الله عج الله تعالی فرجه، ضمن تشکر از زحمات نیروی انتظامی، با توجه به محدود شدن منافقین، برقراری امنیت و تحمیل هزینههای غیرضروری بر جمهوری اسلامی خواهشمندم دستور فرمائید نیروهای حفاظت اینجانب را فراخوانید. ضمناً هرگونه اتفاق شرعاً و قانوناً به عهده اینجانب میباشد. از زحمات چندساله نیروی انتظامی جداً تشکر میگردد و موفقیت آن نیرو را در برقراری امنیت از درگاه خداوند بزرگ خواستارم.
روحالله حسینیان/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/12/07/1383
درگذشت
روحالله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس هشتم و نهم صبح سحرگاه سهشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹ به علت بیماری قلبی در بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) درگذشت. مراسم تشییع پیکر او صبح چهارشنبه در آستان مقدس امامزاده صالح(ع) با حضور جمع زیادی از چهرههای سیاسی و فرهنگی برگزار شد و پس از اقامه نماز بر پیکر او توسط آیتالله صدر، برای مراسم تدفین به آستان مقدس شاه عبدالعظیم حسنی منتقل شد.
در پی درگذشت حجتالاسلام حسینیان، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادر کردند. در این پیام آمده بود: «درگذشت روحانی مبارز و انقلابی جناب حجتالاسلام آقای حاج شیخ روحالله حسینیان رحمتاللهعلیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. مقاومت و خستگیناپذیری و صراحت این روحانی مجاهد در مواضع بحق انقلابی، برجسته و نمایان بود. رحمت و رضوان الهی بر او باد.»
روحش شاد و یادش زنده باد...
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی