14 خرداد 1397
مصادره کتاب ها و اسناد امام خمینی
ماجرای شکست اطلاعاتی ساواک از یاران امام
ساواک در شهریورماه 1346 خبردار شد که خانهای بزرگ روبروی مدرسه حجتیه قم به آیتالله خمینی واگذار شده، ضمن تأسیس کتابخانهای در آن، گروهی از مدرسان طرفدار او جلسههای درسی خود را آنجا تشکیل میدهند. با رسیدن این خبر، دستور داده شد اطلاعات بیشتری از رفت وآمدها و فعالیت مدرسان به دست آید و روشن شود که صاحب پیشین خانه چه کسی بوده؟ و آیا آن محل واقعا کتابخانه است یا مدرسه؟ «کتابخانه به نام کیست و برنامه تدریس در این محل به چه نحوی پیریزی شده؟ مدرسین دائمی آن چه کسانی هستند و طُلّابی که در این مدرسه حضور مییابند، از چه قماشی هستند؟ »
سازمان اطلاعات و امنیت قم از آنچه که در داخل خانه آیتالله میگذشت، کم خبر بود. منابع این سازمان، تنها میتوانستند از مجالس مناسبتی برپا شده در خانه خبرگیری کنند. در سالهای پس از تبعید، تلاش ساواک برای نفوذ و کسب خبر از این خانه به جایی نرسیده بود. و اکنون محلی دیگر با ویژگیهای تازه، به اسم کتابخانه و مدرس سر برآورده بود، و این برای دستگاه اطلاعاتی پذیرفتنی نبود.
شکست اطلاعاتی ساواک، دست کم در مورد گردش وجوه شرعی و موفقیت نمایندگان آقای خمینی در قم و نجف برای پرداخت شهریههای طلاب، محرز بود. سه سال از تبعید میگذشت و این سازمان نتوانسته بود مانعی در رساندن پول به آیتالله خمینی در نجف ایجاد کند. با بسته شدن هر راه، راههای ابتکاری دیگری گشوده میشد. در این زمان کل شهریه توزیع شده بین محصلان علوم دینی نجف حدود یکصد و شصت هزار تومان بود. اینها، به اضافه کنجکاوی تمامنشدنی ساواک برای دسترسی به دفتر وجوهات شرعی و احتمالا کشف دستگاه تکثیر اعلامیه، موجب گردید که دستور مصادره اسناد و مدارک و کتابهای موجود در خانه آیتالله و کتابخانه تازهبنیانی که به اسم خود او شهرت یافته بود، داده شود. بیست و دوم آبان 1346 ، به دستور نعمتالله نصیری، گروهی مرکب از مأموران ساواک، شهربانی و نماینده دادستانی قم ابتدا به خانه آقای خمینی در خیابان یخچال قاضی قم رفته، 1290 جلد کتاب به همراه اوراق موجود در این مکان را ضبط کردند و با نوشتن صورتجلسهای آن را به امضاء سیداحمد خمینی،حسن صانعی و علیاکبراسلامی تربتی رساندند. سپس نوبت کتابخانه نوبنیاد رسید. همه هشت اتاق این محل لاک و مهر گردید و 2185 کتاب موجود در مخزن آن مصادره شد. در اینجا مجتبی تهرانی، مسئول کتابخانه، صورتجلسه تنظیمی را امضا کرد. مأمورانی از شهربانی قم در دو مکان گمارده شد تا از هر رفت وآمدی به داخل آنها جلوگیری کنند. تصمیم بر آن بود که ترددی به این دو جا نشود و یک بار برای همیشه تعطیل شوند. دو کیسه پر از مدارکی که میتوانست برای دستگاه اطلاعاتی جذاب باشد، به تهران فرستاده شد تا وارسی گردد. به کارشناسان هم دستور دادند «تا خاتمه کار، بعدازظهرها و ایام تعطیل جهت این کار، به اداره مراجعه کنند.» محصلان علوم دینی قم این اقدام را ضرب های سنگین برای فعالیت نمایندگان آیتالله خمینی در قم تلقی کردند و از این که آقایان گلپایگانی و شریعتمداری واکنش آشکاری به این تعدّی نشان ندادند، معترض بودند. اما آقایان مرعشی نجفی و شیخ یحیی انصاری این کار ساواک را محکوم کردند. آیتالله مرعشی نجفی در جلسه درس خود از این رخداد یاد کرد و در حالی که اشک میریخت به شاگردان خود گفت که نمیتوانم درس را به پایان برم. جلسه در نیمه، تعطیل شد. آقای انصاری از ابتدا بر سر درس حاضر نشد و علت آن را نیز بیان کرد. آخرین واکنش، که بیست روز پس از این حادثه روی نمود، مربوط به درخواست شیخمرتضی حائری از ساواک قم بود. او خواستار بازگرداندن کتابهای خطی موجود در خانه آیتالله خمینی شد؛ کتابها را تحویل وی دهند و از تردد اشخاص به آن خانه جلوگیری نکنند. احمد مهران، رئیس ساواک قم، که خیلی زود جای حسین ترابی را گرفته بود، از حائری خواست تقاضایش را مکتوب کند. او ضمن ابلاغ موضوع به اداره کل سوم، مخالفت خود را با آمد و شد به خانه آیتالله یادآور گردید. «بسته بودن منزل و جلوگیری از ایاب و ذهاب اشخاص به منزل وی، روحیه طرفداران نامبرده را کاملاً متزلزل کرده است و این تقاضای اجازه رفتوآمد خود به منزله نقطه ضعف است و از طرفی صاحب منزل در نجف میباشد و دلیلی ندارد منزل مسکونی وی در قم کانون بحث و انتقاد باشد.»
آن چه که پس از مصادرههای یادشده لو رفت، کمتر از آن چیزی بود که محفوظ ماند. نام گروهی از افسران ارتش که پول قابلتوجهی به نماینده آیتالله داده بودند، کشف نشد. بخشی از مدارک مربوط به وجوهات نزد شهابالدین اشراقی بود و بخش دیگر در خانه اسلامی تربتی. حسن صانعی گفت: «خوب شد منزل آقای شیخعلیاکبر اسلامی [تربتی] را بازرسی نکردند، زیرا اسامی کلیه افرادی که برای خمینی پول حواله مینمایند، در آنجا موجود است.»
ساواک در اقدام پسین خود، حلقه محدودیتها را تنگتر کرد. تصمیم گرفته شد بر تمام مراسلات وارد شده یا خارج شده مربوط به علیاکبر اسلامی تربتی نظارت کنند. گمان بر این بود که اگر رسید پولهایی که وی صادر میکند، به مقصد نرسد، افراد ذیربط رفتهرفته در پرداختهای بعدی دچار تردید خواهند شد و یا «احیانا از بیم دستگیری متوحش خواهند شد و نتیجتا از ارسال پول جهت خمینی خودداری خواهند کرد.» دستگاه امنیتی با هدف متلاشی کردن نظام پرداخت شهریه آیتالله خمینی، ناگهان با خبر تازهای روبرو گردید. حدود یک ماه پس از ضربه یاد شده، ساواک قم اطلاع داد که «شهریه طلاب هر شهرستان، به وسیله یکی از [روحانیان] اهالی همان شهرستان که مقیم قم بوده، به طلاب پرداخت شده » است. گویی در برابر هر کنش جبهه روبرو، واکنشی متناسب با آن طراحی و اجرا میگردید. خبر دیگر آن بود که سیداحمد خمینی هم در کار توزیع ماهیانههای محصلان علوم دینی دخالت دارد.
ماه رمضان 1387 / 12 آذر 1346 از راه رسیده بود. طلبهها و تقسیمکنندگان شهریه، راهی شهرهای خود شده بودند. مسئولان ساواک، مبهوت از خبر اخیر، دستور دادند همه مقسمان دستگیر شوند. ماه مبارک باید تمام میشد. منتظر بازگشت آنها ماندند. دو تن از تقسیمکنندگان شهریه شناخته شده،پس ازماه مبارک رمضان، دستگیر و به تهران فرستاده شدند. آنها تحت بازجویی، متعهد شدند که شهر قم را ترک کنند. شیخعلیاکبر اسلامی تربتی را هم به ساواک خواندند و در مورد ادامه فعالیتهایش به او تذکر دادند. گویا «از او تعهد گرفتهاند چنانچه اقدامی در این مورد بنماید تبعید خواهد شد.» حسن صانعی و عباس محفوظی نیز به ساواک احضار شدند و از دخالت در پرداخت شهریه منع گردیدند.
الف لام خمینی، هدایت الله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1396، صص 571-575