15 اردیبهشت 1393
چرا سرانه مطالعه در ایران پایین است ؟
کلی ترین تعریف از سرانه مطالعه، میانگین مدت زمان مطالعه یک نفر در یک شبانه روز است. به این معنا که برای به دست آوردن عدد سرانه، زمان کتاب خواندن همه افراد یک جامعه را با هم جمع و به تعداد آن ها تقسیم می کنند؛ کاری که در همه کشورهای دنیا انجام می شود و در می یابند که وضعیت کتاب و کتاب خوانی در کشورشان چگونه است. در ایران گرچه آمارهای مختلفی در ارتباط با سرانه مطالعه وجود دارد، اما دست کم این واقعیت را عیان می کنند که این میزان پایین و غیرقابل توجه است. میزان کم مطالعه بسیاری از دغدغه مندان در حوزه فرهنگ را نگران کرده است؛ چرا که توسعه پایدار هر کشوری در گرو شهروندانی آگاه است؛ یکی از مهمترین عوامل افزایش آگاهی نیز افزایش میزان مطالعه در کشور است. کارشناسان فرهنگی، در توصیف این وضعیت نگران کننده، علت های بسیاری بیان کرده اند؛ از جمله گران بودن کتاب، فقدان وقت کافی برای مطالعه، سرگرم شدن افراد به مسایل جانبی یا نبود کتاب و کتاب فروشی های مناسب برای سلیقه های مختلف. همه این ها هست اما همه، این ها نیست. در این گزارش، تلاش داریم تا به علت های ریشه دار در پایین بودن سرانه مطالعه بپردازیم.
کتاب نمی خوانیم چرا که نیازی نمی بینیم!
یکی از دلایل مراجعه به کتاب، مطالعه و خواندن آن، برآوردن حس نیاز به آگاهی و یافتن پاسخ برای پرسش هایی است که انسان در زندگی فردی و جمعی خود با آن رو به رو می شود. کسی با کتاب انس می گیرد که تشنه ی معرفت و آگاهی است و «دانستن» را لازمه ی زندگی و بودن خود می داند. اما گویی برخی از ما ایرانی ها بر اساس قرارداد نانوشته یی در خود نیازی به آگاهی نمی بیند و تنها تشنه ی خودنمایی و خودشیفتگی و نه معرفت و آگاهی است. برای چنین افرادی که خود را دانای مطلق می دانند، از در و دیوار هم کتاب ببارد نیم نگاهی به آن نمی اندازند. با نگاهی گذرا به رفتار برخی از افراد جامعه در می یابیم که خودشیفتگی فرهنگی و قومی، نوعی احساس سیری و اشباع شدگی فکری کاذب ایجاد می کند؛ این که ما از همه برتریم؛ این که تمدن تاریخی ما زمینه ساز دانش امروزی جوامع دیگر شده است و باعث شده تا با فخر و غروری خاص به دیگران نگاه کنیم و دیگر به دنبال پژوهش، مطالعه، تحقیق و تامل علمی نرویم. از سوی دیگر تنبلی ذهنی و بی حوصلگی های ناشی از حجم کار و دل مشغولی های زیادی که برای گذران زندگی روزمره به آن می پردازیم هم سبب شده است تا مطالعه را وقت گیر و حتی بیهوده تلقی کنیم. بسیاری از ما با کتاب بیگانه هستیم اما با بیگانگانی که همه ی وقت ما را گرفته اند دوستی دیرینه پیدا کرده ایم؛ به راحتی ساعت ها حرف می زنیم و فیلم می بینیم، اما دقایقی مطالعه، ما را خسته می کند. مطالعه را کار دشواری می دانیم؛ چرا که هنوز «فرهنگ شفاهی» در ما غالب است.
کیفیت پایین کتاب های چاپ شده
از مسایل فرهنگی و میل پایین به آگاهی در جامعه که بگذریم، یکی از دلایل اصلی کم بودن مطالعه، کیفیت پایین محتوای کتاب های چاپ شده است؛ به عبارتی دیگر بسیاری از کتاب ها چنگی به دل نمی زنند و خواننده رغبتی برای خرید آن ندارد.
«محمود آموزگار» دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و نماینده این صنف در کمیته اجرایی بخش ناشران عمومی بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران؛ در مورد این موضوع که چه موانع و مشکلاتی پیش روی نشر کتاب است و چرا بعد از انتشار مردم آن را نمی خوانند به گروه پژوهش های خبری ایرنا می گوید: با اینکه فناوری چاپ وارد کشور شده است و چاپخانه ها در سطوح قابل توجهی می توانند فعالیت کنند اما کتاب های منتشر شده از نظر کیفی با استانداردهای بین المللی فاصله دارد. تجربه نشان داده است که اگر کتاب های خوبی نوشته و عرضه شود، به طور حتم با استقبال رو به رو می شود.
به نظر آموزگار، بخشی از این فاصله به سیاست هایی که دولت دارد و بخشی دیگر به خود مولفان و مترجمان و ناشران بر می گردد. بدین معنا که در زمان حاضر کشور ما با نرخ تولید هفتاد هزار عنوان کتاب در سال، از حیث تولید عنوان در رتبه ی هفتم جهانی قرار دارد اما وقتی به شمارگان هزارتایی کتاب ها برمی گردیم آمار غم انگیز می شود.
بنا به عقیده محمود آموزگار یکی دیگر از دلایل پایین بودن نرخ سرانه ی کتاب در کشور و شمارگان هزارتایی کتاب، نبود زبان مشترک میان نویسنده و خواننده ی کتاب است. شاید بتوان اینگونه گفت که با بررسی آمار و ارقام، این مطلب به ذهن خطور می کند که اقلیتی برای اقلیتی می نویسند و آن زبان مشترک بین مولف و مخاطب پدید نمی آید؛ به تعبیری دیگر، متاسفانه آن خلاقیتی که بتواند توده های بیشتری را جذب مطالعه ی کتاب کند، کمتر دیده می شود.
از نظر آموزگار، بخشی از این موضوع را هم می توان با نپیوستن ایران به کنوانسیون های بین المللی مانند کنوانسیون حمایت از آثار ادبی و هنری «برن» مرتبط دانست؛ بدین معنا که در کشور، حقوق مولف و حق تکثیر کتاب در چارچوب بین المللی رعایت نمی شود و استفاده از ترجمه و کتاب های ترجمه شده به این دلیل که دردسر کمتری دارند و تنها وظیفه ی مترجم امانتدار و وفادار بودن به متن است، جایگزین کتاب های نوشته شده و خلاقیت نویسندگی شده است.
دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در گفت و گوی خود با ایرنا از استاد «عبدالحسین زرین کوب» ادیب، تاریخ نگار و منتقد ادبی برجسته یاد کرد که پس از تالیف کتاب های «سرّ نی» نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی معنوی و «بحر در کوزه» نقد و تفسیر قصّه ها و تمثیلات مثنوی،کتاب دیگری به رشته تحریر درآورد به نام «پله پله تا ملاقات با خدا» که در مقدمه این کتاب استاد می نویسد که یک معلم بازنشسته ای برای وی نامه ای نوشته است که کتاب های شما در مورد مثنوی معنوی برای من صقیل و قابل فهم نیست، پیشنهاد می دهد که کاش می شد این کتاب ها را به زبان ساده تری برای ما مطرح کنید.استاد زرین کوب در این جا بود که کتاب پله پله تا ملاقات با خدا را نوشت که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت و تا کنون 36 بار تجدید چاپ شده و شمارگان آن به بیش از 150 هزار جلد رسیده است که نشان از ارتباط خوب میان مولف و خواننده ی حرفه یی و غیرحرفه یی است.
دسترسی آسان نداشتن به کتاب
بسیاری از کارشناسان معتقدند که در دسترس نبودن کتاب از عوامل موثر در کم بودن سرانه ی مطالعه محسوب می شود و هر چقدر در رسانه های جمعی تبلیغ کتابخوانی صورت بگیرد اما دور بودن مسافت دستیابی به کتاب، خواننده را از خواندن آن دلسرد می کند. کارشناسان یکی از راه های رونق کتابخوانی در کشور را تاسیس کتابفروشی های زنجیره یی با هدف دسترسی آسان به کتاب می دانند.
آموزگار در این باره معتقد است: با اعمال سیاست هایی برای دسترسی آسان مردم به کتاب و افزایش کتابفروشی ها، تبلیغات مناسب، افزایش جاذبه و تکمیل کردن کتابخانه های عمومی می توان با کم بودن میزان مطالعه مبارزه کرد و فرهنگ اهمیت دادن به کتابخانه های شخصی را از میان برداشت.
دبیر اتحادیه ناشران توجیه اقتصادی نبودن کار کتابفروشی را دلیل تعداد کم کتابفروشی ها در مقابل تعدد نشریات عنوان کرد وکاستن از هزینه های تاسیس کتاب فروشی و حذف مالیاتی را یکی از عوامل رغبت زا در افراد و راه حل بر طرف شدن این مشکل دانست.
«حسین فتاحی» هم که در سه حوزه ی تالیف، ترجمه و بازنویسی آثار کلاسیک فارسی برای کودکان و نوجوانان آثار متعددی هم چون «آتش در خرمن» و «پسران جزیره» را منتشر کرده است، توزیع نامناسب کتاب و کمبود کتابفروشی ها را عامل کم بودن مطالعه می داند. وی معتقد است : صنعت نشر از سه عامل مهم نویسنده، ناشر و در نهایت توزیع کتاب تشکیل شده است. آن چه در کشور به صورت مطلوب وجود دارد دو عامل نخست یعنی ناشر و نویسنده است. نویسندگانی که ارزش های جامعه و کاستی های آن را می شناسند و بر روی آن کار می کنند و ناشرانی که به خوبی در زمینه ی کودکان و نوجوان و بزرگسال فعال هستند. اما در این میان مشکلی که مسولان فرهنگی بارها به آن اشاره کرده اند و رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید رده اند، تاسیس فروشگاه های بزرگ کتاب و نمایشگاه های دایمی در سراسر کشور است.
بنا به عقیده ی فتاحی، توزیع سنتی کتاب درکتابفروشی های کوچک و پراکنده در سطح شهر که یک سری کتاب های خاص عرضه می کنند، پاسخگو نیست. به عنوان مثال در اروپا این مشکل را اینگونه حل کردند که کتابفروشی های بزرگ چند طبقه یی تاسیس شده و هر طبقه به یک موضوع اختصاص یافته است.
ایجاد این فروشگاه های بزرگ در سراسر کشور و قابل دسترس بودن کتاب برای همه سلیقه ها و افراد، راهکار مناسبی برای مبارزه با کاهش رشد مطالعه در کشور است. در واقع باید اینگونه گفت که آمار مطالعه ی پایین به این معنا نیست که مخاطبان ما به کتاب خواندن علاقه ندارند و کتاب نمی خوانند، بلکه عمده ی مشکل این است که علاقه مندان نمی توانند کتاب خود را پیدا کنند. بسیاری از آن ها مجبور هستند با طی مسافتی طولانی به تهران بیایند و کتاب خود را بیابند.
فتاحی نقش تبلیغ، معرفی کتاب، صدا و سیما و آموزش و پرورش در رشد فرهنگ کتاب خوانی را بی تاثیر نمی داند اما از نظر وی زمانی که کتابفروشی در دسترس نیست این تبلیغات فایده یی ندارند.
پیشنهاد: استفاده از ظرفیت های فناوری اطلاعات برای گسترش نشر و کتابخوانی
از آنجایی که در دنیای امروز، زندگی بسیاری از مردم با فناوری های نو گره خورده است، می توان از بسیاری از این فناوری ها در مسیر افزایش میزان مطالعه در کشور نیز بهره گرفت.
«مهدی دهقان نیری» نویسنده و مدیر رادیو نمایش در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا تاکید کرد که ذات مردم ایران با فرهنگ شفاهی گره خورده و علاقه مند هستند هر چیزی را از راه گوش بشنوند. دلیل این امر هم قصه های قدیم و قصه گویی هایی است که بیشتر شفاهی نسل به نسل منتقل می شد. همین امر باعث شده که مردم بیشتر به دنبال کتاب های گویا رفته و علت این مطلب که الان بیشتر انتشاراتی ها به همراه کتاب، سی دی شنیداری و یا فایل صوتی آن مطلب را در اختیار خواننده قرار می دهند همه از روی همین تجربه است. به دلیل روحیاتی که مردم ایران دارند، ما باید روش تولید کتاب را تغییر دهیم تا بتوانیم آمار مطالعه را بالا ببریم.
نگاه کارشناسانه به شنیداری بودن مردم ایران از جمله راهکارهای دهقان برای رواج فرهنگ کتابخوانی است. از نگاه وی، شناخت پایین از فرهنگ باعث می شود که نتوانیم برنامه ریزی دقیقی کنیم تا سرانه ی مطالعه را بالا ببریم. ما بایستی فرهنگ کشور خود را دقیق بشناسیم و بر اساس آن فرهنگ برنامه ریزی کنیم. فرهنگ کشور ما رویکرد شنیداری دارد ما باید در این زمینه برنامه ریزی کنیم و نه اینکه چاپخانه ها را افزایش دهیم و شاهد برگشت خوردن کتاب های خوانده نشده باشیم. به همین دلیل حرکت به سمت تولید کتاب های گویا و شنیداری مخاطب را به سمت کتابفروشی های توزیع کننده ی این فناوری می کشاند.
از نظر دهقان، در زمینه ی برپایی کلاس و کارگاه های قصه نویسی و داستان نویسی هم کار تخصصی در ایران هنوز به طورکامل صورت نگرفته است؛ در حالی که کلاس های موسیقی مملو از علاقه مندان است.
سخن آخر
کتاب یک غذاست؛ یک نوشیدنی روح است و چنانچه مقوّی باشد، روح را تقویت می کند.کتاب دریچه یی است به سوی روشنایی و وسیلهی ارتباط و انتقال فرهنگ میان انسانها و نسلها. تجربه نشان داده است که کتاب و رونق چاپ کتاب موجب رونق بازار فرهنگ میشود و جامعه یی که فرهنگ مطالعه در آن رشد داشته، پیشرفت و ترقی نیز داشته است. به عبارتی دیگر ضرورت ترویج کتابخوانی و تولید و نشر کتاب را به تعبیری می توان یکی از نمودهای مهم رشد فرهنگی یک جامعه دانست. بنا به گفته ی کارشناسان این عرصه، تلاش برای ترویج و توسعه ی فرهنگ کتاب و کتابخوانی و تجهیز کتابخانه های عمومی، یک سرمایه گذاری فرهنگی برای رشد جامعه و گره گشای بسیاری از مشکلات آن در عرصه علمی و فرهنگی خواهد بود.
منبع : ایرنا ، 14/2/1393