30 فروردین 1400

انقلاب فرهنگی و چرایی تعطیلی دانشگاه های کشور


سید حمید مقدم

انقلاب فرهنگی و چرایی تعطیلی دانشگاه های کشور

اشاره:

با پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه‌ها بازگشایی شدند. اما عملاً دانشگاه محل فعالیت‌های سیاسی گروه های متعارض با انقلاب اسلامی شده بود. پیش از شروع انقلاب فرهنگی، دانشگاه های ایران، از مهم‌ترین کانون‌های اصلی حضور مخالفان علیه نظام جمهوری اسلامی بودند و حکومت هیچ کنترلی برفعالیت های آنهانداشت.در عمل یک سال پس از انقلاب، دانشگاه‌ها به کانون اصلی مخالفان جمهوری اسلامی و محلی برای یارگیری تشکیلاتی این گروه‌ها از بین دانشجویان ورودی دانشگاه شده بود. به منظور کنترل وضعیت آشفته دانشگاه ها و نا امنی حاصل از عملکرد آنها در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۵۹ ، شورای انقلاب، با تأیید امام خمینی، به گروه‌های سیاسی فعال در دانشگاه‌ها، برای تخلیه دفترهای خود در دانشگاه‌ها، مهلتی سه روزه داد که طی این روزها، درگیری و خشونت در دانشگاه‌های مختلف ایران شدت گرفت و چندین نفر کشته و تعداد زیادی نیز مجروح شدند. این رویداد، سرآغاز «انقلاب فرهنگی» محسوب می‌شود در مطلب پیش رو تلاش شده است مروری کوتاه بر زمینه های شکل گیری انقلاب فرهنگی و تاثیر آن در فضای دانشگاه های آن روز در سراسر کشور داشته باشد. 

 

مقدمه

مقوله­ی «فرهنگ» از جایگاه ویژه و پایگاه ممتازی برخوردار بوده، به‌طوری که تصور تغییر در نظام بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن، تصوری ناموجه است. ظهور انقلاب اسلامی، ناتوانی بسیاری از نظریه­ های انقلاب را در تحلیل انقلاب ­های سیاسی و اجتماعی نمایان کرد. شاید بتوان انقلاب اسلامی را نقطه­ ی عطفی در نظریه­ پردازی­های اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی دانست که بسیاری از آنان را به بازاندیشی در نظریه­ های خویش وادار نمود. با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، فرهنگ به عنوان مهم ­ترین عرصه­ ی پس از انقلاب، توجه مسئولان انقلاب را به سوی خود کشاند، آن­چنان که در گفتمان امام خمینی (ره) فرهنگ و موضوعات مرتبط با آن، به عنوان یک محور اساسی مطرح شده است (فوزی و بصیرنیا، 1387: 234- 213؛ پناهی، 1385: 51- 48). انقلاب فرهنگی از چالش برانگیزترین موضوعات سال­های ابتدایی انقلاب اسلامی بود. این اقدام با هدف هماهنگ کردن نظام دانشگاهی با مسیر انقلاب برنامه­ریزی شد. هدف از تعطیلی دانشگاه‌ها، اصلاح نظام آموزشی کشور اعلام شد و فرصتی فراهم آورد تا ستاد انقلاب فرهنگی در ۳۰ ماهی که دانشگاه‌ها همچنان بسته باقی ماند، برای نظام آموزشی سامان تازه‌ای تعریف کند. این نوشتار به بررسی علل تعطیلی دانشگاه­ها در 30 فروردین 1359 و پیامدهای آن می­ پردازد.

 اهمیت نهاد دانشگاه

کشوری که می­ رفت مدرن سازی نهاد دولتی را تجربه کند، نیازمند پرورش متخصصان خود نیز بود (فراستخواه، 1388: 194). تأسیس و توسعه ­ی دانشگاه و فرستادن دانشجویان به خارج از ایران باعث شد که علم به مثابه­ ی ساز و برگی برای مدرن­سازی جامعه­ ی ایرانی به کار رود. ورود متخصصان به حوزه ­ی پزشکی، به راه افتادن دستگاه بوروکراتیک دولت، پرورش قضات و راهیابی دانش­ آموختگان اروپا به دولت، باعث شد که نظام دانشگاهی، یکی از پایه­ های مهم شکل­گیری طبقه­ ی متوسط مدرن در دوره­ی پهلوی اول باشد (هزار جریبی، 1386: 83). تحصیل­کرده ها که در دوره­ی رضاشاه افزایش یافته بودند، به تدریج وارد بافت هیئت حاکم شدند (فراستخواه، 1388: 249؛ علم و دیگران، 1393: 72)؛ بنابراین، علم دانشگاهی تبدیل به یکی از راه­های کسب قدرت شد (تاجانی، 1384: 75). در این دوره همه چیز؛ از فرهنگ گرفته تا ارتش و دولت، در حال مهندسی شدن بود؛ نظام­مند شدن مدارس به جای مکتب­خانه­ها، علمی کردن قضاوت از طریق دانش­آموختگان این رشته (حاجیان­ پور و سیاه پور، 1393؛ عزیززاده، 1385: 89؛ علم و دیگران، 1393: 75) و بر ساخت هویت جدید ایرانی- غربی (کیانی، 1392: 21) نشانه­ هایی از کوشش برای پایه­ گذاری علم نوین در جامعه ­ی ایران بود. اگر اقدامات رضاخان را در قالب یک بسته­ ی مدرن در نظر بگیریم، دانشگاه در نظام دادن به این بسته در کنار ارتش، یکی از مهم­ترین عوامل بود؛ از همین رو، دانشگاه، دستگاهی تمدن­ ساز به شمار می­ رفت (تاجانی، 1384: 82).

نقش سیاسی دانشگاه از سال 1341 تا 1357 بروز بیشتری یافت. در این سال­ها دانشگاه، محل حضور گروه­ های مختلف مبارز سیاسی بود که همگی دشمنی مشترک به نام رژیم پهلوی داشتند (کریمیان،1390: 203). برخی از دانشجویان فعال حتی فکر می­کردند، رژیم درصدد است دانشجویان سرگرم تحصیل شوند تا دیگر نشانی از عمل سیاسی نماند. «به همین دلیل و برخلاف گذشته از سال 1350 تقلب و درس نخواندن به طور نسبی رواج داشت و حتی ارزش هم شده بود» (عبدی، 1393: 179). گویا دو وظیفه در تضاد با هم قرار گرفته بود: وظیفه­ ی انقلابی بودن در برابر وظیفه­ ی درس خواندن. در این دهه «دانشجویان می­ گفتند اگر درس بخوانیم و مثلاً مهندس عمران شویم، باید زندان بسازیم، یا پادگان و یا برویم زیر دست مستشاران آمریکایی» (آقانجفی، 1393: 118). با این تعبیر، روشن بود که دانشگاه از نهادی در خدمت ساخت جامعه، تهی و به مرکزی برای سازماندهی مبارزات علیه رژیم تبدیل شده بود (یزدی، 1383: 11).

 

ضرورت انقلاب فرهنگی در ایران

واژه­ هایی همچون «انقلاب»، «فرهنگ» و «انقلاب فرهنگی»، با آن­که از قدیمی ­ترین مفاهیم بشری هستند، از تازه ­ترین واژه­ ها نیز به شمار می­ روند. فرهنگ، انقلاب و معنای ترکیبی آن دو که انقلاب فرهنگی است، دارای زوایای گوناگونی است. «انقلاب فرهنگی» از واژه­ هایی است که بعد از انقلاب اسلامی ایران در محافل فرهنگی و سیاسی بسیار از آن یاد می­شود و نهادها و سازمان­های بسیاری آن را سرلوحه­ ی فعالیت­ های حوزه­ ی خود قرار دادند (نکونام، 1386: 10- 1).

همه­ی انقلاب­ هایی که در طول تاریخ بشری درگیر ناهنجاری ­های گوناگون شده ­اند، به دام برداشت­ های متفاوت فکری و عملی انقلابیان افتاده؛ تا جایی که بسیاری از این ناموزونی­ ها، موجب انحطاط انقلاب شده است. به طور کلی انقلاب و عوامل و خصوصیات دخیل در موفقیت آن، در زمان حدوث با زمان استمرار آن تفاوت چشمگیری دارد و از این رو، کمتر انقلابی دارای زمان حدوث و استمرار همگون و همسانی است. انقلاب، بیش از هر زمان به هنگام حدوث از خلوص، صفا، ایثار و گذشت مردم و رهبران آن برخوردار است تا هنگام استمرار که انگیزه ­های احساسی انقلاب فروکش می­ کند. «انقلاب فرهنگی»، هنگامی می­ تواند اساس معقولی داشته باشد که نتایج این دو اصل به خوبی در آن فعلیت یافته باشد. در طول تاریخ بشری انبیاء الهی بهترین پیشگامان انقلاب فرهنگی بوده ­اند؛ به طوری که در جامعه­ی معاصر خود به مقتضای زمان، روشن­ترین نوع برخورد و رهبری را اعمال داشته ­اند. البته باید بر این امر آگاهی داشت که انحرافات بعدی اگر چه از رونق آن حرکت­ها کاسته، باز آثار مثبت حرکت­ های درست انبیاء و معصومین، گویاترین چهره­ های انقلاب فرهنگی در تاریخ جامعه ­ی بشری است (نکونام، 1386: 36- 10).

انقلاب فرهنگی ایران به مجموعه‌ای از رویدادهای مرتبط با نظام آموزش عالی در کشور ایران (به ویژه سال­های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲) گفته می‌شود که با هدف پاک‌سازی اساتید و دانشجویانی که «غرب‌زده» و «منحرف» به‌ شمار می‌رفتند، صورت پذیرفت (290 :2006 ,and Richar keddie). انقلاب فرهنگی هدفش را مبارزه با فرهنگ غرب و اسلامی‌سازی دانشگاه‌های مدرن و از بین بردن فاصله­ ی بین دو نظام آموزش عالی مجزای حوزوی و دانشگاهی قرار داد (136- 115 :1997 Mehran,).

 

پیامدهای انقلاب فرهنگی در ایران

1. شکل ­گیری نظم نوین در حیات علمی کشور

پیش از شروع انقلاب فرهنگی، دانشگاه­ها از مهم­ترین کانون‌های حضور مخالفان نظام جمهوری اسلامی بودند و وضعیت آن­ها از دست حکومت خارج شده ‌بود. یک سال پس از انقلاب، دانشگاه‌ها به کانون اصلی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و محلی برای یارگیری تشکیلاتی این گروه‌ها تبدیل شده بود. در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۵۹ ش، شورای انقلاب، با تأیید امام خمینی (ره)، به گروه‌های سیاسی فعال در دانشگاه‌ها، برای تخلیه­ی دفترهای خود در دانشگاه‌ها، مهلتی سه روزه داد که طی این روزها، درگیری و خشونت در دانشگاه‌های مختلف ایران شدت گرفت. این رویداد، سرآغاز «انقلاب فرهنگی» محسوب می‌شود که با دستور امام خمینی (ره) تعطیلی دانشگاه‌ها به مدت بیش از دو سال و اخراج بسیاری از اساتید و دانشجویان چپ‌گرا و لیبرال را در پی داشت (290 :2006 ,and Richar keddie). در طی این دوران همچنین محتوای بسیاری از کتب درسی و علمی مورد بازبینی قرار گرفت. به شیوه‌های مختلف، دیدگاه‌های موسوم به چپ و لیبرال از دانشگاه حذف شد و همچنین تغییراتی با هدف اسلامی کردن دانشگاه و اجرای شریعت اسلامی در دانشگاه‌ها اعمال گردید. این سلسله برنامه‌ها، تأثیرات زیادی بر ساختار فرهنگی و علمی ایران به ‌همراه داشت؛ چنان‌که تعدادی از اساتید و دانشجویان ایران را ترک کردند (روزنامه اطلاعات، 6 فروردین 1359: 4).

 

2. تسخیر دانشگاه (دژ مارکسیست‌ها) و تغییر مأموریت آن

با پیروزی انقلاب، دانشگاه‌ها بازگشایی شدند. اما عملاً دانشگاه محل فعالیت‌های سیاسی شده بود. در بحبوحه ­ی مبارزه­ علیه نظام شاهنشاهی، دانشگاه «سنگری برای مبارزه و آزادی» بود (تکمیل همایون، 1383: 69). در این دوران، درک نسبتاً یکسانی از دانشگاه در میان همه­ی گروه­های سیاسی وجود داشت اما از 30/1/ 1359تا 2/2/1359، دانشگاه به موضوع نبرد برای تسخیر توسط همین گروه­ها تبدیل شد. وانگهی، این بار مردم از خیابان به درون دانشگاه ریختند تا این سنگر را تسخیر کنند (روزنامه کیهان، 2/2/ 1359).

گروه‌های مختلف دانشجویی با گرایش‌های مذهبی، مارکسیستی و غیره در دانشگاه‌ها فعال بودند و هرکدام دفاتر و اتاق‌های دانشگاهی را تسخیر کرده بودند. در چنین شرایطی دانشگاه‌ها از کنترل خارج شده ‌بود. در واقع، یک سال پس از انقلاب، دانشگاه‌ها به محلی برای یارگیری تشکیلاتی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق که در اکثریت بودند، تبدیل شده بود. دانشجویان هوادار سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، دانشگاه‌ها را سنگربندی کرده بودند. اما موضوع مهم­تر دگرگونی جوانانی بود که پای به دانشگاه می‌گذاشتند؛ ورود به دانشگاه مترادف بود با داخل شدن در مرکز هیاهوی گروه‌های سیاسی- نظامی‌که جز شعارها و تحلیل‌های عاطفی و احساسی، چیزی برای عرضه نداشتند. در حقیقت، دانشگاه‌ها به ستاد مرکزی فعالیت و خوراک­سازی فکری و تبلیغاتی برای گروه‌های معاند تبدیل شده و این موضوعی نبود که بر رهبران انقلاب پوشیده بماند. اکثریت اعضای شورای انقلاب، اعتقاد داشتند دانشگاه کاملاً در دست گروهک‌ها قرار گرفته و وضع به مرحله­ی خطرناکی رسیده است (رضایی و دیگران، 1396: 187- 185). برای اینکه این حاکمیت تغییر کند و به حاکمیت انقلاب بر دانشگاه تبدیل شود، لازم بود توقفی در وضعیت موجود ایجاد شود تا از یک طرف، به لحاظ آموزشی تمام متون، سیستم و روش‌ها، با آن محورهایی که آن­ها دنبال می‌کردند، تغییر کند و از طرف دیگر دانشجوهای مسلمان پیرو خط امام (ره) به دنبال این بودند که یک جو مناسب برای کار آموزشی پیش آید، یعنی دانشگاه از حالت سیاست­زدۀ صرف و آن هم مرکزی علیه انقلاب و نه در جهت انقلاب، تبدیل شود به یک مرکز آموزشی در خدمت انقلاب (رجب­زاده، 1381: 4). با ورود به سال 1359 و پیام نوروزی امام خمینی (ره)، جلسات برای تغییر در فضای دانشگاه، روند سریع­تری به خود گرفت. امام (ره) در بند 11 پیام­شان بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‌‌های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند (خمینی، 1379: ‌12/ 252-250؛ خرمشاد، 1386: 10).

مأموریت مهم رهایی از گفتمان­های شرق و غرب، خیلی زود به دانشگاه سپرده شد (روزنامه­ ی بامداد، 30/ 1/ 1359؛ روزنامه صبح آزادگان، 2/1/ 1359؛ روزنامه اطلاعات، 2/2/1359). این مأموریت، نوعی تغییر اولویت در کارکردهای دانشگاه را نیز در پی داشت. دانشگاهی که نهادی برای مدرنیزاسیون دوره­ی پهلوی بود، در مسیری کاملاً متفاوت، مکلف به پرورش افرادی متعهد شد (روزنامه اطلاعات، 30/9/1359).

در ۲۹ فروردین امام خمینی (ره) حرکت دانشجویان مسلمان را تأیید کرد (خبرنامه دانشجویان ایران، 23/ 5/ 1395). در این روز شورای انقلاب در پی دیدار با امام، مهلتی سه روزه به گروه‌ها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاه‌های سراسر کشور داد. شورای انقلاب همچنین سه روز تمامی دانشگاه‌ها را تعطیل کرد. در پی اطلاعیه­ ی شورای انقلاب، درگیری‌های گسترده‌ای میان انجمن‌های اسلامی و دیگر گروهک­ ها در مراکز آموزش عالی در تهران و شهرستان­ها رخ ­داد.

با ورود به ماه اردیبهشت دانشکده‌های علوم اداری و بازرگانی و دانشگاه ملی بدون مقاومت دفاترشان را ترک کردند، اما در دانشگاه تهران سنگین ­ترین درگیری بعد از انقلاب رخ داد. سازمان دانشجویان پیشگام وابسته به چریک‌های فدایی خلق اعلام کرد که حاضر نیست ستادش را در خیابان 16 آذر جمع کند. روز یکشنبه 31 فروردین از عصر تا نزدیک سحر درگیری‌های پراکنده بین دانشجویان مسلمان و ضدانقلاب ادامه داشت. پس از دو ساعت آرامش دانشجویان پیشگام که از سوی میلیشیای سازمان منافقین همراهی می ­شدند، با چماق و سنگ به مقابله با دانشجویان مسلمان که از طرف سپاه پاسداران حمایت می­ شدند، پرداختند. درگیری­ها در اطراف و درون دانشگاه تهران گسترده شد و سیصد نفر زخمی و دو نفر کشته شدند. زخمی‌ها در میان باران سنگ به بیمارستان شریعتی و امام خمینی منتقل شدند. پس از دوازده ساعت درگیری، گروهک دانشجویان پیشگام اعلام کرد که ستادش را به شورای دانشگاه می­سپارد اما درگیری‌ها تا ساعت 7 صبح سه ­شنبه 2 اردیبهشت ادامه یافت. در این ماجرا 700 نفر زخمی و 5 نفر کشته شدند. رادیو، مردم را به دانشگاه تهران فراخواند و از ساعت 9 ده‌ها هزار نفر شعار «ارتش بیست میلیونی آماده جهاد است، فدایی فدایی این آخرین پیام است»، «راه ما راه علی است، برو گم شو کمونیست»، «فرهنگ آمریکایی نابود باید گردد، دانشگاه اسلامی ایجاد باید گردد» سر دادند. بنی­صدر هم ساعاتی بعد وارد دانشگاه شد و گفت که امروز روز بزرگی در تاریخ ماست که حاکمیت مردم از طریق شورای انقلاب به کرسی می­نشیند (سایت جامع علوم انسانی).

پس از اعلام نظر و تبلیغات گسترده بر له و علیه اشغال دانشگاه‌ها توسط انجمن‌های اسلامی‌ و تخلیه­ی دانشگاه‌ها از ستادها و دفاتر گروهک‌ها، امام صریحاً از جریانات تصفیه در دانشگاه حمایت ­نمود. آخرین حرکت تاریخی، در امور مربوط به دانشگاه‌ها با فرمان مهم امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل «شورای انقلاب فرهنگی» محقق شد. در این فرمان نخستین اعضای شورای انقلاب فرهنگی تعیین شدند، این افراد عبارت بودند از: حجت ­الاسلام ربانی املشی، محمد­جواد باهنر، جلال ­الدین فارسی، شمس آل ­احمد، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش و علی شریعتمداری. در این زمینه امام «معیارهای روشن و دقیقی برای تعیین استاد و دانشجو» به ستاد انقلاب فرهنگی ابلاغ کرد (خمینی، 1379: ‌12/ 252-250؛ سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی). با صدور پیام‌ امام (ره) و تخلیه‌ی‌ دانشگاه‌ها از گروه‌های‌ سیاسی‌، انقلاب‌ فرهنگی‌ یا به‌ تعبیری‌ دیگر، انقلاب‌ آموزشی‌ یا دگرگونی‌ در آموزش‌ عالی‌ از دانشگاه‌ها شروع‌ شد و ۲۷ آذر ۱۳۶۱، دانشگاه‌ها پس از ۳۰ ماه تعطیلی مجدداً بازگشایی شدند. این روز در تقویم کشور، روز «وحدت حوزه و دانشگاه» نام گرفته ‌است.

بدون تردید هرگونه اقدام قاطع در این زمینه به مذاق بسیاری از جریاناتی که از اساس با اندیشه­ ی دینی در تضاد بودند، گران آمد. لکن این همان موضوعی است که امام خمینی نیز به کرات بر آن تأکید داشتند: «دنبال این باشیم که این دانشگاه را خوب درست کنیم، ولی بعدش مورد اهانت هم قرار بگیریم، فحش هم بشنویم، باشد» (خمینی، 1379: 13/ 79).

 

3. انقلاب­ زدایی از دانشگاه بدون سیاست­ زدایی از آن

در نظام گفتمانی جمهوری اسلامی می­توان سیاست را دو سطح تبیین کرد:

1. سیاست در سطح حکومت و 2. سیاست در سطح فرهنگ (بشیریه، 1383: 15).

سیاست در سطح حکومت به نهادها و تقسیمات اجرایی، قانونی و قضایی برمی­گردد، اما سیاست در سطح فرهنگ به مهندسی فرهنگی و تبیین سبک زندگی اسلامی-ایرانی می­پردازد. با پیروزی انقلاب اسلامی، فتح خیابان­ها، شهرها و دستگاه­های حکومتی بود که به مدیریت کشور مربوط می­ شد، اما هنوز فرهنگ، فتح نشده بود. فرهنگ در معرض پسوند «زدگی» قرار داشت. شرق­ زدگی و غرب­زدگی، دو مفهومی بودند که بر اساس آن، فرهنگ در دل گفتمان انقلاب اسلامی نیاز به تسخیر داشت، اما از آنجا که هر دوی این مفاهیم در دانشگاه حضور داشتند و دانشگاه، فضای امنی برای تشکیلات آن­ها بود، این ضرورت ایجاد شد که انقلاب فرهنگی رخ دهد. رخداد تسخیر دانشگاه با آشوبی همراه بود که در آن حتی عده­ای کشته شدند و از آن­ها به عنوان شهدای انقلاب فرهنگی یاد شد و از آنجا که کلمه­ی شهید در ادبیات سیاسی ایران به افرادی اطلاق می­شود که در راه حق کشته می­شود، بنابراین انقلاب فرهنگی، اقدام مقدسی بود که در برابر سنگر شیطان انجام شد (رضایی و دیگران، 1396: 199- 196).

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی لازم بود که میان سیاسی بودن و انقلابی بودن تفاوت مهمی ایجاد شود. دانشجو می­توانست سیاسی باشد، اما نمی­توانست انقلابی باشد، چون انقلاب کردن، پس از وقوع انقلاب، محکوم بود. سیاست در دوره­ی انقلاب، سیاست تغییر است، اما سیاست در دوره­ی پس از انقلاب، سیاست وضع و حفظ قوانین و دال­های گفتمان انقلاب اسلامی است، به همین دلیل، فضاها باید از نو مهندسی فرهنگی می­شد؛ بنابراین دانشگاه، تسخیر و آن­گونه که امام گفته بود، موضوع «تغییر بنیادی» قرار گرفت (روزنامه کیهان، 2/2/1359). مهم­ترین دستاوردهای این پدیده ایجاد وحدت بود (روزنامه­ جمهوری اسلامی، 31/1/ 1359). پس از بهمن 1357 وحدت در دو ساختار معنی می­یافت: 1. ساختار دولت، 2. ساختار فرهنگ. انقلاب اسلامی، ساختار دولت را به دست آورده بود و اکنون برای به دست آوردن ساختار فرهنگ لازم بود که انقلاب فرهنگی انجام شود؛ بنابراین انقلاب فرهنگی پس از تسخیر دانشگاه و به منظور اسلامی­سازی آن رخ داد. امام بارها به وحدت حوزه و دانشگاه برای ساخت تمدن اسلامی اشاره کردند؛ لذا در ساختار سیاسی، فتح دولت، معادل انقلاب اسلامی بود و فتح دانشگاه، معادل انقلاب فرهنگی، فتح دولت، پاکسازی سیاست از طاغوت و عناصر غرب­زده و فتح دانشگاه، پاکسازی فرهنگ از «شرق ­زدگی» و «غرب­زدگی» و «عناصر انقلابی اما نامشروع» بود (غلامی، 1384: 77- 73).

 

منابع و مآخذ

- آقانجفی، علی. (1393)، چگونگه درس نخواندن ارزش شد؟، مجله­ی اندیشه پویا، ش 20.

- بشیریه، حسین. (1383)، زمینه­ های اجتماعی بحران سیاسی در ایران در ایران معاصر (گسترش شکاف میان ایدئولوژی رسمی و کردار عمومی)، فصلنامه­­ ی رفاه اجتماعی، س 4، ش 14.

- پناهی، محمد حسین. (1385)، تئوری انقلاب و انقلاب در تئوری، مجله سوره، ش 30.

- تاجانی، شهرام. (1384)، رشد و تأثیر طبقه متوسط جدید در فرآیند نوسازی دولت رضاشاه، پیک نور، س 3، ش 1.

- تکمیل همایون، ناصر. (1383)، دانشگاه، سنگر انقلاب و آزادی، نشریه­ی حافظ، ش 1.

- حاجیان­پور، حمید و سیاهپور، کشواد. (1393)، بازتاب سیاست عشایری رضاشاه در اشعار و سروده ­های بومی بویراحمد، مجله پژوهش­ های تاریخی ایران و اسلام، س 8،  ش 3.

- خبرنامه دانشجویان ایران، 23 مرداد 1395.

- خرمشاد، محمدباقر. (1387)، درآمدی بر دانشگاه تمدن­ساز: بایسته­ های نظری، تهران، دفتر برنامه­ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزار علوم.

- امام خمینی، روح­ الله. (1379)، صحیفه امام، ج 13 و 12، 5، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

- رجب­زاده، احمد. (1381)، دانشگاه و دین در ایران، تهران، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری.

- رضایی، محمد؛ کاظمی، عباس و طاهری­­کیا، حامد. (1396)، چهار روز از حیات دانشگاه پس از انقلاب، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران، دوره دهم، ش 1.

- روزنامه اطلاعات، 6  فروردین 1359؛ 2 اردیبهشت 1359؛ 30 آذر 1359.

- روزنامه صبح آزادگان، 2 فروردین 1359.

- روزنامه کیهان، 2 اردیبهشت 1359.

- روزنامه­ ی بامداد، 30/ 1/ 1359.

- روزنامه­ ی جمهوری اسلامی، 31 فروردین 1359.

- سایت جامع علوم انسانی (www.ensani.ir)

- سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی (www.sccr.ir)

- عبدی، عباس. (1393)، جنبش دانشجویی پلی تکنیک تهران، تهران، نشر نی.

- عزیززاده، میرنبی. (1385)، رضاخان پهلوی و یاست خلع سلاح و اسکان عشایر شاهسون، مجله تاریخ ایران معاصر، ش 37.

- علم، محمدرضا؛ دشتی، فرزانه و میرزایی، بیژن. (1393)، برنامه تجدد و نوسازی ایران در عصر رضاشاه پهلوی، تحقیقات تاریخ اجتماعی، س 4، ش 7.

- غلامی، رضا. (1384)، انقلاب فرهنگی، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر، س 4، ش 37.

- فراستخواه، مقصود. (1388)، سرگذشت و سوانح دانشگاه در ایران، موسسه خدمات فرهنگی رسا.

- فوزی، یحیی و بصیرنیا، غلامرضا. (1387)، مبانی نظری دو رویکرد سلبی و ایجابی به مهندسی فرهنگی در ایران پس از انقلاب، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، س 4، ش 15.

- کریمیان، علیرضا. (1390)، جنبش دانشجویی در ایران، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- کیانی، مصطفی. (1392)، بررسی و جایگاه هنر آجرکاری تزیینی در معماری دوره­ی پهلوی اول، نشریه هنرهای زیبا، معماری و شهرسازی، س 18، ش 1.

- نکونام، محمدرضا. (1386)، انقلاب فرهنگی، قم، انتشارات ظهور شفق.

- هزار جریبی، جعفر. (1386)، بررسی نظری در شناخت طبقه متوسط، فصلنامه علوم اجتماعی، س 17،  ش50.

- یزدی، ابراهیم. (1383)، جنبش دانشجویی در دو دهه: از 1340-1320، تهران، نشر قلم.

-Mehran, Golnar.(2008),EDUCATION IN POSTREVOLUTIONARY PERSIA, 1979-95), Encyclopedia Iranica Online, available at:

http://www.iranicaonline.org/articles/education-xxiv-education-in-postrevolutionary-persia-1979-95

- Keddie, Nikki R. and Yann Richard. (2006), Modern Iran: Roots and Results of Revolution, annotated. Yale University Press.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی